سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ یه خرده تند بودی ولی افکارتو دوس داشتم مواظب خودت باش بخصوص مواظب افکارت که ......... 2 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ ما که رفتیم سربازی ولی تو روح اون بچهایی که معاف شدن اینو هستم برو منم کم کم میام پیشت :دی 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ بدرود آتروس جان... امیدوارم بیوفتی تو ارتش اونم دیده بانی مرزی اونوقته که حمام رفتن میشه مثل بزرگترین آرزوی آدم... آها اینم یادم رفت بهت بگم... آب جوشه جوش بهت میدند بخوری... اونم آب جوشی که 12 ساعت تو یه منبع بدون در و پیکر فلزی زنگ زده ی جلبک بسته ی درب و داغون مال زمان رضا شاه بوده... شبام مثل سیبری میشه هوا... یخ میزنی برادر... بعدش شب کردها میان میریزند سرت پخ پخت میکنند میره پی کارش... یکی از بروبچ ما نصفه شبی مخشو پاشید به دیوار از بس که اونجا وضع خراب بود... آها اینم بگم... یکی دیگه از بچه هامونم رفته بود آب بیاره... بعد دیگه نیومد... یک ساعت شد نیومد... دو ساعت شد نیومد... 3 ساعت شد نیومد... گفتیم ای داد بیداد کردا سرشو کردن زیر آب... رفتیم دیدیم خودشو دار زده به تیر آهن یه ساختمون نیمه کاره که منبع آب توش بود... ولی نترس... تو خودتو دار نمیزنی... 6 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ زمان ما که مث الان نه موبایل به این فت فراونی بود نه اصلا کسی به فکرش میرسید بیار پادگان یه تقویم داشتم روزای هفته رو خط میزدم الان حسرت اون روزای خط زده رو میخورم چه دورانی بود خدایش قدرشو بدون بعدا خاطره میشه برات 2 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ بدرود آتروس جان... امیدوارم بیوفتی تو ارتش اونم دیده بانی مرزی اونوقته که حمام رفتن میشه مثل بزرگترین آرزوی آدم... آها اینم یادم رفت بهت بگم... آب جوشه جوش بهت میدند بخوری... اونم آب جوشی که 12 ساعت تو یه منبع بدون در و پیکر فلزی زنگ زده ی جلبک بسته ی درب و داغون مال زمان رضا شاه بوده... شبام مثل سیبری میشه هوا... یخ میزنی برادر... بعدش شب کردها میان میریزند سرت پخ پخت میکنند میره پی کارش... یکی از بروبچ ما نصفه شبی مخشو پاشید به دیوار از بس که اونجا وضع خراب بود... آها اینم بگم... یکی دیگه از بچه هامونم رفته بود آب بیاره... بعد دیگه نیومد... یک ساعت شد نیومد... دو ساعت شد نیومد... 3 ساعت شد نیومد... گفتیم ای داد بیداد کردا سرشو کردن زیر آب... رفتیم دیدیم خودشو دار زده به تیر آهن یه ساختمون نیمه کاره که منبع آب توش بود... ولی نترس... تو خودتو دار نمیزنی... منم ارتش دوس دارم نترسون خیلی هم حال میده بهتر از سپاه هست :ubhuekdv133q83a7yy7 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ زمان ما که مث الان نه موبایل به این فت فراونی بود نه اصلا کسی به فکرش میرسید بیار پادگان یه تقویم داشتم روزای هفته رو خط میزدم الان حسرت اون روزای خط زده رو میخورم چه دورانی بود خدایش قدرشو بدون بعدا خاطره میشه برات چی چیو قدرشو بدونید... پست منو بخون... ما بیچاره شدیم... بدبخت شدیم... من واقعا پیر شدم... تازه زانومم آب آورد... واقعا کسی بیوفته مرز اونم تو ارتش بیچاره میشه... 1 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ زمان ما که مث الان نه موبایل به این فت فراونی بود نه اصلا کسی به فکرش میرسید بیار پادگان یه تقویم داشتم روزای هفته رو خط میزدم الان حسرت اون روزای خط زده رو میخورم چه دورانی بود خدایش قدرشو بدون بعدا خاطره میشه برات زمان نادر شاه رفتی سربازی؟:imoksmiley: 1 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ چی چیو قدرشو بدونید... پست منو بخون... ما بیچاره شدیم... بدبخت شدیم... من واقعا پیر شدم... تازه زانومم آب آورد... واقعا کسی بیوفته مرز اونم تو ارتش بیچاره میشه... تو مگه رفتی سربازی؟ :imoksmiley: 1 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ منم ارتش دوس دارم نترسون خیلی هم حال میده بهتر از سپاه هست :ubhuekdv133q83a7yy7 :w58::w58: بهتر از سپاهه ؟ چطوری آخه ؟ سپاه بخور بخوابه... ما اونجا 4 بار خشم شب داشتیم... 4 بااااااااااااااااااااااااااار... بقیه یک بار دارند... حساب کن 40 نفر تو یه سوله... بعد همه میخوان از یک در کوچیک در برند... 1 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ تو مگه رفتی سربازی؟ :imoksmiley: من ؟ نه... چطور مگه ؟ مگه گفتم رفتم سربازی ؟ 1 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ زمان نادر شاه رفتی سربازی؟:imoksmiley: :ws28::ws28: 1 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ :w58::w58: بهتر از سپاهه ؟ چطوری آخه ؟ سپاه بخور بخوابه... ما اونجا 4 بار خشم شب داشتیم... 4 بااااااااااااااااااااااااااار... بقیه یک بار دارند... حساب کن 40 نفر تو یه سوله... بعد همه میخوان از یک در کوچیک در برند... از نظر راحتی منظورم نیست اینطوری سپاه اخر صفاس من از نظرای دیگه گفتم 1 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ من ؟ نه... چطور مگه ؟ مگه گفتم رفتم سربازی ؟ :ws28: نرفتی و اندازه 1 ماه خاطره تعریف کردی؟ 2 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ زمان نادر شاه رفتی سربازی؟:imoksmiley: نه جهانگیرخان دلو ی همایونی :guntootsmiley2::guntootsmiley2: 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ از نظر راحتی منظورم نیست اینطوری سپاه اخر صفاس من از نظرای دیگه گفتم از نظر چی ؟ خدمت به کشور و اینا ؟ آره من اونو قبول دارم اگر منظورت اینه... ولی خوب واقعا سخته... خیلی سخته بعضی جاهاش... :ws28: نرفتی و اندازه 1 ماه خاطره تعریف کردی؟ بهش میگند قدرت تخیل برادر... اینطوری : :thk: 1 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ بدرود آتروس جان... امیدوارم بیوفتی تو ارتش اونم دیده بانی مرزی اونوقته که حمام رفتن میشه مثل بزرگترین آرزوی آدم... آها اینم یادم رفت بهت بگم... آب جوشه جوش بهت میدند بخوری... اونم آب جوشی که 12 ساعت تو یه منبع بدون در و پیکر فلزی زنگ زده ی جلبک بسته ی درب و داغون مال زمان رضا شاه بوده... شبام مثل سیبری میشه هوا... یخ میزنی برادر... بعدش شب کردها میان میریزند سرت پخ پخت میکنند میره پی کارش... یکی از بروبچ ما نصفه شبی مخشو پاشید به دیوار از بس که اونجا وضع خراب بود... آها اینم بگم... یکی دیگه از بچه هامونم رفته بود آب بیاره... بعد دیگه نیومد... یک ساعت شد نیومد... دو ساعت شد نیومد... 3 ساعت شد نیومد... گفتیم ای داد بیداد کردا سرشو کردن زیر آب... رفتیم دیدیم خودشو دار زده به تیر آهن یه ساختمون نیمه کاره که منبع آب توش بود... ولی نترس... تو خودتو دار نمیزنی... وافون احیانا سرت به چیزی یا چیزی به سرت نخورده؟؟! 3 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ وافون احیانا سرت به چیزی یا چیزی به سرت نخورده؟؟! نه... ولی امروز یکمی درسام سخت بود... فکر کنم مال اونه... چطور مگه ؟ اینا واقعا اتفاق افتاد برای ما... جدی میگم... تازه بازم هست... 2 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ از نظر چی ؟ خدمت به کشور و اینا ؟ آره من اونو قبول دارم اگر منظورت اینه... ولی خوب واقعا سخته... خیلی سخته بعضی جاهاش... بهش میگند قدرت تخیل برادر... اینطوری : :thk: دوس ندارم به ............ جماعت خدمت کنم حداقل اگه قراره کسی زور بگه بهت بذار 1 سرهنگ ارتشی باشه 1 عمر هم با خاطراتش حال می کنی 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ سلام داداش ایشالا که خدمت سربازیتو به سلامتی بگذرونی مطمئن باش هرچی باشه از دوران خدمت من گندتر وبدتر نمیشه دیپلم نمیری مثل من اونم بیفتی یگان پیاده ارتش واونم تو اوج تحرکات طالبان به عنوان سرباز تبعیدی لب مرز افغانستان باشی با همه بدیهاش خدمت سربازی دوران ارزشمندیه اگه برا دوران بعد از خدمتت هدف گذاری مشخصی داشته باشی تفاوت خیلی چیزارو اشکارا احساس میکنی سعی کن بدون دردسر بگذرونیش وگرنه اذیت میشی برات ارزوی سلامتی وسرافرازی دارم 5 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۸۹ زمانی که ما خدمت بودیم گروهان ما تازه عملیاتی شده بود... یعنی اصلا تازه ی تازه دوره اش شروع شده بود و اومده بود به اون منطقه... گروهان قبلی که اونجا مستقر بودند ذرهی بودند و بعضی وقتها خوب طبق برنامه توی منطقه عملیات داشتند برای آمادگی در نتیجه برادران ارتشی عزیز با ذره پوش رفته بودند روی مزر بندی ها و همه ی سیم خاردارها رو کرده بودند زیر خاک... هر کسی و هر حیوانی راحت رد میشد میومد اینطرف... بعد در نتیجه پست نگهبانی رو گذاشته بودند خارج دیوار ها و بعد از سیم خاردار... حالا حساب کنید سرباز بدبخت نصفه شب چه حالی میشد اونجا توی اون سرما و توی اون تاریکی... بعد یه مدت شایع شده بود که کرد ها میان خانوم های جوونی رو میفرستند تا سرباز هارو گول بزنند بعد ببرند اون پشت پخ پخ کنند... بعد اینا دیگه... همین... تموم شد... 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده