spow 44198 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 نمی خواهم بمیرم نمی خواهم بمیرم ، با که باید گفت ؟ کجا باید صدا سر داد ؟ در زیر کدامین آسمان ، روی کدامین کوه ؟ که در ذرات هستی رَه بَرَد توفان این اندوه که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد ! کجا باید صدا سر داد ؟ فضا خاموش و درگاه قضا دور است زمین کر ، آسمان کور است نمی خواهم بمیرم ، با که باید گفت ؟ اگر زشت و اگر زیبا اگر دون و اگر والا من این دنیای فانی را هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم . به دوشم گرچه بار غم توانفرساست وجودم گرچه گردآلود سختی هاست نمی خواهم از این جا دست بردارم ! تنم در تار و پود عشق انسانهای خوب نازنین بسته است . دلم با صد هزاران رشته ، با این خلق با این مهر ، با این ماه با این خاک با این آب ... پیوسته است . مراد از زنده ماندن ، امتداد خورد و خوابم نیست توان دیدن دنیای ره گم کرده در رنج و عذابم نیست هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست . جهان بیمار و رنجور است . دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است . نمی خواهم بمیرم، تا محبت را به انسانها بیاموزم بمانم تا عدالت را برافرازم ، بیفروزم خرد را ، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم به پیش پای فرداهای بهتر گل برافشانم چه فردائی ، چه دنیائی ! جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است ... نمی خواهم بمیرم ، ای خدا ! ای آسمان ! ای شب ! نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم مگر زور است ؟ زنده یاد فریدون مشیری 12
*sepid* 9772 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 نمی خواهم بمیرم، تا محبت را به انسانها بیاموزم بمانم تا عدالت را برافرازم ، بیفروزم هیییییییییی روزگار ... اما آدما یاد نمیگیرن عمو .... نمیخوان یاد بگیرن ... پس چرا بمونیم ...؟؟؟ 4
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 ولی من که راضی به این خلقت نبودم زووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووور بود :w00: 4
spow 44198 مالک ارسال شده در 12 اسفند، 2010 یه ویرایش هم میکردی بد نبود !! امانت درخیانت؟ نکن این کارارو هیییییییییی روزگار ... اما آدما یاد نمیگیرن عمو .... نمیخوان یاد بگیرن ... پس چرا بمونیم ...؟؟؟ با همه بدیهاش شاید هنوز هم باید خواند سرودی از بودن وتغییر 2
FrnzT 18194 ارسال شده در 12 اسفند، 2010 تنم در تار و پود عشق انسانهای خوب نازنین بسته است . راست میگه عشقم فریدون 4
sam arch 55879 ارسال شده در 27 تیر، 2013 نمی خواهم بمیرم...اما کشتن این روز ها واجب شده! همه این روزها مرا برای انجام تکلیفشان انتخاب کردند! 3
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 4 تیر، 2014 نمیخواهم بمیرم نه مرگ فرسنگ ها از من دور شده از روزی که چشمانت زندگی دوباره من شد :) 1
ارسال های توصیه شده