رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مقالاتی از بحث جالب اقتصاد مهندسی

امیدوارم شما دوستان نیز کمک کنید تا این مبحث پربارتر از قبل باشد

موفق باشیم

 

عنوان مقاله: فاینانس خودگردان

 

 

پیشگفتار مترجم:

 

مــوضـوع تامین منابع مالی (فاینانس) پروژه های توسعه ای به طور اعم و بحث تامین منابع مالی به اتکاء پروژه «فاینانس خودگردان» (project finance) به طور اخص در سالهای اخیر موردتوجه دست اندرکاران و متولیان برنامه های توسعه اقتصادی و صنعتی ایران قرار گرفته است. مع ذالک منابع اطلاعاتی در این زمینه به زبان فارسی محدود و کمیاب بوده و اصولاً واژه ها و برگردانهای مناسبی برای تعابیر و مفاهیم رایج در مقوله تامین منابع مالی در زبان فارسی موجود نیست، پانوشتهای متعدد این مقاله گواهی بر این ادعا است. درعین حال به لحاظ محتوایی نیز بجز معدود دست اندرکاران و کارشناسان سیستم بانکی کشور و بخشهای توسعه منابع نفت و گاز و پتروشیمی و نیرو اصولاً آشنایی کمتری با مفاهیم و اصول و کلیات مسائل تامین منابع مالی و بویژه فاینانس خودگردان در بنگاههای اقتصادی اعم از بخشهای دولتی و یا غیردولتی وجود دارد. برنامه های گسترده توسعه اقتصادی در بخشهای مختلف، محدودیت تامین منابع مالی (ازطریق روشهای متعارف) و مشارکت سرمایه گذاران خارجی در توسعه بخشهای مختلف اقتصادی، ضرورت رویکرد به روشهای تامین منابع مالی به اتکاء پروژه یا اشکال مختلف فاینانس خودگردان را ایجاب می کند. این مقاله در این راستا و به منظور آشنایی کارشناسان بخشهای مختلف اقتصادی و صنعتی با موضوع فوق ترجمه و تنظیم شده است، امید است نگارش مقالاتی از این دست بتواند به جریان پیدایش واژه ها، تعابیر و برگردانهای مناسب فارسی برای مفاهیم و اصطلاحات متداول و رایج در مقوله تامین منابع مالی (فاینانس) و بویژه فاینانس خودگردان یاری رساند.

 

 

1 - سابقه تاریخی

 

فاینانس خودگردان(1) اسلوب ویژه ای برای تامین اعتبار پروژه هاست که ابتدا در سالهای دهه 1930 در ارتباط با توسعه چاههای نفتی در ایالت تکزاس آمریکا در دورانی که حفاری برای استخراج و بهره برداری از چاههای نفت عملاً به ابزار و تجهیزات بسیار ساده ای متکی بود، متداول و رایج گشت. در آن ایام بانکهای شهر دالاس (در ایالت تکزاس) آماده بودند که اعتبارات مالی موردنیاز حفاری چاههای نفت را برمبنای بازپرداخت ازطریق نقدینگی حاصل از فروش نفت چاههای مذکور تامین کنند.

 

امروزه که هزینه توسعه منابع هیدروکربوری به علاوه هزینه های فراوری جهت بهره برداری از منابع مذکور در فلات قاره و در مناطق دوردست دنیا، سربه میلیاردها دلار می زند، اصولی که طی سالهای دهه 1930 پایه گذاری شد هنوز هم پابرجا بوده و شیوه ها و اسلوب فاینانس خودگردان کماکان چارچوبهای قابل اتکاء و انعطاف پذیری را برای تامین سرمایه موردنیاز طرحهای بزرگ توسعه میادین نفت و گاز و حتی فراتر از آن طرحهای مجتمعهای بزرگ پتروشیمی (در سرمایه گذاریهای مشترک) و طرحهای زیربنایی توسعه منابع آب، تولید انرژی و حتی طرحهای زیربنایی ساختمانی نظیر احداث بزرگراهها، پلهای ارتباطی و بیمارستانها و غیره تشکیل می دهد.

 

 

2 - فاینانس خودگردان چیست؟

 

مشخصه و ویژگی اصلی فاینانس خودگردان واقعی (2)، ماهیت عدم اتکاء(3) و یا اتکا محـدود آن به حــامیــان (sponsors =متولیان، صاحبان یا سرمایه‌ گذاران)(4) پروژه است. به عبارت دیگر، اصل زیربنایی و مشخصه فاینانس خودگردان آن است که تامین اعتبار صرفاً به اتکاء دارایی و اموال پروژه و نقدینگی و عواید حاصل (فروش محصولات و یا عرضه خدمات) از پروژه بوده و بدون اتکاء به سرمایه گذاران پروژه انجام می گیرد، معذالک باید توجه داشت که درعمل موارد بسیار محدودی فاینانس خودگردان بدون هیچ گونه «اتکاء» (به سرمایه گذاران) انجام می گیرد و میزان اتکاء بستگی به شرایط و عوامل گوناگون نظیر توجیه پذیری اقتصادی و مالی پروژه، اعتبار و تجربه صاحبان پروژه، اعتبار و صلاحیت پیمانکاران، شرایط و نوع قرارداد پیمانکاری، خریداران محصول (محصولات) پروژه داشته و بویژه نوع و ماهیت محصولات، چشم انداز عرضه و تقاضای کالای مذکور، و اینکه خریداران آن چه کسانی هستند و تحت چه شرایطی این محصول خریداری خواهدشد (طول دوره و شرایط قرارداد، مبانی قیمت و...) از اهمیت بالایی برخــوردار است، به این ترتیب، ملاحظه می شود که در حقیقت هر فاینانس خودگردان مشخصات خاص خود را داشته ساختارهای آن می بایست متناسب با شرایط و ویژگیهای آن طراحی و تنظیم گردد.

 

تاکنون ما از «پروژه» در کلیت و تعبیر عمومی آن استفاده کرده ایم، معذالک در طرحهای توسعه منابع هیدروکربوری هریک از عناصر در زنجیره توسعه منابع مذکور از حفاری و استخراج گرفته، تا ذخیره سازی (ساخت مخــازن)، فـراوری و انتقال به مصرف کنندگان نهایی می تواند جهت تامین منابع مالی ازطریق فاینانس خودگردان مناسب باشد.

 

 

3 - چرا فاینانس خودگردان؟

 

طی 30 سال گذشته، گرایش به سوی اجرای پروژه های هیدروکربنی بزرگ روند روبه گسترشی را در بسیاری از کشورهای موسوم به «اقتصادهای نوظهور (emerging economies) داشته است، این پروژه ها معمــولاً تــوسط شرکتهای چندملیتی (با زمینه های فعالیت متنوع) و تحت امتیازهای اعطایی توسط کشور میزبان و یا شرکتهای دولتی وابسته (که غالباً در پروژه نیز مشارکت دارند) اجرا می گردد. مزیت و سرشت واقعی «فاینانس خودگردان» از دیدگاه سرمایه گذار آن است که تامین اعتبار «خارج از ترازنامه»(5) صورت می گیرد. درحالی که معمولاً غولهای نفتی چندملیتی از ترازمالی قابل توجهی برخوردارند، ولی شرکاء آنها در فعالیتهای توسعه منابع هیدروکربنی در کشورهای درحال توسعه ممکن است لزوماً از چنین موقعیتی برخوردار نباشند. از همین جاست که جذابیت فاینانس خودگردان آشکار می شود.

 

زیرا روش مذکور این امکان را فراهم می سازد که حتی سرمایه گذارانی با تراز مالی ضعیف تر نیز بدون نیاز و «اتکاء» به تراز مالی خود و یا کشورشان به اعتبارات مالی دسترسی پیدا کنند.

 

بنابراین، جای شگفتی نیست که طی بیش از 20 سال گذشته بسیاری از پروژه های توسعه منابع هیدروکربوری از قبیل پروژه هایlng (گاز طبیعی مایع شده) در کشورهای اندونزی، مالزی، عمان، نیجریه و یا قطر و یا پروژه های پتروشیمیایی در چین، ترینیداد و عربستان سعودی ازطریق «فاینانس خودگردان» تامین اعتبار شده اند. فاینانس خودگردان در حقیقت نوعی «حلقه حفاظ مالی» برای این پروژه ها محسوب می شود، حفاظی که این پروژه ها را از سایــر فعــالیتهـای سرمایه گذاران و سرمایه گذاران را از خطرات شکست پروژه ها مصون نگه می دارد، به گونه ای که ساختار (حقوقی - قراردادی) پروژه ممکن است آن چنان طراحی گردد که درجه بندی اعتباری پروژه (5) از درجه بندی اعتبار برخی از سهامداران پروژه و نیز کشور میزبان بالاتر بوده و این امر به کاهش هزینه های تامین اعتبار منجر گردد. فی الواقع چنین موقعیتی در ارتباط با تامین اعتبار یکی از پروژه های lng قطر فراهم شد که ازطریق انتشار اوراق قرضه (bond) انجام گرفت.

 

تامین منابع مالی ازطریق فاینانس خودگردان همچنین کشورهای میزبان را قادر می سازد که بدون زیرپا گذاشتن تعهداتی که در قبال محدودیتهای اعمال شده از طرف موسساتی نظیــر بــانک جهـانی و صندوق بین المللی جهانی پول سپرده اند به منابع مالی قابل توجهی دسترسی پیدا کنند و به علاوه به شرکتهای چندملیتی امکان می دهد که با سهولت بیشتری به اهداف گسترش در سطح جهانی نائل آیند به گونه ای که کل منابع مالی که از این طریق تامین می کنند به مراتب بیش از منابعی است که قادرند مستقیماً و ازطریق دریافت اعتبار به «اتکاء» تراز مالی خود به دست آورند. این امر به موازات دوره طولانی بازپرداخت اعتبارات که معمولاً در فاینانس خودگردان عملی است، امکان دستیابی به منابع گسترده و نیز بازگشت سرمایه بالاتر را برای این شرکتهای چندملیتی فراهم می سازد.

 

 

4 - ساختار فاینانس خودگردان

 

حال ببینیم فاینانس خودگردان واقعاً چیست و چه عناصری دربردارد؟ بدیهی است که فاینانس خودگردان اعتبار لازم برای اجرای پروژه ها را تامین می کند، اما ساختار فاینانس خودگردان به مراتب پیچیده تر از این مفهوم کلی است. به عبارت دیگر، در فاینانس خودگردان مجموعه ای از ساختارهای قراردادی به گونــه ای در یکــدیگــر تلفیق می شوند که اطمینان خاطر لازم را به اعتباردهندگان درمورد بازپرداخت اعتبارات فراهم مــی سازد، باید توجه داشت وقتی که وام دهندگان منابع اعتباری را دراختیار شرکت مجری پروژه قرار می دهند، آنچه دراختیار دارند شامل وثائق (6) دارائیهای پروژه، به علاوه مجموعه ای از اسناد قراردادی است، درواقع حصول اطمینان از اینکه مجموعه اسناد و مدارک مورداشاره قابل اتکاء و اطمینان بوده و بازپرداخت تعهدات را تضمین می کند به عهده مشاوران حقوقی اعتباردهندگان است. این حقوق قراردادی بستگی به ماهیت پروژه موردنظر دارد. به عنوان مثال، در پروژه های توسعه صنایع بالادستی نفت و گاز تاکید بر قراردادهای مشارکت در محصول، برنامه های اکتشاف و حفاری شامل تجهیزات (دکلهای حفاری) خطوط لوله و قراردادهای فروش نفت خام، مایعـات گازی و انتقال گاز است. در پروژه های lng معمولاً نگاهها به قراردادهای تامین گاز (و نتیجتاً وضعیت پروژه بالادستی) و نیز قرارداد احداث تجهیزات واحد lng و قرارداد فروش lng معطوف است.

 

در قرارداد پروژه های تولید مواد پتروشیمیایی، معمولاً موضوع تامین خوراک، قرارداد اجرای پروژه و قرارداد فروش محصولات مدنظر قرار می گیرند.

 

بدیهی است هر قرارداد ویژگیها و مشخصات خاص خود را داشته و فاینانس خودگردان می بایست خود را با شرایط مذکور تطبیق دهد، به عنوان مثال در به کارگیری روشهای فاینانس خودگردان با اتکاء محدود(به سرمایه گذاران) در کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه باتوجه به محدودیتهای مربوط به اعمال بهره و نیز اعطای وثیقه که هر دو از اجزای اصلی روشهای نوین فاینانس خودگردان هستند، ازطریق بکارگیری و سازگاری روشهای متداول رهن و عدل (شخص قابل وثوق)، ساختارهای متداول در بانکداری بین المللی طراحی و پیاده شده است.

 

شکل شماره 1، نمودار شماتیک اصول و چارچوبهای فاینانس خودگردان طرحهای توسعه منابع هیدروکربوری را نشان می دهد، بدیهی است نمودار مذکور اصول و چارچوبهای کلی قراردادی و ساختار عمومی فاینانس خودگردان را نشان می دهد و بسته به ماهیت پروژه، نوع قراردادها ممکن است متفاوت باشد (قرارداد اعطای امتیاز، عدم نیاز به قراردادهای تامین یوتیلیتی (7) و یا بهره برداری و...) اما اصول کلی همان است که در نمودار شماره 1 نشان داده شده است.

 

 

 

جای شگفتی نیست که اعتبار دهندگان معمولاً، توجه خــاصــی بــه نحوه اجرا و بهره برداری از پروژه نشان می دهند، معمولاً بانکهای اعتباردهنده طی یک فرایند کنکاش(8) قـــراردادهای موردبحث را از جنبه های فنی و حقوقی موردتجزیه وتحلیل و ارزیابی قرار می دهند، درواقع قرار است به اتکای این قراردادها اعتبارات پرداختی بانکها بازپرداخت شود.

 

درعین حال پس از تنظیم و نهایی شدن قراردادهای مذکور، اعتباردهندگان درمقابل هرگونه تغییر در مفاد قرارداد که قبلاً موردتوافق قرار گــرفته است، مقاومت و ایستادگی نشان می دهند.

 

اصولاً در مقایسه با اعتباراتی که از ضمانت دولتی و یا ضمانت شرکتهای سرمایه گذار برخوردارند. در فاینانس خودگردان اعتباردهندگان حق نظارت و کنترل به مراتب بیشتری را در روند اجرای پروژه برای خود قائل هستند، به گونه ای که گاهی اینگونه به نظر می رسد که گویا این بانکهای اعتباردهنده هستند که پروژه را اجرا می کنند، به طوری که نظارت منظم بر فعالیتهای مهندسی پروژه و اعمال محدودیت در دریافت اعتبارات جدید، ازطرف بانکهای مذکور کاملاً رایج و متداول است. درعین حال ورود به حیطه فعالیتهای تجاری جدید، تغییر تامین کنندگان (مواداولیه و قطعات) و یا مشتریان محصولات و یا انحراف از برنامه اولیه فعالیت تجاری معمولاً مستلزم کسب موافقت اعتباردهندگان است. معذالک بانکهای اعتباردهنده تمایلی به اینکه به عنوان مجری پروژه شناخته شوند ندارند، به دلیل اینکه این امر مسئولیت خسارات ناشی از مسائل زیست محیطی را متوجه آنها می کند، به علاوه صاحبان سهام (شرکت مجری پروژه) در قبال دخالت بیش از اندازه اعتباردهندگان تحت لــوای صیـانت از سـرمایه گذاری خود، عکس العمل نشان داده و مایل نیستند که اعمال محدودیتهای اعتباردهندگان، حرکتهای شرکت مجری پروژه را به گونه ای کند سازد که امکان انجام واکنشهای به موقع و یا بهره برداری از شرایط جدید (که لزوماً توجیه پذیری پروژه را تهدید نمی کند)از شرکت مجری پروژه سلب گردد، این امر بخشی از فرایند ایجاد شرایط متعادل و متوازنی است که می بایست توسط مشاوران حقوقی دست اندرکاران اجرای پروژه، اعتباردهندگان و متولیان پروژه فراهم گردد.

 

درعین حال شرکت مجری پروژه ملزم خواهدبود که تعهداتی را تقبل کند که طبق آنها نحوه بهره برداری از واحد صنعتی (معمولاً طبق استانداردهای بین المللی) تعریف شده باشد. همچنین چــارچـوبهای قرارداد (بهره برداری)، چگونگی تنظیم بودجه های سالانه و چگونگی اطلاع رسانی از زمره سایر تعهدات شرکت مجری پروژه خواهدبود.

 

اسناد و مدارک قرارداد همچنین به اعتباردهندگان این اختیار را می دهد، درصورتی که شرکت مجری پروژه قادر به ایفای تعهدات مالی خود (بازپرداخت اعتبارات) طبق برنامه نبود و یا در صورت نقض هریک از تعهدات فوق، اعتبار ارائه شده تسریع (acceleration) و اعتباردهندگان می توانند نسبت به دریافت یک جای آن اقدام و در این ارتباط وثائق و ضمانت نامه ها را به جریان اندازند. خاطرنشان می سازد جنبه های روانی آسودگی خیال اعتباردهندگان از اینکه درهر لحظه ای که احساس خطر کنند، می توانند پروژه را در اختیار گرفته و تحت کنترل خود درآورند به مراتب بیش از جنبه عینیت پذیری آن است. فاینانس خودگردان یک تعهد درازمـدت برای تامین منابع عظیم مالی بوده و به ندرت ممکن است که درصورت شکست پروژه، منابع مالی مذکور به طور کامل بازیابی گردد.

 

لذا اصلی ترین دغدغه اعتباردهندگان آن است که قبل از اینکه خود را متعهد به پرداخت کنند، مجموعه سازوکار قراردادی و ایجاد جریان نقدینگی پروژه تنظیم و تکمیل شده باشد. توافق کامل درمورد ساختار و چارچوب قرارداد اجرای پروژه ازجمله دیگر نکات کلیدی است. این مهم معمولاً ازطریق قراردادهای خدمات مهندسی، خرید و ساخت در قالب قراردادهای کلید دردست با پیمانکاران معتبر بین المللی تحقق می یابد. در پروژه های فراورش مواد هیدروکربوری، تنظیم قراردادهای مستحکم درخصوص تامین خوراک و نیز قراردادهای فروش محصولات نهایی پروژه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به علاوه اعتباردهندگان می خواهند مطمئن باشند که بهره برداری از واحد صنعتی تکمیل شده توسط پرسنل بهره برداری مجرب انجام خواهدگرفت.

 

واقعیت آن است که سهامداران شرکت مجری پروژه نیز در بسیاری از دغدغه های فوق با اعتباردهندگان وجوه اشتراک دارند، بنابراین، در بسیاری از جهات، صاحبان پروژه و اعتباردهنــدگـان اهداف مشترکی را تعقیب می کنند. به گونه ای که در برخی از موارد، در مذاکرات صاحبان پروژه با پیمانکاران ساختمانی، شرایط خاصی با این توجیهات که شرایط مذکور موردنظر بانکهای اعتباردهنده بوده و بانکهای مذکور به هیچ وجه حاضر به کوتاه آمدن از خواسته های خود نیستند، گنجانیده می شود.

 

 

5 - توزیع ریسک

 

میــزان ریسکــی کــه بانکهای تجاری می توانند بپذیرند محدود بوده و یکی از اصول بارز فــاینــانس خــودگردان عبارت است از تخصیص ریسکهــای مختلف بـــــه دسـت انــدرکـاران مختلف پروژه براساس قابلیت هریک برای پذیرش ریسک مربوطه، به نحوی که به عنوان مثال ریسکهای تجاری نظیر تاخیر در تکمیل پروژه، افزایش هزینه های پروژه و کاهش فروش (کاهش عواید حاصل از فروش محصولات در مقایسه بر ارقام برآورد شده) می تواند توسط دست اندرکاران اجرای پروژه جذب گردد. این مقصود می تواند ازطریق پیش بینی دریافت خسارات نقدی (liquated damage) در قراردادهای اجرای پروژه (ارزیابی ضرر و زیان نقدی ناشی از تاخیر در راه اندازی پروژه) و یا تعهدات صاحبان پروژه برای تامین سرمایه نقدی اضافی حاصل شود، قراردادهای فروش درازمدت که در آنها ضرورت پرداخت حتی درصورت عدم دریافت محصول(9) ازطرف خریدار، پیش بینی شده است از دیگر ابزار مهم در این ارتباط است. بنابراین، ملاحظه می شود اعتبار صاحبان پروژه، پیمانکاران و خریداران محصولات پروژه از عوامل مهم برای تامین منابع مالی موردنیاز پروژه محسوب می شود.

 

معذالک باید توجه داشت که انتقال ریسکهای سیاسی به دست اندرکاران پروژه، حتی در مواردی که کشور میزبان (ازطریق بنگاههای اقتصادی وابسته) به عنوان یکی از صاحبان سهام در اجرای پروژه مشارکت دارد، امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر، امکانات شرکای محلی برای پوشش اعتباردهندگان (جبران خسارت بانکها) درقبال تغییرات در قوانین و مقررات، ملی شدن و یا سلب مالکیت، عدم وجود ارز خارجی یا ناآرامیهای سیاسی بسیار محدود است، و لذا به طور معمول اینگونه ریسکها تحت پوشش ریسکهای سیاسی و توسط موسسه های بیمه اعتبارات صادراتی در چارچوب برنامه های توسعه صادرات از کشورهای متبوعه قرار می گیرد.

 

 

6 - تضمینها، وثیقه ها و سایر تعهدات(10)

 

به عنوان بخشی از سازوکار ضمانت تامین منابع مــالــی، اعتبــاردهنـدگان خواهان وثیقه گذاری اموال و دارائیهای پروژه نزد خود هستند. ماهیت واقعی سازوکار ضمانتهای مذکور بسته به نوع پروژه و قوانین محلی (کشور میزبان) دارد، به طور متعارف سازوکار ضمانتی متشکل از گروگذاری (رهن) زمین و کارخانه، واگذاری حقوق قرارداد احداث کارخانه و قراردادهای بیمه های حمایتی پروژه بوده به علاوه افتتاح یک حساب ویژه ارزی (معمولاً خارج از کشور میزبان) جهت حصول اطمینان از واریز عواید حاصل از فروش محصولات پروژه به حساب مذکور و واگذاری حق استفاده از عواید مذکور به بانکهای اعتباردهنده از عناصر اصلی سیستم ضمانتی پروژه محسوب می شود. در برخی از قلمروهای قضایی شرکت مجری پروژه مالک زمین نبوده و زمین را به صورت اجاره ای دراختیار دارد، در این موارد قرارداد اجاره به اعتباردهنــدگان واگذار (assignment) می‌شود.

 

در برخی موارد نیز به دلائل تعهدات کشور میزبان درقبال بانک جهانی تحت عنوان گروگذاری منفی(11) امکان واگذاری اموال و دارائیها وجود ندارد. در تمامی این موارد صاحبــان پــروژه و اعتباردهندگان به دنبال راه حلهای عملی می روند که ضمن رعایت محدودیتها و سعی در عدم تحمیل هزینه های گزاف به صاحبان پروژه، اعتباردهندگان تحت پوشش ضمانتی کافی قرار گیرند.

 

به عنوان بخشی از سازوکار سیستم ضمانت، در برخی از موارد اعتباردهندگان وارد قراردادهایی با کشور میزبان و سایر طرفهای قرارداد نظیر پیمانکاران اجرای پروژه و پیمانکـاران خرید محصولات پروژه می شوند به گونه ای که در شرایطی که شرکت مجری پروژه قادر به ایفای تعهدات خود نباشد، اعتباردهندگان نسبت به جبران قصور شرکت مجری پروژه اقدام و محق خواهند بود که بدون اینکه در قراردادهای موجود اختلالی ایجاد شود پروژه را تحت مدیریتی جدید اجرا کنند.

 

 

7 - نتیجه گیری

 

فاینانس خودگردان به عنوان ابزار مناسبی برای تامین منابع مالی موردنیاز پروژه های توسعه منابع هیدروکربوری (نفت، گاز و پتروشیمی) در کشورهای بسیاری موردتوجه قرار گرفته است، مع ذالک باید توجه داشت که فاینانس خودگردان نسخه از قبل پیچیده ای نیست که بتواند تحت هر شرایطی و برای تمامی پروژه ها به کار گرفته شود، در هر صورت اعتباردهندگان خواهان آن هستند که پروژه از توجیه پذیری اقتصادی قابل توجهی برخوردار بوده، صاحبان پروژه با اراده ای استوار مصمم به اجرای پروژه بوده و از اعتبار کافی برخوردار باشند. وجود ساختارهای قراردادی جامع (تامین خوراک، قرارداد اجرا و ساخت پروژه، قرارداد فروش محصولات و...) به علاوه سازوکارهای ضمانتی مستحکم و اساسی، ازدیگر خواسته های بانکهای اعتباردهنده و از عناصر اصلی جهت تضمین موفقیت فاینانس خودگردان است. ضمن اینکه باید توجه داشت فاینانس خودگردان محدود به پروژه های توسعه منابع نفت و گاز نبوده و سایر بخشهای صنعتی، تولید برق، توسعــه شبکـه های حمل و نقل عمومی، پروژه های ساختمانی (بزرگراهها، پلهای ارتباطی، هتلها و غیره) نیز می توانند برای تامین منابع مالی موردنیاز خود از ساختارهای مشابه در چارچوب انواع قراردادهای ساخت، بهره برداری (و انتقال) استفاده کنند.

 

 

پانوشتها:

 

1 - متاسفانه معادلهای فارسی مناسبی برای اصطلاحات مرتبط با تامین اعتبار finance به طور اعم و بویژه در ارتباط با فاینانس خودگردان وجود ندارد. به گونه ای که واژه فاینانس کم کم جای خود را در نوشته های فارسی و در مکاتبات رسمی و مکالمات باز کرده است و اخیراً نیز عبارت فاینانس خودگردان به عنوان معادلی در مقابل project finance به کار می رود، نگارنده معتقد است هرچند فاینانس خودگردان برگردان مناسبی از عبارت انگلیسی آن نبوده و به دلائل گوناگون ایراد بر آن وارد است و اینکه اصولاً فاینانس خودگردان طیف وسیعی از روشهای تامین اعتبار را دربرمی‌‌گیرد که برخی لزوماً project finance محسوب نمی شوند، مع ذالک به نظر می رسد تا یافتن و جایگزینی معادل مناسب، به ناگزیر از بکارگیری عبارت فاینانس خودگردان باشیم.

 

2 - باتوجه به اشکال بسیار متنوع ومتفاوت ساختارهای حقوقی - قراردادی و روشهای تامین اعتبار که هرچند منبع بازپرداخت آنها عواید حاصل از فروش محصولات و یا خدمات پروژه است ولی project finance به مفهوم حقیقی و ماهوی آن محسوب نمی شوند، در اینجا عبارت فاینانس خودگردان با قید واژه واقعی» متمایز گردیده است.

 

3 - عدم اتکاء یا اتکاء محدود limited recourse و non-recourse هرچند واژه فارسی اتکاء معادل دقیقی از واژه انگلیسی recourse (به معنی لغوی توسل - رجوع) نیست و باتوجه به اینکه در فرهنگهای اصطلاحات حسابداری، مالی که دردسترس بود معادل فارسی واژه انگلیسی recourse مشاهده نشد، بناگزیر و تا پیدا شدن معادل فارسی مناسب به واژه «اتکاء» در مفهوم موردنظر آن اکتفاء می شود. نگارنده آگاهانه از بکارگیری کلماتی نظیر (ضمانت، تعهد و...) اجتناب و جهت ایجاد انگیزه و جرقه های ذهنی درخواننده، واژه احتمالاً نامانوس اتکاء را به کار گرفته است.

 

4 - برای این واژه معادلهای دیگری در فارسی نظیر صاحبان پروژه، صاحبان سهام، سهامداران، متولی پروژه یا شرکاء به کار رفته است.

 

5 - off balance sheet financing مقصود آن است که در روش فاینانس خودگردان، تعهدات مالی پروژه در زمره تعهدات مالی سرمایه گذاران محسوب نشده و درصورت حسابهای سود و زیان و ترازنامه سالیانه منعکس نمی گردد.

 

درجه بندی اعتبار credit rating کشورها و بنگاههای اقتصادی براساس معیارها و شاخصهای مختلف اقتصادی - مالی توسط موسسات ویژه ای در دنیا انجام می گیرد، این درجه بندی معیار و مبنای مهمی برای موسسات مالی جهت اتخاذ تصمیم درخصوص تامین اعتبار و شرایط پوشش بیمه اعتبار است.

 

6 - در اینجا وثیقه به عنوان برگردان واژه انگلیسی security به کار گرفته شده است. درحالی که واژه security معنای وسیعتری داشته و می تواند دربرگیرنده انواع ضمانت نامه ها، وثیقه ها، رهن، تعهدات گوناگون و به علاوه سایر اوراق و اسناد بهادار تجاری باشد.

 

7 - utilities منظور تاسیسات و تجهیزات تامین انواع آب صنعتی، بخار، برق و هوا (اکسیژن، ازت) است، متاسفانه واژه یوتیلیتی در مکاتبات و مکالمات روزمره در سطح بنگاههای اقتصادی ایران جا افتاده است.

 

8 - due diligence در برخی از فرهنگ نامه های اصطلاحات مالی - حسابداری این عبارت دقت عمل و جدیت ترجمه شده است. نگارنده تعبیر فرایند بازبینی موشکافانه را به عنوان برگردان مفهومی این اصطلاح مناسب می داند.

 

9 - take or pay agreements قراردادهایی که خریدار را موظف می سازد حتی در صورت عدم تحویل کالا (یا خدمات) قیمت آن را بپردازد.

 

10 - مجموعه واژه های فوق برگردان واژه انگلیسی security می باشد، معذالک هریک از واژه های فوق به تنهایی مفهوم وسیعی را که از واژه مذکور در متن انگلیسی استنباط می شود به خواننده فارسی زبان انتقال نمی دهد.

 

11 - گروگذاری منفی negative pledge تعهد کشورهای میزبان درقبال اعتباراتی که از بانک جهانی دریافت می کند درمورد عدم گروگذاری اموال و دارائیهای دولتی (اموال عمومی).

  • Like 3
لینک به دیدگاه

عنوان مقاله: روشهای انتقال تکنولوژی

 

 

 

مقدمه

 

با مطالعه سابقه توسعه کشورهای درحال توسعه ، خصوصا کشورهای شرق آسیاملاحظه می شود که آنها در مسیر توسعه خود برای تسریع در حل مشکلات بخش صنعت ، بنیان تکنولوژی کشور خود را از طریق انتقال آن از سایر کشورهای توسعه یافته تقویت کرده و سپس با ایجاد زیربنای اقتصادی مناسب درصدد تقویت مراکز دانشگاهی و پژوهش خودبرآمده اند.

 

اگر کشورهای درحال توسعه به عنوان یک راه حل دیگر قصد دارند که خود دانشهای علمی و فنی ضروری جهت توسعه اقتصادی را بدون بهره گیری از دانشهای موجود که نتیجه تحقیقات پژوهشگران و اندیشمندان جهان است کسب کنند، این نه تنها عملی بس مشکل است ،بلکه باعث اتلاف غیرمنطقی نیروها می شود. به علاوه دستیابی به چنین راه حلی در مدت زمانی که کشورهای کم رشد جهت رسیدن به توسعه اقتصادی درنظر گرفته اند امکان پذیرنیست . اگر چنین تفکری در جهان مقبولیت یابد، پیشرفت فنی تمام کشورهای جهان ازجمله کشورهای صنعتی مختل خواهدشد.

 

انتقال موفق تکنولوژی نیاز به شناخت اهداف صنعت، منابع تکنولوژی، نحوه ابداع و نحوه انتقال، روشهای انتقال، فاکتورهای تاثیرگذار، نحوه جذب و نحوه توسعه آن دارد و هریک از آن شناختها متکی به تخصص ویژه خود است. بدون استفاده از کارشناسان انتقال تکنولوژی و اصول مدیریت تکنولوژی، معمولاً عمل انتقال یا اصولاً صورت نمی‌گیرد و یا انتقال تکنولوژی مربوطه بصورت ناقص و نیم‌بند انجام می شود.

 

برای کاستن فاصله تکنولوژی بین کشورهای پیشرفته و کشورهای درحال توسعه انتقال تکنولوژی بهترین گزینه است. برای این کار بایستی به عناصر تشکیل دهنده تکنولوژی توجه کرد .

 

 

مفهوم انتقال تکنولوژی

 

تکنولوژی به منزله تمامی دانشها، محصولات، فرآیندها، ابزارها، روشها، و سیستم‌هایی است که در خلق کالاها یا ارائه خدمات مورداستفاده قرار می‌گیرد.

 

یکی از زمینه‌های اعمال مدیریت تکنولوژی که مستلزم جامع نگری و درونگری است، انتقال تکنولوژی است. امروزه، صنعتی شدن بطور عمیقی به انتقال تکنولوژی وابسته است.

 

در دنیای امروز رابطه ای مستقیم بین توسعه تکنولوژی و پیشرفت اقتصادی ،اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی یک کشور برقرار است . بطوری که می توان گفت تکنولوژی عاملی اساسی برای ایجاد ثروت، توانایی و دانایی کشورهاست و وسیله ای قدرتمند در توسعه ملی تلقی می شود. بدین جهت است که در سطح بین المللی ، جنگ اقتصادی تکنولوژیک جانشین جنگهای نظامی شده است. بنابراین اتخاذ استراتژی‌های توسعه تکنولوژی در بخشهای مختلف اقتصاد هر کشور جزء ضروریات بازسازی و توسعه اقتصادی آن کشور بوده و بدون آن دستیابی به اهدافی چون خودکفایی اقتصادی ، توسعه ملی و بهبود استانداردهای زندگی غیرممکن است.

 

انتقال تکنولوژی عبارت است از بکارگیری و استفاده از تکنولوژی در مکانی بجز مکان اولیه ایجاد و خلق آن. به‌عبارتی دیگر فرایندی که باعث جریان یافتن تکنولوژی از منبع به دریافت کننده آن می‌شود، ‌انتقال تکنولوژی نامیده می شود.

 

انتقال تکنولوژی فرایند پیچیده و دشواری است. خرید و انتقال تکنولوژی بدون مطالعه و بررسی لازم، نه تنها مفید نخواهد بود، بلکه ممکن است علاوه بر هدر رفتن سرمایه و زمان، به تضعیف تکنولوژی ملی هم بیانجامد. نگاه به انتقال باید به‌عنوان فرایندی باشد که از طریق آن تکنولوژی وارداتی به گونه‌ای کسب شود که نه تنها برای تولید محصول به‌کار گرفته شود، بلکه زمینه‌ای برای خلق تکنولوژی جدید باشد.

 

انتقال فناوری به دوگونه صورت می‌گیرد: انتقال عمودی و انتقال افقی. در انتقال عمودی یا انتقال تحقیق و توسعه‌، اطلاعات فنی و یافته های تحقیقات کاربردی به مرحله توسعه و طراحی مهندسی انتقال می‌یابد و سپس با تجاری شدن تکنولوژی به فرایند تولید وارد می شود.

 

در انتقال افقی ، تکنولوژی از یک سطح توانمندی در یک کشور به همان سطح توانمندی در محل دیگری منتقل می‌شود. در این حالت هرچه سطح گیرنده تکنولوژی بالاتر باشد هزینه انتقال تکنولوژی کاهش می یابد و جذب آن به صورت موثرتری انجام می شود. در جدول ماهیت و مفهوم انتقال تکنولوژی در هر سطح وهزینه آن در مقایسه با سطوح دیگر مشخص شده است‌.

 

برخی از عوامل تاثیرگذار برنحوه انتقال

 

- انگیزه، هدف، معیار و سود مورد توافق متقاضی و عرضه کننده تکنولوژی.

 

- سطح تکنولوژی و قابلیتهای متقاضی در امر انتقال کامل آن.

 

- استراتژی فروشنده برای فروش تکنولوژی.

 

- منابع اطلاعاتی موجود وقدرت چانه‌زنی متقاضی.

 

- سیاست کلی جاری و تکنولوژیکی کشور متقاضی.

 

 

 

 

یک شرکت با شرکت دارنده تکنولوژی دیگری ادغام می شود و شرکت جدیدی از ترکیب دو شرکت قبلی به وجود می آید .

 

 

6- قراردادکمکهای فنی و خدمات مهندسی

 

1 -6-کمک­های فنی

 

کمک­های فنی عموماً خدمات و اطلاعات فنی و مدیریتی (صنعتی) است که در تولید و ساخت محصول یا مواد، مورد نیاز باشد. معمولاً این خدمات از طرف واحدهای تولیدی که دارای تجارب لازم و کافی در این زمینه باشند ارائه می­شود.

 

در پروژة صنعتی و تولیدی کمکهای فنی عمدتاً شامل خدمات زیر است:

 

* کمک در انتخاب تکنولوژی و روش ساخت و آزمایش کارخانه.

 

* تهیة صورت مشخصات فنی ماشین­آلات و تجهیزات.

 

* تهیة مشخصات محصول.

 

* همکاری در مقایسه پیشنهادهای خرید ماشین­آلات.

 

* همکاری در تهیه و خرید قطعات نیم‌ساخت و لوازم و مواد کمکی.

 

* همکاری در تهیه مشخصات مواد اولیه و منابع تأمین آنها.

 

* خدمات در رابطه با انجام آزمایشها و تحقیقات مواد اولیه و محصول.

 

* نظارت بر عملیات نصب و راه­اندازی کارخانه.

 

* خدمات در مورد تصحیح و تغییر روشهای تولیدی.

 

* خدمات مدیریتی در حین راه­اندازی و بهره­برداری.

 

2 -6- خدمات مهندسی

 

خدمات مهندسی به آن دسته از کارهای فنی اطلاق می­شود که در جهت ایجاد یک پروژه صنعتی و تولیدی به­کار آید. معمولاً این خدمات توسط موسسات مهندسی باتجربه در امر موردنظر و یا فروشندگان ماشین­آلات ارائه می‌شود.

 

 

7- مدل پارکهای علمی - آموزشی

 

در این مدل امکاناتی برای متخصصان، جهت ایجاد شرکت فراهم می شود. این کمپانی ها اغلب توسط پرسنلی که آزمایشگاهها را ترک می کنند ایجاد می‌شود‌.

 

 

8- مدل فرت

 

این مدل در انگلستان به کار گرفته می‌شود و ناظر بر افرادی است که از ناحیه چندین شرکت یا کنسرسیوم نمایندگی دارند که در آزمایشگاههای دولتی به جستجوی تکنولوژی بپردازند.

 

 

9- کنسرسیوم

 

تعدادی شرکت و موسسه عمومی جهت دستیابی به هدف خاصی در زمینه نوآوری تکنولوژیک با یکدیگر همکـاری مـی کنند ولی سهامی بین آنها رد و بدل نمی شود.

 

 

10- شبکه سازی

 

یک شرکت، شبکه ارتباطی با اشخاص و شرکتهای دیگر ایجاد می کند تا بتواند همواره در جریان نوآوریهای فنی و تکنیکی باشد .

 

 

11- قراردادهای فرعی و دست دوم

 

این روش می تواند به انواع مختلف انجام شود.

 

الف - گرفتن بخشی از کار از انتقال دهنده (داخلی سازی).

 

ب - گرفتن کار از کمپانی های معتبر در صورتی که در شبکه آنها قرار بگیریم (فعالیتهای تخصصی).

 

ج - گرفتن کار و دادن به بخشهای مختلف اگر قسمت مهندسی قوی داشته باشیم.

 

 

12- قراردادهای بیع متقابل

 

* در این روش عرضه کننده تکنولوژی موافقت می کند که امکانات تولیدی برای متقاضی فراهم کند و در آینده از محصولات تولیدشده وی بعنوان بازپرداخت اصل وسود سرمایه گذاری خود ، خریداری می کند.

 

* مهمترین مشوق و انگیزه عرضه کننده تکنولوژی در وارد شدن در قرارداد بیع متقابل ، استفاده و بهره برداری از منابع طبیعی و انسانی ارزان در کشور دریافت کننده تکنولوژی است.

 

* مهمترین انگیزه برای دریافت کننده تکنولوژی ، انتقال تکنولوژی صنعتی و بهره‌برداری حداکثر از منابع طبیعی و انسانی در کشورش است .

 

 

13- سهام اقلیت

 

یک شرکت بخشی از سهام شرکت عرضه کننده تکنولوژی را می خرد، اما در مدیریت آن نقشی ندارد.

 

 

 

 

14- اتحاد

 

دو شرکت تواناییهای تکنولوژیک خود را در جهت رسیدن به محصولی جدیدتر به اشتراک می گذارند.

 

همکاری استراتژیک عبارت است از فرآیند تشخیص شکاف در تکنولوژی­های بومی با جستجو برای یافتن تکنولوژی­های پرکننده و سپس درگیر کردن صاحبان آن تکنولوژی در مشارکتی که نتیجة آن انتقال تکنولوژی به کشور باشد. کشورهای تازه صنعتی شده­ای مثل کره، همانند کشورهای پیشرفتة صنعتی، اکنون در جستجوی مکملهای تکنولوژی بومی خود هستند و برای این منظور هر مشوقی را که لازم باشد فراهم می­کنند تا صاحبان خارجی تکنولوژی را به این نوع همکاری­ها بکشانند.

 

 

ب : انتقال تکنولوژی به صورت غیر رسمی

 

1 - استخدام پرسنل فنی و علمی

 

2 - خرید و واردات ماشین آلات و دریافت کمکهای فنی به وسیله سازندگان اصلی ماشین آلات

 

3- مهندسی معکوس

 

معمولا زمانی انجام می پذیرد که شرکتهای چند ملیتی و یا کشور عرضه کننده تکنولوژی از انتقال حق امتیاز تکنولوژیهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه امتناع می ورزند.

 

4- اعزام نیرو به خارج، برای آموزش و کسب تجربیات عملی

 

5- برگزاری کنفرانسها و نمایشگاههای کتاب، انتشارات مقالات و نمایشگاههای بین المللی و تجاری، صنعتی

 

 

عوامل موفقیت انتقال تکنولوژی به کشورهای درحال توسعه

 

به طورکلی کشورهای درحال توسعه می توانند درسهای پرارزشی از تجربه موفقیت آمیز بعضی از کشورهای صنعتی و تازه صنعتی شده بخصوص کشورهای واقع درشرق آسیا و آمریکای لاتین درامر توسعه تکنولوژی و صنعتی بگیرند. تجربه موفقیت آمیزاین کشورها نشان داده است که فراگیری و انتقال گسترده تکنولوژی‌های مناسب و مدرن به این کشورها، آنها را قادر می سازد تا بر بهره وری خود بیفزایند و درنتیجه به توسعه سریع صنعتی این کشورها منجر شده است . بعنوان مثال ، کشورهایی نظیر کره جنوبی ،تایوان ، برزیل و مکزیک بیشتر ازطریق واردات و انتقال تکنولوژی خارجی به عنوان کشورهای تازه صنعتی شده در شرق آسیا و آمریکای لاتین مطرح شوند. بطورکلی عوامل موقعیت این کشورها را می توان به دوعامل درونی و بیرونی تقسیم کرد. در درون این کشورها، عزم ملی برای توسعه تکنولوژی سرلوحه همه برنامه ریزیها و اقدامات قرارگرفته و کلیه بسترها و ساختارهای لازم برای تحقق این امر آماده شده است . در بیرون نیز، به دلیل اشباع شدن فضای سرمایه گذاری در کشورهای پیشرفته ، سرمایه گذاران غربی و شرکتهای بین المللی به همکاری مشترک و سرمایه گذاری در این کشورها راغب بوده‌اند. اگرچه این کشورها را می توان بخاطر برخی خصوصیات و شاخصهای کلان اقتصادی نظیر درآمد سرانه‌، حجم اقتصادی ، منابع اولیه و روند صنعتی شدنشان از دیگر کشورهامتمایز کرد، با وجود این بررسی عوامل موفقیت آنها می تواند برای کشورهای دیگری که درصدد پیروی از الگوی توسعه صنعتی مشابه آنها هستند، بسیار مفید باشد. بعضی

 

 

با مدیریت کارا و موثر، همکاری نزدیک بین مراکز تحقیقاتی و صنایع، توجه به فعالیتهای تحقیق و توسعه و حمایت موثر دولت، می توان درصد احتمال شکست در انتقال فناوری را به حداقل رساند.

 

 

ازمهمترین عوامل موثر در انتقال موفقیت آمیز تکنولوژی کشورهای تازه صنعتی شده ،عبارتند از:

 

* مدیریت کارا و موثر.

 

* همکاری نزدیک بین مراکز تحقیقاتی و صنایع.

 

* توجه به فعالیتهای تحقیق وتوسعه.

 

* دردسترس بودن بازار کافی.

 

* قابلیت و ظرفیت جذب کشور گیرنده تکنولوژی.

 

* حمایت موثر دولت.

 

* تمایل انتقال دهنده و گیرنده تکنولوژی .

 

* سیاست توسعه صادرات.

 

 

نتیجه گیری

 

انتقال تکنولوژی مقوله ای مهم واساسی در ارتقای سطح تکنولوژی یک کشور و درنهایت حرکت به سمت توسعه پایدار است. البته این امرمستلزم توجه به مراکز تحقیقاتی و حمایتهای اقتصادی و سیاسی از این‌گونه فعالیتها است.

 

عوامل مهم تعیین کننده روش انتقال تکنولوژی به مقدار بسیاری شامل ترکیبی از تمایل انتقال دهندة تکنولوژی­ جهت عرضه تکنولوژی و دانش فنی و همچنین توانایی دریافت کنندة تکنولوژی جهت کسب و جذب تکنولوژی است. اهمیت انتخاب روشهای انتقال تکنولوژی بسیاری از کشورهای در حال توسعه را بر آن داشت که انواع مختلف روشهای اکتساب تکنولوژی را جهت انتخاب مناسب­ترین آنها آزمایش کنند.

 

با توجه به رشد سریع تکنولوژی­های نو و اهمیت آنها از لحاظ تأْمین امنیت ملی، رفاه عمومی و رشد اقتصادی، غفلت از آنها ممکن است ما را از قافلة تکنولوژی دور کند. بنابراین باید در جستجوی راههایی بود که دستیابی به این تکنولوژی­ها را به سریع­ترین وجه، ممکن سازد.

 

برای این کار باید فعالیتهای زیر در تمامی ارکان تصمیم گیری موردتوجه قرار گیرد :

 

1 - بستر سازی فرهنگی.

 

2 - فعال­شدن دانشگاه در انتقال تکنولوژی و رابطه موثر دانشگاه وصنعت.

 

3 - نقش مدیریت.

 

4 - همکاری با کشورهای درحال پیشرفت نظیر چین ، کره ، مالزی ، هند و ... .

 

5 - ایجاد مراکز تحقیقاتی وحمایت از کارآفرینان.

 

 

منابع و مآخذ

 

1 -دکتر منوچهر منطقی . روشهــای مختلـف انتقــال تکنـولـوژی – اولین دوره مدیریت تکنولوژی هوا فضای ایران

 

2 - بهمن ابراهیمی حسین‌زاده -روش­های انتقال تکنولوژی - شبکة تحلیلگران تکنولوژی ایران- دومین همایش ملی توسعه فناوری در صنعت نفت

 

3 - دکتر علیرضا علی احمدی و مهندس علیرضا توکلی - نگرش جامع به انتقال تکنولوژی تدبیر دی 79 شماره 109

 

4 - ضوابط، مقررات و روش­های مناسب انتقال تکنولوژی به کشور، دانشگاه علم و صنعت ایران، پایان­نامه، علیرضا توکلی.

 

5 - منصور بزمی مرتضی تاجریان – ارزیابی فرایند انتقال تکنولوژی dmd از دیدگاه مدیریت تکنولوژی – دومین همایش ملی توسعه فناوری در صنعت نفت

 

6 - دکتر عارفه فدوی اصغری انتقال تکنولوژی، سایت آینده نگر

 

7 - دکتر رضا اسلامی "عوامل موفقیت در انتقال تکنولوژی و توسعه صنعتی کشورهای درحال توسعه " صنعت و توسعه ، شماره 17.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 11 ماه بعد...
  • 3 ماه بعد...

لطفا اصل مقاله رو بذارید

 

 

 

مقالاتی از بحث جالب اقتصاد مهندسی

امیدوارم شما دوستان نیز کمک کنید تا این مبحث پربارتر از قبل باشد

موفق باشیم

 

عنوان مقاله: فاینانس خودگردان

 

 

پیشگفتار مترجم:

 

مــوضـوع تامین منابع مالی (فاینانس) پروژه های توسعه ای به طور اعم و بحث تامین منابع مالی به اتکاء پروژه «فاینانس خودگردان» (project finance) به طور اخص در سالهای اخیر موردتوجه دست اندرکاران و متولیان برنامه های توسعه اقتصادی و صنعتی ایران قرار گرفته است. مع ذالک منابع اطلاعاتی در این زمینه به زبان فارسی محدود و کمیاب بوده و اصولاً واژه ها و برگردانهای مناسبی برای تعابیر و مفاهیم رایج در مقوله تامین منابع مالی در زبان فارسی موجود نیست، پانوشتهای متعدد این مقاله گواهی بر این ادعا است. درعین حال به لحاظ محتوایی نیز بجز معدود دست اندرکاران و کارشناسان سیستم بانکی کشور و بخشهای توسعه منابع نفت و گاز و پتروشیمی و نیرو اصولاً آشنایی کمتری با مفاهیم و اصول و کلیات مسائل تامین منابع مالی و بویژه فاینانس خودگردان در بنگاههای اقتصادی اعم از بخشهای دولتی و یا غیردولتی وجود دارد. برنامه های گسترده توسعه اقتصادی در بخشهای مختلف، محدودیت تامین منابع مالی (ازطریق روشهای متعارف) و مشارکت سرمایه گذاران خارجی در توسعه بخشهای مختلف اقتصادی، ضرورت رویکرد به روشهای تامین منابع مالی به اتکاء پروژه یا اشکال مختلف فاینانس خودگردان را ایجاب می کند. این مقاله در این راستا و به منظور آشنایی کارشناسان بخشهای مختلف اقتصادی و صنعتی با موضوع فوق ترجمه و تنظیم شده است، امید است نگارش مقالاتی از این دست بتواند به جریان پیدایش واژه ها، تعابیر و برگردانهای مناسب فارسی برای مفاهیم و اصطلاحات متداول و رایج در مقوله تامین منابع مالی (فاینانس) و بویژه فاینانس خودگردان یاری رساند.

 

 

 

1 - سابقه تاریخی

 

فاینانس خودگردان(1) اسلوب ویژه ای برای تامین اعتبار پروژه هاست که ابتدا در سالهای دهه 1930 در ارتباط با توسعه چاههای نفتی در ایالت تکزاس آمریکا در دورانی که حفاری برای استخراج و بهره برداری از چاههای نفت عملاً به ابزار و تجهیزات بسیار ساده ای متکی بود، متداول و رایج گشت. در آن ایام بانکهای شهر دالاس (در ایالت تکزاس) آماده بودند که اعتبارات مالی موردنیاز حفاری چاههای نفت را برمبنای بازپرداخت ازطریق نقدینگی حاصل از فروش نفت چاههای مذکور تامین کنند.

 

امروزه که هزینه توسعه منابع هیدروکربوری به علاوه هزینه های فراوری جهت بهره برداری از منابع مذکور در فلات قاره و در مناطق دوردست دنیا، سربه میلیاردها دلار می زند، اصولی که طی سالهای دهه 1930 پایه گذاری شد هنوز هم پابرجا بوده و شیوه ها و اسلوب فاینانس خودگردان کماکان چارچوبهای قابل اتکاء و انعطاف پذیری را برای تامین سرمایه موردنیاز طرحهای بزرگ توسعه میادین نفت و گاز و حتی فراتر از آن طرحهای مجتمعهای بزرگ پتروشیمی (در سرمایه گذاریهای مشترک) و طرحهای زیربنایی توسعه منابع آب، تولید انرژی و حتی طرحهای زیربنایی ساختمانی نظیر احداث بزرگراهها، پلهای ارتباطی و بیمارستانها و غیره تشکیل می دهد.

 

 

 

2 - فاینانس خودگردان چیست؟

 

مشخصه و ویژگی اصلی فاینانس خودگردان واقعی (2)، ماهیت عدم اتکاء(3) و یا اتکا محـدود آن به حــامیــان (sponsors =متولیان، صاحبان یا سرمایه‌ گذاران)(4) پروژه است. به عبارت دیگر، اصل زیربنایی و مشخصه فاینانس خودگردان آن است که تامین اعتبار صرفاً به اتکاء دارایی و اموال پروژه و نقدینگی و عواید حاصل (فروش محصولات و یا عرضه خدمات) از پروژه بوده و بدون اتکاء به سرمایه گذاران پروژه انجام می گیرد، معذالک باید توجه داشت که درعمل موارد بسیار محدودی فاینانس خودگردان بدون هیچ گونه «اتکاء» (به سرمایه گذاران) انجام می گیرد و میزان اتکاء بستگی به شرایط و عوامل گوناگون نظیر توجیه پذیری اقتصادی و مالی پروژه، اعتبار و تجربه صاحبان پروژه، اعتبار و صلاحیت پیمانکاران، شرایط و نوع قرارداد پیمانکاری، خریداران محصول (محصولات) پروژه داشته و بویژه نوع و ماهیت محصولات، چشم انداز عرضه و تقاضای کالای مذکور، و اینکه خریداران آن چه کسانی هستند و تحت چه شرایطی این محصول خریداری خواهدشد (طول دوره و شرایط قرارداد، مبانی قیمت و...) از اهمیت بالایی برخــوردار است، به این ترتیب، ملاحظه می شود که در حقیقت هر فاینانس خودگردان مشخصات خاص خود را داشته ساختارهای آن می بایست متناسب با شرایط و ویژگیهای آن طراحی و تنظیم گردد.

 

تاکنون ما از «پروژه» در کلیت و تعبیر عمومی آن استفاده کرده ایم، معذالک در طرحهای توسعه منابع هیدروکربوری هریک از عناصر در زنجیره توسعه منابع مذکور از حفاری و استخراج گرفته، تا ذخیره سازی (ساخت مخــازن)، فـراوری و انتقال به مصرف کنندگان نهایی می تواند جهت تامین منابع مالی ازطریق فاینانس خودگردان مناسب باشد.

 

 

 

3 - چرا فاینانس خودگردان؟

 

طی 30 سال گذشته، گرایش به سوی اجرای پروژه های هیدروکربنی بزرگ روند روبه گسترشی را در بسیاری از کشورهای موسوم به «اقتصادهای نوظهور (emerging economies) داشته است، این پروژه ها معمــولاً تــوسط شرکتهای چندملیتی (با زمینه های فعالیت متنوع) و تحت امتیازهای اعطایی توسط کشور میزبان و یا شرکتهای دولتی وابسته (که غالباً در پروژه نیز مشارکت دارند) اجرا می گردد. مزیت و سرشت واقعی «فاینانس خودگردان» از دیدگاه سرمایه گذار آن است که تامین اعتبار «خارج از ترازنامه»(5) صورت می گیرد. درحالی که معمولاً غولهای نفتی چندملیتی از ترازمالی قابل توجهی برخوردارند، ولی شرکاء آنها در فعالیتهای توسعه منابع هیدروکربنی در کشورهای درحال توسعه ممکن است لزوماً از چنین موقعیتی برخوردار نباشند. از همین جاست که جذابیت فاینانس خودگردان آشکار می شود.

 

زیرا روش مذکور این امکان را فراهم می سازد که حتی سرمایه گذارانی با تراز مالی ضعیف تر نیز بدون نیاز و «اتکاء» به تراز مالی خود و یا کشورشان به اعتبارات مالی دسترسی پیدا کنند.

 

بنابراین، جای شگفتی نیست که طی بیش از 20 سال گذشته بسیاری از پروژه های توسعه منابع هیدروکربوری از قبیل پروژه هایlng (گاز طبیعی مایع شده) در کشورهای اندونزی، مالزی، عمان، نیجریه و یا قطر و یا پروژه های پتروشیمیایی در چین، ترینیداد و عربستان سعودی ازطریق «فاینانس خودگردان» تامین اعتبار شده اند. فاینانس خودگردان در حقیقت نوعی «حلقه حفاظ مالی» برای این پروژه ها محسوب می شود، حفاظی که این پروژه ها را از سایــر فعــالیتهـای سرمایه گذاران و سرمایه گذاران را از خطرات شکست پروژه ها مصون نگه می دارد، به گونه ای که ساختار (حقوقی - قراردادی) پروژه ممکن است آن چنان طراحی گردد که درجه بندی اعتباری پروژه (5) از درجه بندی اعتبار برخی از سهامداران پروژه و نیز کشور میزبان بالاتر بوده و این امر به کاهش هزینه های تامین اعتبار منجر گردد. فی الواقع چنین موقعیتی در ارتباط با تامین اعتبار یکی از پروژه های lng قطر فراهم شد که ازطریق انتشار اوراق قرضه (bond) انجام گرفت.

 

تامین منابع مالی ازطریق فاینانس خودگردان همچنین کشورهای میزبان را قادر می سازد که بدون زیرپا گذاشتن تعهداتی که در قبال محدودیتهای اعمال شده از طرف موسساتی نظیــر بــانک جهـانی و صندوق بین المللی جهانی پول سپرده اند به منابع مالی قابل توجهی دسترسی پیدا کنند و به علاوه به شرکتهای چندملیتی امکان می دهد که با سهولت بیشتری به اهداف گسترش در سطح جهانی نائل آیند به گونه ای که کل منابع مالی که از این طریق تامین می کنند به مراتب بیش از منابعی است که قادرند مستقیماً و ازطریق دریافت اعتبار به «اتکاء» تراز مالی خود به دست آورند. این امر به موازات دوره طولانی بازپرداخت اعتبارات که معمولاً در فاینانس خودگردان عملی است، امکان دستیابی به منابع گسترده و نیز بازگشت سرمایه بالاتر را برای این شرکتهای چندملیتی فراهم می سازد.

 

 

 

4 - ساختار فاینانس خودگردان

 

حال ببینیم فاینانس خودگردان واقعاً چیست و چه عناصری دربردارد؟ بدیهی است که فاینانس خودگردان اعتبار لازم برای اجرای پروژه ها را تامین می کند، اما ساختار فاینانس خودگردان به مراتب پیچیده تر از این مفهوم کلی است. به عبارت دیگر، در فاینانس خودگردان مجموعه ای از ساختارهای قراردادی به گونــه ای در یکــدیگــر تلفیق می شوند که اطمینان خاطر لازم را به اعتباردهندگان درمورد بازپرداخت اعتبارات فراهم مــی سازد، باید توجه داشت وقتی که وام دهندگان منابع اعتباری را دراختیار شرکت مجری پروژه قرار می دهند، آنچه دراختیار دارند شامل وثائق (6) دارائیهای پروژه، به علاوه مجموعه ای از اسناد قراردادی است، درواقع حصول اطمینان از اینکه مجموعه اسناد و مدارک مورداشاره قابل اتکاء و اطمینان بوده و بازپرداخت تعهدات را تضمین می کند به عهده مشاوران حقوقی اعتباردهندگان است. این حقوق قراردادی بستگی به ماهیت پروژه موردنظر دارد. به عنوان مثال، در پروژه های توسعه صنایع بالادستی نفت و گاز تاکید بر قراردادهای مشارکت در محصول، برنامه های اکتشاف و حفاری شامل تجهیزات (دکلهای حفاری) خطوط لوله و قراردادهای فروش نفت خام، مایعـات گازی و انتقال گاز است. در پروژه های lng معمولاً نگاهها به قراردادهای تامین گاز (و نتیجتاً وضعیت پروژه بالادستی) و نیز قرارداد احداث تجهیزات واحد lng و قرارداد فروش lng معطوف است.

 

در قرارداد پروژه های تولید مواد پتروشیمیایی، معمولاً موضوع تامین خوراک، قرارداد اجرای پروژه و قرارداد فروش محصولات مدنظر قرار می گیرند.

 

بدیهی است هر قرارداد ویژگیها و مشخصات خاص خود را داشته و فاینانس خودگردان می بایست خود را با شرایط مذکور تطبیق دهد، به عنوان مثال در به کارگیری روشهای فاینانس خودگردان با اتکاء محدود(به سرمایه گذاران) در کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه باتوجه به محدودیتهای مربوط به اعمال بهره و نیز اعطای وثیقه که هر دو از اجزای اصلی روشهای نوین فاینانس خودگردان هستند، ازطریق بکارگیری و سازگاری روشهای متداول رهن و عدل (شخص قابل وثوق)، ساختارهای متداول در بانکداری بین المللی طراحی و پیاده شده است.

 

شکل شماره 1، نمودار شماتیک اصول و چارچوبهای فاینانس خودگردان طرحهای توسعه منابع هیدروکربوری را نشان می دهد، بدیهی است نمودار مذکور اصول و چارچوبهای کلی قراردادی و ساختار عمومی فاینانس خودگردان را نشان می دهد و بسته به ماهیت پروژه، نوع قراردادها ممکن است متفاوت باشد (قرارداد اعطای امتیاز، عدم نیاز به قراردادهای تامین یوتیلیتی (7) و یا بهره برداری و...) اما اصول کلی همان است که در نمودار شماره 1 نشان داده شده است.

 

 

 

 

جای شگفتی نیست که اعتبار دهندگان معمولاً، توجه خــاصــی بــه نحوه اجرا و بهره برداری از پروژه نشان می دهند، معمولاً بانکهای اعتباردهنده طی یک فرایند کنکاش(8) قـــراردادهای موردبحث را از جنبه های فنی و حقوقی موردتجزیه وتحلیل و ارزیابی قرار می دهند، درواقع قرار است به اتکای این قراردادها اعتبارات پرداختی بانکها بازپرداخت شود.

 

درعین حال پس از تنظیم و نهایی شدن قراردادهای مذکور، اعتباردهندگان درمقابل هرگونه تغییر در مفاد قرارداد که قبلاً موردتوافق قرار گــرفته است، مقاومت و ایستادگی نشان می دهند.

 

اصولاً در مقایسه با اعتباراتی که از ضمانت دولتی و یا ضمانت شرکتهای سرمایه گذار برخوردارند. در فاینانس خودگردان اعتباردهندگان حق نظارت و کنترل به مراتب بیشتری را در روند اجرای پروژه برای خود قائل هستند، به گونه ای که گاهی اینگونه به نظر می رسد که گویا این بانکهای اعتباردهنده هستند که پروژه را اجرا می کنند، به طوری که نظارت منظم بر فعالیتهای مهندسی پروژه و اعمال محدودیت در دریافت اعتبارات جدید، ازطرف بانکهای مذکور کاملاً رایج و متداول است. درعین حال ورود به حیطه فعالیتهای تجاری جدید، تغییر تامین کنندگان (مواداولیه و قطعات) و یا مشتریان محصولات و یا انحراف از برنامه اولیه فعالیت تجاری معمولاً مستلزم کسب موافقت اعتباردهندگان است. معذالک بانکهای اعتباردهنده تمایلی به اینکه به عنوان مجری پروژه شناخته شوند ندارند، به دلیل اینکه این امر مسئولیت خسارات ناشی از مسائل زیست محیطی را متوجه آنها می کند، به علاوه صاحبان سهام (شرکت مجری پروژه) در قبال دخالت بیش از اندازه اعتباردهندگان تحت لــوای صیـانت از سـرمایه گذاری خود، عکس العمل نشان داده و مایل نیستند که اعمال محدودیتهای اعتباردهندگان، حرکتهای شرکت مجری پروژه را به گونه ای کند سازد که امکان انجام واکنشهای به موقع و یا بهره برداری از شرایط جدید (که لزوماً توجیه پذیری پروژه را تهدید نمی کند)از شرکت مجری پروژه سلب گردد، این امر بخشی از فرایند ایجاد شرایط متعادل و متوازنی است که می بایست توسط مشاوران حقوقی دست اندرکاران اجرای پروژه، اعتباردهندگان و متولیان پروژه فراهم گردد.

 

درعین حال شرکت مجری پروژه ملزم خواهدبود که تعهداتی را تقبل کند که طبق آنها نحوه بهره برداری از واحد صنعتی (معمولاً طبق استانداردهای بین المللی) تعریف شده باشد. همچنین چــارچـوبهای قرارداد (بهره برداری)، چگونگی تنظیم بودجه های سالانه و چگونگی اطلاع رسانی از زمره سایر تعهدات شرکت مجری پروژه خواهدبود.

 

اسناد و مدارک قرارداد همچنین به اعتباردهندگان این اختیار را می دهد، درصورتی که شرکت مجری پروژه قادر به ایفای تعهدات مالی خود (بازپرداخت اعتبارات) طبق برنامه نبود و یا در صورت نقض هریک از تعهدات فوق، اعتبار ارائه شده تسریع (acceleration) و اعتباردهندگان می توانند نسبت به دریافت یک جای آن اقدام و در این ارتباط وثائق و ضمانت نامه ها را به جریان اندازند. خاطرنشان می سازد جنبه های روانی آسودگی خیال اعتباردهندگان از اینکه درهر لحظه ای که احساس خطر کنند، می توانند پروژه را در اختیار گرفته و تحت کنترل خود درآورند به مراتب بیش از جنبه عینیت پذیری آن است. فاینانس خودگردان یک تعهد درازمـدت برای تامین منابع عظیم مالی بوده و به ندرت ممکن است که درصورت شکست پروژه، منابع مالی مذکور به طور کامل بازیابی گردد.

 

لذا اصلی ترین دغدغه اعتباردهندگان آن است که قبل از اینکه خود را متعهد به پرداخت کنند، مجموعه سازوکار قراردادی و ایجاد جریان نقدینگی پروژه تنظیم و تکمیل شده باشد. توافق کامل درمورد ساختار و چارچوب قرارداد اجرای پروژه ازجمله دیگر نکات کلیدی است. این مهم معمولاً ازطریق قراردادهای خدمات مهندسی، خرید و ساخت در قالب قراردادهای کلید دردست با پیمانکاران معتبر بین المللی تحقق می یابد. در پروژه های فراورش مواد هیدروکربوری، تنظیم قراردادهای مستحکم درخصوص تامین خوراک و نیز قراردادهای فروش محصولات نهایی پروژه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به علاوه اعتباردهندگان می خواهند مطمئن باشند که بهره برداری از واحد صنعتی تکمیل شده توسط پرسنل بهره برداری مجرب انجام خواهدگرفت.

 

واقعیت آن است که سهامداران شرکت مجری پروژه نیز در بسیاری از دغدغه های فوق با اعتباردهندگان وجوه اشتراک دارند، بنابراین، در بسیاری از جهات، صاحبان پروژه و اعتباردهنــدگـان اهداف مشترکی را تعقیب می کنند. به گونه ای که در برخی از موارد، در مذاکرات صاحبان پروژه با پیمانکاران ساختمانی، شرایط خاصی با این توجیهات که شرایط مذکور موردنظر بانکهای اعتباردهنده بوده و بانکهای مذکور به هیچ وجه حاضر به کوتاه آمدن از خواسته های خود نیستند، گنجانیده می شود.

 

 

 

5 - توزیع ریسک

 

میــزان ریسکــی کــه بانکهای تجاری می توانند بپذیرند محدود بوده و یکی از اصول بارز فــاینــانس خــودگردان عبارت است از تخصیص ریسکهــای مختلف بـــــه دسـت انــدرکـاران مختلف پروژه براساس قابلیت هریک برای پذیرش ریسک مربوطه، به نحوی که به عنوان مثال ریسکهای تجاری نظیر تاخیر در تکمیل پروژه، افزایش هزینه های پروژه و کاهش فروش (کاهش عواید حاصل از فروش محصولات در مقایسه بر ارقام برآورد شده) می تواند توسط دست اندرکاران اجرای پروژه جذب گردد. این مقصود می تواند ازطریق پیش بینی دریافت خسارات نقدی (liquated damage) در قراردادهای اجرای پروژه (ارزیابی ضرر و زیان نقدی ناشی از تاخیر در راه اندازی پروژه) و یا تعهدات صاحبان پروژه برای تامین سرمایه نقدی اضافی حاصل شود، قراردادهای فروش درازمدت که در آنها ضرورت پرداخت حتی درصورت عدم دریافت محصول(9) ازطرف خریدار، پیش بینی شده است از دیگر ابزار مهم در این ارتباط است. بنابراین، ملاحظه می شود اعتبار صاحبان پروژه، پیمانکاران و خریداران محصولات پروژه از عوامل مهم برای تامین منابع مالی موردنیاز پروژه محسوب می شود.

 

معذالک باید توجه داشت که انتقال ریسکهای سیاسی به دست اندرکاران پروژه، حتی در مواردی که کشور میزبان (ازطریق بنگاههای اقتصادی وابسته) به عنوان یکی از صاحبان سهام در اجرای پروژه مشارکت دارد، امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر، امکانات شرکای محلی برای پوشش اعتباردهندگان (جبران خسارت بانکها) درقبال تغییرات در قوانین و مقررات، ملی شدن و یا سلب مالکیت، عدم وجود ارز خارجی یا ناآرامیهای سیاسی بسیار محدود است، و لذا به طور معمول اینگونه ریسکها تحت پوشش ریسکهای سیاسی و توسط موسسه های بیمه اعتبارات صادراتی در چارچوب برنامه های توسعه صادرات از کشورهای متبوعه قرار می گیرد.

 

 

 

6 - تضمینها، وثیقه ها و سایر تعهدات(10)

 

به عنوان بخشی از سازوکار ضمانت تامین منابع مــالــی، اعتبــاردهنـدگان خواهان وثیقه گذاری اموال و دارائیهای پروژه نزد خود هستند. ماهیت واقعی سازوکار ضمانتهای مذکور بسته به نوع پروژه و قوانین محلی (کشور میزبان) دارد، به طور متعارف سازوکار ضمانتی متشکل از گروگذاری (رهن) زمین و کارخانه، واگذاری حقوق قرارداد احداث کارخانه و قراردادهای بیمه های حمایتی پروژه بوده به علاوه افتتاح یک حساب ویژه ارزی (معمولاً خارج از کشور میزبان) جهت حصول اطمینان از واریز عواید حاصل از فروش محصولات پروژه به حساب مذکور و واگذاری حق استفاده از عواید مذکور به بانکهای اعتباردهنده از عناصر اصلی سیستم ضمانتی پروژه محسوب می شود. در برخی از قلمروهای قضایی شرکت مجری پروژه مالک زمین نبوده و زمین را به صورت اجاره ای دراختیار دارد، در این موارد قرارداد اجاره به اعتباردهنــدگان واگذار (assignment) می‌شود.

 

در برخی موارد نیز به دلائل تعهدات کشور میزبان درقبال بانک جهانی تحت عنوان گروگذاری منفی(11) امکان واگذاری اموال و دارائیها وجود ندارد. در تمامی این موارد صاحبــان پــروژه و اعتباردهندگان به دنبال راه حلهای عملی می روند که ضمن رعایت محدودیتها و سعی در عدم تحمیل هزینه های گزاف به صاحبان پروژه، اعتباردهندگان تحت پوشش ضمانتی کافی قرار گیرند.

 

به عنوان بخشی از سازوکار سیستم ضمانت، در برخی از موارد اعتباردهندگان وارد قراردادهایی با کشور میزبان و سایر طرفهای قرارداد نظیر پیمانکاران اجرای پروژه و پیمانکـاران خرید محصولات پروژه می شوند به گونه ای که در شرایطی که شرکت مجری پروژه قادر به ایفای تعهدات خود نباشد، اعتباردهندگان نسبت به جبران قصور شرکت مجری پروژه اقدام و محق خواهند بود که بدون اینکه در قراردادهای موجود اختلالی ایجاد شود پروژه را تحت مدیریتی جدید اجرا کنند.

 

 

 

7 - نتیجه گیری

 

فاینانس خودگردان به عنوان ابزار مناسبی برای تامین منابع مالی موردنیاز پروژه های توسعه منابع هیدروکربوری (نفت، گاز و پتروشیمی) در کشورهای بسیاری موردتوجه قرار گرفته است، مع ذالک باید توجه داشت که فاینانس خودگردان نسخه از قبل پیچیده ای نیست که بتواند تحت هر شرایطی و برای تمامی پروژه ها به کار گرفته شود، در هر صورت اعتباردهندگان خواهان آن هستند که پروژه از توجیه پذیری اقتصادی قابل توجهی برخوردار بوده، صاحبان پروژه با اراده ای استوار مصمم به اجرای پروژه بوده و از اعتبار کافی برخوردار باشند. وجود ساختارهای قراردادی جامع (تامین خوراک، قرارداد اجرا و ساخت پروژه، قرارداد فروش محصولات و...) به علاوه سازوکارهای ضمانتی مستحکم و اساسی، ازدیگر خواسته های بانکهای اعتباردهنده و از عناصر اصلی جهت تضمین موفقیت فاینانس خودگردان است. ضمن اینکه باید توجه داشت فاینانس خودگردان محدود به پروژه های توسعه منابع نفت و گاز نبوده و سایر بخشهای صنعتی، تولید برق، توسعــه شبکـه های حمل و نقل عمومی، پروژه های ساختمانی (بزرگراهها، پلهای ارتباطی، هتلها و غیره) نیز می توانند برای تامین منابع مالی موردنیاز خود از ساختارهای مشابه در چارچوب انواع قراردادهای ساخت، بهره برداری (و انتقال) استفاده کنند.

 

 

 

پانوشتها:

 

1 - متاسفانه معادلهای فارسی مناسبی برای اصطلاحات مرتبط با تامین اعتبار finance به طور اعم و بویژه در ارتباط با فاینانس خودگردان وجود ندارد. به گونه ای که واژه فاینانس کم کم جای خود را در نوشته های فارسی و در مکاتبات رسمی و مکالمات باز کرده است و اخیراً نیز عبارت فاینانس خودگردان به عنوان معادلی در مقابل project finance به کار می رود، نگارنده معتقد است هرچند فاینانس خودگردان برگردان مناسبی از عبارت انگلیسی آن نبوده و به دلائل گوناگون ایراد بر آن وارد است و اینکه اصولاً فاینانس خودگردان طیف وسیعی از روشهای تامین اعتبار را دربرمی‌‌گیرد که برخی لزوماً project finance محسوب نمی شوند، مع ذالک به نظر می رسد تا یافتن و جایگزینی معادل مناسب، به ناگزیر از بکارگیری عبارت فاینانس خودگردان باشیم.

 

2 - باتوجه به اشکال بسیار متنوع ومتفاوت ساختارهای حقوقی - قراردادی و روشهای تامین اعتبار که هرچند منبع بازپرداخت آنها عواید حاصل از فروش محصولات و یا خدمات پروژه است ولی project finance به مفهوم حقیقی و ماهوی آن محسوب نمی شوند، در اینجا عبارت فاینانس خودگردان با قید واژه واقعی» متمایز گردیده است.

 

3 - عدم اتکاء یا اتکاء محدود limited recourse و non-recourse هرچند واژه فارسی اتکاء معادل دقیقی از واژه انگلیسی recourse (به معنی لغوی توسل - رجوع) نیست و باتوجه به اینکه در فرهنگهای اصطلاحات حسابداری، مالی که دردسترس بود معادل فارسی واژه انگلیسی recourse مشاهده نشد، بناگزیر و تا پیدا شدن معادل فارسی مناسب به واژه «اتکاء» در مفهوم موردنظر آن اکتفاء می شود. نگارنده آگاهانه از بکارگیری کلماتی نظیر (ضمانت، تعهد و...) اجتناب و جهت ایجاد انگیزه و جرقه های ذهنی درخواننده، واژه احتمالاً نامانوس اتکاء را به کار گرفته است.

 

4 - برای این واژه معادلهای دیگری در فارسی نظیر صاحبان پروژه، صاحبان سهام، سهامداران، متولی پروژه یا شرکاء به کار رفته است.

 

5 - off balance sheet financing مقصود آن است که در روش فاینانس خودگردان، تعهدات مالی پروژه در زمره تعهدات مالی سرمایه گذاران محسوب نشده و درصورت حسابهای سود و زیان و ترازنامه سالیانه منعکس نمی گردد.

 

درجه بندی اعتبار credit rating کشورها و بنگاههای اقتصادی براساس معیارها و شاخصهای مختلف اقتصادی - مالی توسط موسسات ویژه ای در دنیا انجام می گیرد، این درجه بندی معیار و مبنای مهمی برای موسسات مالی جهت اتخاذ تصمیم درخصوص تامین اعتبار و شرایط پوشش بیمه اعتبار است.

 

6 - در اینجا وثیقه به عنوان برگردان واژه انگلیسی security به کار گرفته شده است. درحالی که واژه security معنای وسیعتری داشته و می تواند دربرگیرنده انواع ضمانت نامه ها، وثیقه ها، رهن، تعهدات گوناگون و به علاوه سایر اوراق و اسناد بهادار تجاری باشد.

 

7 - utilities منظور تاسیسات و تجهیزات تامین انواع آب صنعتی، بخار، برق و هوا (اکسیژن، ازت) است، متاسفانه واژه یوتیلیتی در مکاتبات و مکالمات روزمره در سطح بنگاههای اقتصادی ایران جا افتاده است.

 

8 - due diligence در برخی از فرهنگ نامه های اصطلاحات مالی - حسابداری این عبارت دقت عمل و جدیت ترجمه شده است. نگارنده تعبیر فرایند بازبینی موشکافانه را به عنوان برگردان مفهومی این اصطلاح مناسب می داند.

 

9 - take or pay agreements قراردادهایی که خریدار را موظف می سازد حتی در صورت عدم تحویل کالا (یا خدمات) قیمت آن را بپردازد.

 

10 - مجموعه واژه های فوق برگردان واژه انگلیسی security می باشد، معذالک هریک از واژه های فوق به تنهایی مفهوم وسیعی را که از واژه مذکور در متن انگلیسی استنباط می شود به خواننده فارسی زبان انتقال نمی دهد.

 

11 - گروگذاری منفی negative pledge تعهد کشورهای میزبان درقبال اعتباراتی که از بانک جهانی دریافت می کند درمورد عدم گروگذاری اموال و دارائیهای دولتی (اموال عمومی).

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...