رفتن به مطلب

قدر زر !!!! ...


ارسال های توصیه شده

مرد جوانی به نزد ذوالنون مصری آمد و شروع كرد به بدگویی از صوفیان.

 

ذوالنون انگشتری را از انگشتش بیرون آورد و به مرد داد و گفت : این انگشتر را به بازار دست فروشان ببر و ببین قیمت آن چقدر است؟!

 

مرد انگشتر را به بازار دستفروشان برد ولی هیچ كس حاضر نشد بیشتر از یك سكه نقره برای آن بپردازد...

مرد دوباره نزد ذوالنون آمد و جریان را برای او تعریف كرد.

ذوالنون در جواب به مرد گفت: حالا انگشتر را به بازار جواهر فروشان ببر و ببین آنجا قیمت آن چقدر است ؟!

در بازار جواهر فروشان انگشتر را به قیمت هزار سكه طلا می خریدند!!!

مرد شگفت زده نزد ذوالنون بازگشت و او را از قیمت پیشنهادی بازار جواهرفروشان مطلع ساخت.

 

پس ذوالنون به او گفت: دانش و اطلاعات تو از صوفیان به اندازه اطلاعات فروشندگان بازار دست فروشان از این انگشتر جواهر است.

قدر زر زرگر شناسد؛ قدر گوهر، گوهری.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...