Mohammad Aref 120454 اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ دی، ۱۳۸۹ خنج شهری باستانی است كه در جنوب استان فارس قرار دارد. نام آن در روزگار باستان «هُنگ» یا «خُنگ» بودهاست که همان واژه در گذر زمان تبدیل به خُنج گشتهاست. براساس اطلاعات موجود در ۳۰ درجه و ۵۳ دقیقه طول شرقی و ۲۷ درجه و ۵۷ دقیقه عرض شمالی از نصف النهار مبدأ واقع شدهاست. ارتفاع شهر خنج از سطح دریا۱۰۴۴ متر است. فاصلهاش (مصافت به طور مستقیم)با خلیج فارس ۱۱۰ کیلومتر، با شیراز ۲۰۰کیلومترمیباشد. لار در ۱۰۰ کیلومتر جنوب غربی خنج قرار دارد. تاریخچه شهر خنج دارای بیش از ۲۰۰۰ سال دیرینگی و دهها اثر گرانسنگ باستانی از روزگار هخامنشی و ساسانی است. هُنگ در فارسی باستان به معنای گوشه و بیغوله بودهاست. این نام در این موضوع بازتاب مییابد که خنج همواره دارای خانقاهها و گوشه نشینان زیادی بودهاست. «ناحیه خنج» از قریه بغرد تا کوره پانزده فرسخ، وعرض آن از تنگ باد تا چاه مینا ۹ فرسخ است. بلوک جرمشت از ناحیه خنج به لطافت هوا وفراوانی شکار مشهور است. خنج را در اصل «خُنگ» یا «هُنگ» به ضم خاء وسکون نون کاف فارسی به معنی کَُنج و گوشه نوشته شدهاست. در قدیم شهر خنج دارای شش هزار خانه مسکونی بودهاست. همچنین دارای مساجد، کاروانسرا، مدارس، حمامها، عمارت خیریه بودهاست. از صحن جامعش و گچ بری رواق آن توصیف زیادی شدهاست. خنج در حدود ۱ یا ۲ قرن پیش حدود ۲۰۰۰۰۰نفر جمعیت داشته که متاسفانه این جمعیت در پی بیماریهایی که در نظر مردم آن زمان (دَردهِ) به معنای دردی مبهم که درواقع همان سرخک امروزی است و عواملی از جمله جنگها و نا امنیها از ۲۰۰۰۰۰ به ۲۰۰ نفر میرسد، تعداد انبوه گورستانهای بسیار قدیمی و قبرهایی که فقط چند سنگ به دور آن قرار دارد گویای این موضوع میباشد، تعداد زیادی از این جمعیت که در صد زیادی از آنان کودکان و نوجوانان بودهاند بر اثر بیماری مذکور از جمعیت خنج کاسته شده و تعداد اندکی از آنان به منظور دور شدن از جنگ و درگیری به چند کیلومتری جنوب مشهد نقل مکان کردهاند که امروزه ده کوچکی به نام خنح و با همان لحجه خنجی در آن جا قرار دارد. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ دی، ۱۳۸۹ میزان جمعیت درسال 1384 از شهرستان لارستان انتزاع و به شهرستان ارتقاء یافته است. وسعت: 5000 کيلومتر مربع جمعیت (براساس آمار سرشماری سال 1385): 40296 نفر مرد: 20434 نفر زن: 19862 نفر جمعیت مرکز شهرستان: 20012 نفر تعداد بخش: 2 بخش مرکزی - محمله تعداد دهستان: 4 دهستان که عبارتند : تنگ نارک و سیف آباد در بخش مرکزی و محمله و باغان در بخش محمله گویش مردم زبان خنجي، يکي از لهجه هاي لارستاني است که در بين مردم خنج و اطراف آن صحبت مي کنند و تعدادي از مردم شهرستان نيز به زبان فارسي و بعضا ترکي صحبت مي کنند. دین مردم خنج اسلام و مذهب مردم خنج از اهل سنت از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی هستند. ورود اسلام به خنج، تا جائی که شواهد تاریخی نشان میدهد به قرن پنجم هجری برمیگردد. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ دی، ۱۳۸۹ سنت نان گرفتن از زمانهاي قديم سنتهائي در منطقه رايج بوده كه در امام زاده ها يا در جوار مقبره’ اوليا, برگزار ميشده است و يكي از آنها سنت نان گرفتن بوده كه به اين ترتيب است كه والدين طفل از قبل نيت اين كار را مينمودند و اين سنت مخصوص دختران و پسران خردسال بود و در روزي كه معين ميشد والدين چند نفر از اقوام و همسايگان را دعوت مي كردند و به اتفاق به يكي از امام زاده ها يا قبور اوليا, ميرفتند و در جوار آن بچه را مي خواباندند و نانهاي محلي كه به نام نان نازك معروف است را بر روي او قرار ميدادند بطوريكه تمام بدنش از نان پوشيده ميشد و بعد از دعا و صلوات نانها را برميداشتند و بين فقرا و مساكين تقسيم ميكردند و حاضرين هم آن را به عنوان تبرك گرفته بين تمام حاضرين نقل و شيريني پخش مي كردند . سنت نخل بریدن در پائيز كه موقع بريدن نخل فرا مي رسيد مالك نخل گروهي از اقوام را جمع كرده و به اتفاق به نخلستان مي رفتند و در انجا نخلها را مي بريدند و پس از تميز كردن خرماها مقداري هم به عنوان انعام به آنها ميدادند و مقداري هم به خانه’ همسايگان ميبردند و رسم بوده كه چند نخل را به عنوان خير و صدقه جدا مي كردند و خرمايش را به مصرف كار خير مي رساندند. مثلاً يك نخل را به عنوان نخل الله معين مي كنند و از خرماي آن براي خوردن يا فروش استفاده نمي كردند. فقط آن را به مصرف خير مي رساندند و نخلي را براي افطار معين مي كردند كه در ماه مبارك رمضان آن را جهت افطار به روزه داران مي دادند . و در بعضي از نخلستانها يك نخل را به اسم يكي از سوره هاي قرآن مي كردند و به اين صورت بود كه اگر شخص يا گروهي 300 بار از آن سوره را بخوانند خرمايش فقط متعلق به آن شخص يا گروه مي شود و اين سنت حسنه كه از زمانهاي قديم در اين شهر مانده هنوز در بيشتر نقاط شهر رايج است. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ دی، ۱۳۸۹ مراسم دعای باران دراين مناطق به علت كمي بارندگي اكثر مواقع مردم دچار كمبود آب مي شوند . در قديم چون مردم اغلب كشاورز بودند و آب خوردن نيز از آب انبار تا’مين مي شد و بدون باران كار آنها رونق نداشت. در نتيجه كشاورزي نيز نا ممكن مي شد و در اوايل زمستان كه مي فهميدند باران نمي آيد و يا از موقع بارندگي گذشته و از باران خبري نيست مردم در مسجد جمع مي شدند و عَلَم كه از قديم بوده و عبارتست از يك چوب بلند كه با پارچه’ سبز پوشيده شده و بر روي آن كلمه’ الله نوشته است و متعلق به شيخ حاجي محمدابونجم است را از گنبد آن حضرت بر ميداشتند و مردم در زير آن جمع مي شدند و شبها تا صبح در كوچه ها و دور شهر با پاي برهنه ميگشتند و با دعا و گريه و زاري از خداوند طلب باران مي كردند و اگر باران نمي آمد در روزي معين جمع مي شدند و به مصلي مي رفتند (قبله’ دعا) و در آنجا دعا و نماز طلب باران مي خواندند و لباسهاي خود را طبق سنت قديمي وارونه مي پوشيدند و بچه هاي كوچك را از مادرانشان جدا مي كردند و حيوانات را هم با خود ميبردند و آنها را گرسنه و تشنه مي گذاشتند و بچه هاي آنها راهم از مادرانشان جدا مي كردند و آن محل از صداي گريه’ بچه ها و صداي حيوانات پر ميشد و مردم با گريه و ناله از خداوند باران را طلب مي كردند و سه روز قبل از آن را هم روزه مي گرفتند . و در شبها هم پسران و دختران كوچك در كوچه ها مي گشتند و درب خانه ها را مي زدند و سرودهائي بنام را مي خواندند و مردم به آنها انعام مي دادند و ذلشان را شاد مي كردند و عقيده داشتند كه دعاي بچه ها زودتر به اجابت ميرسد. آداب تولد نوزاد وقتي زني داراي نوزاد مي شود و فرزند اولش باشد در ماههاي آخر بارداري مادر ,زنان اقوام و همسايه در يك روز معين براي نوزاد آينده لباس و ديگر وسائل مي آورند. چون فرزند به دنيا آمد در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه مي گويند و رسم است اگر نوزاد پسر بود محمد و اگر دختر بود فاطمه نامگذاري كنند و چند روز بعد از آن حلوا درست مي كنند و آن از يك نوع گياه كوهي و داروئي است بنام آويشن كه در زبان محلي به آن مي گويند كه با روغن و شكر و آرد درست ميكنند و خاصيت طبي دارد و به خانه’اقوام و همسايگان ميبرند و آنان نيز پول يا لباس در عوض براي نوزاد مي آورند و يك نوع ديگر حلواست كه به آن و يكي ديگر بنام كه هر دو خاصيت داروئي دارد و اين دو هم درست ميكنند و بين مردم پخش مي كنند و براي نامگذاري نوزاد حق تقدم با بزرگ خانواده است و زني كه بچه به دنيا آورده به مدت چند روز بايد تنها گذاشته نشود و يك يا چند زن نزد او حضور دارند . نوزادي كه بدنيا آمد تا چهل روز به خوبي حمامش نمي كنند و به چهل روز كه رسيد طبق مراسمي او را شستشو مي دهند و لباسي نو بنام لباس چله به او مي پوشانند و يك غربال را تهيه مي كنند و روي آن را با پارچه’ سبز مي پوشانند و نوزاد را بعد از حمام گرفتن و لباس پوشاندن بر روي آن مي خوابانند و چشمش را با پارچه مي بندند و كسي كه دريا را در عمرش ديده باشد بايستي چشمش را باز كند و اسفند دود مي كنند و پهلويش آينه مي گذارند و بر پيامبر صلوات مي فرستند و دعا مي خوانند و بين حاضرين شيريني پخش مي كنند . لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ دی، ۱۳۸۹ آثار باستانی بناهای زیر ازجمله بناهای ثبت شده در آثار باستانی استان فارس میباشد که قدمت آنها به قرن هفتم هجری میرسد(بیش از۷۰۰سال) ۱_مقبره شیخ حاجی محمد. ۲_مقبره کاکا مخرالدین(واقع در مسجد کاکا فخر الدین). ۳_مقبره شیخ شعیب خنجی. ۴_مقبره شیخ عفیف الدین وشیخ قاضی حسن که در یک مکان هستند. ۵_سر درمسجد جامع ساخته شده از سنگ و ملات آن زمان که الان به صورت دو ستون بزرگ و بلند در مسجد جامع قرار دارد. ۶_منار دانیال که نیمی از آن طی سالهای اخیر فرو ریختهاست و قدمت آن به بیش از ۸۰۰ سال نیز میرسد. ۷_آتشکده محلچه (قبل از ورود اسلام). ۸_آتشکده کاریان(قبل از ورود اسلام). در مقبره شیخ حاجی محمد سنگهایی قدمتی در ابعاد مختلف وجود دارد که بر روی آنها آیاتی از قرآن کریم با خطی که با خط امروزی متفاوت و به راحتی قابل خواندن نیست اما بسیار مرتب، حک شدهاست. لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در ۷ دی، ۱۳۸۹ مناره شیخ دانیال مناره شيخ دانيال در شهرستان خنج يکي از بناهاي کم نظير کشورمان است . مناره شيخ دانيال در قرن هفتم هجري به دستور قطب الدين تهمتن يکي از امراي هرمز ساخته شده است . اين مناره استوانه اي شکل ، روي پايه اي هشت ضلعي بنا و با مصالحي چون سنگ و کاشي تزئين شده است . در قسمتي از اين مناره ، کتيبه اي هشت ضلعي ، بر روي تخته سنگي يکپارچه قرار دارد که به تاريخ و علت ساخت اين مناره اشاره کرده است. نوري محقق و نويسنده خنجي گفته است : پس از فوت شيخ دانيال پادشاهان هرمز و لارستان به علت ارادت به اين شيخ ، بارگاه و مناره اي بر سر مزار او بنا کردند . در بخشي از کتيبه اين مناره نوشته شده است اولين مناره در اسلام به فرمان عمر بن عبدالعزيز ساخته شده و اين دومين مناره است که ساخته مي شود . لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده