رفتن به مطلب

کافه خیار


ارسال های توصیه شده

یکی از کارهایی که در گذشته ارج و قرب بالایی داشت قباله‌نویسی و سندنویسی بود. آدم‌هایی معدودی می‌توانستند بنویسند و معمولاً این کار را کسی انجام می‌داد که به عنوان معتمد مردم شناخته می‌شد. هنوز هم بعضی‌ها فکر می‌کنند نوشتن سند و قباله کار شاقی است. این سال‌ها قباله‌ها و اسناد باید حالت رسمی داشته باشد و اداره ثبت اسناد و محضر‌های حقوقی این کار را انجام می‌دهند. اما هنوز هم بعضی‌ها برای کم کردن خرج به یک قولنامه یا قباله ساده متوسل می‌شود. در واقع دیگر قباله تازه‌ای نوشته نمی‌شود و نویسندگان همان متن را می‌نویسند و جای نام خریدار و فروشنده را عوض می‌کنند و خیلی وقت‌ها حتی معنی آنچه می‌نویسند را نمی‌دانند. آن بخش آخری هم عقد معامله است که خودمونی بهش می‌گن «کافه خیارات»

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

بعد الحمد الصلواه غرض از تحریر و تسطیر و ترقیم و نگارش این کلام شریعت الدلالات مبنی بر ذکر و بیان آن است که حاضر بزم تحریر گردید ستوده خصال و نیکو صفات جناب آقای …. شناسنامه شماره …. متولد …. صادره از گراش فارس در حال صحت نفس و کمال عقل و شهور دانش و جمیع شروط شرعیه دون الاکرا و اجبار بل‌البطوع و الرغبه و الاختيار درمعرض مبايعه صحيحه شرعيه قطعيه لازمه جازمه اسلاميه درآورد و بفروخت به صداق شعار سرکار خانم ….. به شماره شناسنامه …. متولد …. و ساکن …. آنچه را حين العقد مالك و متصرف بود و قدرت تسلط بربيع آن داشت و آن عبارت است از تمامی همگی و جملگی شش دانگ یک قطعه زمین به مساحت ….. (به حروف) متر مربع الواقع در منطقه معروف و مشهور به (نام محله) از محلات منطقه معروف گراش المحدود به حدود اربعه زمین مذکور به شرح زیر است سمت شرق به طول …. می‌رسد به زمین …… و غرباً به طول …. متر می‌رسد به دیوار …. و جنوباً به طول …. می‌رسد به زمین …. و شمالاً به طول ده متر می‌رسد به کوچه عام ( ویا خیابان) این حد حدود طبق سند خریداری (نام مالک در سند) این از جمله معلومات است کلاً طراً بثمن معین المبین مرضی الطرفین و به قول الجانبین و مبلغ ….. میلیون تومان معادل …. ریال وجه رایج مملکت جمهوری اسلامی ایران بوده باشد. نقداً (یا شماره چک) حاضراً از ید مشتری به قبض اخذ بایع درآمد و تسلیم بایع گردید و اسقاط کافه خیارات نمودن خصوصاً خیار الغبن ولو کان فاحشاً بلا فحش بنا به جريان صيغه و اخذ ثمن بيع مذكور از ملكيت بايع زایل به حقيقت و ملكيت مشتري الموصوف قرار و استقرار شرعي پذيرفت فله التصرف باي نحو شاء و اراده و نمانده نيت مر بايع هيچ حقي و حقوقي و بایع از عین مبیع خلع ید نمود و به تصرف مالكانه مشتري درآمد كتصرف الملاك في املاكهم و ذوي الحقوق في حقوقهم

 

تحریر مورخه سی دی ماه یک هزار وسیصد هشتاد و نه هجری شمسی برابر با 15 محرم‌الحرام 1432 هجری قمری.

  • Like 16
لینک به دیدگاه
یکی از کارهایی که در گذشته ارج و قرب بالایی داشت قباله‌نویسی و سندنویسی بود. آدم‌هایی معدودی می‌توانستند بنویسند و معمولاً این کار را کسی انجام می‌داد که به عنوان معتمد مردم شناخته می‌شد. هنوز هم بعضی‌ها فکر می‌کنند نوشتن سند و قباله کار شاقی است. این سال‌ها قباله‌ها و اسناد باید حالت رسمی داشته باشد و اداره ثبت اسناد و محضر‌های حقوقی این کار را انجام می‌دهند. اما هنوز هم بعضی‌ها برای کم کردن خرج به یک قولنامه یا قباله ساده متوسل می‌شود. در واقع دیگر قباله تازه‌ای نوشته نمی‌شود و نویسندگان همان متن را می‌نویسند و جای نام خریدار و فروشنده را عوض می‌کنند و خیلی وقت‌ها حتی معنی آنچه می‌نویسند را نمی‌دانند. آن بخش آخری هم عقد معامله است که خودمونی بهش می‌گن «کافه خیارات»

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

بعد الحمد الصلواه غرض از تحریر و تسطیر و ترقیم و نگارش این کلام شریعت الدلالات مبنی بر ذکر و بیان آن است که حاضر بزم تحریر گردید ستوده خصال و نیکو صفات جناب آقای …. شناسنامه شماره …. متولد …. صادره از گراش فارس در حال صحت نفس و کمال عقل و شهور دانش و جمیع شروط شرعیه دون الاکرا و اجبار بل‌البطوع و الرغبه و الاختيار درمعرض مبايعه صحيحه شرعيه قطعيه لازمه جازمه اسلاميه درآورد و بفروخت به صداق شعار سرکار خانم ….. به شماره شناسنامه …. متولد …. و ساکن …. آنچه را حين العقد مالك و متصرف بود و قدرت تسلط بربيع آن داشت و آن عبارت است از تمامی همگی و جملگی شش دانگ یک قطعه زمین به مساحت ….. (به حروف) متر مربع الواقع در منطقه معروف و مشهور به (نام محله) از محلات منطقه معروف گراش المحدود به حدود اربعه زمین مذکور به شرح زیر است سمت شرق به طول …. می‌رسد به زمین …… و غرباً به طول …. متر می‌رسد به دیوار …. و جنوباً به طول …. می‌رسد به زمین …. و شمالاً به طول ده متر می‌رسد به کوچه عام ( ویا خیابان) این حد حدود طبق سند خریداری (نام مالک در سند) این از جمله معلومات است کلاً طراً بثمن معین المبین مرضی الطرفین و به قول الجانبین و مبلغ ….. میلیون تومان معادل …. ریال وجه رایج مملکت جمهوری اسلامی ایران بوده باشد. نقداً (یا شماره چک) حاضراً از ید مشتری به قبض اخذ بایع درآمد و تسلیم بایع گردید و اسقاط کافه خیارات نمودن خصوصاً خیار الغبن ولو کان فاحشاً بلا فحش بنا به جريان صيغه و اخذ ثمن بيع مذكور از ملكيت بايع زایل به حقيقت و ملكيت مشتري الموصوف قرار و استقرار شرعي پذيرفت فله التصرف باي نحو شاء و اراده و نمانده نيت مر بايع هيچ حقي و حقوقي و بایع از عین مبیع خلع ید نمود و به تصرف مالكانه مشتري درآمد كتصرف الملاك في املاكهم و ذوي الحقوق في حقوقهم

 

تحریر مورخه سی دی ماه یک هزار وسیصد هشتاد و نه هجری شمسی برابر با 15 محرم‌الحرام 1432 هجری قمری.

 

 

السلام علیک یا شیخنا

شما که در خیارات تبحر دارین ای کاش خیار غبن رو هم توضیح میدادین مستفیض میشدیم

رفع الله درجاتک

  • Like 8
لینک به دیدگاه
حس بویاییت مشکل داره:banel_smiley_4:

 

نه آبجي.بوش همه جا رو گرفته.بصيرت ميخواد.:ws3:

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

:icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

:ws3:

نه آبجي.بوش همه جا رو گرفته.بصيرت ميخواد.:ws3:

 

:icon_gol:

 

:w127::w127:

من فقط بو گندیدگی به مشامم میاد:ws3:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
السلم علیک کسی منو صدا کرد

وعليكم السلام يا حاج آقا...

ظهورتون مبارك...ما منتظران چشمانمان كور گشت در فراغ شما:gol cheshmak:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...