spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ در پی انتشار شعری در خبرگزاری فارس توسط امیر عاملی خطاب به محمدرضا شجریان ، متن این شعر و همچنین جواب شجریان به این شعر : گم شدی آوازه خوان پیر ما گم شدی آخر به زیر دست و پا کرد بیگانه تو را ابزار خویش خود شدی تا نور حق دیوار خویش ربنایت چون خودت از یاد رفت خیل شاگردان، هلا! استاد رفت رفتهای از پیش ماها دور حیف در سر پیری شدی مغرور حیف مطرب عهد شبابم بودهای مزه نان و کبابم بودهای خوب میخواندی صدایت خوب بود بعد تاج اصفهان مطلوب بود میزدی چه چه برای شیخ و شاب با نوای تار و تنبور و رباب هست ساز اینک ولی آواز نیست یک در گوشی به سویت باز نیست تا نپیوندی عزیزم بر زوال کاشکی بودی مرید اعتدال مکر آمریکا تو را منفور کرد زرق و برق غرب چشمت کور کرد چونکه پیراهن دو تا شد بد شدی مثل آن مطرب که بد میزد شدی «سایه»ات فرموده بود آوازهخوان که مرید پیردل باش و بمان لیک ای مطرب دریغا که غرور کرد از مردم تو را صد سال دور وقت پیری ناز کردی با همه ناز را آغاز کردی با همه ناز کم کن سوی ملت باز گرد کم بگو از یأس ای استاد زرد» جوابیه محمدرضا شجریان : مطلع گردیدم که این بنده را مور خطاب قرار دادید . با اینکه از فن شعر سرایی بهره چندانی ندارم لیکن چند بیتی فی البداهه و بی ویرایش در جوابتان نگاشته شد ، باشد که قضاوت بین ما واگذار شود به ملت بزرگ ایران . خاک پای ملت ایران - محمد رضا شجریان گم نخواهد شد صدای ِ ناز من چونکه از دل می رسد آواز من این نه آواز من و ساز من است این صدای سالهای میهن است ربنا خواندم که ملت روزه بود روزه ی دل بود و غمها می فزود من صدای شادی این مردمم من خود آزادی این مردمم حیف عمری را که جهل آمد پدید حیف ملت رنگ آزادی ندید من نه پیرم آنچه را گفتی حسود پیر راهم دان به هر بود و نبود مطربم خواندی عزیزا ، جاهلی جاهلی؟ نه ،نه ،بلکه عاملی تاج را قدرش شناسی بی خرد ای که خواندی ملتی را رنگ زرد؟ ملتی را گر ندیدی . مرده ای چوب رب را بی صدا تو خورده ای این نشان است تا روی رو به زوال هرکه شد خارج ز مرز اهتدال قدر "سایه" می شناسی ای عدو؟ او که هجرت کرد از رفته بر او سایه خورشید است در این آسمان گرچه گفته است او مرا آوازه خوان خانه ی من شد دل پیر و جوان معبد عشاق دل شد آستان من غرور خود ز ملت یافتم نی به زر یا زور قدری یافتم ناز را بازار ملت می خرد ملتی نامم به عزت می برد من اگر خاشاک باشم بهتر است بهتر از آنکس که مخدوم زر است خادمش افسوس نادان است و بس کی شناسد فرق زر با جمله خس من اگر پیرم ولی مستغنیم بی نیاز احترامم ،دون نیم گوشه گوشه ،نام من آواز شد آگهی شعرت به کین ،همساز شد جاهلا! زین بیش تو یاوه مگو رو ره عشق مرا ای دل بپو 26 لینک به دیدگاه
m.sarmast 1494 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 دی، ۱۳۸۹ جواب دندان شکن یعنی همین.مرسی استارتر.مرسی استاد:icon_gol: 1 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۸۹ به نظربنده آقاى اميرعاملى حركت بچه گانه اى كردند چون دروادى شعروادب استاد سرآمدند؛ برهمگان روشن است كه كسى مثل اميرعاملى نميتواند از اين در جلوى استاددر بياد 1 لینک به دیدگاه
دشتستان 68 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۹ گویند جواب ابلهان خاموشی است خاموش شدیم وابلهان بس نکنند! باز هم سیب بچین حوا بگذار بگذار از اینجاهم بیرونمان کنند خسته ام خسته ام ازاین تکرار لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۹ با عرض پوزش از دوستان انگار که جوابیه مال خود استاد نبوده ویکی از دوست داران ادب وهنر فارسی جوابیه رو دادن حالا باز بیشتر درموردش اطلاعات پیدا میکنم ومیزارم همین جا ممنون 5 لینک به دیدگاه
Rumi 2633 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۹ این جوابیه ماله خانوم مریم رسول زادگان هستش که تقدیم کردن به استاد شجریان.... 10 لینک به دیدگاه
arian ariaey 1755 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۸۹ با عرض پوزش از دوستانانگار که جوابیه مال خود استاد نبوده ویکی از دوست داران ادب وهنر فارسی جوابیه رو دادن حالا باز بیشتر درموردش اطلاعات پیدا میکنم ومیزارم همین جا ممنون این جوابیه ماله خانوم مریم رسول زادگان هستش که تقدیم کردن به استاد شجریان.... :icon_gol: 2 لینک به دیدگاه
farid.wtpm 436 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ از اطلاع رسانى ممنون اگر جوابيه هم نبود حق به همه آشكار است لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده