رفتن به مطلب

سنت يا مدرنيته


ارسال های توصیه شده

اصولا" خيلي كم تلويزيون نگاه مي كنم.از خيلي وقت پيش.ترجيح ميدم اگه وقتي دارم با خونواده حرف بزنم و يا با پسر كوچولوم بازي كنم.اما گاهي اوقات توفيق اجباري حاصل ميشه و همپاي خانوم ميشينم پاي تلويزيون.آخر شبها سريالي پخش ميشه به اسم مرگ تدريجي يك رويا به كارگرداني فريدون جيراني.يادمه دو سه ساله پيش هم ميداد و الان تكرارشه...

 

خودم تو يه خونواده سنتي به دنيا اومدم و هنوز خيلي از باورهام ناشي از تربيت سنتيه كه داشتم.خيلي از باورهامو با تشخيص خودم تغيير دادم و با خيليهاش هنوز درگيرم.همسرم هم مثل من.هر چند با مقاومت زياد و اصرارهاي گاه و بيگاه من.

با ديدن اين سريال سوال بزرگي تو ذهنم كه بود پررنگتر شد و اونم اينه كه ما چرا از سنت گريزانيم.مدرنيسم چي ارمغاني برامون آورد؟آيا نميشه تكنولوژي امروزي رو با سنت تطابق داد؟اصلا" ما آيا قادر به انتخابيم يا به جبر روزگار بايد استانداردهاي مدرنيسم رو هم بپذيريم؟خواستم تو نت بگردم تا به جوابي براي اين سوال دست پيدا كنم اما بهتر ديدم اول با شما دوستان نوانديشم در ميون بزارم تا نظرات شما رو هم بدونم

  • Like 16
لینک به دیدگاه

من زياد با نظرات سنتي موافق نيستم و به همون اندازه در مورد مدرنيسم.چون هيچكدوم 100درصد درست نيستن.البته اين نظر منه.شايد يكي بخواد به طور مطلق يكي از اين دوتارو انتخاب كنه.به نظر من بهتر هر دو با هم باشن.

  • Like 8
لینک به دیدگاه
كه ما چرا از سنت گريزانيم.مدرنيسم چي ارمغاني برامون آورد؟آيا نميشه تكنولوژي امروزي رو با سنت تطابق داد؟ا

 

خب براي راحتي و اسان شدن كارها ،،، كاريشم نميشه كرد

البته بحث تطابق تكنولو‍ي با سنت و فرهنگ خيلي جواب نميده چون معمولا صحيح تر اينه كه فرهنگ هر تكنولو‍ي با خود اون وارد بشه تا راحت تر بشه از ان استفاده كرد

  • Like 6
لینک به دیدگاه
اتفاقا سنت اگه تو زمینه اخلاقیات باشه خیلی هم خوبه

 

 

وقتي تكنول‍وي پيشرفت كنه خود بخود خيلي اخلاقيات تغيير ميكنن مثلا قبلا كه تلوزيون اينترنت و ماهواره ... اينا نبود صميميت بين خانواده ها بيشتر بوده وقت بيشتري برا هم ميزاشتن دور هم جمع ميشدن دلسوز تر بودن حس هم دلي قويتر بود اما ...

براي همين بهتر سنتها حفظ بشن مثلا همين شب يلدا و جشن نوروز، سيزده بدر ، ...

  • Like 6
لینک به دیدگاه
اتفاقا سنت اگه تو زمینه اخلاقیات باشه خیلی هم خوبه

اما مدرنیسم اگه به معنی بی بند باری و زیر پا گذاشتن تعهداته خیلی بده

مدرنيسم رو همه جا ميشه ديد.نه فقط تو ترويج بي بند و باري.اصلا" منظورم اين نيست.شايد بد بيان كرده باشم.اين كه پسري كه تازه پشت لبش سبز شده ميگه من خودم بايد درباره نوع زندگيم تصميم بگيرم ناشي از انديشه مدرنيسمه.و خيلي چيزهاي ديگه...

وقتي تكنول‍وي پيشرفت كنه خود بخود خيلي اخلاقيات تغيير ميكنن مثلا قبلا كه تلوزيون اينترنت و ماهواره ... اينا نبود صميميت بين خانواده ها بيشتر بوده وقت بيشتري برا هم ميزاشتن دور هم جمع ميشدن دلسوز تر بودن حس هم دلي قويتر بود اما ...

براي همين بهتر سنتها حفظ بشن مثلا همين شب يلدا و جشن نوروز، سيزده بدر ، ...

با اين حساب كه تو ميگي آرش جان يعني اين تفكر تحميليه و ما ناچار به انتخاب اون هستيم.درسته؟

  • Like 4
لینک به دیدگاه
اصولا" خيلي كم تلويزيون نگاه مي كنم.از خيلي وقت پيش.ترجيح ميدم اگه وقتي دارم با خونواده حرف بزنم و يا با پسر كوچولوم بازي كنم.اما گاهي اوقات توفيق اجباري حاصل ميشه و همپاي خانوم ميشينم پاي تلويزيون.آخر شبها سريالي پخش ميشه به اسم مرگ تدريجي يك رويا به كارگرداني فريدون جيراني.يادمه دو سه ساله پيش هم ميداد و الان تكرارشه...

 

خودم تو يه خونواده سنتي به دنيا اومدم و هنوز خيلي از باورهام ناشي از تربيت سنتيه كه داشتم.خيلي از باورهامو با تشخيص خودم تغيير دادم و با خيليهاش هنوز درگيرم.همسرم هم مثل من.هر چند با مقاومت زياد و اصرارهاي گاه و بيگاه من.

با ديدن اين سريال سوال بزرگي تو ذهنم كه بود پررنگتر شد و اونم اينه كه ما چرا از سنت گريزانيم.مدرنيسم چي ارمغاني برامون آورد؟آيا نميشه تكنولوژي امروزي رو با سنت تطابق داد؟اصلا" ما آيا قادر به انتخابيم يا به جبر روزگار بايد استانداردهاي مدرنيسم رو هم بپذيريم؟خواستم تو نت بگردم تا به جوابي براي اين سوال دست پيدا كنم اما بهتر ديدم اول با شما دوستان نوانديشم در ميون بزارم تا نظرات شما رو هم بدونم

 

البته سریال مرگ تدریجی یک رویا سریال جالبی نیست و توش برخوردای احمقانه ای میشه و نمیشه عملکرد اون هنرپیشه های داستانو به پای مدرنیته نوشت بخصوص خواهر اون دختر نویسنده که بیشتر حالتهای یه بیمار روانپریش و حسود رو داره

 

 

اما در بحث سنت و مدرنیته

بشضر همواره در طول تاریخ شاهد تغیرات مداوم در زندگی خودش بوده انسانه بعد از دوره غار نشینی و شکار به کشاورزی و تجارت و تشکیل تمدنهای ابتدایی رسیدند و در سیر تاریخ پس از گذر از عصر انقلاب صنعتی به امروز رسیدند که تقریبا هیچ چیزی غیر ممکن نیست ...............اما با تغیر شرایط و امکانات جوامع هم تغییر کردند

از نظر من دو مسئله در تغییر جوامع در سیر رشد بشر موثر هست

1. تکنولوژی در دسترس جامعه

2.فرهنگ و عقاید و سنتهای جامعه

 

یعنی اگر تغیرات زمان خودمون رو اسمش رو مدرنیته بذاریم که حاصل ورود تکنولوژی های جدید در جامعه های مختلف میبینیم که هر جامعه ای بسته به سنتهای حاکمه خودش به نوعی خاص داره مدرنیته رو تجربه میکنه

مثلا

هواپیما یکی از نشانه های جامعه مدرنه که انسان با اون میتونه سریع و راحت سفر کنه

اما در جوامع اسلامی از جمله خودمون

نصف بیشتر سفرهای هوایی زیارتی هستند ........در حالیکه در جامعه هی غربی مثلا المان همچین چیزی بی معناست

یعنی یک تکنولوژی خاص اما دو استفاده متفاوت

یا چیزهای دیگری مثل موبایل، کامپیوتر، ماهواره و...........................

 

البته خود وجود تکنولوژی به تنهایی تاثیرات خاص خودش رو هم داره

مثلا نوع ساختار خانه های امروزی

فرض کنید که وسیله ای بنام اسانسور و پمپ اب نبود......ایا خانه های چند طبقه ساخته میشد .....برای هر یه بشکه اب باید 20 طبقه بالا پایین میرفتیم

پس تکنولوژی چه بخواهیم و چه نخواهیم در زندگی ما وارد شده ولی همواره سنتهامون روش تاثیر گذار بودند و خواهند بود ..............

البته در هر دوره تارخی که مراجعه کنیم بین انسانهای فکور و عامی در برخورد با یه مسئله خیلی تفاوت هست

اینو میشه از انتخاب الگوهای افراد تشخیص داد .......مثلا دانشجویی رو در نظر بگیرید که بدنیال علم داره در موضوعی اخرین تحقیقات علمی رو بررسی میکنه و در عین حال با ادبیات و فرهنگ خودش هم اشناست و خیلی هم مدرن فکر میکنه و در عین حال ظاهری ساده داره

و از اون طرف دانشجوی تنبل ننری که به زور اینکه باباش گفته درس بخون میاد دانشگاه اونم دانشگاههای پولی معمولا تا از پسر خاله ش که لیسانس داره عقب نباشه نه تنها درس نمیخونه نه تنها از موضوعات جدید و قدیم اطلاعات نداره بلکه به جهت اینکه نشون بده خیلی مدرنه و جدید فکر میکنه میره موهاشو سیخ سیخی میکنه یه شلوار لی فاق کوتاه میپوشه و زیر ابرو ور میداره

تو همون جامعه امریکا که نهایت مدرنیسم اونجاست هم این دو قشر رو قابل تشخیصن

ممنون از موضوع جالبی که انتخاب کردی

  • Like 13
لینک به دیدگاه
مدرنيسم رو همه جا ميشه ديد.نه فقط تو ترويج بي بند و باري.اصلا" منظورم اين نيست.شايد بد بيان كرده باشم.اين كه پسري كه تازه پشت لبش سبز شده ميگه من خودم بايد درباره نوع زندگيم تصميم بگيرم ناشي از انديشه مدرنيسمه.و خيلي چيزهاي ديگه...

 

با اين حساب كه تو ميگي آرش جان يعني اين تفكر تحميليه و ما ناچار به انتخاب اون هستيم.درسته؟

 

 

 

بله دقيقا وضعيت الان ما مثل راننده اي ميمونه كه سوار ماشين با سرعت سرسام اوري حركت ميكنه مسلما نبايد انتظار داشته باشي از ديدن مناظر اطراف جاده لذت ببره چون سرعت اين اجازه رو نميده

مدرنيته همون سرعت و زيبايي هاي فرهنگي و سنتي هم همون مناظر اطراف جاده است

.

.

.

 

اما ميشه هر از گاهي توقفي كرد و ابي نوشيد و منظره اي ديد ولي خيلي محدود

  • Like 5
لینک به دیدگاه
اصولا" خيلي كم تلويزيون نگاه مي كنم.از خيلي وقت پيش.ترجيح ميدم اگه وقتي دارم با خونواده حرف بزنم و يا با پسر كوچولوم بازي كنم.اما گاهي اوقات توفيق اجباري حاصل ميشه و همپاي خانوم ميشينم پاي تلويزيون.آخر شبها سريالي پخش ميشه به اسم مرگ تدريجي يك رويا به كارگرداني فريدون جيراني.يادمه دو سه ساله پيش هم ميداد و الان تكرارشه...

 

خودم تو يه خونواده سنتي به دنيا اومدم و هنوز خيلي از باورهام ناشي از تربيت سنتيه كه داشتم.خيلي از باورهامو با تشخيص خودم تغيير دادم و با خيليهاش هنوز درگيرم.همسرم هم مثل من.هر چند با مقاومت زياد و اصرارهاي گاه و بيگاه من.

با ديدن اين سريال سوال بزرگي تو ذهنم كه بود پررنگتر شد و اونم اينه كه ما چرا از سنت گريزانيم.مدرنيسم چي ارمغاني برامون آورد؟آيا نميشه تكنولوژي امروزي رو با سنت تطابق داد؟اصلا" ما آيا قادر به انتخابيم يا به جبر روزگار بايد استانداردهاي مدرنيسم رو هم بپذيريم؟خواستم تو نت بگردم تا به جوابي براي اين سوال دست پيدا كنم اما بهتر ديدم اول با شما دوستان نوانديشم در ميون بزارم تا نظرات شما رو هم بدونم

در ایران هر شخصی با دید خودش مدرنیسم رو تعریف میکنه. مدرنیسم تقریبا در بین انسانهای جهان سومی ناشناخته است. بنا براین حتی اونایی هم که این دو تا را به هم ارحج یا بر تر و یا فروتر تصور میکنند خوشان نمیدانند چی میگن.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
در ایران هر شخصی با دید خودش مدرنیسم رو تعریف میکنه. مدرنیسم تقریبا در بین انسانهای جهان سومی ناشناخته است. بنا براین حتی اونایی هم که این دو تا را به هم ارحج یا بر تر و یا فروتر تصور میکنند خوشان نمیدانند چی میگن.

كاش بهتر بود به جاي پست اولم تلقي بچه ها رو از سنت و مدرنيته مي پرسيدم.البته امروز فرصتي شد تا درباره مدرنيسم و پست مدرنيسم يه كم مطالعه كنم.اما بحثهايي كه من خوندم بيشتر فلسفي بود تا اجتماعي و من كمتر سر در آوردم.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
اصولا" خيلي كم تلويزيون نگاه مي كنم.از خيلي وقت پيش.ترجيح ميدم اگه وقتي دارم با خونواده حرف بزنم و يا با پسر كوچولوم بازي كنم.اما گاهي اوقات توفيق اجباري حاصل ميشه و همپاي خانوم ميشينم پاي تلويزيون.آخر شبها سريالي پخش ميشه به اسم مرگ تدريجي يك رويا به كارگرداني فريدون جيراني.يادمه دو سه ساله پيش هم ميداد و الان تكرارشه...

 

خودم تو يه خونواده سنتي به دنيا اومدم و هنوز خيلي از باورهام ناشي از تربيت سنتيه كه داشتم.خيلي از باورهامو با تشخيص خودم تغيير دادم و با خيليهاش هنوز درگيرم.همسرم هم مثل من.هر چند با مقاومت زياد و اصرارهاي گاه و بيگاه من.

با ديدن اين سريال سوال بزرگي تو ذهنم كه بود پررنگتر شد و اونم اينه كه ما چرا از سنت گريزانيم.مدرنيسم چي ارمغاني برامون آورد؟آيا نميشه تكنولوژي امروزي رو با سنت تطابق داد؟اصلا" ما آيا قادر به انتخابيم يا به جبر روزگار بايد استانداردهاي مدرنيسم رو هم بپذيريم؟خواستم تو نت بگردم تا به جوابي براي اين سوال دست پيدا كنم اما بهتر ديدم اول با شما دوستان نوانديشم در ميون بزارم تا نظرات شما رو هم بدونم

 

واما محسن

وچالشی نو!

دی:

والا محسن جان من بیشتر از یکسال ونیم هست حتی به صفحه تلویزیون هم نگاه نمیکنم مگر درصورت اتفاق وگذر!

اما بحث سنت ومدرنیته طرفداران سینه چاک ومنقدان شسته رفته خودش رو داره

میتونیم از هربعدی به این فرایند وگذار نگاه کنیم ونتایج واقعا متفاوتی را دشت کنیم

هرارزشی درزمینه رفتاری شاخصه های بسیارزیادی برای ماندگاری یا برای تثبیت نیاز داره

بحث سختیه اخه

بزاریم بمونه برای یه موقعیت بهتر وشروع کنیم با قاشق های کوچولوتری اینارو بریزیم تو مخمون

دی::icon_gol:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
واما محسن

وچالشی نو!

دی:

والا محسن جان من بیشتر از یکسال ونیم هست حتی به صفحه تلویزیون هم نگاه نمیکنم مگر درصورت اتفاق وگذر!

اما بحث سنت ومدرنیته طرفداران سینه چاک ومنقدان شسته رفته خودش رو داره

میتونیم از هربعدی به این فرایند وگذار نگاه کنیم ونتایج واقعا متفاوتی را دشت کنیم

هرارزشی درزمینه رفتاری شاخصه های بسیارزیادی برای ماندگاری یا برای تثبیت نیاز داره

بحث سختیه اخه

بزاریم بمونه برای یه موقعیت بهتر وشروع کنیم با قاشق های کوچولوتری اینارو بریزیم تو مخمون

دی::icon_gol:

مرسي عزيزم.تو هميشه خوبي.مثل درخت ليموي خونمون چهار فصلي.هر جور كه راحتي ولي منتظر جواب كاملترت مي مونم.:icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
واما محسن

وچالشی نو!

دی:

والا محسن جان من بیشتر از یکسال ونیم هست حتی به صفحه تلویزیون هم نگاه نمیکنم مگر درصورت اتفاق وگذر!

اما بحث سنت ومدرنیته طرفداران سینه چاک ومنقدان شسته رفته خودش رو داره

میتونیم از هربعدی به این فرایند وگذار نگاه کنیم ونتایج واقعا متفاوتی را دشت کنیم

هرارزشی درزمینه رفتاری شاخصه های بسیارزیادی برای ماندگاری یا برای تثبیت نیاز داره

بحث سختیه اخه

بزاریم بمونه برای یه موقعیت بهتر وشروع کنیم با قاشق های کوچولوتری اینارو بریزیم تو مخمون

دی::icon_gol:

 

 

منم قاشق کوچولو میارم:ws3:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

نمیدونم تو کامنتای کودوم یکی از بچه ها بود که نوشته بود

انقدر جا برای اشتباههای جدید هست که اشتباه های گذشتگانو تکرار نکنیم

یا یه همچین چیزی...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

يکی از مجلات پايگاه حوزه ی علميه قم،گفت و گويی با دکتر محمد تقی کرمی،درباره ی "روابط پسران و دختران" در ايران داشته است.واقعياتی که در اين گفت و گو بر آنها انگشت نهاده شده، قابل توجه است.می گويند:

"امروزه روابط دختر و پسر به سمتی پيش می‌ رود که اگر مهار نشود، اين روابط جايگزين نهاد خانواده خواهد شد. بحران جدی‌تر از آن است که يک حکم شرعی زير پا گذاشته شود...حضور بيرون از خانه در ميان جوانان در حال نهادينه شدن است و اين حضور، تک‌ جنسيتی نيست ....بازتاب‌های مدرنيته، مانند ماهواره و تلفن همراه مشخص و آشکارند، اما تفکرات مدرن مانند ارزش بخشيدن به فرديت، ارزش بخشيدن به خواست، در اکنون زندگی کردن يا به عبارتی سکولار شدن، به طور مستقيم قابل مشاهده نيستند.تفکر مدرن حتی در ميان افراد مذهبی نيز رسوخ کرده است. اين فرهنگ، افراد را برای "در اکنون بودن" آماده می ‌کند. غير از تفکر مدرن، تربيت مدرن هم در حال نهادينه شدن است. در روابط دختر و پسر، تنها تفکر مدرن تأثير‌گذار نيست، بلکه جوانان ما اين گونه تربيت می ‌شوند و رسانه‌ها در چنين تربيتی نقش بسيار پررنگی دارد...يکی ديگر از ساختارهای تأثيرگذار، نفی مرجعيت‌های گذشته است. البته از بين رفتن مرجعيت‌ها، معلول ساختارهای ديگری است...يک دختر يا يک پسر هم‌ زمان به چند نفر فکر می ‌کند تا بتواند بهترين موقعيت را انتخاب نمايد. اين تفکر از نگاه سودانگارانه ی مدرن و در حال زندگی کردن، نشأت گرفته است...خرده ‌فرهنگ خوش‌باشی، تنوع ‌طلبی و به ‌روز بودن، معلول همين تغيير‌ سبک‌های زندگی است. خرده ‌فرهنگ‌ها و سبک‌های زندگی، تجليات متفاوتی دارند. برای مثال اگر در جامعه‌ای ارتباط با جنس مخالف مُد شود، نوع رابطه را نيز همان خرده ‌فرهنگ تعيين خواهد کرد...فيلم‌های رمانتيک موجب می‌ شوند تا بيننده با بازيگر هم ‌ذات‌پنداری کند. وقتی رسانه‌ها پيوسته به عشق‌های رمانتيک می ‌پردازند، بازتوليد اين نگاه کم‌کم به سبک زندگی تبديل می‌ شود که گاهی عمر آن کوتاه و گاهی نيز بلند است.در کشور ما عامل وحدت‌بخش هويتی از ميان رفته است...در گذشته تنوع ‌طلبی با زن دوم ارضاء می‌ شد، اما تنوع‌ طلبی به سبک امروزی، به گونه‌ای است که هر چه فرد به سمت اعمال غير مشروع پيش می ‌‌رود، بيشتر احساس لذت می‌ کند. گويی هر چه هنجارهای جامعه شکسته می‌ شوند، فرد به موقعيت‌های بهتر دست می ‌يابد. اين مسئله نيز کم کم به يک سبک زندگی تبديل می‌ شود...وقتی درصد بالايی از زنان متأهل با مردان نامحرم درد دل می‌ کند و يا روابط آنها منحصر به رابطه ی با همسرانشان نيست، اين مسئله بيش‌تر به تغييرات ساختاری و سبک‌های زندگی مربوط می ‌شود که در پس آن، دغدغه ی هويت جمعی نيز وجود دارد...اين استدلال که همه دوست ‌پسر يا دوست ‌دختر دارند، من هم بايد داشته باشم، از سبک‌هايی برآمده است که در پس آن عقلانيتی وجود ندارد...اين روابط علاوه بر خانواده، به ارزش‌ها و نهاد ديانت نيز لطمه می‌ زند...اين روابط ارزش‌های دينی را خدشه ‌دار خواهد کرد...به محض اين که يک نفر از رابطه ی دوستی کسی کنار می ‌رود، به جای تحليل کردن دلايل جدايی، به فکر نفر بعدی است! سبک زندگی مدرن، مانند يک فروشگاه بزرگ، انواع و اقسام انتخاب‌ها برای خريد يک محصول را برای مشتری القا می‌ کند...يک روان‌شناس در کتاب خود، درباره کسانی که به او مراجعه کرده بودند، از قول خانمی گفته بود چندين سال است به روابط آزاد جنسی معتاد شده و هر قدر هم سعی می‌کند آن را ترک کند، دوباره وسوسه می‌ شود؛ يعنی داشتن چنين روابطی، جزئی از هويت آن‌ها می‌ شود...اخيراً نگرش دختران به رابطه، تغيير کرده است؛ و دختران نيز با نگاهی مدرن به مسئله می‌ نگرند. مثلاً دختری که قبلاً به نيت ازدواج با پسری ارتباط برقرار ‌کرده بود، کم‌کم نفس رابطه برايش مهم‌تر می‌ شود، حتی اگر بداند اين رابطه به ازدواج منتهی نمی ‌شود...چرا مرجعيت‌ها از بين رفته است؟ ميان نيازهای واقعی پسران، و مرجعيتی که اين نيازها را به رسميت بشناسند، فاصله وجود دارد

 

اینا نقل قول هستند وبه منزله تایید یا رد مطلب نیستند

فقط میخوام مطالبی دراین زمینه دردسترس باشه اونم چه بهترازافراد مورد تایید خودشون باشه!

  • Like 2
لینک به دیدگاه

اینم یه نقل قول دیگه درباب ایدئولوژی وتاثیرات مدرنیته بر سنت واین حرفا

مستقیم نیست ولی میشه ریشه یابی کرد!

 

دکتر محمد سعيد ذکايی،استاد يار دانشگاه علامه ی طباطبايی و عضو کميسيون اجتماعی شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ،محقق اين پژوهش است.وی طی مصاحبه ای با روزنامه ی همشهری گفته است:

"يکی از دلايل اصلی در ايجاد سبک‌های جديد، روحيه ی فردی‌ شدن به ‌عنوان ارزش و ايدئولوژی است. فردگرايی جايگاه مهم‌ تری را برای جوانان ايجاد کرده است. آنها برای خود تصميم می ‌گيرند، آزادی عمل و استقلال دارند و ترجيح می‌ دهند آزمايش و خطا را بيشتر تجربه کنند. از طرفی نيز الگوها و مدل‌هايی که قبلا بيشتر می ‌توانست نقش راهنما و مدل را برای آنها ايفا کند، کمتر در دسترس است يا تأثير تعيين‌کننده کمتری دارد. معيار ديگر مؤثر در سبک زندگی جوانان، تنوع و تکثر رسانه‌هايی است که ارزش‌های جوانان از آنها متأثر می‌شود. فضای مجازی و فرهنگ رسانه‌ای به ‌عنوان گروه‌های مرجع بر ارزش‌های جوانان تأثير می ‌گذارد. رسانه‌ها به ‌صورت مستقيم عاملی هستند که افق‌ها و اولويت‌های متفاوتی را در معرض ديد جوانان قرار می ‌دهند. همچنين به واسطه تنوع در گروه‌های مرجع، ايده ی کمتر متکی بودن جوان‌ها به مدل‌های قبلی (مدل‌های نقشی که قبلا تعيين‌کننده بود) می ‌تواند قابل طرح باشد...طيف وسيعی از جوان‌های نسل چهارم انقلاب (دهه هفتادی‌ها) در معرض اجتماعی شدن متفاوتی بوده‌اند. اين نسل به‌عنوان نسل ديجيتال در مجاورت فضای مجازی و بازی‌های رايانه‌ای بودند. اين نسل با جوان‌های همه دنيا اشتراکاتی دارند و در ايران نيز به‌ نظر می‌ رسد مصرف، روی شناخت آنها تأثير گذاشته است...دوره‌ای است که وابستگی و مطيع بودن به نقش مرجع والدين و بزرگ ‌تر‌ها برای جوان‌ها کمتر قابل انتظار است و به ‌نظر می ‌رسد تمايل جوان‌ها به سمت اراده‌گرايی و انتخاب عمل بيشتر سوق پيدا کرده است...فرصت مصرف به همراه تکنولوژی‌های جديد باعث شده جوانان بيشتر در معرض توليدات فرهنگی غرب مانند ماهواره، فيلم، بازی‌های رايانه‌ای و موبايل ... باشند... مطالعات اخير نشان می ‌دهد که فرهنگ و زمان فراغت جايگاه مهم‌تری پيدا کرده است. زندگی فراغتی هم که برای جوان‌ها مطلوب بوده است، به ‌نظر می رسد که با فرصت‌هايی که رسانه‌ها و مصرف برای آنها ايجاد کرده اين اولويت بيشتر شده است".

  • Like 3
لینک به دیدگاه

هیچ کدوم.....آگاهی که بالا بره..قوانین مجبور میشن بر طبق تغییرات اگاهی و شعور مردم تغییر کنن در نتیجه فرهنگ سازی درست انجام میشه...چه اسمش باشه مدرنیته چه سنت چه تلفیقی از اینا مهم نیست..مهم همون تغییراتیه که باید انجام بشه و باید ازش استقبال کرد...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

سلام

بعد از انقلاب صنعتی و به وجود امدن تکنولوژیهای جدید وسرعت و ... دوره مدرنیته شروع شد و وقتی وارد کشور های جهان سوم و مخصوصا کشورهایی با پیشینه ی تاریخی عظیم مثل ایران شد این طرز تفکر رو به مردم القا کرد که الآن که دوره ی مدرن شده وقتشه اون چیزایی رو که دارین و باهاشون زندگی می کنین رو ببوسین بذارید کنار واسمشو بذارید میراث فرهنگی و سنت!!!به هر حال مدرنیسم در معماری شکست خورد پست مدرن اومد درستش کنه که نتونست ولی من نمی دونم در بقیه زمینه ها وضعش چطوره به نظر میرسه مدرنیسم بیشتر برای جدا کردن گذشته و شروعی تازه اومده.به نظر من تغییر جزء جدایی ناپذیر زندگی آدم هاست ولی به این معنی نیست که گذشته رو فراموش کنیم!شاید بهتر باشه روی کلمات سنت و مدرن بیشتر فکر بشه.اینا برداشت های خودم از صحبت های اساتیدم بود.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

به نظر من نباید گفت سنتی بودن خوبه یا مدرن بودن.

دو نوع احمق وجود داره:کسی که میگه این قدیمیه پس خوبه و کسی که میگه این جدیده پس بهتره...

باید دقت کنیم از افکار و عقاید و اعمال مدرن یا سنتی بودن کدوم درسته تا انجامش بدیم و کدوم غلطه تا دیگه سمتش نریم.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...