Maryam.j 1013 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۸ از مشاور خود چه انتظاري مي توانيد داشته باشيد شما مي توانيد انتظار كسي را داشته باشيد كه با علاقه به دل مشغولي هاي شما گوش كرده و كمك ميكند تا درك بهتري از آنها داشته باشيد و بنابراين بتوانيد با راحتي و كارآمدي بيشتري با مشكلاتتان مواجه شويد. مشاورتان با جديت به (مشكلات) شما پرداخته و مايل است شما با آزادي و بطور صريح مسائل مورد علاقه خود را مطرح سازيد. مشاور از شما سئوالاتي را در مورد خودتان بصورت مستقيم و مشخص خواهد پرسيد. از آنجا كه مشاوران عقايد مختلفي در مورد نحوه تغيير مردم دارند, آنها از نظر ميزان صحبت كردن در جلسات, تكاليفي كه از شما خواهند خواست و تمركزشان بر موضوعات با همديگر فرق مي كنند. اگر مي خواهيد بدانيد كه در جلسات مشاوره چه چيزي خواهد گذشت به طريق مختلف در آن باره بپرسيد. مشاوران مهارت يا دانش "جادويي" ندارند و نمي توانند بطور مستقيم مشكلات شما را حل و فصل نمايند. مشاور مي خواهد كه با شما كار كند ولي آنچه را كه خودتان مي توانيد انجام دهيد, براي شما انجام نخواهد داد. به استثناي پيشامدهاي غير معمول (از قبيل خطر خودكشي) مشاور در رابطه با مسائل بيان شده از جانب شما به شدت راز دار خواهد بود و در موارد استثنايي فوق الذكر نيز موضوع را به صورت صريح با شما در ميان خواهد گذاشت. مسئوليتهاي شما در مشاوره مسئوليتهاي اصلي شما در مشاوره عبارت هستند از شركت منظم در جلسات برنامه ريزي شده, صحبت رُك و صريح در مورد آنچه كه شما را رنج مي دهد و انجام تكاليف منزل كه توسط مشاور از شما خواسته مي شود. انتظار بر اين است كه اگر قادر به عمل به تكاليف فوق نباشيد, موضوع را با مشاور در جريان بگذاريد. اغلب مشاوران از شما مي خواهند كه چيزي جديد يا "رويكردي متفاوت" را امتحان كنيد. يك چيز ديگر كه مشاورتان از شما انتظار دارد اين است كه آماده آزمايش و تلاش براي انجام كارها باشيد. بدون اينكه سعي در نتيجه گيري شتابزده داشته باشيد. همچنين انتظار مي رود كه در صورت حل مشكلاتتان موضوع را به اطلاع مشاور خود برسانيد و البته اگر پيشرفتي نيز در خود مشاهده نكرديد, مشاورتان را مطلع سازيد. اين موضوع بسيار مهم است، مشاورتان به شدت خواهان بهره گيري شما از مشاوره است. مشكلات معمول در مشاوره يكي از گامهاي مشكل در مشاوره زماني است كه شما براي اولين بار يك مشاور را ملاقات ميكنيد. تصميم به رفتن براي مشاوره، گام اول در فرايند تغيير است. وقتي اين تصميم را گرفتيد ساز و كار تغيير به جريان خواهد افتاد. در فرايند تغيير نحوه تفكر, احساس يا رفتار خود, بايد بكوشيد تا شيوه هاي جديد انجام كارها را امتحان نمائيد. اين ممكن است شما را مضطرب يا ناكام كند. همچنين در طي مشاوره امكان دارد به اين نتيجه برسيد كه چيزهايي كه قبلاً شما آنها را فقط به صورت مثبت يا منفي مي ديديد, كاملاً متفاوت هستند. چالش يا محدوديت هاي مذكور نيز ممكن است در شما احساس ناكامي بوجود آورد, اما با پذيرش و تمرين متوجه مي شويد كه قادر به برطرف كردن محدوديت ها و نقاط ضعف خود بوده و جنبه هايي جديد و مهيج در خود, خواهيد يافت. گامهاي آماده شدن براي بهره بردن از مشاوره _ آماده تمركز بر مشكل يا موضوع خاصي باشيد. _ آماده (رفتن به) جلسات مشاوره باشيد. _ به جلسات مشاوره اي خود توجه كرده و نقش فعالي در آن داشته باشيد. _ تكاليف منزل خود را انجام دهيد (يا حداقل سعي خود را بكنيد). _ اگر احساس مي كنيد از مشاوره سود نمي بريد, موضوع را به مشاور خود بگوئيد. هدف اين بروشور چيست؟ تجربه كردن در طي زندگي امري معمول است. در هر مقطع زماني ممكن است شخص جهت شناخت بهتر خود و مواجهه با نگراني هايش نيازمند كمك يك مشاور يا درمانگر باشد. براي كساني كه بدنبال مشاوره هستند اين بروشور مروري كلي بر فرايند مشاوره _ چه انتظاري از مشاور مي رود, مسئوليت هاي مراجع در فرايند مشاوره _ گامهاي استفاده بهتر از مشاوره و مشكلات احتمالي كه ممكن است در طي مشاوره ايجاد شوند را فراهم مي سازد. مشاوره چيست؟ به زبان ساده, مشاوره عبارت از هر نوع ارتباطي است كه در آن يك شخص به شخص ديگر براي فهم بهتر خود و حل و فصل مشكلاتش كمك مي كند. دوستان و بستگان نوعي مشاوره ارائه مي دهند, همين طور افراد مذهبي, راهنمايان تحصيلي, معلمان و خيلي از افراد ديگر نيز همين كار را ميكنند. كارشناسان دفاتر مشاوره بدليل آموزش وسيع خود در روان شناسي و رفتار انساني مشاوره هايي متفاوت با ديگران ارائه ميدهند. آنها تجارب وسيعي در ايجاد روابط ياورانه و در كار با مشكلات مختلف دارند 8 لینک به دیدگاه
Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۸ من یک سوال داشتم . برای اینکه متوجه بشیم یک نفر مشکل روانی داره چه کار باید بکنیم ؟ اصلا از کجا باید بفهمیم که خودمون مشکل روانی نداریم . 3 لینک به دیدگاه
Maryam.j 1013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۸ من یک سوال داشتم .برای اینکه متوجه بشیم یک نفر مشکل روانی داره چه کار باید بکنیم ؟ اصلا از کجا باید بفهمیم که خودمون مشکل روانی نداریم . سلام. برای تشخیص اینکه شخصی از سلامت و بهداشت روانی بهره مند هست یا خیر و یا از اختلالات روانی رنج می بره یا خیر نیاز به تخصص هست اما برای تشخیص اولیه می توان به رفتار ها ی غیر عادی و یا افراط گونه اشخاص دقت کرد . 4 لینک به دیدگاه
Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۸۸ راستی کسی که تیک عصبی داره نشان دهنده اینه که روانی هستش ؟ ربطی به روح و روان داره . 2 لینک به دیدگاه
Maryam.j 1013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، ۱۳۸۸ راستی کسی که تیک عصبی داره نشان دهنده اینه که روانی هستش ؟ ربطی به روح و روان داره . همینطور که از اسمش کاملا تیک ها عصبی هستند و ریشه بعضی از آنها اختلالات روانی ست اما گاهی دیده میشود که در شرایط عصبی برخی از افراد دچار ان مشکل می شوند که قابل بررسی است:ws2: 4 لینک به دیدگاه
Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۸۸ مریم جان من معذرت می خوام همیشه مزاحم میشم :w139: می خواو بدونم چرا من هر چی می خوام سعی کنم استرس نداشته باشم باز همیشه یه کم استرس همراهم هست و بعضی اوقات زود نگران میشم و .... اینا ممکنه ارٍثی باشه ؟ چه کار کنم همیشه خونسرد باشم . 1 لینک به دیدگاه
Maryam.j 1013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۸۸ اولا که مراحمی نه مزاحم.:ws2: و اما پاسخ سوال شما: متاسفانه این مشکل اکثر جوان ها ست. استرس و نگرانی از آینده نزدیک و دور باعث عدم آرامش فعلی شما میشه وبا توجه به اینکه این استرس در نتیجه کار نیز بی تاثیر است من پیشنهاد می کنم که به خدای متعال توکل کنی و با آرامش و صبوری نتیجه فعالیت و تلاش خود را ببینی و در هر کاری شتاب زدگی رو کنار بگذاری و مشورت با متخصصین رو هرگز فراموش نکنی . تاپیکی در این مورد ایجاد می کنم که امیدوارم کمکت کنه 2 لینک به دیدگاه
*هانی* 825 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۸ سلام مریم جون مدتیه خیلی زود از کوره در میرم اصلا تحمل شنیدن هیچ حرف یا بحثی رو ندارم دست خودمم نیست هر چی میخوام یه کم رو اعصابم کنترل داشته باشم نمیشه مخصوصا وقتی بچه میبینم دلم میخواد خفش کنم 3 لینک به دیدگاه
Maryam.j 1013 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۸ سلام مریم جون مدتیه خیلی زود از کوره در میرم اصلا تحمل شنیدن هیچ حرف یا بحثی رو ندارم دست خودمم نیست هر چی میخوام یه کم رو اعصابم کنترل داشته باشم نمیشه مخصوصا وقتی بچه میبینم دلم میخواد خفش کنم سلام عزیزم، میشه از شرایط فعلی خودت برام بگی ؟ از شرایط کاری ، تحصیلی و خانوادگی باید علت رو پیدا کنیم تا در صورت باز شدن گره تو عزیز به آرامش برسی:icon_pf (44): 1 لینک به دیدگاه
silent for ever 367 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۸۹ سلام مریم جان. ممنون از مطلبی که ارسال کردید . خوندمشون. اما بذار یه چیزی بگم! من خودم به یه نفراعتماد کردم....که کار غلطی بود. واسه همین دیگه به هیچ عنوان حاضرنیستم تو یه اتاق با کسی حرف بزنم که نه تنها به مشکلم توجه نکرد بلکه روانی ترم کرد و به مشکلم دامن زد... ازش کمک خواستم فقط همین. اما اون نامرد با حرفای سفیدش جلسه سوم شخصیت سیاهش رو نشونم داد. حالا دیگه به هیچ عنوان نمی تونم به هیچ ادم مذکر اعتماد کنم...دلم می خواد بمیرم. نه اینکه مرد نما زیاد شده نه..بخاطر اینکه زندگی کردن برام غیر قابل تحمل شده. شبا مثل دیوانه ها نفس کشیدن هام رو می شمارم و به 50 که می رسه می زنه به سرم که چه جوری خودکشی کنم بهتره! بیخیال. حالم بده. در یک جمله: از مشاورم این انتظار داشتم که منم مثل خواهرش یا دخترش باید می دونست. 2 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۸۹ دوستان اگه سوالی در زمینه روانشناسی داشتن یا اگه مشکلی بود امیدواریم بتونیم در کنار اساتید مربوطه تا حدی پاسخگو باشیم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده