Maryam.j 1013 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۸ «پايت را به اندازه گليمت دراز کن»؛ اين يکي از ضربالمثلهاي معروف ايراني است که با شنيدن آن، برخي مفاهيم در ذهن ما شکل ميگيرد. يکي از مهمترين مفاهيم اين ضربالمثل زيبا، موضوع حريم و قلمرو است. اگر علاقهمنديد که درباره روانشناسي حريم و قلمرو بيشتر بدانيد، با ما همراه شويد... کتابها و مقالات بسياري در اين مورد نوشته شده است که چگونه حيوانات، پرندگان، پستانداران نخستين و ماهيها قلمروي خود را تعيين و از آن محافظت ميکنند. اما مدت زيادي نيست که کشف کردهاند انسان هم براي خود قلمرويي دارد. وقتي اين موضوع را به رسميت بشناسيم و تاثيرات آن را درک کنيم، نه تنها با حيرت به رفتار خود و ديگران نگاه ميکنيم بلکه واکنش طرف مقابل را نيز پيشبيني خواهيم کرد. ادوارد تي هال، انسانشناس آمريکايي، يکي از نخستين کساني بود که نياز به داشتن قلمرو را در انسان بررسي کرد. تحقيقات او در اين زمينه ما را به سمت تناسب تازهاي در روابطمان با ديگران هدايت ميکند. هر سرزمين قلمرويي است با مرزهاي کاملا مشخص که گاهي هم توسط نگهبانان مسلح محافظت ميشود. داخل هر سرزمين قلمروهاي کوچکي به شکل استان يا منطقه وجود دارد که باز به قلمروهاي کوچکتري تقسيم ميشوند، مثل شهر و به همين ترتيب مناطق شهري و در آنها خيابانها و هر خيابان نيز براي ساکنان آن به قلمروهاي کوچکتري تقسيم ميشود. ساکنان هر قلمروي به حريم خود وابسته و آمادهاند تا از آن، حتي تا پاي جان، دفاع کنند. فضايي را که يک فرد ادعاي مالکيت آن را دارد طوري که انگار ادامه اجزاي بدنش است، حريم ناميده ميشود. فضايي که دارايي هر فرد اشغال ميکند، حريم شخصي او محسوب ميشود از جمله خانهاش، زميناش که با پرچيني مشخص شده است، فضاي داخل اتومبيلاش، اتاق شخصياش، صندلي مورد علاقهاش و حتي آنچه که هال کشف کرد، محدوده معيني از فضاي دور تا دور بدنش. اين بخش از کتاب اصولا به محدوده دور تا دور بدن و همچنين واکنش انسان در صورت تجاوز به اين حريم، ميپردازد. قلمروي شخصي اکثر حيوانات حريم مشخصي در اطراف خود دارند که به عنوان قلمروي تحت مالکيت خود، آن را تحتنظر قرار ميدهند. وسعت اين قلمرو بستگي به محيطي دارد که حيوان در آن رشده کرده است. شيري که در منطقه دور افتادهاي از آفريقا که تعداد شيرهاي آنجا بسيار اندک باشد، زندگي ميکند، ميتواند قلمرويي به وسعت پنجاه کيلومتر داشته باشد که با فضولات خود آن را علامتگذاري ميکند اما در مقابل، حيواني که با شيرهاي ديگر در منطقه حفاظت شده، بزرگ شده است به خاطر اين تنگي جا، قلمروي شخصي کم وسعتي دارد که بيش از چند متر نميباشد. انسان نيز همانند موجودات ديگر، «قلمرويي» خصوصي دارد که هميشه همراه اوست و بزرگي آن به تراکم جمعيت محل زندگياش بستگي دارد بنابراين از نظر هماهنگي محدود شده است. در حالي که يک ملت، مثلا ژاپنيها، به محيط جغرافيايي محدود عادت کردهاند، هستند کساني که محيطي باز و گسترده ميخواهند و از ديگر انسانها فاصله ميگيرند اما ما به رفتار انسانهاي غربي در ارتباط با حريم خصوصيشان ميپردازيم. موقعيت افراد نيز ميتواند بر ايجاد فاصله آنها با ديگر انسانها تاثير بگذارد. آداب و رسوم جاگيري اگر کسي بخواهد در ميان غريبهها جاي نشستن پيدا کند، مثلا در سينما، سرميز مذاکره يا گيره لباسي در رختکن، بسيار حساب شده عمل ميکند. معمولا جاي خالي وسيعي را ميان دو نفر پيدا ميکند و در آنجا مينشيند. در سينما وسط فاصله بين صندلي آخر و آخرين نفر مينشيند. در رختکن گيرهاي را که ميان بيشترين جاي خالي، يا بين دو حوله يا وسط فاصله بين آخرين حوله و قلاب آخر است، انتخاب ميکند. همه اين مراسم به خاطر اين است که نميخواهيم ديگران را با نزديک شدن به آنها يا فاصله بيش از حد از آنها، ناراحت کنيم. اگر در سينما جايي غير از فاصله مياني آخرين نفر و آخرين صندلي آن رديف بنشينيد، ممکن است آن شخص احساس ناراحتي کند چرا که با فاصله بسيار زياد نشستهايد و اگر بسيار نزديک او بنشينيد، احساس ترس کند. هدف اصلي مراسم جاگيري حفظ هارموني است. توالتهاي عمومي از اين قاعده مستثنا هستند. مطالعات نشان داده است که 90 درصد افراد، آخرين توالت را انتخاب ميکنند و اگر پر باشد، همان فاصله ذکر شده در بالا را رعايت ميکنند. عوامل فرهنگي تاثيرگذار بر محدوده حريمها زوج جواني که به تازگي از کشورشان، دانمارک، به شيکاگو آمده بودند، در يک کلوپ محلي ثبتنام کردند. بعد از چند هفته، خانمهاي عضو کلوپ شکايت کردند که مرد جوان مزاحم آنان است و حضور او زنان را ناراحت ميکرد مردان عضو هم ابراز کردند زن جوان مزاحم آنهاست. سوءتفاهم ايجاد شده به اين علت بود که بسياري از اروپاييان داراي حريمي خصوصي به شعاع 23 تا 25 سانتيمتر هستند، بعضيها حتي کمتر. رعايت فاصله 25 سانتيمتري با آمريکاييها، به نظر دانمارکيها طبيعي و صحيح بود و فکر نميکردند که وارد حريم خصوصي 45 سانتيمتري آمريکاييها شدهاند. در ضمن آنان اغلب به چشمهاي ديگران زل ميزدند که اين هم باعث تاثير اشتباه بر ديگران ميشد. از سوي ديگر نفوذ بر حريم خصوصي جنس مخالف روشي براي نشان دادن تمايل به فرد مذکور است.چنين رفتاري که براي دانمارکيها، رفتاري طبيعي بود، از سوي آمريکاييها به عنوان چراغ سبز تلقي ميشد. در همين حال دانمارکيها رفتار آمريکاييها را سرد و غيردوستانه ميدانستند زيرا آنان مرتب يک قدم به عقب ميرفتند تا فاصلهاي را ايجاد کنند که با آن احساس راحتتري داشتند. در يک سمينار متوجه شدم که همه آمريکاييها به هنگام صحبت کردن هميشه با فاصله 90 سانتيمتري از يکديگر ميايستند و در طول صحبت سر جاي خود باقي ميمانند. در حالي که اگر يک ژاپني با يک آمريکايي صحبت کند، هر دو شروع ميکنند به حرکت، به اين شکل که آمريکايي عقبعقب ميرود و سعي ميکند فاصله را حفظ کند، در حالي که فرد ژاپني مرتبا جلو ميآيد تا فاصله را کم کند. به اين روش هر دو سعي ميکنند فاصلهاي متناسب با فرهنگ خود ايجاد کنند. فرد ژاپني با 25 سانتيمتر وسعت حريم خصوصي مرتب به سمت جلو حرکت ميکندتا فاصله دلخواهش را ايجاد کند و به اين ترتيب به حريم خصوصي فرد آمريکايي تجاوز ميکند و او را واميدارد که به عقب حرکت کند. اگر تصوير ويديويي اين جريان را با سرعت تند تماشا کنيم، به نظر ميرسد که اين دو در حال رقص هستند و فرد ژاپني هدايت و رهبري رقص را برعهده دارد. نتيجه منطقي اين است که اين دو نفر در معاملهاي تجاري با سوءظن با يکديگر برخورد ميکنند. آمريکايي فرد ژاپني را مزاحم ميخواند و فرد ژاپني آمريکايي را سرد و بيتوجه مييابد. اگر فرد از تاثير تفاوت فرهنگي در گستردگي حريم شخصي آگاهي نداشته باشد، اين وضعيت به راحتي به سوءتفاهم و عدم درک صحيح منجر ميشود. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده