spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ دلم می خواهد زن باشم! تقدیم به همه زنان و مردان ، چه روشن ضمیر و آگاه چه دربند و اسیر افکار سیاه .... تقدیم به همه ... چه آنهائی که می دانند ، چه آنهائی که نمی دانند ... آنهائی که اقرار می کنند و آنانی که انکار .... سین . جیم من به زنِ وجودم افتخار مي کنم دلم می خواهد زن باشم... یک زن آزاد... یک زن آزاده من متولد می شوم، رشد می کنم تصمیم می گیرم و بالا می روم. من گیاه و حیوان نیستم. جنس دوم هم نیستم. من یک روح متعالی هستم؛ تبلوری از مقدس ترین ها ! ـ من را با باورهایت تعریف نکن ! بهتر بگویم تحقیر نکن! ـمن آنطور که خود می پسندم لباس می پوشم قرمز، زرد، نارنجی ، برای خودم آرایش می کنم گاهی غلیظ می رقصم- گاه آرام ، گاه تند، می خندم بلند بلند بی اعتنابه اینکه بگویند جلف است یا هر چیز دیگر... برای خودم آواز می خوانم حتی اگرصدایم بد باشد و فالش بخوانم، آهنگ میزنم و شاد ترین آهنگ ها را گوش می دهم، مسافرت میروم حتی تنهای تنها ... .حرف می زنم، یاوه می گویم و گاهی شعر، اشک می ریزم! من عشق می ورزم......ـمن می اندیشم... من نظرم را ابراز می کنم حتی اگر بی ادبانه باشد و مخالف میل تو، فریاد می کشم و اگر عصبانی شوم دعوا می کنم... حتی اگر تمام این ها باآنچه تو از مفهوم یک زن خوب در ذهن داری مغایر باشد. زن من یک موجود مقدس است؛ نه از آن ها که تو در گنجه می گذاریشان یا در پستوقایم می کنی تا مبادا چشم کسی به آن بیفتد. نه بدنش و نه روحش را نمی فروشد،حتی اگر گران بخرند. اما هر دو را هر وقت دوست داشته باشد هدیه می دهد؛ به هرکه بخواهد، هر جا زن من یک موجود آزاد است. اما به هرزه نمی رود. نه برای خاطر تو یا حرف دیگری؛ به احترام ارزش و شأن خودش. با دوستانش، زن و مرد، هر جایی بخواهد می رود، حتی به جهنم! زن من یک موجود مستقل است. نه به دنبال تکیه گاه می گردد که آویزش شود، نه صندلی که رویش خستگی در کند و نه نردبان که از آن بالا برود. زن من به دنبال یک همسفر است، یک همراه، شانه به شانه. گاه من تکیه گاه باشم گاه او. گاه من نردبان باشم ، گاه او. مهر بورزد و مهر دریافت کند. زن من کارگر بی مزد خانه نیست که تمام وجودش بوی قورمه سبزی بدهد و دست هایش همیشه بوی پیاز داغ؛ که بزرگترین هنرش گلدوزی کردن و دمکنی دوختن باشد. روزهابشوید و بساید و عصرها جوراب ها و زیر پوش های شوهرش را وصله کندـ زن من این ها نیست که حتی اگر تو به آن بگویی کد بانو!!!! در خانه ی زن من کسی گرسنه نیست ، بچه ها بوی جیش نمی دهند، لباس ها کثیف نیستند و همیشه بوی عطر غذا جریان دارد؛ اگر عشق باشد، اگر زندگی باشد! زن من یک موجود سنگیِ بی احساس و بی مسئولیت هم نیست؛ ظرافتش، محبتش، هنرش،فداکاریش ، شهوتش و احساسش را آنگونه که بخواهد خرج می کند؛ برای آنهایی که لایق آن هستند.ـ زن من تا جایی که بخواهد تحصیل می کند، کارمی کند، در اجتماع فعال است و برای ارتقاء خویش تلاش می کند. نه مانع دیگران می شود و نه اجازه می دهد دیگران اورا از حرکت بازدارند. گاهی برای همراهی سرعتش را کم می کند اما از حرکت باز نمیایستد. دستانش پر حرارتند و روحش پر شور؛ من یک زنم ... نه جنس دوم... نه یک موجود تابع... نه یک ضعیفه ... نه یک تابلوی نقاشی شده، نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی، نه یک کارگر بی مزد تمام وقت، نه یک دستگاه جوجه کشی. من سعی می کنم آنگونه که می اندیشم باشم ، بی آنکه دیگری را بیازارم... فرای تمام تصورات کور، هنجارهای ناهنجار، تقدسات نامقدس! باور داشته باش من هم اگر بخواهم می توانم خیانت کنم، بی تفاوت و بی احساس باشم، بی ادب و شنیع باشم، بی مبالات و کثیف باشم. اگر نبوده ام و نیستم ، نخواسته ام و نمی خواهم.ـ آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد، احترام می خواهد و احترام می کند. من به زن وجودم افتخار می کنم، هر روز و هر لحظه ... من به تمام زنان آزاده وسربلند دنیا افتخار می کنم و به تمام مردانی که یک زن را اینگونه می بینند و تحسین می کنند آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد، احترام می خواهد و احترام می کند. دلنوشته ای بود از استاد حسن حسینی 24 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ شد یکی بیاد تاپیک بزنه دلم میخواهد یک مرد باشم؟ تمامی گرفتاری های زنان در همه جای دنیای امروز، از نامردیه مردهاست. مردها مرد بشن،زنها هم زن میشن. 22 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ من سعی می کنم آنگونه که می اندیشم باشم ، بی آنکه دیگری را بیازارم... فرای تمام تصورات کور، هنجارهای ناهنجار، تقدسات نامقدس! آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد، احترام می خواهد و احترام می کند. :icon_gol: 13 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ زن بودن هنره که متاسفانه خیلی از زنان جامعه ما از وجود مقدس خود بیخبرند و خود را به بهای ناچیز میفروشند به امیال و هوسهایشان ............ 8 لینک به دیدگاه
Nightingale 10531 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ تکراری نیست ؟ یک هفته پیش یکی زده بود اینو ........ مرسی 6 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ اگه جامعمون پيشرفته نيست اگه مردامون كج ميرن و زنهامون راست نميرن اگه هنوز زنها جايگاه مطلوبي ندارن اگه هميشه بايد انرژ‍ي بزاريم براي اينكه به خودمون و ديگران ثابت كنيم مردها با زنها فرق دارن و خيلي از اگه هاي ديگه ...... دليليش اينه كه به ما ياد دادن زن و مردبايد جدا از هم زندگي كنند متاسفانه كشور ما دوتا كشوره يكي مخصوص خانم ها يكي هم اقايون ..و تا زماني كه اين دوجنس اينگونه جدا باشن هيچ وقت همديگه رو نيمشناسن تا به نياز هاي هم پاسخ بدن... وگرنه نه مرداي ما نامردن ...نه زن هاي ما هرزه و هوس طلب چوب جبر و زورگوي را مي خوريم 8 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۹ من همیشه فکر میکردم خدا به مرد ها به خاطر وجود زن غبطه می خوره.نمیدونم چرا.شما میدونید؟ 5 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۹ سجاد جان ممنون از تاپیکت ولی شرمنده تو این هفته دو بار تکرار شد:icon_gol: http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=42609&highlight=%D8%AF%D9%84%D9%85+%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF+%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D9%85 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده