رفتن به مطلب

شما کدام یک را انتخاب میکنید؟!


ارسال های توصیه شده

شما کدام یک را انتخاب میکنید؟!

 

|یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت.

پرسش این بود: شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده و یک نفر که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن انتخاب کنید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را بطور کامل شرح دهید.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

پیرزن در حال مرگ است، شما باید او را نجات دهید هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد. شما باید پزشک را سوار کنید زیرا او قبلا جان شما را نجات داده و این فرصتی است که می توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعدا جبران کنید. شما باید شخص مورد علاقه تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست بدهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.

از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها یک نفر استخدام شد

 

او نوشته بود:

سوئیچ ماشین را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم زیر باران منتظر اتوبوس می مانیم.

 

پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی کند. چرا؟

زیرا ما هرگز نمی خواهیم داشته ها و مزیت های خودمان را(ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهی ها، محدودیت ها و مزیت های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می توانیم چیزهای خيلي بهتری به دست بیاوریم.

  • Like 19
لینک به دیدگاه

چه جواب هوشمندانه ای......

 

ولی من جواب این بود که گاز میدهم و از صحنه دور میشم،بیخیال دکتر و پیرزن و خانم!!!!!!!!!!!!!!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه
چه جواب هوشمندانه ای......

 

ولی من جواب این بود که گاز میدهم و از صحنه دور میشم،بیخیال دکتر و پیرزن و خانم!!!!!!!!!!!!!!!

 

من اگه بودم پزشکرو نجات میدادم

نمیدونم چرا نسبت به آدمهایی که در حقم کاری کردن انقدر احساس دین میکنمsmilie_girl_034.gif

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من اگه بودم پزشکرو نجات میدادم

نمیدونم چرا نسبت به آدمهایی که در حقم کاری کردن انقدر احساس دین میکنمsmilie_girl_034.gif

 

ولی اگه یک آخوند هم بینشون بود،من اونو نجات میدادم...:ws37:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
شما کدام یک را انتخاب میکنید؟!

 

|یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت.

پرسش این بود: شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده و یک نفر که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن انتخاب کنید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را بطور کامل شرح دهید.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

پیرزن در حال مرگ است، شما باید او را نجات دهید هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد. شما باید پزشک را سوار کنید زیرا او قبلا جان شما را نجات داده و این فرصتی است که می توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعدا جبران کنید. شما باید شخص مورد علاقه تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست بدهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.

از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها یک نفر استخدام شد

 

او نوشته بود:

سوئیچ ماشین را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم زیر باران منتظر اتوبوس می مانیم.

 

پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی کند. چرا؟

زیرا ما هرگز نمی خواهیم داشته ها و مزیت های خودمان را(ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهی ها، محدودیت ها و مزیت های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می توانیم چیزهای خيلي بهتری به دست بیاوریم.

 

 

به جون بچم اولین باری که ازم پرسیدم همین جواب رو دادم .... شما ایرانیا چی میگین.... ها ، هم فال هم تماشا :ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
ولی اگه یک آخوند هم بینشون بود،من اونو نجات میدادم...:ws37:

 

بله اون که مشخصه دیگه نیاز به پرسش نداره

اونجوری انگار جان هزاران انسان رو نجات دادی

  • Like 3
لینک به دیدگاه
ولی اگه یک آخوند هم بینشون بود،من اونو نجات میدادم...:ws37:

 

:vahidrk:

بله اون که مشخصه دیگه نیاز به پرسش نداره

اونجوری انگار جان هزاران انسان رو نجات دادی

:ws47:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
من که همون دختره رو سوار میکردم و میرفتم عشق بازی

گور بابای کارم کردن

مگه تو این مملکت چقد حقوق میدن؟

 

:ws3::ws3::ws3:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
کاری نداره بابا

همه رو سوار می کنم

 

راحت میشه 7-8 نفر سوار کرد

:ws50:

 

پیرزن رو هم میخوابونیم کف صندوق عقب هوا هم برسه بهش:ws50:

 

آره خوب اینم هست....اما موقعیت فرضی ه دیگه:ws3: فقط یه نفر

  • Like 1
لینک به دیدگاه
آره خوب اینم هست....اما موقعیت فرضی ه دیگه:ws3: فقط یه نفر

انسان زمانی هنر کرده که خودشو از شر محدودیت ها خلاص کنه

 

فرض مرض حالیم نمیشه

 

 

بیمارستان 10-15 نفر (شکلک جار زدن)

 

 

:w02:

 

 

 

اما اگه خیلی بخوام فرض کنم پیر زن رو میرسونم بیمارستان.

شاید دکتره رانندگی بلد نباشه اصلا (تو فرض نبود نمیشه ماشینو داد بهش که ):imoksmiley:

 

اون کسی هم که باهاش می خوام ازدواج کنم معرفتشو باید ثابت کنه و ناراحت نشه وگرنه تو رویاهامم باهاش عروسی نمی کنم

  • Like 1
لینک به دیدگاه
راستی یه سوال

 

این شهره امبولانس و اینا نداره؟17.gif

 

میگم خوش به حال موسسه شده که شما تو آآزمون شرکت نکردیناا ....گمونم برگه شما پر میشد از سوال:ws3:mail1.gif

  • Like 2
لینک به دیدگاه
میگم خوش به حال موسسه شده که شما تو آآزمون شرکت نکردیناا ....گمونم برگه شما پر میشد از سوال:ws3:mail1.gif

خوبه که

 

میفهمن من سیستمی نگاه می کنم به اطرافم

تو شرکت هم سر هم بندی نمی کنم و اگه مشکلی باشه منشا رو پیدا می کنم حل می کنم :ws50:

و تازه از منابع حداکثر استفاده رو می کنم :ws17:

ولی خداییش شهرسازیشون بد بوده:ws3:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

خیلی سوال بجایی بوده شرکت ها دیگه پیش میرن رو به سوالات مفهومی:ws3:بنده با بصیرتی که از خودم سراغ دارم و فدایی راه امام و شهدا هستم شیشه ماشین رو میکشیدم پایین و با لحنی سوزناک و ولایتمدارانه به پزشک میگفتم اقا اون بدبخت رو مداوا کن بی عرضه مگه دکتر نیستی این همه پول از من گرفتی دکترای ایران اینطورن مخوای ببری مطبت سر کیسه کنی؟تو چطور جون من رو نجات دادی خاک تو سرت اگه هوا پس نبود یه پس گردنی مهمونت میکردم به عشقمان میگفتیم با استفاده از حرارت عشقمان شرایط رو فراهم کن یعنی گرماده محیط باش تا دکتر کارش رو بکنه:ws3:بعد شیشه ماشین رو میکشیدم بالا و به این خاطر که عشقمان این شرایط سخت رو تو این ساعت رقم زد قهر میکردم باهاش چشم غره هم میرفتم راستی تو اون ساعت اون اونجا چکار میکنه من غیرتیم ببین این شرکتا چطور خونه خراب میکنن:w00::ws3:.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...