Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۱ ۱ـ بهترين راه براي حفظ آثار باستاني ، همچنان در زير خاك بودن آن ها است . ۲ـ دهانم را بسته نگاه داشتم تا حرف در دهانم نگذارند. ۳ـ چهره زيبايش فرودگاه نگاه ها شد. ۴ـ اكثر آدم هاي لاغر با رژيم مخالفند. ۵ـ بي صداترين تار را عنكبوت مي نوازد. ۶ـ پركار ترين عضو بدنش فكش بود. ۷ـ از كاريكلماتورهاي پيچيده ، دل پيچه مي گيرم. ۸ـ كاش فردا همان ديروز آمده بود. ۹ـ هميشه با اخم هايش ، غنچه هاي لبخندم را پر پر مي كرد. ۱۰ـ بازار ريا سكه است ، با صداقت ، اعلام مفلسي مي كنم. ۱۱ـ اعتراض ها در سكوت ذخيره شد. ۱۲ـ عدالت موجودي شبيه روح بوده كه كسي آن را نديده است. ۱۳ـ بانك ها به سوال علم بهتر است يا ثروت ، در عمل پاسخ مي دهند. ۱۴ـ نمايشگاه به محلي گفته مي شود كه مردم را به كالا ها نشان مي دهند. ۱۵ـ همه دوست دارند به پيروزي برسند ، حتي استقلال. ۱۶ـ تا عوام وجود داشته باشد ، عوام فريب هم وجود خواهد داشت. ۱۷ـ هر موقع او را مي بينم كمي مكث مي كنم ، مثل ويرگول. ۱۸ـ آدم هاي بيكار همه روزهاي تقويم را جمعه مي بينند. ۱۹ـ پائيز ، فصل بي حجابي درختان است. ۲۰ـ كتاب يار مهربانيست كه با همسرتان هيچ مشكلي ندارد. ۲۱ـ شهرداري فقط راه پولدارشدنش را آسفالت مي كند. ۲۲ـ شيطان مدعي شد كه من مدير داخلي دنيا هستم. ۲۳ـ گناهكار كسي است كه تظاهر به تقوا نمي كند. ۲۴ـ گاهي سلول هاي خاكستري مغزم به مرخصي مي روند. ۲۵ـ سانسور يعني هرس فكر نويسنده تاحدي كه از ديوار حكومت بالا نرود. ۲۶ـ حقوق بشر ساعتي است كه هر دولتي با وقت محلي كشورش آن را تنظيم مي كند. ۲۷ـ آقازاده يعني استثناء در خلقت. 3 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۱ وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند. اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم. به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است. به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد. قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست. به نگاهم خوش آمدی. قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است. هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد. برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم. گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است. روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند! غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد. بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۱ مطلب جالبي بود اما دقيقا دوست داريد در چه موردي بحث بشود؟يا صرفا يك معرفي بود؟ بیشتر دوست دارم یه آرشیوی از کاریکلماتورهای موجود در نت یا تولیدات خودمون داشته باشیم. برای همین چند نمونه گذاشتم که بچه ها بتونن ایده بگیرن. 2 لینک به دیدگاه
سارا. 1380 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۱ 1_ بهترين بازي زندگي اش زبان بازي بود. 2_ خدايا، يارانه را از ما بگير اما يار را نه. 3_ شايد با « ارز » معذرت مشکل تورم حل شود. 4_ به علت خالي بودن جيب مردم، جيب برها شاکي شدند. 5_ عاشق با تلسکوپ و حسود با ميکروسکوپ به دنيا نگاه مي کند. 6_ بي توجهي شهرداري به دست اندازها يعني دست انداختن مردم. 7_ در روزهاي باراني اعداد در زير راديکال پنهان مي شوند. 8_ قشنگ ترين و زيباترين ساعت دنيا، ساعتي بود که ديدمت. 9_ وقتي گفتم حرف دلت را بزن، گفت گرسنه ام. 10_ با هجوم کلمات نفس قلم به شماره افتاد. 11_ خيلي ها تنها پشت گرميشان آفتاب داغ است. 12_ بازداشتگاه عکس ها آلبوم است. 13_ بي دست و پاترين موجود مار است ولي همه از آن مي ترسند. 14_ شیرین ترین ماه , ماه عسل است. 15_ خیلی از موش ها حتی به گربه ها هم محل سگ نمی گذارند. 16_ خُر و پُف , همان پُر حرفی کردن در خواب است. 17_ وضعش توپ بود اما با یک شوت از میدان خارج شد. 18_ برای گوش های سنگینش , نیاز به یک باربر داشت. 19_ کرم شب تاب , چراغ قوه حیوانات است. 2 لینک به دیدگاه
سارا. 1380 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۱ قد بلند بود ولی برای عشق کوتاه آمد. عقربه ساعت که تند می رود عمر کوتاه می شود. کاریکلماتور که دراز شد حوصله کوتاه می شود. خبر کوتاه زلزله که آمد سجاده ها دراز شد. کوتاه قد بود دستش به خط فقر نمی رسید. 2 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۱ همیشه میگفت تو نیمه گم شده من هستی؛ وقتی ترکم کرد فهمیدم که از شوق پیدا کردن نیمه گم شدهاش خودش را گم کرد! 3 لینک به دیدگاه
سارا. 1380 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۱ ۱ـ در جدال اعداد ، این صفر ها هستند که بی طرف اند ! ۲ـ در زندگی بعضی ها هم نفس هستند و بعضی ها هم قفس . ۳ـ قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد. ۴ـ آنهایی که زبان شان دراز است ، شخصیتی کوتاه دارند . ۵ـ گاهی نگاه ام در خیابان چشمان اش راهپیمایی می کند . ۶ـ بیهوده متاز ، مقصد همه خاک است . ۷ـ بعضی ها اهل دل اند و بعضی ها تندیسی از خاک و گل . ۸ـ سر شناس تر از آرایشگرها کسی را نمی شناسم . ۹ـ همیشه درست می گویم اما نمی دانم چرا حق با دیگران است ! ۱۰ـ باتری خورشید شب ها زیر شارژر ماه است . ۱۱ـ بچه های فقیر ، فقط در زنگ انشاء به کنار دریا می روند . ۱۲ـ هر داغی ، سرد می شود اما هیچ پخته ای خام نخواهد شد . 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۱ كاریكلماتور پرویز شاپورنویسنده ایرانی است. شهرت او به دلیل نگارش نوشتههای کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند. در سال های ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش که پانزده سال از او کوچک تر بود، ازدواج کرد. آنها اهواز را برای زندگی مشترک انتخاب کردند. در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام کامیار متولد شد که فروغ دراشعار خود به اواشاره کرده، و شاپورنیز ازکامیب عنوان نام مستعار وی استفاده میکرده است. رابطه زناشویی این دو به خاطر دخالتهای نزدیکان در سال ۱۳۴۳ به جدایی کشید. پس از جدایی از فروغ ، شاپور هرگز دوباره ازدواج نکرد و تا آخرعمرهمراه با کامیار و دکتر خسرو شاپور برادرش در یک خانه قدیمی زندگی میکرد وی در ۶ تیر ۱۳۷۸ در بیمارستان عیوضزاده تهران بستری شد و درساعت ۶ صبح ۱۵ مرداد درگذشت.آرامگاه پرویز شاپوردر قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران است. مادر شاپورمیگفت: شصت سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم. ولی همین حرفهای ناحساب شاپورکه با اسم کاریکلماتور، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در میآورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود. این کاریکلماتور است که اسم شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده. در زیر چند نمونه از کارهای شاپور را می خوانیم: - بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم. - زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود. - جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند. - برای مردن عمری فرصت دارم. - اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم. 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۱ - ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند. - با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند. - سایۀ چهار نژاد یک رنگ است. - به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد. - قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست. - به نگاهم خوش آمدی. - قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است. - هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد. - اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم. 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۱ - روی هم رفته زن و شوهر مهربانی هستند! - وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند. - به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است. - برای اینکه پشهها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشهبند بیرون میگذارم.. - گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است. - غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد. - بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند! - باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده ، به آبپاش مرخصی داد.. - قطره باران غمگین روی گونه ام اشک میریزد. - فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند. 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۱ - در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد. - رد پای ماهی نقش بر آب است. - گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند. - با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود ، پارو ساختم. - با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود، درخت از گربه پایین می آید. - دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند. - پرگاری که اختلال حواس پیدا می کند بیضی ترسیم می کند. - آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تیره و تار می دید. 5 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اردیبهشت، ۱۳۹۱ عاشق این جمله حسین پناهی ام : انقدر چرا چرا کردم ؛ که مغزم شد چراگاه 8 لینک به دیدگاه
mahboobeyeshab 1399 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ ابر بغض کرده با اشک هايش شعر باران را سرود.... 2 لینک به دیدگاه
mahboobeyeshab 1399 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ نژادپرستان، سياه فکر مي کنند... 2 لینک به دیدگاه
mahboobeyeshab 1399 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ وقتی آبله مرغان گرفتم , بیشتر از همه از خروس ها وحشت داشتم... 2 لینک به دیدگاه
mahboobeyeshab 1399 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ عدهای قانون را «پیاده» میکنند که خود «سوار» شوند.... 2 لینک به دیدگاه
mahboobeyeshab 1399 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ خدایا، یارانه را از ما بگیر اما یار را نه.... 2 لینک به دیدگاه
mahboobeyeshab 1399 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ شاید با «ارز» معذرت مشکل تورم حل شود.... 2 لینک به دیدگاه
mahboobeyeshab 1399 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ گاهی اوقات «کلیه» امورم درد می کند.... 2 لینک به دیدگاه
mahboobeyeshab 1399 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ حالم خوش نیست...آینده ام درد میکند... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده