شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ سلامدوستان توی همه ی دوره ها وعصر ها اکثر اوقات بچه ها برای خودشون یه سری حد و مرز برای آینده در برخورد با فرزندانشون تعیین میکنن مثلا چند نسل قبل از ما مشکلاتی با پدر مادرهاشون داشتند که امروز ما اون مشکلات رو به یه شکل دیگه و تو قالب مدرن تری داریم مثلا اون زمونا همه میگفتن من اگه بزرگ شم بچه مو تنبیه نمیکنم همه امکاناتو براش فراهم میکنم با بچه م دوست میشم نه آقا بالاسر بهش دستور نمیدم اما زمان ما جنس این خواسته ها و آمال و آرزوها تا حدی فرق کرده شاید اون زمونا بچه ها میگفتن من همه امکاناتو برای بچه م فراهم میکنم اما الان من خودم به شخصه نتیجه گرفتم داشتن آزادی به هر قیمتی و داشتن همه نوع امکانات و دکوراسیون اتاق پر از اسباب بازی های جور واجور که بچه 1 روز با هرکدوم بازی کنه و بعد پرتش کنه دور همچین ایده ی جالبی نیست و طرفدار تعادل هستم حالا دوس دارم این تاپیکو دنباله دار ادامه بدید و با شروع جمله ی من اگر مادر (پدر)_بسته به جنسیتتون_بودم ....... تو جای خالی کارهایی که دوس دارید برای بچه تون بکنید و فکر میکنید خوشبخت میشه بنویسید جمله هاتون رو به بحث میذاریم و نظرهای موافق و مخالف خودمون رو در مقابل حرفاتون میگیم شاید ما پدر و مادرهای بهتری برای نسل بعدیمون باشیم:icon_redface: .. البته جا داره دست پدر مادرامونو ببوسیم به خاطر همه زحمتاشون:icon_gol: 18 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ شقی جون همه حرفاتو قبول دارم وبه پدر مادرم خیلی ارزش و احترام قایلم ولی هرچقدر خواستم جلو خودمو بگیرم دیدم نشد اونم اینه که اولا من غلط بکنم تو این زمونه وانفسا مزدوج بشم ثانیا شدیدا اعتقاد دارم بزرگترین لطف درحق بچه های اینده اینه که اونایی که ازدواج کردن دست نگه دارن و تولید مثل نکنن 11 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ شقی جون همه حرفاتو قبول دارموبه پدر مادرم خیلی ارزش و احترام قایلم ولی هرچقدر خواستم جلو خودمو بگیرم دیدم نشد اونم اینه که اولا من غلط بکنم تو این زمونه وانفسا مزدوج بشم ثانیا شدیدا اعتقاد دارم بزرگترین لطف درحق بچه های اینده اینه که اونایی که ازدواج کردن دست نگه دارن و تولید مثل نکنن اولا دور از جون دوما این حرفتو هر روز من تو خونه میگم:icon_pf (34): 5 لینک به دیدگاه
Nightingale 10531 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ شدیدا بچه دوست دارم و شدیدا از بچه دار شدن واسه همین تربیتش میترسم همیشه این سوالو خودم میپرسم ......... 6 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ من که دربست در خدمت بچه هامم فکر نکنم چیزی براشون کم گذاشته باشم باید از خودشون بپرسم 5 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ شقی جون همه حرفاتو قبول دارموبه پدر مادرم خیلی ارزش و احترام قایلم ولی هرچقدر خواستم جلو خودمو بگیرم دیدم نشد اونم اینه که اولا من غلط بکنم تو این زمونه وانفسا مزدوج بشم ثانیا شدیدا اعتقاد دارم بزرگترین لطف درحق بچه های اینده اینه که اونایی که ازدواج کردن دست نگه دارن و تولید مثل نکنن عزیز من .اینقدر که شما از ازدواج نفرت داری. میترشیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 4 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ من اجازه اظهار نظر میدم.خواسته هایش را میشنوم.به نظرش احترام میزارم. حتما استعدادش را پیدا میکنم و باعث پیشرفت استعدادش میشم. حقایق زندگی را خیلی رک بهش بیان میکنم. وقتی کار اشتباهی کرد.کاری میکنم که اول به خودم بگه بدون اینکه بترسه. اما من زن نمیگیرم و عمرا هم بچه دار نمیشم 6 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ من اجازه اظهار نظر میدم.خواسته هایش را میشنوم.به نظرش احترام میزارم.حتما استعدادش را پیدا میکنم و باعث پیشرفت استعدادش میشم. حقایق زندگی را خیلی رک بهش بیان میکنم. وقتی کار اشتباهی کرد.کاری میکنم که اول به خودم بگه بدون اینکه بترسه. اما من زن نمیگیرم و عمرا هم بچه دار نمیشم تو بابای خوبی میشی 3 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ ولی من به بچه هام خیلی سخت میگیرم گاهی خودم اعصابم خورد میشه :icon_pf (34): 4 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ ولی من به بچه هام خیلی سخت میگیرمگاهی خودم اعصابم خورد میشه :icon_pf (34): خوبه خودشم میدونه :167: 2 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ خوبه خودشم میدونه :167: :icon_pf (34): بخدا از دیشب وجدانم ورم کرده در حد تیم ملی 3 لینک به دیدگاه
shadmehrbaz 24772 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ من اعصاب بچــــــه مچــــــه ندارم بااااااااا :ubhuekdv133q83a7yy7 4 لینک به دیدگاه
saray89 3064 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ :icon_pf (34):بخدا از دیشب وجدانم ورم کرده در حد تیم ملی مگه چی کار کردی ؟؟ اعتراف کن:banel_smiley_52: 4 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ :icon_pf (34):بخدا از دیشب وجدانم ورم کرده در حد تیم ملی فهمیدم وجدان درد گرفتی :icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ مگه چی کار کردی ؟؟ اعتراف کن:banel_smiley_52: ولش کن نگه بهتره 4 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ من اعصاب بچــــــه مچــــــه ندارم بااااااااا :ubhuekdv133q83a7yy7 شادی نیومده بچه رو کشتی :jawdrop: 5 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ مگه چی کار کردی ؟؟ اعتراف کن:banel_smiley_52: :icon_pf (34)::icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
saray89 3064 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ یه اخلاقی داشت بابام خیلی دوسش میداشتم( الان در اثر رفیق ناباب داره اخلاقشو ترک میکنه ) وقتی میگفت فلان کار رو نکن فلان مشکل رو برات بوجود میاره اگه من اون کار و میکردم و اون مشکل پیش میومد هیچوقت نمیگفت من که بهت گفتم بودم نباید این کارو بکنی کمک میکرد مشکل حل بشه مثلا چند سال پیش یه دوستی داشتم که گواهینامه نداشت ولی اخر رانندگی بود ( زیر هجده بودیم ) پدر جان فرمودند که من نمیتونم به دوستت بگم پشت فرمون نشین ولی تو نباید با ماشین جایی باهاش بری و انشب که ما ساعت یازده شب تصادفیدیم و من زنگ زدم بابام فکر کردم الان میاد این شکلی :w00: ولی خوشمان امد با ارامش کامل امد و بعد هم چیزی تو خونه نگفت فقط تا یه مدت متلک میگفت بهم به عبارتی در مقابل چیزی که اتفاق افتاده و کاریش هم نمیتونه بکنه سرزنش نمیکنه بشرطی که بفهمه طرف نادم شده 5 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ ولی من به بچه هام خیلی سخت میگیرمگاهی خودم اعصابم خورد میشه :icon_pf (34): ای ضحاک اینقدر ظلم نکن 2 لینک به دیدگاه
saray89 3064 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۸۹ ولش کن نگه بهتره :icon_pf (34)::icon_pf (34): بوگووووووووووووووووووووووووووووووووو 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده