سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ در تعریف خشونت می توان از جنبه هاى گوناگون فلسفى، کلامى، جامعه شناسى، سیاسى، تاریخى به آن نگریست و او را توصیف کرد. آن چه در این مقال ابتدا باید بدان توجه کرد معناى خشونت است. در این باره می توان گفت: خشونت یا Violence در اصل مفهومى فلسفى است. این قسم را در فلسفه قسر معنا می کنند و در مقابل nature یا natural به کار می برند. قسر یا خشونت آن است که ضد مجرا و مسیر طبیعى باشد. پس خشونت یعنى به شیوه هاى خلاف نُرم (norm) و خلاف طبع دست بردن (خواه خلاف طبع فرد انسانى، خواه خلاف طبع جامعه انسانى)، یا مجموعههاى را برخلاف طبع و نرم آن مجموعه هدایت کردن است. لذا این طور نیست که فقط کشت و کشتار و شکنجه و امثال این ها خشونت باشد، خیر بلکه اینها صورت هاى حاد و آلوده ظهور خشونت هستند ولى خشونت در آنها خلاصه نمی شود و اصناف و انواع و مصادیقى دیگر هم دارد بنابراین خشونت به معناى مانع شکوفایى طبع آدمى و حرکت طبیعى و آزاد فرد بودن است. و در مورد جمع هم نیز آن چه مانع حرکت و رفتار نرمال جامعه شود و هنجارهاى جامعه را بشکند خشونت نام دارد. این هنجارها گرچه اعتباریاند، هم از حقوق فردى آدمیان الگو گرفته اند و هم از طبایع فردى متأثرند. در تعریف خشونت و شخص خشن گاه یک درک ساده عرفى ارتکازى ارائه می شود به این که شخص خشن به شخصى گفته می شود که از نظر روانى متعادل نبوده و در ارتباطات اجتماعى خودش صفت عاطفه در او وجود نداشته باشد. وقتى گفته می شود تصمیمگیریهاى فلان شخص خشن است یعنى او کسى است که همیشه با قوه غضبیه برخورد می کند و مردم او را آدم شرّى مى دانند و در تماس با او احتیاط می کنند. آدم هتاک رعایت دیگران را نمی کند. در جامعه افرادى هستند که به وسیله همین غضب و مهابت ظالمانه احیاناً در تاریخ هم کارهایى انجام داده اند. حجاجبن یوسف ثقفى در مدیریتش یک آدم خشنى بود و به کوچک ترین مسئله دستور قتل صادر می کرد یعنى حکومتش بر ترس استوار بود. او وقتى که براى اولین بار به منصب فرماندارى رسید از مرم با خشونت و غضب زهرچشم گرفت. روزى بر سر منبر کسى جلو آمد و اعتراض کرد؛ حجاج بلافاصله به جلاد دستور داد که گردن او را بزنند. یا روزى به تمام مردم دستور داد که باید امشب تا صبح از پل روى شط عبور کنند؛ در اثر این دستور آن شب تعداد زیادى از مردم از ترس در آب غرق شدند. حکومت هایى که بر خوف و ترس استوارند خشن هستند مثل افراد خشن و شرى می باشند که مردم از شر و غضب آن ها می ترسند. شخصى که اهل منزل از داد زدن و فریاد کردنش بترسند آدم خشن است، یعنى موضعگیرى او براى پیشبرد هر کارى با قوه غضبیه صورت می گیرد و مردم براى این که از آزار بیشتر او رنج نبینند به حرف او گوش می دهند. این تعریف عرفى از خشونت است. در مدیریت اجتماعى، معمولا مدیریت قومى با خشونت در تاریخ انجام می گرفته و این ساده ترین فهم از خشونت در مسائل اجتماعى است. چنین مدیران و دستگاه هایى همواره بر ترس استوار می باشد و با قوه غضب و خشونت همراه است. درک از خشونت در این سطح بسیار عرفى، عمومى و ساده و غیر تخصصى است. این خشونت همیشه با قدرت غوغاسالارى همراه می باشد و اصلا، کار تحلیل علمى نمی شود. ضد غضب و آزار، ایثار است. براى دیگرى فدا شدن نه تنها خشن نیست بلکه یک حالت خوب اخلاقى است. دکتر احمدرضا فتوت 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده