رفتن به مطلب

فیزیک و طنز


ارسال های توصیه شده

--از انیشتین پرسیدند : جنگ جهانی سوم باچه تسلیحاتی انجام می شود ؟

گفت:نمیدانم. اما جنگ جهانی پنجم با چوب و سنگ خواهد بود .

--انیشتین :: دو چیز بی نهایت هستند :جهان و حماقت بشر. من از بی نهایت بودن جهان

مطمئن نیستم .

--اگر به خاطر توماس آلوا ادیسون نبود الان مجبور بودیم زیر نور شمع تلویزیون نگاه کنیم.

-- ارتعاش : حرکتی است که نمیتواند تصمیم بگیرد به کدام جهت برود.

--خلا چیزی نیست ،اما اگر اسمی برای آن انتخاب کردیم میخواهیم بگوئیم

میدونیم وجود دارد .

 

منبع: اطلاعات علمی

  • Like 4
لینک به دیدگاه

همه دانشمندان تصمیم می گیرند كه قایم باشك بازی كنند. از بخت بد اینشتین اولین كسی است كه باید چشم بگذارد. او باید تا 100 بشمرد و سپس شروع به گشتن كند. همه شروع به قایم شدن می كنند به جز نیوتن . .

 

 

نیوتن فقط یك مربع یک متری روی زمین می كشد و داخل آن روبروی اینشتین می ایستد. اینشتین می شمرد : .

1 – 2 – 3 - ............. 97 – 98 – 99- 100

او چشمانش را باز می كند و می بیند كه نیوتن روبروی او ایستاده است. .

اینشتین بلا فاصله می گوید: " سوك سوك نیوتن ". نیوتن انكار می كند و می گوید نیوتن سوك سوك نشده است . او ادعا می كند كه نیوتن نیست . تمام دانشمندان بیرون می آیند تا ببینند چگونه او ثابت می كند كه نیوتن نیست.

نیوتن می گوید: " من در یك مربع یه مساحت یک متر مربع ایستاده ام... این باعث می شود كه من بشوم نیوتن بر متر مربع... چون یك نیوتن بر متر مربع معادل یك پاسكال است ، پس من پاسكال هستم ، پس"سوك سوك پاسكال !!!".

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • 6 ماه بعد...

دیشب به خواب رفتم در عالم کوانتا

در بین موج و هسته، در داخل اتمها

 

در هسته خفته بودند جمعی ز نوکلئونها

بر گردشان دویدم همچون الکترونها

 

روی مدار بوهری آرام می خزیدم

فارغ زهرچه تابش یا ریزش اتمها

 

با جنبشی جهیدم رفتم مدار بالا

وقتی که باز گشتم آزاد شد فوتون ها

 

ای صاحب کرامت شکرانه ی نسبیت

روزی تفقدی کن آلبرت بی نوا را !

 

:icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

--انیشتین :: دو چیز بی نهایت هستند :جهان و حماقت بشر. من از بی نهایت بودن جهان

مطمئن نیستم .

این یکی به جای طنز ، یه حقیقت تلخه ! :hanghead:

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 4 ماه بعد...

همه دانشمندان می میرند و به بهشت میروند. آنها تصمیم می گیرند که قایم باشک بازی کنند. از بخت بد انیشتن کسی هست که باید چشم بگذارد، او باید تا 100 بشمرد وسپس شروع به گشتن کند.همه شروع به قایم شدن می کنند به جز نیوتن ،نیوتن فقط یک مربع یک متری روی زمین می کشد و داخل آن روبه روی انیشتن می ایستد. انیشتن میشمرد3.2.1....100 او چشمانش را باز میکند و میبیند نیوتن رو بروی او ایستاده است . انیشتن میگوید: نیوتن !سوک سوک!

 

نیوتن انکارمیکند و میگوید نیوتن سوک سوک نشده او ادعا می کند که نیوتن نیست تمام دانشمندان بیرون میایند که ببینند چگونه او ثابت میکند که نیوتن نیست. نیوتن میگوید من در یک مربع به مساحت 1 متر مربع ایستاده ام این باعث می شود که من بشوم نیوتن بر متر مربع ... چون یک نیوتن بر متر مربع معادل پاسکال است . من پاسکال هستم .! پس سوک سوک پاسکال !!:ws3:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟ :banel_smiley_4::ws52:

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.

 

به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!:ws3:

لینک به دیدگاه

0001683.jpg

 

قانون صف: اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیش تر از صف فعلی خواهد شد.

قانون تلفن: اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.

قانون تعمیر: بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.

قانون کارگاه: اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.

قانون معذوریت: اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن، پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.

قانون حمام: وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.

قانون روبرو شدن: احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد.

قانون نتیجه: وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد.

قانون بیومکانیک: نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.

 

 

قانون تئاتر: کسانی که صندلی آن ها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.

قانون قهوه: قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.

:ws3:

 

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...