رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

معرفي مهندسي ارزش

 

مهندسي ارزش(Value Engineering)، تلاشي است سازمان يافته كه با هدف بررسي و تحليل تمام فعاليتهاي يك طرح، )از زمان شكل‌گيري تفكر اوليه تا مرحله طراحي و اجرا و سپس راه اندازي و بهره برداري( انجام مي شود و به عنوان يكي از كارآمدترين و مهم ترين روشهاي اقتصادي در عرصه فعاليتهاي مهندسي، شناخته شده است.

مهندسي ارزش در چهارچوب مديريت پروژه، ضمن اينكه به تمام اجزاي طرح توجه مي كند، هيچ بخشي از كار را قطعي و مسلم نمي داند. هدف مهندسي ارزش، زمان كمتر براي رسيدن به مرحله بهره برداري بدون افزودن بر هزينه ها يا كاستن از كيفيت كار است.

افزايش پيوسته هزينه هاي اجرايي و توسعه روز افزون فن آوري، حذف آن بخش از هزينه ها را كه نقشي در ارتقاي كيفيت ندارند و از لحاظ اجرايي نيز غير ضروري مي باشند، الزامي ساخته است. به كارگيري مهندسي ارزش در پروژه هاي اجرايي با توجه به پيچيدگي كارها به ويژه در طرحهاي بزرگ اجرايي، مي تواند به ابزار بي چون و چراي مديريت در كنترل هزينه ها تبديل شود. هدف اين روش، از ميان برداشتن يا اصلاح هر چيزي است كه موجب تحميل هزينه هاي غير ضروري مي شود، بدون آنكه آسيبي به كاركردهاي اصلي و اساسي طرح وارد آيد. مهندسي ارزش، مجموعه اي متشكل از چندين روش فني است كه با بازنگري و تحليل اجزاي كار، قادر خواهد بود، اجراي كامل طرح را با كمترين هزينه و زمان تحقق بخشد. هزينه طرح در اين مقوله نه فقط هزينه هاي طراحي و اجرا بلكه هزينه هاي مالكيت شامل بهره برداري، تعمير و نگهداري و هزينه هاي مصرف در سراسر دوره عمر مفيد طرح را نيز شامل مي شود. روشهاي مهندسي ارزش مي تواند موجب اصلاح و ارتقاي كيفيت فرايندهاي توليد صنعتي و انجام طراحي هاي جديد در هر مرحله از يك پروژه اجرايي گردد. برخلاف آنچه كه در صنايع توليدي مرسوم است و مي توان يك روش اصلاحي را همواره در مراحل بعدي توليد يك محصول خاص نيز اجرا كرد، در پروژه هاي ساختماني كه هر سازه داراي شرايط ويژه اي است، حدود به كارگيري يك روش اصلاحي مهندسي ارزش، محدود به همان پروژه است گذشته از اين، امكانات صرفه جويي در هزينه هاي يك پروژه اجرايي نيز در مراحل مختلف آن تفاوتهاي بسيار پيدا مي كند. با آنكه روش مهندسي ارزش را مي توان در تمام مراحل يك پروژه اجرايي به كارگرفت، بيشترين مزاياي آن زماني حاصل مي شود كه در نخستين مراحل برنامه ريزي و طراحي به كار گرفته شود. نوآوري و جنبه هاي كاربردي مهندسي ارزش، اين روش را از روشهاي سنتي و متعارف كاهش هزينه

 

ها، متمايز مي گرداند. روشهاي سنتي كاهش هزينه ها، عموماً از تجربيات گذشته، نگرشها و عاداتي كه جنبه تكرار به خود گرفته است، تبعيت مي كند و اثري از خلاقيت در آنها ديده نمي شود. مهندسي ارزش برعكس، اطلاعات، شناسايي عرصه هاي مشكل دار، پيشنهاد و تدوين روشها و طرحهاي ابتكاري، پرورش انديشه هاي نو و تلفيق همه جانبه ديدگاههايي را كه قرار است توصيه شود، مطرح مي سازد.

از سال 1961 كه لارنس مايلزدر كتاب ًروش هاي فني تحليل و مهندسي ارزش ً ،تحليل ارزش را همچون ديدگاهي خلاق و سازمان يافته در جهت شناسايي و حذف هزينه هاي غير ضروري ، تعريف كرد تا سال 1995 كه ساكسنا و كريشنان كتاب ً مهندسي ارز ش در مديريت پروژه ً را منتشر نمودند ، مهندسي ارزش به صورت يك روش فني پذيرفته شده در فعاليتهاي طراحي و اجرايي در بيشتر كشورها تثبيت گرديد و رسميت يافت ، به طوري كه بسياري از دست اندر‌كاران عرصه هاي اجرايي به ويژه طراحان ، پيمانكاران و كارفرمايان با مفاهيم و روش هاي فني مهندسي ارزش آشنا شدند .

  • Like 1
لینک به دیدگاه

سير تاريخي مهندسي ارزش

 

"تحليل ارزش" به صورت يك روش فني ويژه ، در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم صورت گرفت . كار طراحي و تدوين اين روش به دستور هنري ارليچر(Henry Erlicher ) معاون فني بخش خريد هاي شركت جنرال الكتريك آغاز شد . وي معتقد بود كه برخي از مواد ومصالح وطرحهاي جايگزين، كه به طور ضروري و به علت كمبود هاي زمان جنگ به كار گرفته مي شدند داراي عملكرد بهتر با هزينه كمتر هستند . به دستور او در داخل شركت و به منظور ارتقاي كارايي توليد از طريق تامين مواد ، مصالح وروشهاي جايگزين براي مواد و مصالح پرهزينه ، كوشش همه‌جانبه اي به عمل آمد . در سال 1947 اين وظيفه برعهده لارنس مايلزLawrence D.Miles) )مهندس ارشد شركت جنرال‌الكتريك نهاده شد . مايلز در مورد روش ها و فنون موجود به پژوهش پرداخت و از برخي روشهاي مرسوم به صورت تلفيقي با روش مرحله به مرحله خويش براي تحليل ارزش بهره گرفت . مايلز كه مبتكر و بنيانگذار مهندسي ارزش به‌شمار مي رود ، يك روش رسمي رابه اجرا درآورد كه در جريان آن چندين گروه از كاركنان شركت ، عملكرد محصولات توليدي شركت جنرال الكتريك را بررسي ميكردند . آنان به اتكاي روشهاي خلاق گروهي و بدون افت كارايي

 

محصول ، تغييراتي در محصولات شركت بوجو د آوردند و هزينه هاي توليد را كاهش دادند. روش" تحليل ارزش" به عنوان يك استاندارد در شركت جنرال الكتريك پذيرفته شد و به تدريج شركت‌هاي ديگر و برخي سازمان هاي دولتي نيز اين رو ش جديد را به عنوان ابزاري براي كاستن از هزينه‌هاي خود به كار بستند . نتيجه اين شدکه روش وتکنيک" مهندس ارزش" به وجودامد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

نقاط عطف درمهندسی ارزش:

 

سال 1947 به طوررسمی برنامه تحلیل ارزش درشرکت جنرال موتورامریکا به وجودآمد.مطالعه درابتدایک برنامه یک نفره بود.سال 1952 آقای میلز اولین سمینارتحلیل ارزش رابرگزارنمود.درآن زمان نتایج کاریک موضوع سری برای شرکت بود.سال 1954 نیروی هوایی امریکا این مفهوم رابرای بهبودهزینه طراحی درسازمان خودبانام مهندسی ارزش به کارگرفت.سال 1956 واترویلت آرسینال تحت نظارت نیروی نظامی آمریکا برنامه مهندسی ارزش رادرکارخودشروع کرد.

سال 1958 آقای میلزبه دریافت بزرکترین نشان افتخارنیروی دریایی(هدیه ای که نیروی دریایی به افرادخدمتگذارمی دهد)نایل آمد.سال 1959 گزارش مخصوص شماره475درتارخ سیزدهم جولای که به داستان موفقیت شرکت جنرال موتور می پردازد،منتشرشد.جامعه مهندسین ارزش آمریکا saveدرواشنگتن تاسیس شد.این سازمان برای اتحادمنهدسین ورشد این حرفه تاسیس گردید.سال 1961 بندهای آیین نامه قرارداد مهندسی ارزش درارتش آمریکاتصویب شد.این آیین نامه درموردایجادانگیزه های مشترک درقراردادهای مهندسی ارزش برای کاهش هزینه می باشد.سال 1962 وزارت دفاع آمریکا به کارگیری مهندسی ارزش رادرقراردادهای بیش ازصدهزاردلاراجباری کرد.شرکت مهندسی ارزش بامسوولیت محدوددرلندن تاسیس شد.سال 1663 شرکت کشتیرانی آمریکا استفاده ازمهندسی ارزش رادرقراردادهای خودموردتوجه قرارداد.سال 1964 نیروی زمینی ارتش آمریکابرنامه مهندسی ارزش رادرکارخودشروع کرد.سال 1965 جامعه مهندسین ژاپن sjve یک کمیته داوطلبانه تسکیل داد.شرکت مهندسی بامسوولیت محدود دراسترالیاتاسیس شد.سال 1966 پنجمین نشست سالانه sjve وابسته به جوامع خارج آمریکاوهمچنین انجمن بین المللی sjve تشکیل شد.وزیر دفاع وقت آمریکا اقای Rudy Kemper اولین مهندس ارزش باتجربه رابه رهبری یک گروه منصوب می کند.

سال 1967 کمیته های کاری شروع به کارکردند.

درکانادا-جامعه مهندسین ارزشدراسکاتلند-انجمن مهندسین ارزش

انجمن مهندسین ارزش کشورهای اسکاندیناوی شامل نروژ،دانمار ک وسوئدتشکیل شد.در جامعه اروپاوآمریکای جنوبی فعالیت های مدیریت مهندسی ارزش اغاز گردید.دوازدهمین گردهمایی بین المللی وهفتمین کنفرانس سالانه SJVE در شیکاگوآمریکا برگزارشد.

سال 1969 اداره تسهیلات هوایی آمریکا NASA برنامه آموزش مهندسین ارزش راشروع کرد.

سال 1970 اداره خدمات عمومی آمریکا GSA برنامه مهندسی ارزش راشروع کرد.

سال 1973 SAVE برنامه ای برای تشخیص حقوق متخصصین ارزش یعنی آنهایی که دارای درجه خاصی ازتخصص درزمینه مهندسی ارزش شده اندارایه کرد.

حکومت مرکزی امریکا فورااین موضوع راشناسایی وآن را به عنوان معیارجدی برای خدمات مهندسی ارزش درآمریکاقانونی کرد.

سال 1977 جامعه مهندسی ارزش هندINVEST دراکتبرهمین سال تاسیس شدواولین کنفرانس ملی دردهلی برگزارشد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

سال 1980 حکومت ژاپن Miti جامعه SJVE رابه عنوان یک جامعه (انجمن)مستقل موردشناسایی قرارداد.

اولین سمینارمهندسی ارزش برای کشورهای روبه توسعه ازتاریخ دوم تاچهارم ژوئن 1980 درشهر Jamshedpur هند برگزارشد.این سمینارتحت نظارت شورای بهره وری Jamshedpur برگزارشد.

سال 1981 دومین کنفرانس ملی INVEST دردهلی نوبرگزارشد.

سال 1982 سومین کنفرانس ملی INVEST درBangalore برگزارشد.

سال 1983 انجمن مهندسین ارزش ژاپن آقای میلزرامفتخربه دوجایزه می کند(برای انجام کاربسیارشایسته درمهندسی ارزش)چهارمین کنفرانس ملیINVEST دردهلی نوبرگزارشد.

سال 1984 بیست وپنجمین سالگرد SAVE برگزارشد.

پنجمین کنفرانس ملی INVEST دردهلی نوبرگزارشد.

سال 1985 ششمین کنفرانس ملی INVEST دردهلی نوبرگزارشد.

سال 1986 مدیربخش نظامی درعربستان صعودی ،برنامه مهندسی ارزش رادرکارخودمورد

 

 

توجه قرارداد.انجمن مهندسین ارزش درفرانسه چهارمین گردهمایی بین المللی خودرادرپاریس برگزار کرد.

انجمن مدیریت ارزش درهندوستان دربنگلورتاسیس شد.

سال 1987 جامعه مهندسین ارزش کره تاسیس شد.

اولین کنگره تحلیل ارزش درمیلان ایتالیابرگزارشد.

سال 1988 کنفراس مهندسی ارزش درایالت هاوایی آمریکابرگزارشد.

سال 1989 هفتمین کنفرانس ملیINVEST دردهلی نوبرگزارشد.

سال 1990 ایالت ویرجینیا درامریکااولین ایلالت آمریکا بودکه درطول طراحی وساخت بزرگراه ها وپروژه های بیش ازدوملیون دلاراستفاده مهندسی ارزش رااجباری کرد.

اولین کنفرانس اروپایی درمدیریت ارزش درپاریس برگزارشد.دراین کنفرانس نمایندگانی ازAIVA ایتالیا،AFAV فرانسه،APAP پرتغال،AVD بلژیک، ZWAاطریش،ZWA آلمان حضورداشتند.

سال 1991 هشتمین کنفرانس ملی INVEST دربمبئی برگزارشد.

سال 1992 فدراسیون جهانی مهندسی ارزش تشکیل شد.

سال 1996 باتغییر نام بهSAVEبین المللی جامعه مهندسین ارزش با تحول جدیدی روبروشد

 در ايران از سال 1378 موضوع مهندسي ارزش در برخي دانشگاه‌ها، وزارت نفت و سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور مطرح گرديد و سمينارهايي در اين زمينه برگزار شد.تدوین دستورالعمل ارجاع کاروانعقاد قراردادباواحدهای خدمات مهندسی ارزشتوسط سازمان مدیریت وبرنامه کشور درسال1379دورنمای روشن وامیدوارکننده ای رابرای توسعهفرهنگ وبه کارگیری مهندسی ارزش وتدوین الزاما ت قانونی ورفع موانع دراین زمینه ترسیم نموده است .درحال حاضر اجرای مهندسی ارزش جنبه جدی به خود گرفته است .دروزارت راه وترابری ووزارت نیرو،پروژ های بسیاری مورد بررسی مهندسی ارزش قرارگرفته ونتایج مفید وموثری داشته است.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

برنامه کاری مهندسی ارزش

 

برنامه کاری مهندسی ارزش ارایه ای ازرویکردها وعملکرد لازم برای بدست اوردن جواب بهتروموثرتر برای مساله می باشد.برنامه مهندسی ارزش شامل هفت فاز به شرح ذیل می باشد:

1. فاز عمومی

2. فاز اطلاعات

3. فازعملکرد

4. فازخلاقیت

5. فازارزیابی

6. فازبررسی وتوسعه

7. فازتوصیه

1) درطول فازعمومی روندرا باسازمان دهی نیروی کار،مشخص نمودن تصمیم گیرنده،انتخاب محدوده کار،تخصیص عملکرد به هرکدام از اجزائ وجهت دهی به کار گروهی سامان داده می دهند.

2) درفاز اطلاعات مساله به اشکال خاص تجزیه می شود.ازکلی گویی پرهیز می گردد.تمامی اطلاعات مربوط بطور دقیق ومعنی دار جمع اوری می شودتا در تصمیم گیری کمک نماید

3) فاز عملکرد مشتمل بر کلیه تلاش هایی است که برای ارزش صورت می گیرد.عملکردهای اصلی وفرعی تعریف می شوند.عمل در ترکیب دو کلمه فعل واسمبیان می گردد.اولی بیانگر عملی است که جزء مورد نظر انجام می دهدواسم بیانگر شیء مورد عمل ویا ان چیزی است که عمل روی ان صورت می گیرد

4) درفاز خلاقیت ، روشهای خلق ایده های جدید بکارگرفته می شود.این روش برای خلق انبوهی از ایده هادررابطه با محصولات،فرایندها،روش هاوغیره برای رسیدن به عملکرد ویا عملکردهای تعریف شده بکار می رود.

5) درفازارزیابی ،ذهن قضاوت گرا به فعالیت وادارمی سود.عقاید وایده هایی که که درفاز خلاقیت ایجاد گردید تصفیه ،اصلاح وترکیب می گرددتا پیشنهاد مورد نظرحاصل شود.

 

6) ایده های خلاقی که دربالا تصفیه ، ارزیابی ومقایسه شد ،درفاز تحقیق وبررسی در معرض تجدید نظر قرارمی گیرند.با کمک گرفتن از مشاورین صنعتی استفاده از اتانداردهای ملی که ورد استفاده قرار می گیرد منجر به راه حلهای منطقی ،عملیبا هزینه پائین می گردد.

7) درفاز اجرا جنبه هایی ازقبیل چه چیز احتیاج است؟(منابع،بودجه،زمان ،افراد،کمک وغیره)مورد نظر قرارگرفته وپس از تایید تصمیم گیرنده مراحل اجرایی اغاذ می شود

  • Like 1
لینک به دیدگاه

روش های مورد استفاده درمهندسی ارزش

 

با مطالعاتي که در باره مهندسی ارزش بعمل امده است حدود بیست وچهار روش درضمن فرایندبکار گرفته می شود.شرایط برنامه کاری وروش ها همگی بمنظور بهبود ارزش برای یک جزء،محصول ویا یک پروژه بکار گرفته می شود.سرفصل روشها به قرار زیر می باشد:

1- ازروابط انسانی خوب بهره بگیرید

2- ازکلی کویی پرهیزکنید

3- برموانع فائق ایید

4- قضاوت منطقی خوب بکارببرید

5- کارگروهی را حمایت کنید

6- ازحقایق مطمئن شوید

7- بطورسازنده هرچیزرا موردسوال قراردهید

8- هزینه هاراتعیین کنید

9- ارزش پولی برای تمامی مشخصات تلانسها،اتصالاتوسایرموارد تکمیلی تعیین کنید.

10- عملکردهرا تعریف وطبقه بندی کنید

11- ذهن خودرا فعال کنید

12- ساده سازی کنید

13- ایده هرارترکیب وتصفیه کنید

14- برای تمامی ایده ها هزینه در نظر بگیرید

15- عملکردهای جایگزین رامشخص کنید

16- ازاستانداردهااستفاده کنید

17- با متخصصین ،فروشندگان ،مشتریان وغیره مشاوره کنید.

18- از محصولات ،فرایندهاورویه های خاص استفاده کنید

19- با استفاده ازروش مقایسه ای ارزیابی کنید.

20- پول را انچنان خرج کنید که انگار پول خودتان است.

21- جواب هارا با اطلاعات کافی بای تصمیم گیری ارایه دهید

22- درصورت امکان دوراه حل ارائه دهید

23- با ابستفاده ازممیزیهای مستقل،صرفه جوئیهای قابل پیش بینی رابررسی کنید

24- به کمک های انجام شده اعتراف کنید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

تعاريف و توصيف هاي مرتبط با مهندسي ارزش

 

 مهندسي ارزش را بازنگري خلاق و سازمان‏يافته ارزشها (Value) و هزينه‏ها (Cost) به منظور بيشينه‏كردن شاخص ارزش (Function / Cost) تعريف نموده‏اند.

 هدف مهندسي ارزش از ميان برداشتن يا اصلاح هر عاملي است كه موجب تحميل هزينه‏هاي غيرضروري مي‏شود، بي‏آنكه آسيبي به كاركردهاي اصلي و اساسي سيستم وارد آيد. دستور كار مهندسي ارزش، بهبود مداوم طراحي و اجرا است.

 مهندسي ارزش صرفا برنامه‏اي براي كاهش هزينه‏ها نيست، بلكه روشي براي حداكثر نمودن ارزش طرح ها مي‏باشد، زيرا در بعضي موارد، كارفرما خواستار سهولت بهره برداري و كاهش هزينه‏ها به قيمت افزايش هزينه‏هاي مطالعاتي، طراحي و ساخت است.

 مهندسي ارزش با بررسي دقيق کارکرد اجزا و يافتن روش هاي جديدتر و بهتر، به انجام دادن بهتر كارها كمك مي‏كند.

 مهندسي ارزش تكنيكي مؤثر براي كاهش هزينه‏ها، افزايش سودآوري و بهره‏وري، بهبود كيفيت بدون كاستن از جاذبه‏هاي ظاهري و جلوگيري از تاثير سوء بر محيط زيست است.

 مهندسي ارزش به كارفرما اطمينان مي‏دهد كه پروژه‏ها مي‏توانند با بازدهي بيشتر انجام شوند.

 •روش هاي مهندسي ارزش مي‏تواند موجب اصلاح و ارتقاء كيفيت محصولات يا روش ها يا فرآيندهاي توليد و انجام طراحي هاي جديد در هر مرحله از مراحل اجرايي يك پروژه شود.

 مهندسي ارزش يا تحليل ارزش يك تكنولوژي مديريتي است كه در پي برقراري توازن عملي ميان هزينه، قابليت اطمينان و عملكرد در يك محصول/خدمت، پروژه، فرآيند يا اجزاي هر يك از آنها است.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

توصيه هاي مهندسي ارزش

 

هزينه‏هاي تمام طول عمر پروژه را مد نظر قرار دهيد نه فقط مقاطعي از آن را

 شاخص ارزش (کارکرد به هزينه)سيستم يا زيرسيستم مورد نظر را بالا ببريد

 تاثير هر پيشنهاد مهندسي ارزش را در صورت جوابگوئي به عملکرد از نقطه نظر زمان، هزينه وكيفيت تحليل نموده وگزارش كنيد.

 در برنامه‏هاي مهندسي ارزش، نيازهاي تصريح شده ، تلويحي و تكويني رامورد توجه قرار دهيد

 براي خلاقيت ذهني طرفهاي ذيربط و ذينفع احترام قائل شويد و براي بروز آن، فضاي مناسب ايجاد كنيد.

 راي نهايي از آن كارفرما است، آن را بپذيريد

 مهندسي ارزش مي تواند حلال مشكلات باشد، به شرط آنکه از طريق نظام طراحي، منسجم و تحت كنترل باشد و با مستندات شفاف و يكپارچه‏اي پشتيباني شود.

 بكارگيري مهندسي ارزش با استفاده از تحليل كاركرد عوامل و محصولات معمولا توسط يك گروه آموزش ديده و متخصص به نام گروه مهندسي ارزش صورت مي‏گيرد.

 گروه مهندسي ارزش مستقل از گروه طراحي است

 متخصصين مهندسي ارزش در زمينه تحليل پروژه‏ها از ديدگاه هزينه / كاركرد آموزش ديده‏اند

 گروه مهندسي ارزش با استفاده از ديدگاه هزينه / كاركرد به دنبال

گزينه‏هاي طراحي هستند كه واجد بهبود در زمينه عملكرد، هزينه‏هاي ساخت و برپايي و هزينه‏هاي طول عمر پروژه باشند.

 گروه مهندسي ارزش، همچنين نقطه‏ نظرات خود را در زمينه بهبود روشهاي ساخت يا زمانبندي اجرا، كه بر بهينه‏سازي بهره‏برداري و تعمير و نگهداری مؤثر است به كارفرما ارائه مي‏كند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

اصول بنيادی مهندسي ارزش

 

آنچه از تجربيات اجراي مهندسي ارزش تا كنون حاصل شده است، كشف و تدوين برخي مفاهيم و اصول بنيادي است كه اساس رشد و تكامل روشهاي مهندسي ارزش قرار گرفته است. اين اصول بنيادي عبارتند از:

1- بهره گيري از كارشناسان چند تخصصي براي اعمال تغييرات.

2- تكميل تدريجي تغييرات از طريق مطالعه و بررسي عيني كار.

3- بهره گيري از يك منطق اساسي براي طرح پرسش ها.

4- برنامه ريزي انجام كار.

در طي چندين سال، روشهاي فني مهندسي ارزش همانند عرصه هاي به كارگيري آن، گسترش پيدا كرد. امروزه تحليل يا مهندسي ارزش، رشته اي شناخته شده براي ارتقاي ارزش توليدات يا خدمات به شمار مي رود.فرآيند مهندسي ارزش، فرآيندي منطقي و ساختار يافته است كه در آن از يك گروه كارشناس چند تخصصي براي هدفهاي زير استفاده مي شود:

1- انتخاب پروژه يا محصول مناسب براي تحليل با توجه به زمان صرف شده براي مطالعه.

2- مشخص كردن و اندازه گيري كردن ارزش جاري يك پروژه و محصول يا اجزاي تشكيل دهنده آن با توجه به عملكردهايي كه نيازها، هدفها و خواستهاي يك پروژه را برآورد مي سازد.

3- تدوين و ارزيابي گزينه هاي جديد براي تخمين يا ارتقاي كيفيت بخشهاي وابسته با هزينه كمتر.

4- انطباق گزينه جديد با بهترين راه عملي كردن آن.

گروه مهندسي ارزش از طراحان، پيمانكاران، تحليل گران ارزش و كارفرماي يك پروژه اجرايي تشكيل مي شود. اين گروه گرچه در كنار يكديگر و در پروژه اي واحد كار نمي كنند اما از لحاظ موضوع به يكديگر مربوط بوده و با زمينه هاي تخصصي مجموعه نيز آشنايي دارند.

نقش گروه طراحي در به كارگيري موفقيت آميز تحليل ارزش، بسيار مهم است، زيرا بيشتر دست اندركاران عرصه اجرايي بطور كامل به توانايي مهندسي ارزش پي نبرده اند و به بهره گيري عملي از روشهاي فني اين تحليل نپرداخته اند. تحليل گر ارزش بايد راههاي متعادل سازي گروه را دريابد و با آنان همفكري و همدلي كند تا اعضاي مجموعه به تفكر مهندسي ارزش نزديك شوند. تحليل گر ارزش بايد با فراهم آوردن فرصت لازم براي يكايك افراد مجموعه، امكان ارائه ديدگاههاي آنان را ميسر سازد تا افراد بدون نگراني از اينكه ممكن است اظهار نظر آنها چندان فني و عملي نباشد، ديدگاههاي خود را مطرح نمايند. گاهي بهترين و ارزان ترين راه حل ها از پيشنهادها و ديدگاههايي كه به نظر كم ارزش و سطحي مي آيند، حاصل مي شود.

مهندسان مشاور در جريان طراحي و پس از ارائه طرح به سختي مي پذيرند كه ارزش داوري را كه براي كار خود قايلند ممكن است با روشهاي فني و عملي كه گروه تحليل ارزش ارائه مي دهد، ناسازگاري داشته باشد. حال آنكه مشاور و طراح هر چند كه بايد از بيشترين داده ها و آمار موجود در طراحي خود استفاده كنند باز ممكن است به دلايلي، دسترسي به كليه اطلاعات مورد نياز براي تهيه مناسب‌ترين طرح را نداشته باشند. گذشته از اين، بيشترين اشكالات و نارسايي هاي طراحي در مرحله اجرا پيش مي آيد، در مرحله اي كه بازشدن جنبه هاي مختلف كاري عوارض پنهان و ناشناخته كار را آشكار مي‌سازد و شرايط جديدي را به طرح تحميل مي نمايد.

مهندس مشاور بايد ظرفيت پذيرش مهندسي ارزش رابا ارزش هاي داوري خود داشته باشد و تغييرات را به راحتي بپذيرد و تحميل شرايط مهندسي ارزش را توهيني به مقام تخصصي خود تلقي ننمايد.

پيمانكاران، تقريباً همواره در حين اجرا با مسائل و مشكلات تازه اي روبرو مي شوند كه لزوم تغييرات در طراحي يا حتي بازنگري طراحي ضرورت مي يابد با آنكه بيشترين موارد به كارگيري روشهاي فني تحليل ارزش، در مرحله اجرا انجام مي شود، بايد پذيرفت كه موفقيت كامل اين كار به توانايي پيمانكاران مجرب براي مشاركت در تحليل ارزش بستگي دارد. يكي از مشكلات كنوني در عرصه اجرايي، دوگانگي بين طراحي و اجرا است.

به رسميت شناختن توانايي هاي مدير يا سرپرست كارگاه مي تواند به كارگيري روشهاي تحليل ارزش را تضمين نمايد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

كارفرما مهم ترين و اصلي ترين جنبه مشاركت كار را در حلقه تحليل ارزش به عهده دارد. پشتيباني فعالانه كارفرما، ضامن موفقيت و مؤثر واقع شدن كار است. كارفرما براي آنكه تمايل لازم را براي انجام اين پشتيباني پيدا كند، بايد با مسئوليت هاي مجموعه تحليل ارزش و حدود آن مسئوليتها در چهارچوب ساختار حق الزحمه اي موافقت نامه طرح، آشنا باشد. با توجه به اينكه بيش از 50 درصد از كل بودجه برنامه ريزي شده بيشتر كشورها صرف كارهاي اجرايي مي شود، از اين رو مجريان طرحها و پروژه ها، متحمل هزينه هاي بس سنگيني مي شوند. محدوديتهاي مالي و قيمت هاي اجرايي كه هر روز افزايش مي‌يابند، بازگشت ارزش كامل پولي را كه كارفرما هزينه مي نمايد و بايد به دور از هر گونه هزينه هاي غير ضروري باشد، به طورجدي مطرح ساخته است.

مهندسي ارزش يكي از ابزارهاي مؤثر براي دستيابي به اجراي طرحها با كمترين هزينه، همراه با اطمينان بخشي طرح، سودمندي، قابليت تعمير و نگهداري و حفظ جنبه هاي زيبايي كار است.

مهندسي ارزش چون موجب كاهش هزينه هاي اجرايي و صرفه جويي در هزينه ها مي شود، از اين رو كارفرمايان تمايل دارند تا با پرداخت حق الزحمه جداگانه اي به تحليل گران ارزش، همواره از حضور و تداوم فعاليت گروه تحليل گر ارزش در كنار خود، بهره مند باشند.

به كارگيري مهندسي ارزش كه در ابتدا از آمريكا آغاز شد با تأخير به ساير كشورها نيز انتقال يافت. كشورهاي اروپايي، ژاپن و هند بعد از آمريكا بيشترين استفاده را از امكانات بالقوه مهندسي ارزش بردند و با تلفيق روشهاي مهندسي ارزش در آمريكا با روشهاي رايج در كشورهاي خود، به صرفه جويي هاي قابل توجه اي دست يافتند. امكانات بالقوه به كارگيري مهندسي ارزش در طرحهاي عمراني، بيكران است. پيشگامان اين روش، راه را علامت گذاري و مشخص كرده اند. كشور ما هنوز در ابتداي راه قرار دارد، كارهاي بسياري بايد انجام شود تا بتوان گفت دست اندر كاران عرصه هاي اجرايي كشور ما نيز از فرصت هايي كه توسط مهندسي ارزش در كاستن از هزينه طرحها و پروژه ها فراهم مي شود، بيشترين بهره و فايده را خواهند برد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مهندسي ارزش در دنيا كارايي خود را اثبات كرده است

 

چهاردهمين اجلاس ً انجمن آمريكايي مهندسان ارزش ً كه در سال 1973 به تشريح دستاوردهاي مهندسي ارزش پرداخت، مشخص نمود كه به ازاي هر يك دلار سرمايه گذاري براي اجراي مهندسي ارزش چيزي حدود 53/4 دلار صرفه جويي در هزينه هاي اجرايي بدست آمده است، به نحوي كه از زمان به كارگيري مهندسي ارزش در آمريكا تا سال 1973 معادل 8/1 ميليارد دلار صرفه جويي شده است. اين صرفه جويي تا سال 1989 به بيش از 3/4 ميليارد دلار افزايش يافته است. بازده مهندسي ارزش از سال 1973 تا سال 1995 براي هر يك دلار هزينه سرمايه گذاري شده، مبلغي حدود 15 تا 30 دلار بوده است. در آمريكا و كانادا استفاده ازمهندسی ارزش در صنايع عمده، عموميت داشته و در طرح‌هاي عمومي (دولتي) اجباري می باشد. مهندسي ارزش در دايره عمران آمريكا در بين سال‌هاي 1996 تا 2000 بيش از 35 ميليارد دلار صرفه‌جويي در پي داشته و از 55 ميليارد دلار هزينه اضافي نيز جلوگيري نموده است .

در ژاپن از 698 شركت كه مورد بررسي قرار گرفته‌اند، حدود 71 درصد، مهندسي ارزش را در توليد محصولات و ارائه خدمات خود به کار برده اند.

در حاليكه 85 درصد درآمد عربستان ، به عنوان ثروتمندترين كشور عربي ، از فروش نفت حاصل مي‌شود، بيش از بيست سال است كه مهندسي ارزش را در دستور كار خود قرار داده است

  • Like 1
لینک به دیدگاه

دانلود یک فایل پی دی اف درزمینه مهندسی ارزش

امیدوارم به درد دوستان عزیز بخوره

موفق باشیم:icon_gol:

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مهندسي ارزش

(value engineering)

 

ارزش کالا / خدمت :

پیش از پاسخ به این سوال که مهندسی ارزش چیست ؟ لازم است تا مفهوم "ارزش " مورد بررسی قرار بگیرد . نظر به اینکه در ارتباط با کارکرد تعریف می شود لذا تشریح مفهوم " کارکرد " نیز ضروری به نظر می رسد . ارزش کالا/ خدمت ، متناسب با توجهی که مردم به آن نشان می دهند و مقدار بهایی که برای دستیابی به آن می پردازند ، تعیین می شود . به عبارت دیگر ، تولید کنندگان همواره باید از دیگاه مشتری در مورد ارزش تولیدات خود قضاوت کنند . هنگامی که مشتری بتواند کارکردهای مورد نیاز خود ( کارکردهای محصول خریداری شده ) را به پایین ترین قیمت ممکن بخرد ، بیشترین احساس رضایت را خواهد داشت، این در حالی است که محصول / خدمت خریداری شده لیاقت وجه پرداخت شده را داشته باشد.

• v : شاخص ارزش

• f : ارزش کارکرد های مورد نیاز

• :c هزینه کل ( پرداخت واقعی (

• v=f/c: شاخص ارزش ،یک عدد بدون بعد است.

معمولا وقتی شاخص ارزش بزرگتر از یک باشد . نشان دهنده ارزش خوبی است و شاخص کوچکتر از یک وظیفه یا قطعه ای را نشان می دهد که نیازمند توجه و بهبود می باشد. کارکرد: کارکرد آن چیزی است که از یک محصول / خدمت انتظار داریم . کارکردهای محصول/ خدمت می تواند در دو دسته کارکرد های اساسی و کارکردهای فرعی مورد توجه قرار گیرد.

• 1- کارکرد اساسی (پایه): چیزی است که باید انجام شود تا نیاز مصرف کننده را ارضا کند. یک کارکرد اساسی ، مهمترین دلیل وجود محصول می باشد . یک سوال خوب برای تعیین کارکرد اساسی ، عبارتست از اینکه : " اگر این کارکرد را از محصول بگیریم آیا هنوز هدف محصول برآورده می شود ؟ "

• 2- کارکرد فرعی: کارکرد هایی که باعث جذب مشتری به محصول / خدمت می شوند ، ولی در زمره کارکردهای اصلی قرار نمی گیرند. این کارکردها فراتر از کارهای اساسی بوده و از آنها پشتیبانی می کنند . راحتی ، قابلیت اطمینان و جذابیت (زیبایی ) از جمله کارکرد های فرعی یک محصول / خدمت به شمار می روند .

در اکثر مواقع ، برخی از این کارکردها مطلوب و دلخواه هستند ، ولی در برخی مواقع وجود آن کارکرد در محصول / خدمت در نزد مشتری دارای ارزش زیادی نیست . این کارکردها بهترین انتخاب ها برای حذف شدن و یا بهبود یافتن می باشند . هدف مهندسی ارزش در درجه اول تعیین کارکردهای مورد نیاز یک محصول / خدمت است و در مرحله بعد تعیین اینکه چه چیزی می تواند آن کارکرد را به بهترین نحو انجام دهد. " لارنس دی مایلز " در این مورد چنین می گوید : " تحلیل ارزش یک روش خلاق و سازمان یافته است که هدفش شناسایی هزینه های غیر ضروری است . هزینه هایی که نه کیفیت یا کارایی یا طول عمر محصول را افزایش می دهند ، نه به چشم می آیند و نه مورد علاقه مشتری هستند" .

تعریف انجمن مهندسی ارزش آمریکا (save) بدین صورت است که : مهندسی ارزش مجموعه تکنیک های نظام مند و کاربردی است که برای تشخیص کارکرد یک محصول /خدمت و تولید (انجام ) آن کارکرد ها با حداقل هزینه می باشد."مهندسي ارزش مجموعه تكنيك هاي نظام مند و کاربردی است که برای تشخیص کارکرد یک محصول / خدمت و تولید آن کارکردها با حداقل هزینه می باشد."

در فرهنگ مدیریت آمده است: " مهندسی ارزش، فنی برای تعیین فعالیتهای تولید یک کالا ، ارزش گذاری برای آن فعالیتها و سرانجام تعیین فعالیتهاییی است که کمترین هزینه را در بر داشته باشد" . بنابراین مهندسی ارزش یک رویکرد سیستمی و مبتنی بر کارکرد است که هر مرحله ای از خلق ایده طراحی مواد و فرآیند ها ، عملیات ساخت محصول و بازاریابی آن را ارزیابی می کند تا تمام کارکردهای مرتبط با آن در حداقل هزینه مناسب انجام گیرد . این روش ، دامنه وسیعی را در بر می گیرد . باید توجه داشت که تاکید مهندسی ارزش فقط بر روی کاهش هزینه نیست ، بنابراین : " نباید مهندسی ارزش را با روش های مدرن یا سنتی کاهش هزینه ، اشتباه گرفت؛ زیرا این روش ، روش بسیار جامعی است که بر پایه تحلیل وظیفه ( کارکرد ) بنا شده است و به دنبال بهبود در ارزش ، بدون قربانی کردن کیفیت یا اعتبار یا طول عمر محصول است".

  • Like 1
لینک به دیدگاه

فرآيند مهندسی ارزش :

 

فرایند مهندسی ارزش به پنج فاز تقسیم شده و هر فاز دارای چند مرحله می باشد :

1- فاز مبدا: شامل سازماندهی ، انتخاب پروژه ، تعیین تیم مهندسی ارزش ، تعریف ماموریت تحقیق ، تعریف و مستند سازی محصول می باشد

2- فاز اطلاعات: تحلیل کیفی ارزش (تحلیل کارکرد) ، تحلیل کارکرد (وظیفه) عبارتست از تکنیک های ساختاری و تعریفی که معنای روشنی از کارکرد را بیان می کند. در این مرحله محصول و کلیه اجزایش برای تعیین کارکرد هایشان ( اهدافشان) مورد مطالعه قرار می گیرند . در رابطه با انواع کارکرد ها نیز بیش از این بحث گردید . قوانین تشریح کارکرد ها به صورت ذیل می باشد:

• 1- باید تعیین کننده انتظار مصرف کننده یا مشتری از محصول یا سرویس باشد

• 2- یک فعل و یک اسم برای تشریح کارکرد به کار برده می شود. فعل برای جواب سوال " چه می کند ؟ " و اسم برای پاسخ به " چه چیزی را ؟" به کار می رود .

• 3- از بکار بردن افعال مجهول و یا غیر مستقیم مثل تهیه می شود و مجهز می شود و ... خود داری می گردد. زیرا اطلاعات کمی در اختیار قرار می دهند .

• 4- از به کار بردن کلماتی مانند بهبود دادن ، حداقل (حداکثر) کردن و جلوگیری کردن، جلوگیری می شو د

• 5- ترجیحا از ترکیبات دو حرفی برای بیان کارکرد استفاده می شود.

مثال : الف ) لامپ : انتشار نور ب) فنجان : نگهداشتن مایع

- تحلیل اجبار: یعنی دلیل استفاده و به کارگیری هر محصول / خدمت چه می باشد ؟ و آیا این دلیل هنوز هم معتبر است ؟

تحليل كمي ارزش: پس از تكميل تحليل كاركرد بايد هزينه كاركردها و ارزش و اهميت آنها تعيين شود. هزینه ها دو نوع هستند :

• الف ) هزینه های واقعی یا سخت مانند هزینه مواد و نیروی انسانی

• ب) هزینه های ذهنی یا نرم مانند سختی کار و ریسک شکست. وقتیکه هزینه های واقعی در دسترس نباشند از هزینه های نرم استفاده می شود .

- تکنیک های اندازه گیری ارزش: اندازه گیری ارزش عنصر فعلی و جایگزین آن

3- فاز نو آوری (تغییر): این فاز در واقع ، فاز بهبود ارزش می باشد که از طریق به کارگیری تکنیک های خلاق و ذهنی ، طراحی قطعات و اولین قدم جهت باز طراحی فرآیند در این فاز صورت می گیرد. هدف این فاز ،تغییر یا حذف کارکردهای فرعی کم ارزش و پاسخ به سوالات ذیل می باشد :

• الف ) چه عنصری می تواند این کار را انجام دهد ؟

• ب) چگونه می توانیم کارکردهای فرعی را حذف نماییم در حالی که کارکردهای اساسی هنوز اجرا می شوند ؟

از تکنیک های مورد استفاده ( توصیه شده ) در این زمینه می توان از طوفان فکری ، فن گروه اسمی (ngt) و دلفی نام برد که بنیانگذاران مهندسی ارزش روش ngt را توصیه می کنند .

4- فاز ارزش یابی:

• - تحلیل کیفی ارزش

• - تحلیل کمی ارزش

5- فاز اجرا

  • Like 1
لینک به دیدگاه

حوزه های کاربردی مهندسی ارزش :

 

در آغاز ، این روش فقط در محیطهای سخت افزاری بکار گرفته شد و توسعه یافت . ولی در سالهای اخیر ، این روش در بسیاری از محیطهای جدید و غیر سخت افزاری نیز بکار می رود . مهندسی ارزش در حوزه های مختلف و در ارتباط با محصولات/خدمت گوناگون قابل استفاده است ( به عنوان مثال می توان کارکرد های یک برنامه ، پروژه ، سیستم ، محصول ، نوع تجهیزات، خدمات ، تسهیلات ،ساختمان سازی ، دوره آموزشی ، مدیریت سیستم ها و روش ها ، تحلیل خرید ، تخصیص منابع ، بازاریابی و ... را از طریق مهندسی ارزش مورد تجزیه و تحلیل قرار داد) . بنابراین روش مهندسی ارزش را می توان در همه جا به کار برد ؛ ولی دامنه کاربرد این روش معمولا توسط ذهنیت کاربران ، محدود می گردد.

ضرورت پرداختن به مهندسی ارزش :

اصولا درجه موفقیت سازمان ها در یک بازار رقابتی بر شناخت آنها از نیاز مشتریان ( مصرف کنندگان ) و تلاش در جهت برآورده کردن این نیاز استوار است . عرضه محصولات / خدمت باید رضایت مشتری را جلب کرده و قابلیت عرضه به بازار و رقابت را داشته و از کیفیت مطلوب و قیمت مناسب برخوردار باشد . همچنین حفظ زمان تولید ، تحویل به موقع ، انجام خدمات پس از فروش و رعایت کامل قوانین اقتصادی و زیست محیطی نیز از شرایط اصلی موسسات برای موفقیت بیشتر به خصوص در یک بازار رقابتی هستند . سازمان ها برای پاسخگویی به نیاز مشتریان خود با محدودیت منایع روبرو هستند . بنابراین هر موسسه ای می تواند فرایند و روشهای مقرون به صرفه ) کاهش دهنده هزینه ) را به کمک مهندسی ارزش شناسایی کرده و از این طریق تامین خواست مشتریان را با صرف حداقل هزینه محقق سازد . به طور کلی مهندسی ارزش به عنوان یک ابزار مدیریتی می تواند منجر به نتایج ذیل شود :

 

• 1- پایین آوردن هزینه تولید

• 2- به حداقل رساندن پیچیدگی های تولید

• 3- کم کردن زمان تولید

• 4- استفاده از اندیشه ها و خلاقیتها

• 5- تامین کامل نیازهای مشتری و افزایش رضایت آنها

• 6- افزایش رضایت و انگیزه همکاران به واسطه افزایش سطح عملکرد آنها

• 7- بهینه کردن فرایند های کاری

• 8- کاهش مخارج سرمایه گذاری

• 9- ارتقاء یا ثبات کیفیت ( نه کاهش هزینه به قیمت کاهش کیفیت )

• 10- افزایش سهم بازار و حصول اطمینان برای سود آوری

• 11- افزایش توان رقابت در بازار.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

اصول مهندسی ارزش:

 

مهندسی ارزش دارای سه جنبه مهم می باشد که عبارتند از :

• 1- استفاده از تیم های چندکاره

• 2- روش سیستماتیک ارزیابی ارزش و کارکرد محصول: ارزش کالایا خدمت ، متناسب با توجهی که مردم به آن نشان می دهند و مقدار بهایی که برای دستیابی به آن می پردازند ، تعیین می شود. کارکرد نیز آن چیزی است که از یک کالا یا خدمت انتظار داریم ، که می تواند در دو دسته کارکردهای اساسی و کارکردهای فرعی مورد توجه قرار گیرد.

• 3- تمرکز بر روی ساده سازی محصول

ارنست بوی رئیس انجمن مهندسین ارزش آمریکا معتقد است : " مهندسی ارزش اولویتی برای عنصر خاصی قایل نیست بلکه فقط روش است برای فکر کردن . آن تعدادی روش یا تکنیک را به منظور به کار گیری در مراحل عمل خود به خدمت می گیرد " .

اصول مهندسی ارزش شامل وظایف ، تکنیک ها و سوالات کلیدی است که به دنبال کسب اهداف طرح کار مهندسی ارزش استفاده شده و هدف آن " دستیابی به طراحی عالی " می باشد ، به طوری که می تواند توسط هر فرد یا سازمانی به کار گرفته شود . این اصول از نظر تصمیم گیری و حل مساله دارای اهمیت ویژه ای بوده و شامل موارد ذیل می باشد :

• 1- از کار تیمی استفاده کنید ؛

• 2- بر موانع غلبه کنید ؛

• 3- روابط انسانی خوبی داشته باشید ؛

• 4- شنونده خوبی باشید ؛

• 5- از سوالات کلیدی استفاده کنید ؛

• 6- از چک لیست استفاده کنید ؛

• 7- همه چیز را ثبت کنید ؛

• 8- خوب قضاوت کنید ؛

• 9- دارای تفکر بهبود کیفیت (qi) باشید.

 

بنابراین موضوعی که برای مطالعه آن، مهندسی ارزش مورد استفاده قرار می گیرد باید دارای دو خصوصیت باشد

• الف) دارای هزینه بالا باشد تا امکان صرفه جویی به اندازه ای شود که مطالعه روی آن ارزشمند گردد.

• ب ) دارای ارزش پایین یا عملکرد ضعیف باشد تا بتواند برای بررسی روش های جایگزین ، توجیه پذیر گردد.

تفاوت مهندسی ارزش با سایر روش ها ممکن است باعث شود افرادی که دانش کافی در زمینه مهندسی ارزش ندارند ، این روش را مانند سایر روش های کاهش هزینه بدانند که این امر به علت عدم شناخت آنها از آنچه که ve نمی باشد اتفاق می افتد .

 

اساس و پایه مهندسی ارزش بر تجزیه و تحلیل کارکرد استوار است و از میان تکنیک های زیاد مورد استفاده جهت حل مسایل ، فقط رویکرد ve جهت تجزیه و تحلیل کارکرد از طریق به کار گیری تکنیک های تفکر خلاق شناخته شده است و به این علت از سایر تکنیک های کاهش هزینه متمایز است . همچنین از طریق تعریف ve و ماهیت آن متوجه می شویم که آن با هدف ساده کاهش هزینه های موجود ، فاصله زیادی دارد و قادر به استفاده از پتانسیل های خلاق و بیکار افتاده انسان جهت حل مساله می باشد . تکنیک های دیگر بر روی صرفه جویی پولی متمرکز هستند اما مهندسی ارزش بدین گونه عمل نمی کند بلکه زمانی که کارکرد ها مورد بررسی قرار می گیرند ، صرفه جویی پولی به صورت خودکار و در حداکثر میزان انجام می گیرد .

 

پیش از به کارگیری مهندسی ارزش ، روش های دیگری برای کاهش هزینه وجود داشت و تاکید آنها به روی هزینه مواد و نیروی کار بود که این امر باعث تولید محصولاتی با کیفیت می گردید؛ بنابراین در سیستم های صنعتی و دفاعی مورد استفاده قرار می گرفتند ، اما مهندسی ارزش هیچ گاه به دنبال چنین راه حلی نمی باشد . در تمامی روش های سنتی کاهش هزینه به روی نقشه قطعه توجه و تمرکز دارند و به جای کار کرد ، خود قطعه را ارزیابی می کنند ، در صورتی که مهندسی ارزش ، طراحی قطعه و خدمات را به طور کامل نمی پذیرد و طراحی مجدد را بر اساس انجام وظایف در پایین ترین هزینه ممکن انجام می دهد .

 

رویکرد مهندسی ارزش جهت بروز خلاقیت در پرسنل ، ایجاد انگیزه می نماید . این روش با سایر روش های کاهش هزینه متفاوت می باشد ، چرا که با دو عامل کاهش ارزش یعنی "زمان " و "عادت" مبارزه می کند . این عامل – زمان و عادت – ریشه ایجاد ارزش کارکردی پایین می باشند که می توان با تکنیک های خلاق مهندسی ارزش بر آنها غلبه نمود . برای مثال ، اغلب فشار زمانی وجود دارد و هیچ کس در صنعت ، زمان کافی برای انجام تمام پروژه های مهم خود ندارد و لازم است کارها را تا جایی که امکان دارد سریع تر انجام داد . در کارهای اضطراری ، زمانی برای بازگشت به عقب و طراحی با ارزش بهتر کار وجود ندارد . در بیشتر موارد از افراد خواسته می شود که کارها را به موقع انجام دهند و بندرت از آنها خواسته می شود که بر روی فرایند جدید تولیدی یا مواد جایگزین نظر دهند و خیلی کمتر از آنان در مورد پیشنهاد طرح دیگر نظر خواهی می گردد. مثال های بی شماری از طراحی های ضعیف به علت محدودیت زمانی و عدم موشکافی وجود دارد که لازم است محصول یا خدمت مجددا طراحی گردد ولی چنانچه این محصولات بر اساس ارتباط کارکرد – ارزش طراحی شده بودند ، دیگر به این دوباره کاری ها احتیاجی نداشتیم .

 

عادت ( گاوهای مقدس ) ، دومین دشمن ارزش کارکردی بالا می باشد . همیشه به دست آوردن ایده قدیمی از گذشته ، ساده تر از کار کردن به روی مورد جدید است و مردم همواره با تغییر مخالف هستند ، اما باید تغییر اعمال گردد تا هزینه های بالا و ارزش های پایین تولیدی تغییر یابند که در مهندسی ارزش با عادت نیز مقابله می گردد. در روش سنتی تفکر ، تمرکز و توجه ، صرفاً بر روی کاهش هزینه می باشد ، بدون اینکه به بهبود ارزش کارکرد های محصول یا خدمت توجهی گردد، که با روش تفکر مهندسی ارزش تفاوت بنیادی دارد . مهندسی ارزش با دستیابی به این دو ، به همراه یکدیگر محصولات و خدمات را بهبود می دهد . به عبارت دیگر ، در دیدگاه مهندسی ارزش، کم کردن هزینه ها به تنهایی مد نظر نیست ، بلکه یک تلاش کلی در جهت افزایش ارزش محصول یا خدمت با توجه دقیق به کارکردهای آن می باشد. از نقطه نظر مهندسی ارزش، کاهش هزینه ای که مترادف با قربانی کردن کارکردهای مورد نیاز و در نهایت کیفیت باشد ، کاهش هزینه خوانده نمی شود .

  • Like 1
لینک به دیدگاه

موانع فکری به کارگيری مهندسی ارزش در ايران

 

مهندسی ارزش از جمله کاراترین تکنیک های مهندسی کیفیت می باشد که همزمان به تمامی اهداف کاهش هزینه ، افزایش کیفیت و رضایت مشتری دست می یابد . اما برای نیل به این اهداف ، مشکلات زیادی وجود دارد و فرد بايد با مشکلات پیش رو ، آشنایی داشته و آماده مقابله با آنها باشد . برخی از تفکراتی که مانع به کارگیری و پیاده سازی مهندسی ارزش می شوند در ذیل آمده است :

• 1- مهندسی ارزش برای شرکت های کوچک در اولويت نمی باشد. در صورتی که شرکت های کوچک ، موقعیت بهتری برای انجام این کار دارند .

• 2- مهندسی ارزش را برای محصولات دارای اندازه ، کیفیت ، کاربرد ، هدف و قیمت های متفاوت نمی توان به کار برد.

• 3- مهندسی ارزش در شرکتی که درصد بالایی از قطعات آن خریداری می گردد ، عملی نیست.

• 4- مهندسی ارزش، کاربردی در تولید محصولات با تکنیک بالا- که برای اولین دفعه تولید می شوند – ندارد. این دیدگاه ها در مورد مهندسی ارزش اشتباه است زیرا مفهوم مهندسی ارزش همانند هر تکنیک خوب حل مشکل ، ما را به تصمیم گیری های مدیریتی راهنمایی می نماید .

بنابراین مهندسی ارزش به طور موفقیت آمیزی در فرآیند ها ، روش ها ، کانالهای نرم افزاری و ... به کار می رود و برای موفقیت در اجرای مهندسی ارزش باید موانع را از میان برداشت . مدیران و مهندسین از تکنیک های مفید بی شماری در حل مشکلات مربوط به موسسه خود بهره می جویند که برخی از آنها عبارتند از مهندسی ارزش ، مهندسی مجدد (BPR) ، تولید درست و بموقع (JIT) ، QFD ، کایزن و ... که تمامی اینها برای ارتقا سطح عملکرد موسسه می باشد . هر یک از تکنیک های فوق می توانند منجر به افزایش سطح عملکرد سازمانی و در نتیجه موفقیت در بازار رقابتی گردند اما نکته مهم این است که کدام یک از آن تکنیک ها بر دیگری مقدم بوده ، کاربرد هر یک کدام است ، در چه زمانی و مکانی باید از آنها استفاده نمود و ارتباط میان این فنون کدام است . بنابراین باید معیار انتخاب VE که همان بالا بودن بهای تمام شده نسبت به عملکرد محصول می باشد را مدنظر قرار داد. متاسفانه مدیران کنونی یا هیچ شناختی از تکنیک های نامبرده ندارند و یا اگر دارند ، بسیار کلی می باشد به طوری که از ارتباط میان آنها آشنایی نداشته و تقدم هر یک را بر دیگری نمی دانند و نیز با کاربرد صحیح و شایسته آنها آشنا نبوده و نمی دانند که هر یک از آنها را در چه زمانی و به چه منظوری به کار گیرند.

از طرفی براساس تحقیقات انجام شده توسط محققین ، ایرانیان در کارهای گروهی و تیمی ، ضعیف هستند لذا یکی از اصول بنیادی VE یعنی استفاده از کار تیمی ، نقض می گردد. اگر افراد تیم نتوانند همدیگر را به خوبی درک کنند آنگاه استفاده از تکنیک های خلاق ، به خوبی جواب نخواهد داد . زیرا هر فردی ، مساله را از دید خود مدنظر قرار داده و مصلحت کل را در نظر نمی گیرد .

 

مهندسی ارزش از جمله کاراترین تکنیک های مهندسی کیفیت می باشد که همزمان به تمامی اهداف کاهش هزینه ، افزایش کیفیت و رضایت مشتری دست می یابد . مهندسی ارزش و کیفیت تقابل یا تکامل کلمه ای که امروزه باید به آن توجه داشت کیفیت است. همانگونه که دکتر ادوارد دمینگ پدر کیفیت آن را توضیح می دهد. کیفیت آن چیزی است که به فروش می رساند و به سوالاتی از قبیل نیازهای مشتری کدامند ، چه چیزی ارایه شده است که او می تواند از آن استفاده کند ، و چه چیزی برای مشتری نفع دارد پاسخ می دهد . این سخن از دکتر آرماند فیجین بام اجرا کننده سیستم های کیفی بین المللی است که می گوید : " کیفیت چیزی است که مشتری می گوید " . عصر کیفیت استانداردهای متعددی دیده است . استاندارد های ملی ، بین المللی ، اروپایی و غیره وجود دارند . این استاندارد ها مبنای عملی مناسبی برای مدیریت کیفیت است. در واقع این کیفیت است که رضایت مشتری را به دنبال دارد و موجب می شود که در رقابت پیروز شویم . رضایت مشتری زمانی جلب می شود که روی کلیه جنبه های محصول یا خدمت که برای مشتری معنی دار است دقت شود . کیفیت معیار ارزش های کاربردی است و در قلب خواسته های مشتری قرار دارد و انعکاس دهنده قدرت رقابت می باشد . وقتی که در جهت رضای مشتری هستیم اقدام منطقی خرسند کردن مشتری است . در مفهوم خرسند کردن ، تصمیم به خرید، تنها یک فاز بسیار کوچک از این ارتباط سودمند و بادوام می باشد . تفکر مدیریت مرسوم، تفکر مدیریت جامع بهبود کیفیت ، هزینه بر و زمان بر است. بهبود کیفیت در وقت و هزینه صرفه جویی می کند. کار، مجموعه ای از رویدادها است؛ بازاریابی ، عملیات ،مالی و غیره. کار یک فرآیند به هم پیوسته است. کمیت به اندازه کیفیت مهم است. بدون کیفیت ، کمیت فایده ندارد. 95% خیلی زیاد است. اما فقط 100% درست است. کیفیت نتیجه بازرسی بهتر است .کیفیت از همان ابتدا شروع می شود. تهیه کنندگان را باید سرانگشت نگهدارید. تهیه کنندگان باید بگونه ای فکر کنند که انگار شریک هستند. برای رسیدن به کیفیت ،افراد بیشتر و بهتری می خواهیم. کیفیت را می توانیم با همین افرادی که در اختیار داریم با رهبری صحیح و آموزش آنها به دست آوریم .

 

بررسی شرکت Pitney Bowes از 80000 مشتری نشان داد که تنها 20% از مشتریان با رضایت مندی همیشه از این شرکت خرید می کنند . 79% از مشتریان که خیلی راضی بودند به طور قطع از این شرکت خریداری نموده و قصدشان این بوده است که این شرکت تنها طرف معامله آنها باشد . چیزی که موجب تمایز مشتریان راضی و مشتریان خیلی راضی می شود نه کیفیت محصول است نه پاسخ زمانی و نه دقت صورت حساب بلکه تماس گیرنده و یا فروشنده عامل اصلی است. کیفیت دارای چندین جنبه است . تنها تمرکز بر محصول کافی نیست . مشتریان انتظار دارند که سازندگان در حرفه های خود آنچه را که باید انجام دهند واقعا به انجام رسانند . یک موضوع مهم بسته بندی محصول می باشد. بسته بندی محصول چیزی است که مشتری اولین بار میبیند حتی بدون اینکه محصول را ببیند اولین نگاه و یا احساس او نسبت به کیفیت محصول می باشد . در اینجا انتخاب های متعددی وجود دارد ، ولی در عین حال تنوع مواد، ماشین و یا روش کار ، هم مساله را پیچیده تر می کند . با این حال اصل اساسی که بر انتخاب حاکم است خدمت به مشتری است رضایت مشتری اصل است . بدیهی است که هیچ شرکتی رضایت را نمی سازد بلکه باید تلاش کند که رضایت را به دست آورد. معیار اندازه گیری کیفیت از نظر مشتری ، نگاهی است که مشتری به محصول دارد . یک بررسی جهانی از 200 کشور مختلف به عمل آمده تا مشخص شود که دیگر کشورها به کیفیت چگونه نگاه می کنند. در این بررسی کشود ژاپن ، آلمان ، آمریکا ، بریتانیا و فرانسه جایگاه مناسبی داشتند . طریقه ای هم که مشتری کالا را دریافت می کند بر روی کیفیت تاثیر عمده ای دارد . مشکلات ، موانع ، تنش ها ، کرایه و غیره بر روی کیفیت تحویل دهی تاثیر دارند. به همین نحو عملکرد کالا بعد از خریداری، سهولت دسترسی به لوازم یدکی ، تضمین ها و خدمات پس از فروش در کیفیت تاثیر دارد . این اثرات می تواند مثبت یا منفی باشد . در عین حال باید توجه کرد در روزگاری به این پیچیدگی و دقت در مصرف پول، مواردی نظیر تضمین، برای تصمیم در مورد خرید یک کالا نقش اساسی دارد . قابل توجه است که اگر چه کیفیت، یک موضوع ذهنی از نگاه مشتری است ولی تعداد کمی می توانند این موضوع را تعریف کنند. به علاوه هر کسی کیفیت را بگونه ای تعریف می کند. این تعریف بستگی به زمینه فکری و کاری آنها دارد . برای مثال طراح ممکن است کیفیت را رسیدن به اهداف طراحی بداند در حالی که مدیر کیفیت، کیفیت را در حد مجاز بودن تلرانس ها می داند و مشتری ممکن است کیفیت را عملکرد مناسب کالا بداند . اگر چه سازنده ممکن است چییزی را کیفیت بداند که از نگاه او بهترین باشد ولی مشتری ممکن است به این موضوع اهمیت ندهد . در واقع اصل مسئله گسترده و عمیق است . بعضی به فلسفه کیفیت و بعضی ها به آموزش در این زمینه توجه دارند . کیفیت نفوذ عمده ای در تصمیم مشتری هنگام خرید دارد. دکتر جوران کیفیت را "آماده بودن برای استفاده " و آقای کراس بی آن را تطابق با شرایط می داند . کیفیت یکی از عوامل متعدد است که محصول را می سازد ، ولی شاید مهم تر این باشد که این عامل به گونه ای است که آن را در چشم مشتری مطلوب می سازد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

در سلسله مراتب ارزش های مشتری معیار اصلی رسیدن به یک هدف و استطاعت مالی است . مشتری کالایی را خوب ارزیابی می کند که هدف را برآورده سازد . ولی این تنها یک فاز در مورد پذیرش محصول است .مورد بعدی معقول بودن قیمت است . سپس مشتری به موارد بعدی می پردازد.

مواردی که اصلی نیستند ولی مکمل آنچه که مشتری می خواهد هستند .این موارد عبارتند از قابلیت سرویس دهی، راحت بودن ،قابلیت اطمینان ، شکل ظاهری و غیره . توجه کنید که موارد مذکور به ترتیب نیستند . مصرف کننده ای که یک کالا را خریداری می کند دوست دارد که قابلیت اطمینان آن همیشگی باشد ( هر روز و هر هفته ) . شرکت ها باید این سوالات را مورد دقت نظر خود قرار دهند . "فلسفه ، هدف، قصد ، شرایط و ... " این سوالات به خصوص هنگامی که طراحی محصول و خدمات در حال انجام است باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد . محصول یا خدمت برای یک هدفی انجام می شود . در ذهن طراح ،اعمال باید هدف دار باشند . این موجب می شود تا تصور ذهنی که در مغز مشتری وجود دارد به عملکرد و عملکرد به برنامه ، طرح ، شکل های خاص ، مولفه و اجزا تبدیل گردد. تولید فرآیند تبدیلی است برای ایجاد خروجی ( محصول یا خدمات ) از ورودی های مختلف ( نظر مردم، اطلاعات ، مواد ، انرژی و غیره ) که تحت شرایط خاصی از کیفیت، هزینه ، زمان بندی و غیره انجام می شود . کنترل کیفی ، یک سیستم اندازه گیری است که توسط مدیران برای تطابق با طراحی و برای رسیدن به محصول انجام پذیرد . هر چند ممکن است بهترین روش طراحی سنتی را برای کار خود به کار بگیریم و از بهترین ابزار های اندازه گیری برای کنترل کیفی استفاده کنیم ، با این حال تفاوت کیفیت در آنچه که تولید می شود و آنچه که مشتری می خواهد وجود دارد . پروفسور Kaneo Akiyama این موضوع را به صورت زیر مطرح می سازد: کیفیت برای آنچه کاربر می خواهد چیزی است که آنها فکرمی کنند خوب است. کیفیت کنترل شده توسط شرکت خواص فیزیکی است. چیزی که با توجه به گزارش خوب است خواص مکانیکی است. چیزی که تجربه می گوید خوب است عملکرد واقعی است. همانطوری که ملاحظه می شود دلایل متعددی برای تفاوت در کیفیت وجود دارد . اولین دلیل در رابطه با تعریف کیفیت است . مشکل در تعریف کیفیت از آنجا ناشی می شود که تبدیل و یا ترجمه نیازها و توقعات مشتری به اقلام قابل اندازه گیری کار ساده ای نیست بنابراین مشکل است که محصولی را طراحی کرده و سپس بسازیم که کاملا مطابق با نیاز مشتری باشد و از نظر قیمتی هم مشتری را اقناع نماید . روش های سنتی برای شناسایی نیازهای مشتری که در رابطه با کیفیت هستند، همیشه ابزار مناسبی برای نشان دادن طبیعت نیازهای کیفی نیستند. به علاوه مشتری ممکن است که قادر نباشد نیازهای خود را به طور واضح و شفاف مطرح سازد . قضاوت مشتری ممکن است زمانبر باشد، در عین حال ممکن است تغییر نماید . در نتیجه حتی بهترین طراحی هم ممکن است در برآورده کردن نیازهای فعلی و آینده مشتری دچار مشکل گردد.

دومین بحث در رابطه با کیفیت در سیستم تولیدی است که کار کیفیت را با علاقه و شدت تمام نموده و می خواهد به تطابق مناسب با طراحی تجویز شده برسد. برای تطابق با طراحی، چهار عنصر عمده روی تولید محصول تاثیر دارند : مواد، ماشین آلات ، روش ها و نیروی انسانی . روش های مرسوم و سنتی ، برای اندازه گیری و کنترل تغییرات خواص در محصول طراحی شده است . در این رابطه کیفیت را با تعداد اجزاء معیوب محصول تعیین می کنند . این موضوع را می توان به گروه های اصلی و فرعی تقسیم بندی نمود . این نوع کنترل در صنایع هنوز هم مورد توجه است . سیستم ترکیبی از کنترل کیفی , (QC) کنترل کیفیت آماری(SQC) ، مدیریت کیفی(QM) ، مدیریت کیفیت جامع(TQM) تولید بدون نقص(ZD) و غیره می باشد.

سومین بحث در رابطه با کیفیت تاکید بر "عملکرد قبول به عنوان یک شاخصه متمایز از "عملکرد بازدارنده" می باشد . اطمینان از کیفیت به مشتری این تضمین را می دهد که محصولی بدون نقص دریافت نماید.

چهارم آنکه همانگونه که آقای دکتر دمینگ در کتاب معروف خود تحت عنوان خروج از بحران بیان می کند " تلاش و روشها برای بهبود کیفیت و بهره وری تا حد زیادی ناهمگون و تکه تکه و بدون یک سیستم مستمر بهبود می باشند".

پنجم اینکه کافی نیست که تنها کیفیت را بهبود بخشید. بسیاری از مردم می توانند آن را به راحتی انجام دهند . هدف این است که کیفیت را از دیگاه مشتری بهبود بخشیم . یعنی اینکه توقعات مشتری را برآورده سازیم و این کار را با پی گیری دقیق و نزدیک با پیش بینی نیازها و حتی رهبری آنها انجام دهیم . شما چه بخواهید نیازهای مشتری را اقناع کنید و یا با آنها کاری نداشته باشید باید توجه کنید که خواسته ها و نیازهای مشتری یک موضوع پایان ناپذیر است. رابطه بین مشتری و شرکت دایمی است.

ششم اینکه اغلب ،عیوب کوچکی هستند که کیفیت را در چشم مشتری شکل می بخشند . در بسیاری موارد معیار میزان کیفیت محصول ممکن است بر اساس عملکرد یک جز کوچک سیستم باشد که اثری روی عمر و عملکرد نداشته باشد. مثلا ماشین لیاسشویی را یک وسیله با کیفیت بهتر می دانیم اگر صدای آن کم باشد . رفع عیوب کوچک ممکن است هزینه بسیار بالایی داشته باشد QFD به عنوان وسیله ای برای از میان بردن و یا حداقل، کاهش دادن اختلاف کیفیت مطرح می باشد، که در دهه 1960 برای کمک به طراحان در شرکت میتسوبیشی ژاپن مطرح گردید. این روش خواسته های مشتری را به صورت شفاف و واضح مشخص و رتبه بندی می نماید . این روش همچنین روش های فنی برای بر طرف نمودن این نیازها را ارایه می دهد و یک برنامه سازمان یافته برای کلیه افراد درگیر در پروژه تدوین می نماید QFD در بین 26 برنامه مهم در مرتبه چهارم بین تولید کنندگان و سازندگان آمریکایی ، ژاپنی و اروپایی قرار دارد و اگر درست هدایت شود استفاده از دیگر روش ها از جمله مهندسی ارزش و هفت برنامه ابراز کیفی را توصیه می کند. در حالی که مهمترین کاربرد QFD توسعه و ایجاد محصول می باشد ، می توان آن را به روش های مختلف مورد استفاده قرار داد و مزایای آن از جمله 30% تا0 5% کاهش هزینه طراحی ، حدود 30% تا 50%چرخه طراحی کوتاه تر ، 30% تا 60% کاهش هزینه در شروع کار ، 20% تا 50% کاهش در هزینه تضمین ، 30% تا 50% بهبود در بازار و بهبود های مناسب در هزینه طول عمر محصول است . امروزه طرز تفکر و دیدگاه مدیران شرکتها به کیفیت نگاه دیگری است . تولید با کیفیت مطلوب ، مستلزم داشتن تعریف روشن و شفاف از اهداف ، داشتن برنامه کاری و دستورالعمل مشخص برای هر بخش از کار و هر مرحله از فرایند ، داشتن سیستم ردگیری و نمایش کارا ، اندازه گیری ، مستند سازی ، ثبت وقایع در زمانها و مکانها و چگونگی انجام کارها می باشد . همه اینها به معنی مهندسی ارزش خوب است ، زیرا :

• 1- کیفیت، ارزش است.

• 2- ارزش به معنای عملکرد ، کیفیت و اعتبار است. بنابراین وقتی شما برای ارزش مهندسی می کنید ، در واقع کار مهندسی شما در راستای کیفیت مورد لزوم برای محصول است.

• 3- ارتباط تنگاتنگ بین ارزش و کیفیت وجود دارد.

• 4- مفهوم عملکرد قلب مهندسی ارزش است .تحلیل عملکرد بر بهبود و ادغام منابع ، نیروی کار و تجهیزات متمرکز می شود ، تا بتوان از این ترکیب ،کیفیت ، قابلیت اطمینان ،هزینه مناسب و تحویل به موقع را انتظار داشت. از طریق تحلیل عملکرد می توان همه خواسته های کیفی مشتری را با جملاتی که حاوی عملکرد و چگونگی دستیابی به آن است بیان نمود .

• 5- این نحو مشارکت دادن مشتری در فرآیند توسعه موجب تضمین و ارتقاء کیفیت می شود. برنامه کاری مهندسی ارزش به دنبال یک رویکرد تصمیم گیری گروهی است که از طریق کاربرد آن ، مشتری ،طراح و بخش فنی در تعامل با یکدیگر به تصمیم گیری برای تولید بهتر می پردازد . از این طریق نیازهای مشتری به راحتی به طراحی و تولید منتقل می شود .

• 6- مشخصه های کیفی ایجاب می کند که مواد ، ماشین آلات تولید ، فرآیند ، محصولات ، مهارت نیروی کار و دقت در ابعادی مورد توجه قرار گیرد. اما در ضمن فرآیند مهندسی ارزش راه حل هایی دنبال می شود که از طریق آنها دسترسی به مجموعه مشخصه های فوق الذكر با حداقل هزینه امکان پذیر بوده و در عین حال کارایی و موثر بودن راه حل ها نیز تضمین شده باشد . بنابراین در فرآیند مهندسی ارزش نیاز به هر کاری با این هدف دنبال می شود که ؛ "کاملاً درست ، نه کمتر و نه بیشتر.

• 7- کیفیت باید نه نیازهای فعلی بلکه حتی بر نیازهای آتی مشتری نیز سایه افکند. مشخصه های کیفی که مد نظر مشتری است ممکن است متفاوت باشند اما عملکرد مورد نظر مشتری بدون تغییر باقی می ماند. در مهندسی ارزش عملکرد اصلی به نحو مطمئن و موثر تعیین می شود و برای بهبود هزینه و کاهش آنها، عملکردهای ثانویه و فرعی مورد مطالعه قرار می گیرد . در اینجاست که گزینه های جایگزین و مشابه برای دسترسی به عملکرد های ثانویه با هزینه کمتر به دست می آید.

• 8- گروههای کاری مهندسی ارزش ، متاثر از دایره های کیفی در مدیریت می باشند. دوایر کیفی به عنوان ابزارهای توانمندی برای توسعه کیفی و بهره وری سازمانها مطرح می باشند. در فرایند مهندسی ارزش با استفاده از فاز خلاقیت و هم اندیشی نسبت به تعمیق ایده های متعددی که تولید می شود ، اقدام لازم به عمل می آید .

• 9- با بکارگیری استانداردهای مختلف تولید، محصولات مختلف تا حد زیادی از عملکردهای کیفی مشابه برخوردار می باشند. تولید بدون نقص یک قانون و قاعده در تولید تلقی می شود و از این رو به عنوان یک پدیده غیر منتظره و استثنایی مطرح نمی باشد بنابراین کیفیت از منظر رقابت مفهوم مناسب خود را پیدا می کند توجه به کیفیت موجب می شود که نیازهای مشتری در سطح بسیار بالایی تامین گردد.

• 10- زمانی که یک طرح پیش برنده در حال بررسی و اجرا می باشد توجه به کیفیت عالی واقعیتی است که باید به آن توجه نمود. صرف داشتن گواهی نامه های معتبر نظیر ISO 9000 نمی تواند تضمین کننده کیفیت مطلوب برای محصولات باشد . البته با اجرای این سیستم ، سطوح مختلف کیفی از این طریق تعیین و شیوه های اجرایی کارها و رویکرد های مختلف مورد توجه قرار می گیرند . در این راستا توجه به امر آموزش و فرهنگ عمومی برای حمایت و پشتیبانی از سیستم، امری حیاتی است .

برنامه کاری مهندسی ارزش این قابلیت را دارد که بتوان بطور سازمان یافته نیازهای مشتری را ارزیابی و شناسایی کرد و در عین حال مشخص شود که چه کاری ، در چه زمان و در چه موقعیت مکانی باید انجام شود تا این نیازها به نحو مطلوب بر آورده گردد. این امر مستلزم یک رویکرد گروهی برای حل مسئله، تعریف مسئله، تحلیل ، جستجو برای راه حل های خلاق ، ارزیابی ایده ها ، مستند سازی ، پیگیری ، ارزیابی ، گزارش دهي ، ممیزی و غیره است .

  • Like 1
لینک به دیدگاه

جايگاه مهندسي ارزش در روش هاي مختلف مديريت پروژه

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

مهندسی ارزش

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...