رفتن به مطلب

تامين مالي بين المللي و مديريت ريسك


Mohammad Aref

ارسال های توصیه شده

قبل از اين که انواع روش ها مطرح باشد, انواع ريسک بايد مورد توجه کلیه کسانی که به موضوع فاینانس می پردازند، قرار گيرد. بنابراين فهرست وار عرض مي کنم که، تأمين کننده مالي قبل از اينکه به بحث ريسک بپردازد , خودش بررسي هايي مي کند که ارتباط مستقيم با ریسک هر طرح دارد. ابتدا تأمین کننده فاينانس مي پرسد درصد ريسک ویا مخاطره طرح چقدر است, جغرافياي متقاضي اين طرح چه آثاري را خواهد داشت. صلاحيت عمومی و اهليت داشتن متقاضي براي اجراي طرح تا چه حد است. يعني توانایی اجرایی متقاضی باآن طرح تناسب داشته باشد و درنهايت قابليت بازدهی اقتصادي طرح مورد توجه قرارمی گیرد. در همين رابطه مطالعات امکان سنجي به لحاظ توجیه فنی، مالی و اقتصادی طرح از مهم ترين بحث هایی است که در ارتباط با تصمیم گیری همراه با موضوع ریسک مطرح می شود. گزارش های دقیقی که بتواند به عنوان گزارش Bankable ارایه شود، برای تامين کنندگان منابع مالي از مسایل جدی است. فرایند تکامل سازمانی واجرایی متقاضی دریافت تسهیلات نیز همینطور است. هر کدام از این موارد را شاید شنیده باشید ولی، به عنوان مثال، در همین بحثی که وجود یک گزارش Bankable مطرح می شود، در طرح هاي زيربنایی مثل آب و برق، وقتی مراجعه می کنید به سوابق مطالعاتی و گزارش هایی که در سازمان مدیریت و برنامه ریزی تهیه می شود، اگر بخواهید این ها را در مقابل نهادهای بین المللی، مثل بانک جهانی، قرار دهید، این گزارش ها از نظر آن ها گزارش Bankable تلقی نمی شود. به همین دلیل مراحل خودشان را انجام مي دهند. مطالعاتي انجام مي دهند که اگر طرح Bank Able باشد به متقاضي کمک مي کنند. در طرح‌هاي بانک جهاني, معمولاً یک تیم مقدماتی به کار میپردازد و اول، سهميه طرح را، در قالب سهمیه ای که برای کشور تعریف شده، مشخص مي کنند. بعد یک Paraphrase of Report تهیه می کنند. این گزارش Paraphrase of Report دوباره در کمیته های بانک جهانی مطرح می شود. اگر در آنجا تأئید شد، دوباره یک تیم مأمور می شود که بر مبنای آن گزارش یک A phrase of Report تهیه کند.در نهایت تمام این مراحل منجر می شود به یک سری مطالعات بر روی عوامل و متغیرهای خاصی که مسایل فنی، مالی و اقتصادی طرح را تعیین کند. امروزه بحث محيط زيست هم به توجيهات اقتصادي اضافه مي شود و داراي اهميت است. غیراز مسأله محیط زیست، نهادهای بین المللی وبانک جهانی، به آثار اجتماعی طرح ها هم توجه می کنند. مثلاً اگر قرار است سدي ساخته شود, اگر روستاهايي کنار رودخانه هستند وبا ساختن سد دچار مسأله می شوند، از کشور ميزبان مي خواهند که منابع لازم را براي جابجايي خانوارهاي روستايي اختصاص دهند تا آن نهاد مالي بين المللي، خیالش راحت باشد که کمک به اجرای یک طرح برای دولت وکشور میزبان، ناهنجاري هاي محلي و منطقه اي ايجاد نکند.

 

قبل از اين که انواع روش ها مطرح باشد, انواع ريسک بايد مورد توجه کلیه کسانی که به موضوع فاینانس می پردازند، قرار گيرد. بنابراين فهرست وار عرض مي کنم که، تأمين کننده مالي قبل از اينکه به بحث ريسک بپردازد , خودش بررسي هايي مي کند که ارتباط مستقيم با ریسک هر طرح دارد. ابتدا تأمین کننده فاينانس مي پرسد درصد ريسک ویا مخاطره طرح چقدر است, جغرافياي متقاضي اين طرح چه آثاري را خواهد داشت. صلاحيت عمومی و اهليت داشتن متقاضي براي اجراي طرح تا چه حد است. يعني توانایی اجرایی متقاضی باآن طرح تناسب داشته باشد و درنهايت قابليت بازدهی اقتصادي طرح مورد توجه قرارمی گیرد. در همين رابطه مطالعات امکان سنجي به لحاظ توجیه فنی، مالی و اقتصادی طرح از مهم ترين بحث هایی است که در ارتباط با تصمیم گیری همراه با موضوع ریسک مطرح می شود. گزارش های دقیقی که بتواند به عنوان گزارش Bankable ارایه شود، برای تامين کنندگان منابع مالي از مسایل جدی است. فرایند تکامل سازمانی واجرایی متقاضی دریافت تسهیلات نیز همینطور است. هر کدام از این موارد را شاید شنیده باشید ولی، به عنوان مثال، در همین بحثی که وجود یک گزارش Bankable مطرح می شود، در طرح هاي زيربنایی مثل آب و برق، وقتی مراجعه می کنید به سوابق مطالعاتی و گزارش هایی که در سازمان مدیریت و برنامه ریزی تهیه می شود، اگر بخواهید این ها را در مقابل نهادهای بین المللی، مثل بانک جهانی، قرار دهید، این گزارش ها از نظر آن ها گزارش Bankable تلقی نمی شود. به همین دلیل مراحل خودشان را انجام مي دهند. مطالعاتي انجام مي دهند که اگر طرح Bank Able باشد به متقاضي کمک مي کنند. در طرح‌هاي بانک جهاني, معمولاً یک تیم مقدماتی به کار میپردازد و اول، سهميه طرح را، در قالب سهمیه ای که برای کشور تعریف شده، مشخص مي کنند. بعد یک Paraphrase of Report تهیه می کنند. این گزارش Paraphrase of Report دوباره در کمیته های بانک جهانی مطرح می شود. اگر در آنجا تأئید شد، دوباره یک تیم مأمور می شود که بر مبنای آن گزارش یک A phrase of Report تهیه کند.در نهایت تمام این مراحل منجر می شود به یک سری مطالعات بر روی عوامل و متغیرهای خاصی که مسایل فنی، مالی و اقتصادی طرح را تعیین کند. امروزه بحث محيط زيست هم به توجيهات اقتصادي اضافه مي شود و داراي اهميت است. غیراز مسأله محیط زیست، نهادهای بین المللی وبانک جهانی، به آثار اجتماعی طرح ها هم توجه می کنند. مثلاً اگر قرار است سدي ساخته شود, اگر روستاهايي کنار رودخانه هستند وبا ساختن سد دچار مسأله می شوند، از کشور ميزبان مي خواهند که منابع لازم را براي جابجايي خانوارهاي روستايي اختصاص دهند تا آن نهاد مالي بين المللي، خیالش راحت باشد که کمک به اجرای یک طرح برای دولت وکشور میزبان، ناهنجاري هاي محلي و منطقه اي ايجاد نکند.

 

مهمترين ريسک هاي تامين کنندگان مالي کدامند؟

1- بحث ريسک سياسي است, جنگ ها، انقلاب، مصادره اموال و تحريم ها، به خاطر همين بحث تحريم که در شوراي امنيت سازمان ملل مطرح است, بانک هاي تجاري براي دادن تسهيلات براي طرح هاي ما کندي‌هايي را ايجاد مي‌کنند.

2- ريسک قانوني و مقرراتي است. ممکن است در کشور هایی مقررات ویژه حمایتی وجود داشته باشد، به طور مثال: مقررات ويژه حمايتي قيمت, چون قيمت عرضه شده بايد با قيمت بين المللي ارزيابي شود. مواردي بوده که بانک جهاني، گفته براي فاينانس اين طرح نيروگاهي بايد سازمان دريافت کننده و طرح متناسب باشد. برای این که سازمان دریافت کننده متناسب باشد، بانک جهانی می گوید، برق در اقتصاد شما، باید بر اساس هر کیلووات ساعت «این قیمت» عرضه شود. ما بيش از 30 هزار مگاوات نیروگاه داریم و توليد می کنیم. فرض بفرمایید که هزار مگاوات را می خواهیم از طريق یک سازمان بين المللي فاينانس کنيم. او درباره رقابتي بودن قيمت برق در اقتصاد ما، مطالعه وبررسي می کند. براساس مدل هایی که تنظیم می کند، توصیه هایی رانیز ارایه می دهد. در بعضی از کشورها که اصلاً موضوع را مشروط می کند و می گوید قیمت محصول شما باید رقابتی باشد. وهیچ تسهیلاتی را به آن ها نمی پردازد. خوشبختانه در تعامل با بانک جهاني توانسته ايم از منطق قيمت هايمان دفاع کنيم و معمولاً هم قيمت هاي ما را پذيرفته اند.

محدودیت های ارزی، ممکن است اعمال شود. همچنين عدم قابليت تبديل ارز, همانطور که می دانید در حال حاضرحساب سرمايه ما بسته است. اينطور نيست که در اقتصاد ما هر کس، هر مقدار که می خواهد بتواند به راحتي ارز بفرستد. البته در حال حاضر بانک مرکزی سخت گیری نمی کند. اما هنوز مقررات کشوری، اجازه رسمی، به این کار نمی دهد. به همین دلیل تأمین کنندگان منابع مالی، تأمین کنندگان منابع مالی ،در تمام طرح ها می خواهند یک مجوزی را داشته باشند که از نظر مابه ازای تسهیلاتی که فراهم می کنند مشمول محدودیت های ارزی، چه از نظر انتقال و چه از نظر تبدیل ارز نباشند. بقیه موارد هم به همین شکل است. مثل استمهال بدهی ها، مثل موانع نقل و انتقال پولی که بطور کلی در ریسک های قانونی ومقرراتی ارزیابی می شوند.

3- ريسک هاي تجاري و بازار، تغييرات نرخ ارز و یا تغييرات نرخ بهره را شامل می شود. یکی دیگر نیز، ریسک عدم پرداخت است. ممکن است متقاضی، نتواند در مقاطع سر رسید، پول را پرداخت کند ویا ریسک محدودیت نقدینگی که متقاضی ممکن است در بعضی مقاطع دچار آن شود. این ها، همه مربوط به ريسک هاي بازار است.

4 – ريسک هاي عملياتي: ریسک های عملیاتی را در رابطه با بیمه، آقای سهرابی توضیح دادند. در رابطه با تغييرات تکنولوژي و فن آوری و پیچیدگی طرح ها, بحث بسيار جدي است. معمولاً تأمین کنندگان منابع مالی، بحث رشد و فن آوری، ارتقاء فن آوری، تغييرات فن آوری، حتي فن آوری‌هایي که ممکن است در آینده بیایند و به عنوان رقيب با این طرحی که فاینانس می کنند، محصولات ارزان تر وبهتری رادر بازار عرضه کنند، مورد بررسی قرارمی دهند. به همین دلیل در بعضي طرح ها، تأمین کنندگان منابع مالی یک شرکت مهندسی مشاور بسیار ورزیده را تعیین مي کنند تا جنبه های فني ريسک را برايشان تعيين کنند.

معمولاً تأمین کنندگان منابع مالی ، برای این که ریسک ها را کاهش دهند، در مورد هر متقاضي سقفي را تعيين مي کنند. ممکن است براي يک متقاضي سقف تأمين يک طرح را 50 ميليون دلار و براي متقاضي ديگر 500 ميليون دلار در نظر بگيرند. بنا براین، اعمال محدودیت در تعیین سقف اعتباری، یکی از ابزار هایی است که تأمین کنندگان منابع مالی برای کاهش دامنه ریسک در نظر می گیرند. یا ممکن است در یک طرح، به دلیل ریسک بالا، یا ریسک های غیر قابل تعریف که ممکن است وجود داشته باشد، تأمین کننده منابع مالی ، به لحاظ نرخ بهره، انتظار سود بیشتری داشته باشد. در نهایت، تأمین کننده منابع مالی برای این که خیالش در تأمین مالی راحت باشد و ریسک را به حداقل برساند، ممکن است که تضمین دولت را هم بخواهد.

بحث تأمین بیمه نامه های لازم، که از بحث های بسیار جدی ولازم است. بحث بیمه، بدون شک يکي از مسايل پيچيده ما است که در مورد فاينانس ها مطرح مي شود. آقاي ترکان در جلسات متعدد پيشنهاد ايجاد يک بانک توسعه نفت را داشتند و آقاي سهرابي بحث بيمه را مطرح کردند تا ما بتوانيم در دنيا قدرت چانه زني بالاتري داشته باشيم.

من، در سن پنجاه و پنج سالگی می توانم بگویم که بيش از60 سال بانکداري کرده ام, چون در تمام دوره طول خدمت، دو يا نزدیک به سه شيفت کار کرده ام. درتمام صحنه های بین المللی پول، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، بانک توسعه اسلامی، در بانک های شرق آسیا، در رابطه با مذاکرات فی ما بین دولت ها، الان هم در رابطه با مسؤولیت هایی که در بانک مرکزی و بانک ملی داشته ام، یک بانک خصوصی را هم یک سال است که شروع کرده ایم و الان ماه دوازدهم است که همین بانک پاسارگاد است که داریم اداره می کنیم، ببینید عزیزان من، فاينانس کردن در طرح های پیچیده ما، بیش از این که و مقدم براین که پول نیاز داشته باشد، تخصص نيازدارد.

اگر تخصص داشته باشيم مي توانيم در دنیا ابزارهاي ديگر را هم تجربه کنيم. در حال حاضر تمام طرح هاي صنعت نفتمان ازطريق Buy Back ، بیع متقابل، فاینانس مي شود. در ارقام هفتاد میلیارد دلاری که اشاره شد که در شرکت های مختلف و زیر مجموعه صنعت نفت دارد فاینانس می شود, فکر مي کنم عمده اش از طريق Buy Back بوده. يعني بالای 90درصد وچه بسا 95 درصدش از این طریق بوده است. آیا روش های فاینانس، در دنیا، به همین مختصر خلاصه می شود. ما روش هاي بسیار بهتر و شفاف تري براي تأمین منابع مالی طرح ها داريم. چرا سراغ موارد ديگر نمي رويم؟ چرا سراغ Investment Banking نمی رویم ؟ چرا سراغ Of balance shit Financing نمی رویم ؟ می توانیم در طرح دکل هاي نفتي یا تأسیسات دریایی، از طريق ليزينگ اقدام کنيم. چرا در این زمینه ها نرفتیم تخصص ها را خوب مطالعه کنيم که ببینیم چه نیازهایی را داریم در رابطه با تخصص ها، تا در دنیا از آن ها استفاده کنيم. قطعاً ویقیناً بعضی از این روش ها نسبت به باي بک، هم به صرفه تر است و هم با شفافیت بیشتری قابل عمل هستند. در هر صورت بحث بیمه نامه های لازم یکی از روش هایی است که معمولاً تأمین کنندگان منابع مالی ، بیمه را نیاز دارند. موضوع توزیع جغرافیایی نیز مهم است. يک تأمین کننده منابع مالی نمي آيد تمام طرح هايش را منحصر به يک کشور کند يا اگر در یک کشور متمرکز شد، نمی آید سرمایه اش را در يک صنعت ویژه ای خلاصه کند. سرمایه اش را یا در دنیا پخش می کند و یا در تنوع طرح ها توزیع می کند. بحث مدیریت دارایی های نقدی، بدهی و تعهدات و کفایت سرمایه، باز از آن بحث هایی است که در رابطه با مدیریت ریسک مهم است و مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین است، دقت در گزارش هاي امکان سنجي هايي که توسط متقاضي تهیه شده است.

 

به علت کمبود وقت، فقط بحث را باز می کنم و به جزئیات نمی پردازم.

روش هاي مختلف تأمين مالي را می شود از نظر سازمان های مالی بین المللی نگاه کرد. اگر چنین کنیم، بانک جهانی، اصولاً سازمانی است که در طرح هاي زيرساختي و در طرح های بلندمدت، بطور ویژه تخصص های بسیار خوبی را دارد وحتی می تواند در رابطه با مطالعات امکان سنجی ، کمک های فنی ارایه دهد. یعنی Technical assistant که بانک جهانی می تواند در مطالعات طرح ها برای ما تأمین کند، در خیلی از موارد برای ما مفید واقع خواهد شد. حتی به صورت یک الگو برای فاینانس های دیگر قابل استفاده خواهد بود. عنایت داشته باشید که وقتی یک حوزه ای ، مثلاً درطرح سد، در نفت یا پتروشیمی، وقتی در بانک جهانی A phrase of Report یک طرحی تهیه می شود و بعد، وام آن طرح تصویب می شود، این موضوع یک مرجع برای بسیاری از نهاد ها و سازمان های مالی وبین المللی دیگر می شود. به اعتبار این طرحی که ما توانستیم بانک جهانی را متقاعد کنیم به ما وام دهد، بانک های تجاری و سازمان های مالی بین المللی با علاقه بیشتر وراحت تر با ما، در رابطه با طرح ها، کار خواهند کرد.

وام صندوق بين المللي پول، که خیلی به طرح های صنعت نفت مربوط نمی شود، معمولاً بحث های تعادل های پولی را در کوتاه مدت و ميان مدت پیگیری می کند و سعی دارد مشکلات کوتاه مدت یا میان مدت کشور ها را حل کند.

وام بانک هاي توسعه اي، همانند بانک های توسعه اسلامی و سایر بانک های توسعه ای دیگر، که این بانک ها هم Soft loan هستند. بعضی کشور ها مثل ژاپن نهادهایی دارند مانندO.E.C.F که با شرایط خوب Soft loan می دهد.

تسهيلات اعطايي بانک های تجاری که می تواند کوتاه مدت , ميان مدت و بلندمدت باشد، این ها را یکی، یکی توضیح می دهم. در بحث تأمین مالی پوششي، با واسطه که در بحث Wire Credit مطرح است، قراردادتأمین مالي بين يک بانک یا کنسرسیوم بانک ها با بانکدار متقاضی و خريدار منعقد مي شود که بانکدارخريدار وام را دریافت مي کند و از طریق بانکدار خریدار منابع براي اجراي طرح مصرف مي شود. در رابطه با تعهد بانکدار خريدار, ممکن است بانک تأمین کننده منابع مالی، تضمين دومي هم به عنوان Sure in Guaranty هم بخواهد، که البته بانک هاي دولتی ما را به عنوان Guaranty Sure in مي پذيرند. بانک هاي وام دهنده در رابطه با بيمه هاي صادراتي هم توجه مي کنند، که حتماً داشته باشند و بانک خريدار مسئول بازپرداخت است.

در رابطه با این تسهیلات ، نوع دیگرش Project Finance است. در Project Finance قرارداد تأمین مالی بین بانک وام دهنده و متقاضی، منعقد می شود که ممکن است یا به صورت نقدی پرداخت شود ویا از طریق عوايد محصول آن طرح تأمين شود. اگر از طریق عواید محصول آن طرح پرداخت ها بخواهد صورت گیرد، یک حساب بانکی ویژه ای را در نظر می گیرند که عواید به آن حساب واریز می شود که بانک وام دهنده هم روی آن نظارت داشته باشد. در این جا باز تأکید می کنم که پوشش بیمه ای مورد نیاز است.

در همه این انواع تأمین مالی که عرض کردم ، همه Non recourse Financing هستند. یعنی در واقع وام دهنده صرفاً به منافع و عواید طرح استحقاق دارد. فقط، می تواند از محل آن ها وصول کند وبه سراغ دارایی های دیگر متقاضی نمی تواند برود. خوب است که ما در قراردادها Non recourse Financing بودن قرارداد را ذکر کنیم.

در رابطه با همین موضوع، برای طرح های پیچیده، تسهیلات اعطایی بانک ها ممکن است که در قالب Structure Finance باشد. در این رابطه، بخاطر پیچیدگی، یک شرکت واسطه ای می آید منابع را ازبانک می گیرد. این منابع را مثلاً برای شرکت ملی نفت که مجری طرح است، تأمین می کند. بعد، نفت ویا محصول تولیدی را از او می گیرد و برای آن بازار یابی می کند و از طریق واحد فروش همان سازمان می فروشد. عواید فروش محصول را، صرف باز پرداخت تسهیلات دریافتی، می کند. در چنین طرح هایی ،حصول اطمينان از ذخاير کافي محصول برای فروش و بازپرداخت منابع فاینانس، بحث مهمی است. یکی از بحث های بیمه ای و پوشش ریسک بیمه ای در این جا مصداق پیدا می کند. مشکلی که ممکن است در عمل به لحاظ فنی یا هر عامل دیگری پیش آید، که در راه باز پرداخت تسهیلات فاینانس، از طریق عواید فروش محصول اخلال ایجاد کند. یافرضاً، پیش بینی شده که ،محصول طرحی، مثلاًدر پنج سال، با یک استانداردی می خواهد استخراج شود، اما به دلایلی می خواهند زودتر از آن زمان به اتمام برسد. این هم جزو ریسک هایی است که باید پیش بینی شود.

یکی از بحث هایی که این روزها داریم، بحث بانکداری سرمایه ای است. ما در این رابطه کمتر تلاش کرده ایم. پیشنهاد جناب آقای ترکان را بیشتر از این جهت استقبال می کنم که ماباید به آن بپردازیم و این تخصص ها را چنان در کنار هم قرار دهیم که اگر آن بانک توسعه ای تأسیس شود ویا هر نهاد مالی دیگری ایجاد شود، -البته اشاره کردند که ارقامی را جناب آقای رئیس جمهوری ،به بانک مرکزی دستور داده اند برای طرح های نفت تأمین کنند- در واقع اگر قرار است ما برای طرح های نفت، یک میلیارد دلار از آن صندوق قرض بگیریم ، باید بتوانیم همراه با آن یک میلیارد دلار، دو میلیارد دلار هم از بیرون وام بگیریم. این طور نباشد که این یک میلیارد دلار ، همان ضرری باشد که از این طرف می گیریم و از آن طرف هم هزینه می کنیم. واقعاً ما این امکان را داریم. ما در بحث Investment Banking و در واقع، انتشار اوراق قرضه ویا اوراق مشارکت، یا این که یک بحثی را مطرح کنیم ویک ساختار سرمایه ای را ایجاد کنیم، یک بنگاه اقتصادی ایجاد کنیم، بعد پذیره نویسی کنیم، این می تواند به عنوان آورده مؤسسان یا آورده شرکت متقاضی، از یک طرف می تواند امکانات بیشتری را برای ما فراهم کند. در چنین مواقعی به یک بانک تخصصی،- یا همان بانک مورد بحث- نیاز است.آن بانک، باید بیاید جلو، و این اوراق را اگر کسی نخرید خودش زیر قیمت اسمی می خرد، و بعد آن را می فروشد.

در رابطه با انواع منابع تأمین مالی، روش B.O.T است. با این روش آشنا هستید ومن به آن نمی پردازم. این روش بیشتر در طرح های نیروگاهی به کار می رود. در طرح های نفتی هم به خوبی قابل استفاده است بخاطر این که محصول قابل عرضه دارد.

بحث B.O.O است. در این روش اگر سرمایه گذار خارجی باشد، بستگی به سطح آن طرح دارد که آیا صنایع بالا دستی است یا صنایع پایین دستی است. که هر کدام در حوزه نفت ، تعریف جداگانه ای دارد. یکی از بحث هایی که مطرح کردم، Of balance shit Financing است. بعضی از سازمان ها نمی خواهند به لحاظ ساختار« دارایی-بدهی» خود، بدهی شان در تراز نامه ثبت شود و نسبت های مالی شان را دچار مشکل کند. بنابراین می آیند مثلاً، از لیزینگ استفاده می کنند. یا یک نفر به نام «موجر» پیدا می شود که سرمایه گذار اصلی است. او می رود خودش را فاینانس می کند. بعد، این «موجر» به همراه تأمین کننده منابع مالی اش می آید و شما هم یک مستأجر هستید و منابع مالی را در اختیار قرار می دهد. در تأسیسات نفتی این کار شدنی است. این عملیات استیجاری Operate in lead است که یکی از معروف ترین شیوه های تأمین منابع مالی است. در این روش هزینه های سرمایه ای سنگین به عهده موجراست. موجر از شما اجاره خواهد گرفت.

از شیوه های دیگر تأمین مالی، روش معاملات تجارت متقابل Contour Trade است. در این گروه وارد بحث نمی شوم. بحث Bar tell و Buy back هم دراین گروه قراردارد.

با تأکید مجدد بر این که بحث ما، بيشتر یک بحث فني است تا این که بحث تأمین منابع مالي باشد، نه این که بحث تأمین منابع مالی نباشد! نه!، اما من فکر می کنم برای این میدان، افراد کار آزموده مجرب و متخصص را نیاز داریم که آن ها بتوانند در صحنه های بين المللي، اول اعتماد توانایی های فنی را جلب کنند. یعنی وقتی شما با تأمین کنندگان منابع مالی مذاکره می کنید، هرچقدر تسلط بر موضوع داشته باشید، بطور طبیعی آن ها با میل ورغبت بيشتری با شما بحث می کنند. چون می بینند مدیریت توانمند است. یکی از عوامل Weighable بودن طرح، یا آن سازمان، Weighable بودن خود مدیریت است که در وهله اول جلب توجه می کند. انشاءا... ما خودمان را به این امکانات مجهز بکنیم.

 

دکتر مجيد قاسمي – مديرعامل بانک پاسارگاد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...