رفتن به مطلب

مشاعره با اشعار شاعر پيشنهادی


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

جمشید ساخت جام جهان بین از آنسببکآگه نبود از اینکه جهان جام خود نماستزنگارهاست در دل آلودگان دهرهر پاک جامه را نتوان گفت پارساستایدل غرور و حرص و زبونی و سفلگی استای دیده، راه دیو ز راه خدا جداست

 

 

خیام.

  • Like 1
  • پاسخ 136
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

من بي مي ناب زيستن نتوانم

بي باده كشيد بار تن نتوانم

من بنده آن دمم كه ساقي گويد

يك جام دگر بگير و من نتوانم

 

فردوسي...

ارسال شده در

سر آمد کنون قصهٔ یزدگردبه ماه سفندارمذ روز اردز هجرت سه صد سال و هشتاد و چاربه نام جهان داور کردگار.

 

 

شهریار.

ارسال شده در

همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست

طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند

 

 

باباطاهر

  • Like 2
ارسال شده در

ز دست ديده و دل هر دو فرياد

كه هرچه ديده بيند دل كند ياد

بسازم خنجري نيشش ز پولاد

زنم بر ديده تا دل گردد آزاد

 

 

قيصر امين پور...

  • Like 2
ارسال شده در

با توام

ای لنگر تسکین!

ای تکان‌های دل!

ای آرامش ساحل!

با توام

ای نور!

ای منشور!

ای تمام طیف‌های آفتابی!

ای کبود ِ ارغوانی!

ای بنفشابی!

با توام ای شور، ای دلشوره‌ی شیرین!

با توام

ای شادی غمگین‌!

با توام

ای غم!

غم مبهم!

ای نمی‌دانم!

هر چه هستی باش!

اما کاش...

نه، جز اینم آرزویی نیست:

هر چه هستی باش!

اما باش!

 

 

--------------------

 

 

 

مولانا

  • Like 2
ارسال شده در

چه تدبير اي مسلمانان

كه من خود را نمي دانم

نه ترسا نه يهودم من

نه گبرم نه مسلمانم

 

 

حافظ

:icon_gol:

  • Like 1
ارسال شده در

ز چشم بد رخ خوب تو را خداحافظ

که گر جمله نکویی به جای ما حافظ

 

سعدی.

  • Like 1
ارسال شده در

بني آدم اعضاي يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند

چو عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

شهريار

  • Like 1
ارسال شده در

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدیسنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا؟

 

سهراب..

  • Like 2
ارسال شده در

به سراغ من اگر می آیی،نرم و آهسته بیا،

مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من

 

 

مولوی

  • Like 3
ارسال شده در

يار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا

يار تويي غار تويي خواجه نگهدار مرا

نوح تويي روح تويي فاتح و مفتوح تويي

سينه مشروح تويي بر در اسرار مرا

 

 

ملك الشعراي بهار...

  • Like 2
ارسال شده در

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

 

 

 

عبید زاکانی

  • Like 2
ارسال شده در

ای خردمند عاقل ودانا

 

قصهٔ موش و گربه برخوانا

 

سنایی...

  • Like 2
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

معشوق به سامان شد تا باد چنين باد

كفرش همه ايمان شد تا باد چنين باد

................

رهي معيري

  • Like 2
ارسال شده در

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی

چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی

نظامی.

  • Like 1
ارسال شده در

خدایا توئی بنده را دستگیر

بود بنده را از خدا ناگزیر

توئی خالق بوده و بودنی

ببخشای بر خاك بخشودنی

فردوسی :ws37:

  • Like 2
ارسال شده در

بر آن آفرين كآفرين آفريد

مكان و زمان و زمين آفريد

 

مولانا...

  • Like 1
ارسال شده در

زین همــــرهان سست عناصر دلــــم گرفت

شیــر خـــدا و رستم دستــانــم آرزوســـــت

رهی:icon_gol:

  • Like 2
ارسال شده در

جز كوي تو جاي من آواره ندارم

جولانگه برق است ولي چاره ندارم

يك جلوه كند ماه در آيينه صد موج

جز نقش تو بر سينه صدپاره ندارم

 

سهراب سپهري...

  • Like 2
×
×
  • اضافه کردن...