Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۸۸ چكيده: روند زندگي در خانه هاي سنتي ايران ، داراي روح و حيات است . در حقيقت فرهنگ و خصوصيات رواني جمعيت استفاده كننده ، عاملي موثر در طراحي محيط مصنوع است . محيط مصنوع الگوي خود را از شرايط فرهنگي پيرامون مي گيرد، لذا محله بندي ها ، توسعه و طراحي معابر ، فضاهاي محله اي و بين محله اي علاوه بر شرايط طبيعي ، معيشتي، بر اساس اعتقادات ، سنتها ، فرهنگها و قوميتها استوار شده است . در اينجا سعي شده تا نسبت بين خانه و شهر بعنوان بستر و زمينه( فرهنگي، سنتي، اعتقادي و ....) بررسي شود. بررسي انجام شده در دو بخش آمده است . بخش اول به بستر و زمينه تاريخي شهركويري اردستان پرداخته ، به طوري كه شكل گيري شهر و تعامل خانه با شهر پي گرفته شده در نهايت هماهنگي كامل با بوم منتج شده است . بخش دوم به تغيير مفهوم خانه و شهر در اردستان پرداخته و عوامل ماهوي و ساختاري اين تغييرات بررسي شده است . پيگيري اين مبحث با تغيير نگرش مردم به زندگي وعدم هماهنگي ساختار شهر اردستان با وضعيت فعلي به پايان رسيده است . از تمامي بحثهاي ارايه شده در اين مقاله آنچه حاصل شده به شرح زير مي باشد : خانه جزيي از يك شهر بوده و هنگامي كه كليت شهر در هماهنگي كامل با خانه باشد ، خانه مفهوم واقعي خود را پيدا خواهد كرد . بنابراين اگر، خانه امروزي در شهر امروزي جوابگو نيست ، به علت ساختار شهر در جامعه امروز مي باشد و به همين علت ، خانه ديروز در شهر ديروز پاسخگوبوده است . لذا ظهور مناسب هر كدام ، در شهرهايي كه متناسب با آن نيستند ، امكان پذير نمي باشد . دریافت فایل 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده