M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۸۹ اکبر عبدی همبازی مرحوم حسین پناهی، خاطرهای از همکار سابقش میگوید که خواندن آن خالی از لطف نیست. اکبرعبدی میگوید: «یک روز سر سریال بودیم. هوا هم خیلی سرد بود. از ماشین پیاده شد بدون کاپشن. گفتم: حسین این جوری اومدی از خانه بیرون؟ نگفتی سرما میخوری؟! گفت: کاپشن قشنگی بود نه؟ گفتم: آره. گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سرراه یکی را دیدم که اون هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت. من فقط دوستش داشتم! 7 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 فروردین، ۱۳۹۰ مرد خیلی بزرگی بود.... من که تا زنده بود ،اصلا نمیشناختمش....فکر میکردم دیوونه ست الان واسه فکرم شرمنده ام تاپیکم تکراریه 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده