سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۹ اندر مزایای خونه تکونی و یا قسمتی از اون که شامل کتابخونه تکونی می شه، پیدا کردن کاغذایی هست که همیشه با خودم کلی کلنجار می رم که دور نندازمشون. این بار چند روز پیش یه کاغذی پیدا کردم که دقیقا پارسال همین موقع ها نوشته بودم. تمام اون چیزایی که می خواستم بهشون برسم. یادم افتاد که کاغذ رو تا اردیبهشت جلوی چشم گذاشته بودم ولی بعدش.... یه نگاه به اون لیست انداختم. تند تند و بد خط نوشته بودم. تو همون لحظه های آخر. بیشتر از این که چیزایی مثل کار و این حرفا باشه، چیزای خیلی عجیب تری بود که یه جورایی به دنیای شخصیم مربوط می شد !! دیدم تقریبا از کل اون لیست به 50 درصدش رسیدم...... اگه ننوشته بودمشون الان هیچ دیدی نداشتم از این که تو این یه سال بودنم می ارزید یا نه :JC_thinking: . . . . . شاید دیروز یا امروز در باقیمانده آخرین ساعات از سال کهنه گذری کرده باشیم از خاطره ها تا خاطر تازه کنیم از آن هایی نیستند ولی خاطرشان با ماست. فردا شب، شب عید است و ما همه حتما کنار سفره ای که یادگار گذشتگان است، کنار سفره نوروزی که هفت نشان سبز است از هفت برکت، خواهیم نشست و حتما از طعامی که رسم هر خانه ایست خواهیم خورد و از شربتی که زلالیش از پاکی دل است و شیرینی اش از اندیشیدن به همسایه خواهیم نوشید. . ومن در آن لحظات باز هم مثل هر سال پر از دلشوره خواهم بود. . عید هر سال مثل این می مونه که یک طرف اون مرگه و یک طرفش تولد. مرگ زمانی که رفت و تولد زمانی که در پیش است. درست مثل عجین شدن خداحافظی و سلام در یک لحظه. درست مثل تمام کردن و شروع کردن. همه چیز مثل فرفره تو مغزت می چرخه و می رسه به لحظه تحویل سال. لحظه ای که ساعت تیک تاک می کنه و می رسه به آخر.........آخر چی و شروع چی؟ همه اون چیزها رو آدم باید در یک لحظه بفهمه، حس کنه، ازش بگذره و وارد بشه. نمی دونم. مگه میشه یه هم چین لحظه ای وجود داشته باشه و آدم از خدای خودش متشکر نباشه که این لحظه رو بهش داده و گفته این لحظه را که نوترین لحظه هاست، جشن بگیر. . . . کشف می شد یک روز ما نبینیم کسی می بیند ما نفهمیم کسی می فهمد هیچ کس منتظر مهلت خمیازه ما نیست گلم هیچ کس منتظر خواب تو نیست که به پایان برسد لحظه ها می آیند سالها می گذرند و تو در قرن خودت می خوابی قرن آدم ها هر لحظه تفاوت دارد قرن ها گاه کوتاهتر از ده سالند گاه صدها سالند قرن ها می گذرند و تو در قرن خودت می مانی ما از این قرن نخواهیم گذشت ما از این قرن نخواهیم گریخت با قطاری که کسان دگری ساخته اند هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دو هزار و به قرن دگران مگر انگیزه و عشق مگر اندیشه و علم مگر آیینه و صلح و تقلا و تلاش -------------------------------------------------------------------------- پ.ن.1 : از اون جایی که توی این یک ماه وقتم به نسبت آزاد بود و در سال جدید متاسفانه خیلی کم تر فرصت می کنم که به این جا بیام و همین طور از اون جایی که در سال جدید شقایق وقتش آزادتر می شه و می تونن به همراه حامد تالار رو بچرخونند، اگر این دو سرور ! اجازه مرخصی بفرمایند تا قبل از سال جدید این بار مسئولیت را به زمین می گذارم!!! فقط قبلش از شقایق و حامد عزیز به خاطر لطفشون برای انتخاب به جهت همکاری تو این مدت تشکر میکنم. و این که تمام تلاشم رو کردم که توی این یک ماه منصفانه (چه واژه غریبی!) رفتار کنم و پیگیر پیغام های تمام دوستان باشم. ولی اگه باعث دلخوری کسی شدم، همین جا عذر خواهی می کنم. پ.ن.2 : بد نیست اگه معجزه نوشتن آرزوها تقریبا یه ساعت قبل از سال تحویل رو جدی بگیرین. حتما هم نمی خواد خیلی رسمی و طبقه بندی شده باشه. هر چه می خواهد دل تنگت در آن لحظات آخر بنویس. اگه من بعد دو ماه این کاغذ رو سربه نیست نمی کردم، حتما الان به بیش از 50 درصدشون رسیده بودم. ولی نوشتن اولین قدم برای تحقق اهدافه. حالا اگر توی یه هم چین لحظه باشکوهی نوشته بشه، شاید خیلی بیشتر از همیشه مقید به اجراشون بشیم. اگه 1 اسقند 89 با 30 فروردین 90 هیچ فرقی کوچیکی هم نکرده باشیم، یعنی اون آرزوهای موقع سال تحویل فقط یه حس هیجان انگیز بوده ! [flash=quality='high' width='16' height='16'] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 16 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۹ عالی و تاثیرگزار. :icon_gol: ممنون. 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۹ پ.ن.1 : از اون جایی که توی این یک ماه وقتم به نسبت آزاد بود و در سال جدید متاسفانه خیلی کم تر فرصت می کنم که به این جا بیام و همین طور از اون جایی که در سال جدید شقایق وقتش آزادتر می شه و می تونن به همراه حامد تالار رو بچرخونند، اگر این دو سرور ! اجازه مرخصی بفرمایند تا قبل از سال جدید این بار مسئولیت را به زمین می گذارم!!! چرا کمتر فرصت میکنین؟ خیلی کمتر یعنی چه قدر؟ 3 لینک به دیدگاه
Hermis 158 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۹ خیلی زیبا بود مریم جان همان کاری که امسال من قصد دارم انجام بدم. ایده های بزرگی در سر دارم که امسال باید مقدماتش رو فراهم کنم. به این نتیجه رسیدم که نوشتن اهداف هر چقدر هم که دور از ذهن به نظر برسه باز هم به افکار جهت مثبت میده. ممنون از تاپیک خوبت که سرشار از انرژی بود انشالله که سال جدید خوبی داشته باشی. 6 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۹ :icon_gol: مرسی مریم جون حتما امسال این کارو می کنم.یعنی آرزوهامو می نویسم قبل از سال تحویل 5 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۸۹ بعد به من می گه من مث تو انشام خوب نیست انشاتم مثل خودت بیسته! تو خودت نمره بیستی:persiana__hahaha: مهم اینه که تو دلت باور کردی که می تونی مهم اینه که خواستی بتونی نوشتی که به خودت بگی باید بتونی آدم وفتی عهد هاشو و خواسته هاشو می نویسه انگار بیشتر باورش می شه که واقعا این چیزا رو می خواد! راجع به کم اومدنت هم فقط کافیه یه بوهایی به مشامم بخوره اونوخت:167:... گاهی از این که اینجوری دوستتون دارم میمونم! زحماتتو فراموش نمی کنم:wubpink: 4 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۸۹ چقدر قشنگ نوشتي مريم جون...مرسي از آرزوهام بگم ؟بگم؟ دلم ميخواد هيشكي مريض نباشه....هيشكي فقير نباشه....هيشكي اسير نباشه........اينا واقعا" از آرزوهاي منه......اين آرزوهاييه كه براي همه دارم..... و اما آرزوهاي شخصي من.....پدرم دوباره سلامتيش رو به دست بياره.آرزو ميكنم خدا صبر بيشتري به مادرم بده.خودم و همسرم و پسرم سالي سرشار از سلامتي و عشق داشته باشيم....راستي چرا اينجور مواقع آرزوهامون يادمون ميره؟كلي آرزو داشتم.... 3 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۸۹ بسیار زیبا بود گوش جان سپردم تا آخر شهتاپیک شما بر روی دو دیده حتما عهد نامه مینویسیم امشب 3 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۸۹ خیلی زیبا بود مریم خانوووم ، پارسال میخواستم اینکارو بکنم ولی نمیدونم چرا تو آخرین دقایق بیخیالش شدم ولی اهدافمو به ذهن سپردم خیلی هاش فراموش شدند ولی اونایی که برام اصل بودند تا مدتها بودند و براشون نمیشه گفت کاملا ولی تلاش خوبی کردم و تا حدودی بهشون رسیدم ... امسال شاید بنویسم شایدم نه ... نمیدونم معمولا تصمیمامو دقیقه آخر میگیرم 3 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۸۹ يه بار آيهان تو يكي از تاپيكها گفته بود خوبه كه بعضي وقتا آرزوهامون رو برا خودمون بنويسيم تا اگه به هر كدوم دست پيدا كرديم حس موفقيت بهمون دست بده....چه خوب كه اون وقت لحظه تحويل سال نو باشه.خودم از وقتي اين تاپيك رو خوندم دارم سعي ميكنم بعضي از افكارم رو تو آخرين برگه سر رسيدم بنويسم........ايده خوبي بود مريم........... 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۸۹ ممنون از تاپیکت آروز میکنم کمتر کسی رو ناراحت کنم. یه کار خوب گیر آورده باشم و به کمک دوستان کمی به اطلاعاتم اضافه بشه. و در آخر اینکه ایشالا این سرور هم بالاخره عوض بشه 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده