yasi * m 5032 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۸۹ امروز با یکی از دوستام داشتم صحبت میکردم....توی درد و دلاش گفت من میخوام جایی برم که دوست دارم.... ازش پرسیدم کجا؟ گفت جایی که درباره ی آدماش بد فکر نکنم... اون یا باید جاش و عوض کنه....یا آدما رو.... یا فکرش و.... شما کدوم و انتخاب میکنین؟ آیا همیشه عوض کردن فکر بهترین راهه؟ آیا همیشه میشه همه چیز و عوض کرد؟ 4 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۸۹ امروز با یکی از دوستام داشتم صحبت میکردم....توی درد و دلاش گفت من میخوام جایی برم که دوست دارم.... ازش پرسیدم کجا؟ گفت جایی که درباره ی آدماش بد فکر نکنم... اون یا باید جاش و عوض کنه....یا آدما رو.... یا فکرش و.... شما کدوم و انتخاب میکنین؟ آیا همیشه عوض کردن فکر بهترین راهه؟ آیا همیشه میشه همه چیز و عوض کرد؟ تاپیک عالی و قشنگی زدی . مرسی واقع بینی از همش بهتر تره. اگه انسان منافع گرا نباشه و با منطق زندگی کنه میتونه واقع بین بشه. 3 لینک به دیدگاه
yasi * m 5032 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۸۹ تاپیک عالی و قشنگی زدی . مرسیواقع بینی از همش بهتر تره. اگه انسان منافع گرا نباشه و با منطق زندگی کنه میتونه واقع بین بشه. به نظزت اینجوری میشه آرامش داشت؟؟ 3 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۸۹ به نظزت اینجوری میشه آرامش داشت؟؟ من که از این طریق به آرامش واقعی رسیدم. یکی از دوستان بهم یاد داد که تمرین کنم تا ببینم ذهنم منو به چه بازی هایی میکشونه و سعی کنم نه بر اساس تمنیّات ذهنم بلکه بر اساس اراده و علاقه خودم بیاندیشم و طی طریق کنم. این تمرین مدتها طول کشید تا اینکه تونستم بر اساس ذهنیات و تجارب گذشته ام زندگی و فکر نکنم. خود این تمرین باعث شد که بتونم تا حدود زیادی واقع بین باشم. الان که به زندگی و همه آنچه که دارم و یا میبینم و یا توش درگیر هستم با دید واقع بینی نگاه میکنم خیلی راحتم. اراده خودم را با کمال میل انجام میدم و بازخورد های خوب و بد اون رو با عینک واقع بینی نگاه میکنم و به همه حق میدم که هر کاری با من میکنند بواقع اراده آنهاست و مختارند. در این بین من هم سهم خودم رو برای زندگی محفوظ نگاه میدارم. برای همین هست که واقعا در آرامش هستم. 5 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۸۹ ، كافي است همه منفيبافيها و موانع را كنار بگذاري تا آرامش با پاي خودش به سراغت بيايد و خود به خود در تو بهوجود بيايد. شبها وقتي به خواب ميروي، چه كار ميكني؟ آيا كار خاصي انجام ميدهي؟ اگر چنين است به زودي خوابزده ميشوي و كم كم بيخوابي به سرت ميزند. تو موقع به خواب رفتن چه كار ميكني؟ تو فقط دراز ميكشي و خوابت ميبرد. هيچ كاري نبايد بكني. اگر بكني، به خواب رفتن برايت غير ممكن ميشود. در حقيقت، همه آن چيزي كه براي به خواب رفتن لازم است قطع تداوم فعاليتهاي روز در ذهن است. همين! وقتي در ذهن فعاليتي نبود، ذهن آرام ميگيرد و به خواب ميروي. اگر براي خوابيدن كاري بكني، ضرر كردهاي. آن وقت به خواب رفتن غير ممكن خواهد شد. به هيچ كاري احتياج نيست. به قول تيپولا «با جسم خود كاري نداشته باش، فقط آرام بگير». هيچ كاري نكن! به هيچ وضعيت يوگايي، كش و قوس يا شكنجهاي احتياج نيست. «هيچ كاري نكن!» ـ فقط به عدم فعاليت احتياج است و اين چگونه حاصل ميآيد؟ با درك كردن. درك كردن، تنها آموزش انضباطي است. به فعاليتهاي خود پي ببر و ناگهان اگر در ميانه راه به كاري كه ميكني واقف شدي، آن فعاليت خود به خود متوقف خواهد شد. اگر دريافتي چرا آن كار را انجام ميدهي، از جريان باز خواهد ايستاد و اين توقف همان است كه تيپولا آن را در قالب اين كلمات بيان ميكند: «با جسم خود كاري نداشته باش، فقط آرام بگير.» فقط آرام بگير 2 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۸۹ بستگی به شرایطش داره اگر شرایط جوریه که همه بد هستند و این خوبه..نمیخواد بد باشه باید آدم هاش رو عوض کنه مثلا با یه سری دوسته که دزدند و دزدی میکنند این خوشش نمیاد...باید دوستاش رو عوض کنه اگر شرایط جوری هست که بقیه خوبند یعنی از این بهترند ...یه صفت خوبی دارند که این نداره باید خودشو عوض کنه تا به اونا برسه اگه شرایط جوریه که فقط از نظر خودش اونها آدم هایی بد هستند ولی واقع بینانه نگاه کنه آدم های خوبیند...تو این شرایط باید فکرشو عوض کنه مثلا از یه سری اخلاق که یه سری دارند این خوشش نمیاد...ولی اون رفتار بدی نیست...باید فکرشو عوض کنه در کل بستگی داره دیگه 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده