رفتن به مطلب

تلفظ اعضای بدن با معنی در زبان فرانسوی همراه با جملات عمومی.....


ارسال های توصیه شده

  • بدن

  • le corps

براي ناميدن اعضاي بدن ، بيماريهاي قسمتهاي مختلف بدن و گاهي بعضي از ضرب المثلها و اصطلاحات به دانستن معاني و تلفظ و نحوه استفاده از لغات زير نيازمنديم .

corps.gif

 

les cheveux

la tête

le visage

le front

le sourcil

un oeil

les yeux

la paupière

le cil

le nez

la joue

la bouche

la lèvre

la dent

la langue

le menton

une oreille

le cou

موها

سر

صورت

پيشاني

ابرو

يک چشم

چشمها

پلک

مژه

بيني

گونه

دهان

لب

دندان

زبان

چانه

گوش

گردن

 

 

 

la poitrine

le ventre

un estomac

le bras

une épaule

le coude

le poignet

la main

le doigt

un ongle

le pouce

le dos

la jambe

le genou

la cheville

le pied

un orteil

سينه

دل-شکم

معده

بازو

شانه

آرنج

مچ

دست

انگشت

ناخن

شصت

کمر

پا

زانو

قوزک پا

کف پا

انگشت پا

 

چند اصطلاح il fait la tête او بد عنقي مي کند il en par-dessus la tête او ذله شده است ça lui sort par les yeux مثل خاري در چشم است il a perdu la tête او ديوانه است il a le nez creux او شامه قوي دارد il a la grosse tête او خيلي پر مدعا است (فکر مي کند کسي است) il fait la fine bouche او خيلي ناز دارد- مشکل پسند است il a le bras long او شخص با نفوذي است il a traité ce problème par-dessus la jambe او آن مسئله را ماسمالي کرد il a gagné les doigts dans le nez مثل آب خوردن کاري را انجام مي دهد (به سادگ انگشت در بيني کردن )

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 5 ماه بعد...
×
×
  • اضافه کردن...