FrnzT 18194 ارسال شده در 21 اسفند، 2010 بسیار زیبا بود. :flowerysmile: ساقیا آمدن عید مبارک بادت وان مواعید که کردی مرواد از یادت در شگفتم که در این مدت ایام فراق برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت برسان بندگی دختر رز گو به درآی که دم و همت ما کرد ز بند آزادت شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآورد طالع نامور و دولت مادرزادت حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت 1
*Polaris* 19606 ارسال شده در 21 اسفند، 2010 امشب را به نور قرنها قدمت،جاری نگه داریم شب یلدا،این شب زایش مهر و میترا شب زایش نور و روشنایی بر تو ایرانی مبـارک 1
just work 12354 مالک ارسال شده در 21 اسفند، 2010 رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند . یلداتون مبارک و مرسی همچنین 1
just work 12354 مالک ارسال شده در 21 اسفند، 2010 مرسی رفیق من نیت کردم و جوابم رو گرفتم! خواهش میکنم دادا 1
Fo.Roo.GH 24356 ارسال شده در 21 اسفند، 2010 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند...........وندراین ظلمت شب آب حیاتم دادند. 1
★napadid★ 2337 ارسال شده در 21 اسفند، 2010 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند...........وندراین ضلمت شب آب حیاتم دادند. خوش به حالت 2
★napadid★ 2337 ارسال شده در 21 اسفند، 2010 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند...........وندراین ضلمت شب آب حیاتم دادند. 1
just work 12354 مالک ارسال شده در 21 اسفند، 2010 خوب دوستان عزیز اینهم از فال من ... ---------------------- هر انکه جانب اهل وفا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که اشنا سخن اشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته ات بدو دست دعا نگه دارد گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سر رشته تا نگهدارد ----------------- صبا در ان سر زلف ار دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد نگه نداشت دلم را و جای رنجش نیست زدست بنده چه خیزد , خدا نگه دارد سر و زر و دل و جانم فدای ان یاری که حق صحبت و عهد وفا نگه دارد غبار راهگذارت کجاست تا حافظ بیادگار نسیم صبا نگه دارد ------------ دستش درد نکنه حرف دلم رو خوند 2
from_hell 10964 ارسال شده در 21 اسفند، 2010 سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد كه واثق شو به الطاف خداوندی دعای صبح و آه شب كلید گنج مقصود است بدین راه و روش میرو كه با دلدار پیوندی قلم را آن زمان نبود كه سر عشق گوید باز ورای حد تقریر است شرح آرزومندی اماما كن نظر بر ما نظر می كن به مشتاقان چرا یكبارگی ما را ز چشم خویش افكندی؟ اگرچه فیض نور تو به عالم می رسد از غیب چه از مهر جهان افروز نهان او را بر اسفندی دلی بی ابر می خواهیم خورشید جمالت را كه كم نور است چشم ما و بینش نیست خرسندی میان گفته های فیض و نظم حافظ شیراز نگنجد نسبت دیگر مگر امی و فرزندی :icon_gol: 2
میلاد 24047 ارسال شده در 21 اسفند، 2010 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه نشین باده مستانه زدند آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع آتش آن است که در خرمن پروانه زدند کس چون حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند 2
just work 12354 مالک ارسال شده در 21 اسفند، 2010 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدندگل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه نشین باده مستانه زدند آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع آتش آن است که در خرمن پروانه زدند کس چون حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند دمش گرم بخدا خوب بهت گفته ...
ارسال های توصیه شده