ali6668 1159 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۰ دیده را باز به دیدار که حیران کردیم که خلل در صف جمعیت مژگان کردیم صائب تبریزی 2 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۰ مرابیزارکرداز اهل دولت،دیدن دربان به یک دیدن،زصد نادیدنی آزاد گردیدم خیام 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۰ جامي ست كه عقل آفرين ميزندش صد بوسه ز مهر بر جبين ميزندش اين كوزه گر دهر چنين جام لطيف ميسازد و باز بر زمين ميزندش عطار... 2 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۰ شعر و شرع و عرش از هم خواستند این دو عالم زین سه حرف آراستند سعدی لینک به دیدگاه
Mitra 1723 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۹۰ دوســت میدارم من این نالیــدن دلسوز را تا به هر نوعـی که باشـــد بگذرانـــــم روز را شب همه شب انتظار صبـح رویی مــیرود کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را مولانا 2 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد، ۱۳۹۰ اما زقضاست مات من مات هم حکم قضاست عاش من عاش عطار 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد، ۱۳۹۰ آن كه شد هم بيخبر هم بي اثر از ميان جمله او دارد خبر تا نگردي بي خبر از جسم و جان كي خبر يابي ز جانان يك زمان -------- حافظ... 2 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۰ آن كه شد هم بيخبر هم بي اثر از ميان جمله او دارد خبر تا نگردي بي خبر از جسم و جان كي خبر يابي ز جانان يك زمان -------- حافظ... حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان می توان گرفت افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت زین آتش نهفته که در سینه ی من است خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت ---------------- شکسپیر 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۰ چشمان معشوقه ام بی شباهت به خورشید است مرجان بسیار قرمز تر از لبان اوست. اگر برف سفید است، چرا سینه های معشوق من تیره است ...... من گل رز دیده ام، نقاب که از چهره بردارد سفید و قرمز است اما چنین گلی بر گونه های معشوقم ندیده ام. عطر هایی هستند با رایحه ی دلپذیر بیشتر از رایحه ای که معشوق من با خود دارد. چشمان معشوقه ام بی شباهت به خورشید است مرجان بسیار قرمز تر از لبان اوست. من دوست دارم معشوقم حرف بزند ،هر چند می دانم صدای موسیقی بسیار دلنواز تر صدای اوست. مطمئنم ندیده ام الهه ای را هنگام راه رفتن معشوق من اما وقتی راه می رود ، زمین می خراشد. من اما سوگند می خورم معشوقه ام نایاب است من نیز مثل هر کس دیگر با قیاسی اشتباه سنجیده ام او را. /////////////////////////////////////////////////// فرخی سیستانی 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ گويند كه معشوق تو زشت است و سياه گر زشت و سياه است مرا نيست گناه من عاشقم و دلم بر او گشته تباه عاشق نبود ز عيب معشوق آگاه === عطار 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ آتش عشق تو در جان خوشتر است دل ز عشقت آتش افشان خوشتر است هر که خورد از جام عشقت قطره ای تا قیامت مست و حیران خوشتر است تا تو پیدا آمدی پنهان شدم زانکه با معشوق پنهان خوشتر است درد عشق تو که جان می سوزدم گر همه زهر است از جان خوشتر است درد بر من ریز و درمانم مکن زانکه درد تو ز درمان خوشتر است می نسازی تا نمی سوزی مرا سوختن در عشق تو زان خوشتر است چون وصالت هیچ کس را روی نیست روی در دیوار هجران خوشتر است خشکسال وصل تو بینم مدام لاجرم در دیده طوفان خوشتر است همچو شمعی در فراقت هر شبی تا سحر عطار گریان خوشتر است //////////////////////////////////////////// فردوسی 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۹۰ خرد برتر از هرچه ايزد بداد ستايش خرد را به از راه داد خرد رهنماي و خرد دلگشاي خرد دست گيرد به هر دو سراي كسي كو خرد را ندارد ز پيش دلش گردد از كرده خويش ريش خرد را و جان را كه يارد ستود و گر من ستايم كه يارد شنود ======= رهي معيري لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی......................... ///////////////////////// فردوسی 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ دروغ آنك بيرنگ و زشت است و خوار چه از نابكار و چه از شهريار --------- باباطاهر لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ خوشا اندل که از غم بهره ور بی بر اندل وای کز غم بیخبر بی ته که هر گز نشوته دیلت از غم کجا از سوته دیلانت خبر بی .......................... فردوسی 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۹۰ هرآنكس كه دارد هُش و راي و دين پس از مرگ بر من كند آفرين ---------------- طاهره قرةالعين 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ گر به تو افتدم نظر، چهره به چهره، رو به رو شرح دهم غم تو را، نکته به نکته، مو به مو از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام خانه به خانه، در به در، کوچه به کوچه، کو به کو دور دهان تنگ تو، عارض عنبرین خطت غنچه به غنچه، گل به گل، لاله به لاله، نو به نو می رود از فراق تو خون دل از دو دیده ام دجله به دجله، یم به یم، چشمه به چشمه، جو به جو مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان رشته به رشته، نخ به نخ، تار به تار، پو به پو در دل خویش طاهره، گشت و نجست جز تو را صفحه به صفحه، لا به لا، پرده به پرده، تو به تو ******************************** برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ خاک نشین ره میخانــه ام خانه خراب دل دیوانه ام زان که به میخانه بجز یار نیست کشمکش صفحه و زنار نیست هرچه در آنجاست بود در خروش جام می و می زده و می فروش حـسرت بگـذشتـه و آینـده نیـست جز به ره عشق کسی بنده نیست ای که به دام تو اسیرم اسیر لـذت دیوانگی از من مگیـر بنـده عشقـم کن و نامم بـده خاک رهم ساز و مقامم بده ----------------- شفيعي كدكني 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ اخرین برگ سفر نامه باران اینست که زمین چرکین است ..................... هاتف اصفهانی 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۹۰ تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود ______________ ملك الشعراي بهار 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده