soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۸۹ كوله پشتیاش را برداشت و راه افتاد. رفت كه دنبال خدا بگردد و گفت که تا كولهام از خدا پر نشود برنخواهم گشت. نهالی رنجور و كوچك كنار راهایستاده بود، مسافر با خندهای رو به درخت گفت: «چه تلخ است كنار جادهبودن و نرفتن؛» درخت زیرلب گفت: «ولی تلخ تر آن است كه بروی و بیرهاورد برگردی. كاش میدانستی آنچه در جستوجوی آنی، همینجاست...» مسافر رفت و گفت: «یك درخت از راه چه میداند، پاهایش در گِل است، او هیچگاه لذت جستوجو را نخواهد یافت.» و نشنید كه درخت گفت: «اما من جستوجو را از خود آغاز كردهام و سفرم را كسی نخواهددید؛ جز آن كه باید.» مسافر رفت و كولهاش سنگین بود. هزار سال گذشت، هزار سالِ پر خم و پیچ، هزار سالِ بالا و پست. مسافر بازگشت رنجور و ناامید. خدا را نیافته بود، اما غرورش را گم كرده بود... به ابتدای جاده رسید. جادهای كه روزی از آن آغاز كرده بود. درختی هزار ساله، بالا بلند و سبز كنار جاده بود. زیر سایهاش نشست تا لختی بیاساید. مسافر درخت را به یاد نیاورد. اما درخت او را میشناخت. درخت گفت: «سلام مسافر، در كولهات چه داری، مرا هم میهمان كن.» مسافر گفت: «شرمندهام، كولهام خالی است و هیچ چیز ندارم.» درخت گفت: «چه خوب، وقتی هیچ چیز نداری، همه چیز داری. اما آن روز كه میرفتی، در كولهات همه چیز داشتی، غرور كمترینش بود، جاده آن را از تو گرفت. حالا در كولهات جا برای خدا هست» و قدری از حقیقت را در كوله مسافر ریخت... دستهای مسافر از اشراق پر شد و چشمهایش از حیرت درخشید و گفت: «هزار سال رفتم و پیدا نكردم و تو نرفتهای، این همه یافتی!» درخت گفت: «زیرا تو در جاده رفتی و من در خودم ، و پیمودن خود، دشوارتر از پیمودن جادههاست ...» 12 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۸۹ جاي يك چيز را در زندگيت عوض كن تا زندگيت زيبا شود! بجاي ترس از خدا، عشق را جايگزين كن! 4 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 دی، ۱۳۸۹ زندگی در زندگی کردن است. زندگی یک شیئی نیست، یک روند است. بجز زیستن، راهی برای دستیابی به زندگی نیست: جریان داشتن و جاری شدن به همراه آن. اگر در یک فلسفه، دریک عقیده ی جزمی و در الهیات به دنبال معنی زندگی میگردی، راهی مطمئن برای ازدست دادن زندگی و معنای آن یافته ای. زندگی چیزی نیست که به انتظارت نشسته باشد، در درونت اتفاق می افتد. زندگی چیزی نیست که همچون یک هدف در آینده باشد که به آن برسی، در همین لحظه و در اینکاینجاست در تنفس هایت، در گردش خونت و در تپش قلبت. هرآنچه که هستی زندگی تو است و اگر شروع کنی که معنی آن را درجایی دیگر بیابی، آن را از کف می دهی. 4 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 دی، ۱۳۸۹ زیبا بود ولی جایی برای بحث نداشت میتونه محل گفتگو داشته باشه. که داره. همیشه که نباید سر هر موضوعی بحث بشه. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده