حانی 3371 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 سلام چند روزه دلم گرفته شدید دلم می خواد ساعتها حرف بزنم حرفهایی که از دل باشه نه فقط اتفاقای روز تازگیا می یام تاپیکا رو می خونم می بینم سر یه اختلاف عقیده ی کوچیک کار به بحث کشیده و میون بچه ها شکر اب شده می بینم که توی تاپیکا کسی به این که اصالت چیه فک نمی کنم به قول قدیمیا صدای ناقاره هنوز از دور خوشه می دونم حرفای c یا سی زدن ممنوعه ولی باز با روشهای مختلف این اختلاف عقیده ها به دعوا کشیده میشه دلم خوش بود به این که بچه ایرونی و مرامش بچه ایرونی و رفاقتش سرش بره مرامش نمی ره ... از این حرفایی که امروز دیگه به اندازه ی ادامس خروسیه بچگیامون اندازه نداره دلم تنگ شده برای خالص بودن همون بچگیامون که بعد از قهر قهر تا روز قیامت تو دلت می گفتی کی میشه اشتی کنم برم پیشش الان قهر قهر تا روز قیامت شده قهر تا ابد ادمایی که قهر می کنن دیگه باهم حرف نمی زنن دست روزگار هم انگار از این دنیا کوتاه شده و کار به کار ما ادمای قرن 21/22 نداره میگه ولشون کن چقدر با دستام اینا رو بهم برسونم وقتی نمی خوان باهم باشن نتیجه ی این حرفایی که زدم مثل روز روشنه یعنی کافیه سرت رو بچرخونی به دیروزت فک کنی به این که چند نفر دلت رو شکوندن تو دل چند نفر رو شکوندی الان چقدر تو خونه ها هنوز رسم و روسوم ایرانی پا برجاست چقدر دنیای تو خونمون با دنیا بیرون قاطی نشده هنوزم مردا وقتی از سرکار می یان خستگی رو پشت در خونه می ذارن هنوز هم خانما وقتی شوهرشون میاد خونه قبل از شکایت و گله از در و دیوار و گرونی وبی پولی و رو مد نبودن یه لبخند به شوهرش می زنه و بهش می گه خسته نباشید خیلی از جملات در ظاهر ساده و بی اهمیت تو زندگیامون کم رنگ شده عشقامون کمرنگ و دروغین شده و اعتقاداتمون هم بیرنگ و بی لعاب چی عوض شده که انقدر مدل زندگیا تغییر کرده؟ چرا هر چه قدر اسباب زندگی پیشرفته تر میشه دلا از هم دورتر می شه اگه این مطالب رو خوندی و حتی به اندازه ی یه سرسوزن حس کردید بیاین نظراتتون رو بذارید تا منم مطلب رو ادامه بدم و حرف اصلیم رو بزنم... مرسی 6
Ehsan 112346 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 چی عوض شده که انقدر مدل زندگیا تغییر کرده؟ چرا هر چه قدر اسباب زندگی پیشرفته تر میشه دلا از هم دورتر می شه کاملا معلومه چی باعث شده،عقده های ناشی از سرکوب !!!!! عقده هایی که چون اجازه پیدا نکردند از راه درست مطرح شوند،کم کم از راه فساد و پوچی مطرح شدند. در غرب از محدودیت های کلیسا و ظهور افرادی چون فروید...... در این مملکت با رهبرانی آسمانی هم که هیچی دربارش نگم بهتره،کلا کسیکه از راه درست نتونه صداش را به گوش انسانها برسونه مجبور میشه از راه خلاف وارد بشه و خلاف کم کم میشه الگو این میشه نتیجه اش........ 4
حانی 3371 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 ممنون بابت نظرت خیلی دلم می خواست با شما هم صحبت کنم خوب می تونید این عقده های سرکوب شده رو بگید و بعد راه بیان درستش رو؟ 2
Ehsan 112346 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 خوب می تونید این عقده های سرکوب شده رو بگید و بعد راه بیان درستش رو؟ اگه تو ایران زندگی نمیکردم،حتما به طور شفاف براتون توضیح میدادم. اما بخوام اگه منصفانه و بدون سانســـور توضیح بدم باید تبر بردارم و به ریشه های زندگی خودم بکوبم. 1
حانی 3371 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 یه سوال خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده که دوست داشتم ازتون بپرسم مشکل اصلی شما با دینه یا با کش/ور هر طوری که صلاح می دونید جوابمو بدید ولی لطفا یه جوری بهم بگید 2
Ehsan 112346 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 یه سوال خیلی وقته ذهنم رو مشغول کرده که دوست داشتم ازتون بپرسم مشکل اصلی شما با دینه یا با کشور هر طوری که صلاح می دونید جوابمو بدید ولی لطفا یه جوری بهم بگید مشکلم با رشتتون هست،یعنی مهندسی فضای سبز. یعنی مهندسی همه چیز مردم،حالا توسط هر گروه آیین یا نهادی که باشه!!!!! 1
حانی 3371 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 الان من باید به طور مستقیم برداشت این باشه که با رشته ام مشکل دارید یا باید با درایت سعی کنم بفهمم مشکلتون با مثلا دینه؟ چون از نظر من دینه که همه چیزه هر انسانیه حالا یکی اعتقاددش بی دینیه یا یکی اعتقادش یکی از ادیانه حالا هر دینی....
حانی 3371 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 اگه فرض رو بذاریم بر حسب همون درایت خوب فکر می کنم همون جوری که خود خدا ازادی دینی برای ما قرار داده شما هم می تونید هر دینی که از نظر شما کاملتره رو انتخاب کنید و کسی هم با شما کاری نداره
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 دنیا داره به این سمت میره به سمت خشونت بی مجتوایی ، سود جویی ،سلطه طلبی ... شاید نتیجه رشد سریع تکنولوزی و صنعتی شدن باشه شایدم ما هنوز یاد نگرفتیم خودمون رو با این تعییرات سریع هماهنگ کنیم اینترنت و تلفون و ماشین و مبایل ساخته شده اما ادمها بیشتر احساس نتهایی میکنن انگاری اینا وسایلی بودن برای فاصله انداختن بین انسان ها نه نزدیک ترکردن و ارتباط عاطفی بیشتر مدرنیته شدن و سرعته که خیلی زیبایی ها رو نابود کرده 2
حانی 3371 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 نظر شما راجع به حرف اسی چیه ؟ شما حرفش رو تایید می کنید یا رد؟(عقده های سرکوب شده) و اگه تایید می کنید به نظرتون راه درست بیان این عقده ها چیه؟ و مشکل از کجاست 1
Ehsan 112346 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 الان من باید به طور مستقیم برداشت این باشه که با رشته ام مشکل دارید یا باید با درایت سعی کنم بفهمم مشکلتون با مثلا دینه؟چون از نظر من دینه که همه چیزه هر انسانیه حالا یکی اعتقاددش بی دینیه یا یکی اعتقادش یکی از ادیانه حالا هر دینی.... از نظر من هم آدم بی دین،هیچی نداره. اما یکی دینش اکتسابی است و خودش به دست میاره،یکی دینش میراث دیگران است و غذای جویده شده ای که در دهانش میگذارند و او را تنبل بار میاورند. 1
حانی 3371 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 من حرف شما رو کاملا تایید میکنم و همیشه سر این موضوع ناراحت بودم که من چرا دارم لقمه جویده شده رو قورت می دم چرا خودم طعم این لقمه رو مزه مزه نکنم اما یه جواب منطقی برای این موضوع هست در واقع یک راه منطقی می تونی فرض رو بر حسب بی غذایی بذاری و بعد خودت بری دنبالش و به شناخت دقیق و درستی راجع به این غا برسی شاید توی این غذا کمبود هایی باشه کسی جلوی مارو نگرفته برای اینکه دینمون رو بشناسیم می تونیم خودمون این تنبلی رو از بین ببریم کافیه کمی مطالعه داشته باشیم و سعیمون رو برای شناخت بیشتر بکار ببریم 2
spow 44198 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 حانی عزیز جای خوبی بود یا نبود کسی بود یا نبود یکی بود وهیچکس هم نبود کسی میدونه هیچکس کی بود؟ مشکلاتی که هممون یه جایی باهاشون تلاقی میکنیم ریشه دارتر وعمیقتر از صحبتهایی هست که با جاروجنجالهای روزمره درحال دورزدنشونیم متاسفانه(نمیگم کس دیگه ای اصلا خودم!)اونقدر تحت فشار واسترس هستیم که به جای پرداختن به اصل قضیه دنبال محلی هستیم تا این فشار عصبی رو از دید خودمون ودرراستای عقاید وباورهای خودمون تا حد ممکن تخلیه کنیم نمیپرسیم چرا؟ مثلا تا بحث مسایل سیاسی پیش میاد فقط به فکر اینیم که بریم سردمداران مخالفان فکریمونو تا جایی که بلدیم بکوبیم فحش بدیم طعنه بزنیم یا هرچی که بهشون بچسبه یا نچسبه نسبت بدیم اما تا الان چندنفرمون رفتیم درمورد ریشه این مسئله تحقیق کنیم بپرسیم چگونه شده که خوب یا بد به این نقطه رسیدیم درمورد دین هم همینطور فقفط عیوبی رو که میتونیم تشخیص بدیم رو پررنگ میکنیم وزوم میکنیم روش تا حالا پرسیدیم چه چیزی رو به عنوان جایگزین براش مطرح کردیم؟ بازخورد این مسئله تو رفتار یک اجتماع از مردم عادی نه اونایی که مثل ما تو دنیای مجازی سیر میکنن چیه؟ تا حالا مجبور شدیم با تغییر باورها وعقایدمون کنار بیاییم؟ درد این مسئله رو چندبار تحمل کردیم؟ ایا صرفا فحش دادن وکوبیدن مخالفمون میتونه فضا وارامش رو بهمون برگردونه؟ ریشه یابی مسایل رو حداقل برا خودمون چندبار انجام دادیم؟ چقدر مسایل ومشکلات وفرایندهای دوروبرمون رو حلاجی کردیم؟ با خلا عقیدتی وفکری چه برخوردی داشتیم؟ اصلا این همه ایراد گرفتیم چندبار تاحالا راه حل مسئله رو نشون دادیم؟ چندبار رفتیم سراغ این که ایده ای رو بیان کنیم شاید نتیجه بخش باشه ازخودمون شروع کردیم تا حالا؟ اواتارت کو حانی؟ ممنون 4
Ehsan 112346 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 می تونیم خودمون این تنبلی رو از بین ببریم کافیه کمی مطالعه داشته باشیم و سعیمون رو برای شناخت بیشتر بکار ببریم اگه تعصب کنار بره و مطالعه بدون سانســور از منابع مختلف صورت بگیره،زیاد به نتیجه اش مطمئن نباش. 2
حانی 3371 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 ممنون بابت حرفات اواتارم رو برداشتم چون داشتم از ایت سایت می رفتم می خواستم پروفایلم رو ببندم در واقع می خواستم فرار کنم از اینکه بگم کم اورده بودم خجالت نمی کشم اما تصمیم گرفتم بمونم و مشکلم رو بگم حرف دلم رو بزنم ادم انتقاد پذیریم دنبال تغییر بودم و هستم دنبال شناخت جامعه ام بودم و هستم و مخصوصا دینم چون به قول اسی بدون دین هیچیم امیدوارم جوابم ربط داشته باشه چون کامل متوجه سوالتون هم نشدم به غیر از اواتارم :d
حانی 3371 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 من یه منبع میشناسم که بدون تحریفه و می تونم جوابام رو بگیرم امیدوارم جوابم رو از روی تعصب نبینی این تجربه ی شخصی من بوده من از قران استفاده می کنم چون می دونم نه تحریف توشه و هم گوینده ی اصلیش منو به کجا هدایت می کنه 1
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 نظر شما راجع به حرف اسی چیه ؟شما حرفش رو تایید می کنید یا رد؟(عقده های سرکوب شده) و اگه تایید می کنید به نظرتون راه درست بیان این عقده ها چیه؟ و مشکل از کجاست خوب من کلی نیگاه کردم اما میشه گفت فشار های اجتماعی همه جا هست حتی کشور های پیشرفته اما بیشتر کشور های پیشرفته فکر تخلیه ان استرس و بار های روانی هم بودن مثلا با ازادهای گناگونی که به مردمشون میدن اما کشور ما هیچ ارزشی برای مردم قاعل نیست در واقع مردم رو وسیله و سپر کرده برای بقای خودش و همینه که ایران کشوری شده با مشکلات و ناراحتی هیا مصاعف اسی هم از دید درستی نیگاه کرده 2
Ehsan 112346 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 من یه منبع میشناسم که بدون تحریفه و می تونم جوابام رو بگیرمامیدوارم جوابم رو از روی تعصب نبینی این تجربه ی شخصی من بوده من از قران استفاده می کنم چون می دونم نه تحریف توشه و هم گوینده ی اصلیش منو به کجا هدایت می کنه منم به خاطر همین گفتم........... 1
حانی 3371 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 نوشته اصلی توسط حانی نظر شما راجع به حرف اسی چیه ؟ شما حرفش رو تایید می کنید یا رد؟(عقده های سرکوب شده) و اگه تایید می کنید به نظرتون راه درست بیان این عقده ها چیه؟ و مشکل از کجاست ارش :خوب من کلی نیگاه کردم اما میشه گفت فشار های اجتماعی همه جا هست حتی کشور های پیشرفته اما بیشتر کشور های پیشرفته فکر تخلیه ان استرس و بار های روانی هم بودن مثلا با ازادهای گناگونی که به مردمشون میدن اما کشور ما هیچ ارزشی برای مردم قاعل نیست در واقع مردم رو وسیله و سپر کرده برای بقای خودش و همینه که ایران کشوری شده با مشکلات و ناراحتی هیا مصاعف اسی هم از دید درستی نیگاه کرده منم نظرم همینه دید منم همینه اما من یه زاویه دید دیگه ای هم دارم اونم اینکه برای اصلاح میشه از خودمون شروع کنیم 1
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 منم نظرم همینه دید منم همینه اما من یه زاویه دید دیگه ای هم دارم اونم اینکه برای اصلاح میشه از خودمون شروع کنیم صد درصد باید هر روز رو خودمون کار کنیم از خودمون فاصله نگیریم به نیاز های مختلف و طبیعیمون پاسخ درست بدیم ......اما نباید فراموش کنیم انسان تابع مخیطه و اگه محیطش محدود باشه اجازه خیلی از تغیرات رو بهش نمیده مگه اینکه اونقد قدرت داشته باشه محیط رو هم با خودش تغییر بده 1
ارسال های توصیه شده