رفتن به مطلب

داستان يك ضربل مثل


ارسال های توصیه شده

يه ضربل مثل هس كه ميگه حرف حرف مياره باد برف.

يه ضربل مثل ديگه ئم هس كه هيچي نميگه .

ساكته كلن

نشسته يه گوشه

واسه خودش ، تو لاك خودش ...

داره خورد خورد با پرز قالي بازي ميكنه

نمي دونه چشه

فك كنه لال شده نمي تون بگه چه مرگشه

يه بوي سوختگي بدي ئم ازش متصاعد ميشه

بي ادبي نباشه يه وخت فكر كنيد اونجاش سوخته نه ..

فك كنم از قلبشه ، چون دود نداره كه!!

به قول ننجون خدابيامرز كه ميگفت:

دل ادمها بي صدا ميشكنه و بي دود ميسوزه گر ميگره

حالا حكايت اونه !!

الانم با اون سگرمه هاي تو همش بلند شد رفت بيرون

داستان تمام قررربون همگي خداحافظ :ws3:

 

 

نتيجه گيري تكميلي : ميخواي نسوزي بهترين را فراموش كردنه مث يه ليوان اب خوردن البته يه وقتايي همين اب

خوردن گلوي ادمو ميگره مجبورش ميكنه تا اخر عمر به صرفه كنه .

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...