Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۸۹ ماريو كاپچي Mario Capecchi امریکایی ايتاليايي تبار، کودک خیابانی که جايزه برنده نوبل پزشكي سال 2007را از آن خود كرده است اولين درسهاي خود را در كلاس سختيها و بدبياريهاي دوران كودكي فراگرفت. ماريو كاپچي ايتاليايي تبار اولين درسهاي خود را در كلاس سختيها و بدبياريهاي دوران كودكي فراگرفت. ماريو زماني كه كودكي بيش نبود ، مادرش به عنوان زنداني سياسي در يك اردوگاه نازيها زنداني شد و او مدت چهار سال در خيابانهاي ايتاليا سرگردان بود. ماريو كاپچي كه در سال ۱۹۳۷در ورونا به دنيا آمده است ميگويد وقتي مادرم را به بازداشتگاه نازي “داخائو” بردند فقط سه سالم و نيم سن داشتم. او مرا به يك خانواده كشاورز در ايتاليا سپرد، زيرا گمان ميكرد بدون او شانس بيشتري براي زنده ماندن دارم. بعد از آن پولهايي كه مادرم به آنها داده بود تمام شد و من درحالي كه چهار سال و نيم سن داشتم تا ۹سالگي در خيابانها رها شدم. نميتوانم بگويم چگونه زنده ماندم. لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۸۹ او در مصاحبه دانشگاه يوتا در سال ۱۹۹۷جزييات دلخراش و تلخ بيشتري از زندگي خود را بيان كرده است. ماريو ميگويد به طرف جنوب رفتم گاهي در خيابانها زندگي ميكردم، گاهي به دستههاي ساير كودكان بيخانمان ميپيوستم و گاهي در يتيمخانه بسر ميبردم، اما بيشتر وقتها گرسنه بودم. او يك سال را در شهر رجيو امليا بود كه به علت سوءتغذيه در بيمارستان بستري شد. مادر ماريو بعد از پايان جنگ جهاني دوم ، پس از يك سال جستجو سرانجام فرزندش را يافت و آن دو راهي آمريكا شدند. در آنجا شانس به او روكرد، هر چند هنوز زبان انگليسي را ياد نگرفته بود. ماريو ميگويد خيلي خوش شانس بودم. داييام در آمريكا زندگي ميكرد. او يك فيزيكدان عالي بود. اين موقعيت مرا به سوي علم كشاند. ابتدا آموختن فيزيك را آغاز كردم بعدها به زيست شناسي روي آوردم. ماريو اكنون استاد برجسته زيست شناسي و ژنتيك انساني در دانشگاه يوتا است او معتقد است زندگي خياباني به سرسختي او به عنوان يك دانشمند كمك كرده است. در آزمايشگاه او اين سرسختي را براي پرورش موشهاي عالي بكار گرفت. اين شيوه يك روش تحقيقاتي پرورش موشها فاقد يك ژن خاص است كه به دانشمندان در درك عملكرد ژنهاي مجزا كمك ميكند. لینک به دیدگاه
Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۸۹ او ميگويد يكي از كارهايي كه بايد انجام داد آنست كه آنقدر حماقت داشته باشي كه طرحي را بيشتر مردم آن را كنار گذاشتهاند، ادامه دهي. او مسير خود را به سوي جايزه نوبل فقط شانس ميداند. او اميدوار است فرصتها و منابع در اختيار ساير دانشمندان جوان قرار گيرد تا تواناييهايشان را اثبات كنند. به نظر او، درسي كه از تجربه او ميتوان گرفت اينست كه نميتوان پيشبيني كرد كه استعدادها از كجا ظهور خواهند كرد بنابراين بايد امكانات پيشرفت و ترقي براي همه فراهم باشد لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده