رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

برو...

برو از یک قدمی دریا صدایم کن!

از هزار مایلی یه لبخند

از جایی بلند تر از فردا

کویر تر از دریا

و من ...

بی صدا می مانم

پر از بغض!

پر از اشکهای خشک!

تا شاید برقصد این ترانه زرد

تا شاید آرام شود

این تلاطم موجهای بی دریا!

آه ... اما!

.

.

.

ع.د

  • Like 15
  • پاسخ 44
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

همش دارم براش مینویسم

از لحظه ای تلخ تنهاییم

از لمس غم

تا عشق بازی کلمات با بُفض تو گلوم

باز یه حس غریب

باز من

باز تو و فریب

...

بیخیال!

.

.

.

ع.د

  • Like 9
ارسال شده در

نوبت توست

من سوختم!

.

.

.

ع.د

  • Like 10
ارسال شده در

نوشته بالا دو کلمه نیست! دو هزارکلمه است! دو میلیون کلمه! نمی دانم چند کلمه فقط میدانم هزار هزار حس بود پشت هر کلمه! وقتی نوشتم سوختم! دلم سوخت! من زیاد مینوسم! اما این یکی فرق کرد برام! فقط خواستم این توضیح رو بدم که ...

بیخیال!

بازم

بُغض!

  • Like 12
ارسال شده در

چیه؟

بازم رسیدم به پایان؟

یا هنوز بدهکارم به فردا؟

من با تو یه نگاه بود حسابمون

اونم که کس دیگه ای اومد و

با اون حساب کردی!

چرا چک من برگشت خرد نمیدونم

فقط میدونم الان دوماه میشه که تو زندونتم

دو ماه با یه بغض!

نه به جرم چک به محل

که به جرم بی محلی های تو

و

.....

بیخیال!

 

.

.

.

ع.د

  • Like 8
ارسال شده در

هیچ

هیچ

و هیچ

دیگر حتی شعر هم نمی توانم بگویم

چه کردی با من؟

نمی دانی

می دانم

می دانم

مگر چه کردم با تو؟

فقط

فقط دوستت داشتم

همین!

نفهمیدی اما

نفهمیدی

قصه تکراری نفهمیدن را بهانه کردی که بری

فهمیدم

برو

برو

باز من ماندم و

بغض!

و هیچ!

.

.

.

ع.د

تقدیم با یه سبد گل مریم به آنکه خودش میداند کیست!

  • Like 12
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

یادش مونده

هنوزم میبینه منو

گاهی

اونم زیر بارون

نه!

این بار فرار نمیکنم

بزار حرفمو بشنوه

...

داره میاد

بارون تموم تنمو خیس کرده

بخار گرم نفس کشیدنم تو بارون

زیر نور سفید تیر برق سر کوچه

وای...

داره میرسه

معمولا شبا میره پیاده روی

...

پوست دستام داره کنده میشه

بس که به هم مالیدمشون

...

وای رسید

...

سلام

.

.

.

ع.د

  • Like 8
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

سعی کن ساده کوچ کنی

ساده ...

و هم بغض باران

همین!

.

.

.

ع.د

  • Like 10
ارسال شده در

به پنجره زل زده ام

به تنهایی هایم

به بوته یاس

به بی کسی هایم

به یه رهگذر

به دلواپسیهایم

و به تو

به ...

و بغض!

.

.

.

ع.د

  • Like 8
ارسال شده در

یه حرفی جا ماند ...

بگذار به تک تک نگاه هایش پاسخ بدم

بگذار زیر حرف ها و تعنه های تلخش نمانم

بگذار قسمت بود رو طور دیگر معنی کنم

بگذار ...

اما نه!

دلم بارانی تر از سیاهی ابرهای دلشه ...

بگذار تنها بمانم

و بغض

و هیچ

و ...

.

.

.

ع.د

  • Like 8
ارسال شده در

پرنده برقص

آواز بخوان

ساز بزن

امروز سالگرد تنهایی هایم

سالگرد بغض هایی از جنس نبود تو

چه تلخ میشن گاهی شکرشادها

من امروز باز میمیرم

باز ترانه هایم نو میشوند

از کهنگی فراق

فقط یادت باشد

همین!

.

.

.

ع.د

  • Like 26
ارسال شده در

تلنگر زد

باز نگاهت به تنم

که شاید بشنود لبانم

که این چنین گوش میدهد به نفسهایت

و من هنوز اسیر حرفای چشمانتم

من را باور کن

که لبالب با تو عاشقم

تا

بغض!

.

.

.

ع.د

  • Like 25
ارسال شده در

تلنگر زد

باز نگاهت به تنم

که شاید بشنود لبانم

که این چنین گوش میدهد به نفسهایت

و من هنوز اسیر حرفای چشمانتم

من را باور کن

که لبالب با تو عاشقم

تا

بغض!

.

.

.

ع.د

  • Like 25
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

باران بودی تا حالا

خیس خیس

پر از تازگی

پر از لطافت

پر از احساس

نه!

باران نه! قطره هم نشدی برای دل بارانیم!

برای اشکهای پنهانیم!

بغض ... آه های تنهاییم!

باران شو!

همین!

.

.

.

ع.د

  • Like 22
  • 1 ماه بعد...
ارسال شده در

باز ستاره ها می شمارند مرا

ولی ماه با من قهر است

شاید باید صبح بود

شاید باید دریا بود

شاید اصلا نباید بود

نمی دانم

تو بگو

هی...

یادم رفت

دیگر تو نیستی

.

.

.

ع.د

  • Like 19
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

شما!

نوبت شماست...

وقت من تموم شد!

باید دنبال عقربه هام بگردم

یا دنبال یه ساعت شنی بی عقربه

شاید این بار نوبتم شد به موقع برسم!

.

.

.

ع.د

  • Like 19
ارسال شده در

باید گذشت

یادش بخیر کوچه سایه

روبرو پارک ملت

داشتیم میرفتم

یا

داشتم میرفتیم

نمیدانم

ولی خوب یادمه

اون حس خوب و ...

...

دیروز اونجا بودم

به یاد ...

یادش بخیر!

.

.

.

ع.د

{واسه دل خودم}

  • Like 18
ارسال شده در

the-time-i-had-some-time-alone-dior-homme-ss11-2.jpg

چه هوای سردی!

گوشه های پیاده رو هنوز سفیدی برف با چشمانم عشق بازی میکند!

آسمان هم هنوز تنهاست!

منم!

قدم میزنم!

قدم میزنم!

تنهایم ... با یادت

قدم میزنم!

گریانم ... با نگاهت

قدم میزنم!

بی کس تر از دیروز ... با فردایت

قدم میزنم!

نیستی ... اما هنوز قدم میزنم!

آه...

راستی اگه یه روز قدم زدی ...

بدون خیلی دوستت داشتم و ...

بیخیال!

قدم میزنم!

.

.

.

ع.د

  • Like 19
ارسال شده در

باز یه اتاق فیروزه ای

یه پنجره نیمه باز

و پرده های رقصان

...

باز یه تخت دونفره

یه دیوار پر از جای میخ

و تنها یک قاب عکس

...

باز من

باز تو

باز من بی تو

...

حال آمدی

دستت پر از قاب عکس

نگاهت پر از خاطره...

اما من

تنها

روی تخت دراز به دراز

بی حرکت

و بی نفسم

...

دیر آمدی!

خیلی دیر...

.

.

.

ع.د

  • Like 12
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

بهم هیچی نگو

بزار فقط نگاهت کنم

ساعتهاست به یادت میخکوبم

شاید تو باشی فقط

........

دستم به قلم نمی ره

بی خیال

فقط میخوام نگاهت کنم

بگذار دنیا رو آب ببره

صبح شب شه و شب صبح

مهم نیست

می خواهم فقط نگاهت کنم

صدای باران نوازش میکند تمام تن خیسم را

تکان که نمی خورم هیچ

دوست دارم بازم نگاهت کنم

باد تمام شد هوا صاف

من هنوز دارم نگاهت میکنم

پسرکی در کنارم فال می فروشد

همه فالهایش را خریدم

رفت

همچنان دارم نگاهت میکنم

...

گویی تو شمعی و من اشکهایت

نمیدونم چرا باز

پروانه وار نگاهت میکنم

.

.

.

ع.د (علیرضا داودی نیا)

تقدیم به تو که هنوز دارم نگاهت میکنم

  • Like 12

×
×
  • اضافه کردن...