peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۸۹ اشترنبرگ عشق رابه سه قسمت تقسیم میکند i. میل ii. صمیمیت iii. تعهد «میل»به انگیزه هایی اشاره داردکه به عشق رهنمون میشود.انگیزه هایی مانندجذابیت،ومسائل جنسی اما ازطرفی دیگربه نیازهاییازقبیل عزت نفس،نزدیک بودن وخودشکوفایی هم اشاره دارد.میل درعین حال بسیاری از هیجانها رانیزدربرمیگیردازقبیل آرزو،شرم،آسیب پذیری،تحسین و اشتیاق.پس میل دو مؤلفه ی هیجانی وانگیزشی عشق رادربر میگیرد. «صمیمیت»به رفتارهایی اطلاق میشود که نزدیکی عاطفه راافزایش میدهدنزدیک بودن عاطفه شامل حمایت ودرک متقابل،ارتباط گرفتن وسهیم کردن خود،فعالیت ها ودارایی هایمان با دیگری است. «تعهد»به دوگونه تصمیم بازمیگرددابتدا تصمیم کوتاه مدتی مبنی براینکه آیا آنچه که هست راعشق بنامیم یانه ودوم تصمیم بلندمدتی مبنی براینکه آیابرای حفظ آن عشق به سوی آینده ای قابل پیش بینی تلاش کنیم یانه.تعهدبیشترکارکرد شناختی داردتا کارکردهیجانی وشامل قصدهشیارانه وارده میشود. درروانشناسی سه مؤلفه رفتارشناخت و هیجان دردهه های اخیر اساس وبنیان پدیده های روانی شناخت شده است وعشق نیزبهعنوان یک پدیده روانی ازاین موضوع مستثنی نیست.بنابراین میل،مؤلفه هیجانی عشق است.صمیمیت مؤلفه رفتاری وتعهدقسمت شناختی آن است.یونگ معتقدبودهرکدام ازانسانهادردرون خود بطورناهوشیارصورت مثالی جنس مقابل راهمراه دارند.عشق درواقع فرافکنی کیفیتی جنس مخالف درونی ماست بریک فرد بیرونی که معشوق نام داردوشورواشتیاق همراه با عشق آرزوی تحقق صورت مثالی"فردیت"است یا درواقع آرزووخواست شکوفایی تمام وجوه درونی خویشتن مااست.الین هاتفیلد(1988)باتأکیدبیشتربرهیجان عشق را به این صورت تعریف میکند:"عشق تمایلی شدیدومدت داربرای پیوندبادیگری است وحالتی ازبرانگیختگی عمیق فیزیولوژیک است.عشق دوطرفه با خرسندی،رضایت خاطروشوروشعف همراه است ولی عشق یکطرفه بااحساس پوچی ،اضطراب وترس همراه است.پس به نظر هاتفیلد عشق درابتدا یک برانگیختگی هیجانی-فیزیولیژیکی است امااجزای شناختی ورفتاری نیزدر آن وجوددارد وجه شناختی کامل افراد شامل افکارناخوانده،اشتغال ذهنی دائم به فردموردعلاقه،ایده آل ساختن او یاایده آل ساختن ارتباط بااووآرزوی آشنایی با او میشود.وجه رفتاری شامل رفتارهای معطوف به حفظ نزدیک بودن فاصله مکانی،تأثیرگذاری برعواطف،کنجکاوی وخدمت هرچه بیشتربه فردموردنظرمیشود.همچنین در تحقیق ازمنابع هیجانی عشق متوجه شرایط عزت نفس پایین،وابستگی،اضطراب ،جدایی،فقدان ونیازمندی شد.هاتفیلد ریشه عشق رادردلبستگی های دوران کودکی میداندبنابراین هرآنچه باعث احساس ناتوانی ووابستگی همانندآنجه که درکودکی برمارفته است،شود هرآنچه که ترس ازجدایی وفقدان رادرمابرانگیزد بناچاراشتیاق شهوت آلوده برای یکی شدن بادیگری راافزایش میدهد.(هاتفیلدوراپسون،1993) شارون برم(1992)درعین حال که با هیتفیلد درمورد اینکه وضعیت شخصیتی ضعیف میتواندموجب عاشق شدن ماشود،موافق است،اضافه میکند که عزت نفس بالا،قدرت تأثیرگذاری وکارایی هم میتواند مارادرگیرعشق کند.«برم»برنقش تمرکزوتوجه روانی درافزایش شهوت ومیل تأکیدمیکند.خانم برم تحقیقی را از،تسروپاولوس،1976،نقل میکندکه درآن تحقیق چنین برآورد میشود که برانگیختگی عاشقانه به دوصورت با یکدیگررابطه سببی دارند:"هرچه شما به فردی عشق بورزیددرباره ی اوبیشترفکرخواهید کرد وهرچه به اوبشترفکرکنیدبیشترعاشق اوخواهیدشد."ایده آل سازی عنصرکلیدی شناختی عشق است.یک مطاعه برروی عشاق وهمسرانشان نشان میدهد که ایده آل ساختن فردمقابل وایده آل ساختن آینده با عشق درارتباط است.بنابراین ایده آل ساختن خودارتباط به شکوفایی عشق کمک میکند.تصویرسازی منفی هنگامی که ارتباط روبه ویرانی است اتفاق میافتد یاقبل وبعدازطلاق تصویرسازی منفی رخ میدهد. ازطرف دیگر تحقیق درباره ی مکانیزمهای بیوشیمیایی جذابیت وتعهدحاکی ازاین است که عوامل هیجانی عشق ممکن است به اندازه کافیقدرتمند باشندتادرما بدون نیازبه تفکریا نیازبه محرک رشدیابند.قدرت تستسترون،دوپامین،فنیل اتیل آمین،سروتونین،اکسی توسین،وازوپرسین واندورفین به اندازه ای هست که بتوانیم تصورکنیم که عشق کگه بطورطبیعی زمانی که وقت آن برسدباشدتی که خودان عوامل درونی تعیین میکنندبرروی یک فردبالقوه متمرکز میشوند. پس بنابراین رشدطبیعی هیجانها ابتدائا ممکن است بیولوژیک باشدهمراه با شناخت آگاهانه ازتوانمندی"هدایت گله هیجانها"یابه تعبیردیگرتوانمندی "چوپانی"یامدیریت هیجانی. هیجانها میتوان به وسیله ی تقویت وبازتحریک یا بوسیله ی تضعیف وتحریف مدیریت کرد. تسهیل کننده های عشق: عشق دربرخی اززمانها،موقعیتهاوشرایط راحت تر به سراغ آدم میاید،گویی که آدم آماده پذیرش عشق است.این عوامل تحت سه عنوان عمومی،عوامل موقعیتی وعوامل فردی درزیر به صورت خلاصه آمده است. الف)عوامل عمومی: 1. آشنایی:گذران وقت باهم،نزدیک یکدیگرزندگی کردن،باهم مواجه شدن،به هم اندیشیدن،وانتظارتعامل داشتن. 2. خصوصیات مثبت:ظاهر،ویژگیهای فیزیکی،خصوصیات شخصیتی مانند مهربانی،هوش،بذله گویی وغیره. 3. شباهتها:نگرشهای مشابه،ویژگیهای شخصیتی وروشهای فکری مشابه 4. دوستی متقابل:فهمیدن اینکه دیگری مارا دوست دارد. 5. هنجارهای اجتماعی:هنجارهای جذابیتهای اجتماعی مانند موقعیت،شیوه زندگی،اهداف موردتأییدجامعه،تأییددیگران ومقبولیت اجتماعی 6. برآوردن نیازهای:برآوردن نیازهای همچون نیازهای عاطفی،دوستی عزت نفس،امنیت وحمایت و.کمک. ب)عوامل موقعیتی: 7. غیرمعمول بودن موقعیت:مکان ویژه یا ناآشنا،تجربه داستان گونه،فعالیتهای غیرتکراری،وغیررومر مثل سفر. 8. رازآلودگی وابهام:چه درموقعیت چه درفرد چه درآینده ارتباط. 9. برانگیختگی فیزیولوژیک:برانگیختگی ناشی ازهیجان یافعالیت جسمانی همچون تهییج،اضطراب،تعارض،خنده فعالیت ماهیچه ای وغیره. 10. انزوا ازدیگران وتنها بودن ج)عوامل فردی 11. خصوصیات فردی:برخی ازخصوصیات فردمانند صدا،چشمها،حالت چهره،قیافه یاحالتی که به آدم جذابیت میدهد. 12. آمادگی فردی:برای ورود به یک ارتباط،دلبستگی های قبلی،هنجارهای جامعه درباره زمان همسرگزینی وعوامل موقعیتی،شخصی وروان شناختی. (منبع –تحقیقات آرون،دیوتن،آرون وایورسون،1989) خصوصیات فردعاشق فردعاشق ویژگی های خاصی دارد.کسی که عشق راتجربه کرده باشدآن را میفهمد.حتما این جمله رو شنیدی"عاشقی؟"یا"عاشق شدی؟"خلاصه فرد عاشق خصوصیات روانی جسمانی دارد که به اختصاربه برخی ازانها اشاره میکنیم: 1. تمرکز عشق بریک نفر واحساس ناتوانی درعشق ورزیدن به فردی دیگردرهمان زمان. 2. افکارناخوانده،وسواس فکری واشتغال ذهنی دائم. 3. ایده آل ساختن وپافشاری بروجوه مثبت فردوپوشاندن وجوه منفی اوویانعبیرنادرست اشتباهات او. 4. پاسخهای جسمانی _روانی بی ثبات مثل شعف،سرخوشی،وجد،شرم،افزایش انرژی،بی خوابی لضطراب وغیره. 5. آرزوی محبت ازجانب اووآرزوی یکی شدن وپیوندبااو. 6. وابستگی هیجانی،امید،حساسیت بیش ازحدبه علامتهاواشاره ها ،حسادت ترس ازطرد،نوسان خلق با کیفیت ارتباط 7. همدلی احساس مسئولیت ومیل به فداکاری برای او 8. تغییراولویتهای روزانه برای دردسترس بودن وتغییرعادتها وارزشهابرای تحت تأثیرقرارگرفتن معشوق. 9. ناملایمات وسختی ها،شوروشوق به ارتباط راتشدیدمیکند 10. میل جنسی بامیل به انحصارومالکیت جنسی همراه میشود. 11. ارتباط عاطفی برارتباط جنسی ترجیح داده میشود 12. تجربه اوج به صورت غیرعمدوخارج از کنترل منبع(فیشر،1998) 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده