spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۸۹ نمی خواهم بمیرم نمی خواهم بمیرم ، با که باید گفت ؟ کجا باید صدا سر داد ؟ در زیر کدامین آسمان ، روی کدامین کوه ؟ که در ذرات هستی رَه بَرَد توفان این اندوه که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد ! کجا باید صدا سر داد ؟ فضا خاموش و درگاه قضا دور است زمین کر ، آسمان کور است نمی خواهم بمیرم ، با که باید گفت ؟ اگر زشت و اگر زیبا اگر دون و اگر والا من این دنیای فانی را هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم . به دوشم گرچه بار غم توانفرساست وجودم گرچه گردآلود سختی هاست نمی خواهم از این جا دست بردارم ! تنم در تار و پود عشق انسانهای خوب نازنین بسته است . دلم با صد هزاران رشته ، با این خلق با این مهر ، با این ماه با این خاک با این آب ... پیوسته است . مراد از زنده ماندن ، امتداد خورد و خوابم نیست توان دیدن دنیای ره گم کرده در رنج و عذابم نیست هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست . جهان بیمار و رنجور است . دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است . نمی خواهم بمیرم، تا محبت را به انسانها بیاموزم بمانم تا عدالت را برافرازم ، بیفروزم خرد را ، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم به پیش پای فرداهای بهتر گل برافشانم چه فردائی ، چه دنیائی ! جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است ... نمی خواهم بمیرم ، ای خدا ! ای آسمان ! ای شب ! نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم مگر زور است ؟ زنده یاد فریدون مشیری 12 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۸۹ نمی خواهم بمیرم، تا محبت را به انسانها بیاموزم بمانم تا عدالت را برافرازم ، بیفروزم هیییییییییی روزگار ... اما آدما یاد نمیگیرن عمو .... نمیخوان یاد بگیرن ... پس چرا بمونیم ...؟؟؟ 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۸۹ ولی من که راضی به این خلقت نبودم زووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووور بود :w00: 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۸۹ یه ویرایش هم میکردی بد نبود !! امانت درخیانت؟ نکن این کارارو هیییییییییی روزگار ... اما آدما یاد نمیگیرن عمو .... نمیخوان یاد بگیرن ... پس چرا بمونیم ...؟؟؟ با همه بدیهاش شاید هنوز هم باید خواند سرودی از بودن وتغییر 2 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۸۹ تنم در تار و پود عشق انسانهای خوب نازنین بسته است . راست میگه عشقم فریدون 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نمی خواهم بمیرم...اما کشتن این روز ها واجب شده! همه این روزها مرا برای انجام تکلیفشان انتخاب کردند! 3 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۳ نمیخواهم بمیرم نه مرگ فرسنگ ها از من دور شده از روزی که چشمانت زندگی دوباره من شد :) 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده