Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۸۹ بله راجع به هیتلر خیلی معروفه که می گن کاتولیک بوده اما نه خیلی مذهبی بلکه چیزی که خیلی واضح بوده نفرت بیش از حدش از یهوده و اینو تو جنابت هاش خیلی راحت تر می شه دیدولی خب من به شخصه احساس می کنم که این آدم ریشه عقاید مذهبی رو داره اما به نظرم این سیاستش بود که در تمام نوشته هاش سعی می کرد که از مذهب به نام خودش و توجیه کارش استفاده کنه درست همین کاری که اینا با استفاده از اسم اسلام می کنن واقعا هیچ تفاوتی نمی می کنه اما اینجا دو تا فرض راجع به این تاپیک درباره استالین و هیتلر مطرح میشه اینکه نه تنها (1) هیتلر و استالین بیخدا (فرض کنیم هردو!)بودند بلکه (2) آنها اعمال وحشیانه شان را به سبب بیخدایی شان انجام داده اند. فرض (1) در مورد استالین درست و در مورد هیتلر مشکوک است. اما در هر حال فرض (1) بی ربط است چرا که فرض (2) کاذب است. کاملاً غیرمنطقیه که فکر کنیم فرض (2) از فرض (1) نتیجه می شه. حتی اگر بپذیریم که هیتلرو استالین هر دو بیخدا بوده اند، باید بگیم که هر دو سبیلو هم بودند، همین طور صدام حسین. خوب که چی؟ پرسش اصلی این نیست که آیا این یا آن آدم بد (یا خوب) مذهبی بوده یا بیخدا. قرار نیست که آدم های بد را سرشماری کنیم تا نتیجه ی سرشماری مشخص کند شرارت از کدام مسلک ناشی می شه!. این واقعیت که روی سگک کمربندهای نازی ها حک شده بود "gott mit uns" [خدا با ماست] هیچ چیز را ثابت نمی کنه؛ دست کم بدون بحث بیشتر نمی شه از آن نتیجه ای گرفت. مسئله ی مهم این نیست که آیا هیتلر و استالین بیخدا بودند یا نه، بلکه اینکه آیا بیخدایی به طور نظام مندی مردم را به بدکاری سوق می دهد یا نه؟ یا حداقل من نظرم اینه! در مورد نفرتش از یهود که حرفی نیست... اما در مورد سیاست هیتلر با شما موافق نیستم... هیتلر نیازی به دست اندازی به دین نداشت... به هیچ وجه... برای اینکه هیتلر در آلمان نازی سیستم های بهتری رو برای تشویق مردم به انجام اونچه اون درست میدانست و حتی تشویق مردم به اندیشیدن به اونچه اون میخواست داشت... در مورد فرضیه های شما هم به نظر میرسه شما فرضیه ای رو مطرح کردید و بعد خودتون هم با دلایل اونها رو رد کردید که به نظرم دیگه نیازی به بحث ندارند... اما در مورد استالین نظر شخصی من این هست که استالین یک بی خدا نبود... بیخدایی نوعی تفکر برپاییه ی متریالیسم و انسان گرایی است در صورتی که استالین یک مارکسیست بود و رفتارش و جنایت هاش هم تنها بر اساس این نوع ایدئولوژی بنا نهاده شده بودند نه براساس تفکر بی خدایی... در مورد اینکه آیا بی خدایی به شکل نظام مندی مردم رو به بدکاری سوق میدهد یا نه باید خیلی ساده عرض کنم که خیر... بی خدایی تنها انسان رو به سمت تفکر منطقی و دید باز و واقع گرایی سوق میده و به انسان یاد میده که هر ادعای فوق العاده نیاز به دلایل و شواهدی فوق العاده داره... همین... 4 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۸۹ نمی دونم ولی یعضی وقتا که فکرش رو می کنم می گم شاید هیتلر هم می دونسته که باید نوعی همدلی با مسیحیت ابراز کنه، وگرنه رژیم اش نمی تونه حمایت کلیسا را جلب کنه.که این حمایت به انحای مختلفی ابراز شده... اظهار ارادت هیتلر به مسیحیت یا صادقانه بوده و یا جعلی بوده تا بتواند حمایت و همکاری مسیحیان آلمان و کلیسای کاتولیک را جلب کند... به هر حال در هر دو حالت، شرارت های رژیم اون رو نمی شه ناشی از بی خدایی هم دونست پس بی خدایی باعث شرارت نمی شه اما درباره استالین بیشتر مطمئنم که بی خدا بود چون یادم می یاد یه جا خوندم که خودش رسما این قضیه ارتودوکس رو رد کرد اما راجع به اینکه بی خدایی باعث شرارت ها بشه هم شاید اینطور باشه که ممکنه یک فرد بیخدا مرتکب شرارت شود، اما شرارت او به نام بیخدایی اش نیست. استالین و هیتلر نهایت شرارت را مرتکب شدند؛ اولی بر پایه ی مارکسیم و دین مآب و دومی بر پایه ی یک نظریه ی بهنژادی غیرعقلانی و غیرعلمی که ته مایه ای هم از جنون داشت. اما جنگ های مذهبی واقعاً به نام دین در می گیرند، و در تاریخ به طرز وحشتناکی فراوان بودند.شاید این فرضیه جدید بهتر باشه که من هیچ جنگی را پیدا نمی کنم که به نام بیخدایی درگرفته باشد. چرا باید چنین جنگی رخ بده؟ انگیزه ی جنگ می تونه حرص اقتصادی، یا جاه طلبی سیاسی، یا تعصبات نژادی، یا انتقام جویی، یا باورهای میهن پرستانه درباره ی سرنوشت یک ملت باشه. یا یک انگیزه ی قاطع تر برای جنگ این است که دین ما تنها دین حق است، و کتاب مقدس مان همه ی کافران و پیروان ادیان رقیب را مذمت کرده یا مستحق مرگ شمرده و به سربازان جبهه ی خدا وعده ی دخول مستقیم به بهشت داده است. چیزی که این روز ها از همه منبر ها شنیده می شه!! جنگ برای برتری دین و خدای من نوعی! حالا چرا آغا محمد خان مسلمان بود و اینهمه جنگ کرد؟ 4 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۸۹ بیشتر بحث هارو خوندم ولی تا اینجا هنوز نتونستم قانع بشم . . . دلیلش رو هم اعلام میکنم. هیچ آدم عاقل و با وجدانی با این حرف تو مخالفت نمیکنه.اما آیا اسلام گفته که کسانی که صرفا عقیدشون با شما مخالفه بکشید؟?:آنان می خواهند که نور خدا را، دین و کتب را به نفس تیره و گفتار جاهلانه ی خود خاموش کنند.... توو این آیه گفته شده آن ها میخواهند . . . ولی سوالی که برای من مطرح شده اینه که اولا معیار قضاوت این آیه در مورد خواستن شخص نقد کننده ی دین و کتب خدا ، در مورد خاموش کردن نور خدا ؛ چی هست!؟ ینی این آیه با استناد به کدووم معیار ، مشخص کرده که این افراد چه خصوصیتی دارن!!؟ ثانیا جز به اینه که با مخالفت کردن در مورد دین و اظهار عقایدشون ، معنای خواستن ، در این آیه ، نمود درستی (Criterion of exactness) پیدا میکنه!!؟ امیدوارم منظورم رو رسونده باشم. :rose: 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده