مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست 4 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ مستم کن آن چنان که ندانم ز بيخودی در عرصه خيال که آمد کدام رفت 3 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ تا چند همچو شمع زبان آوری کنی پروانه مراد رسید ای محب خموش 3 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ شهر خالی ست ز عشاق بود کز طرفی مردی از خویش برون آید و کاری بکند 4 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ دریا وکوه در ره ومن خسته وضعیف ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم همراز عشق و هم نفس جام باده ایم 4 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم 3 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ ما چو دادیم دل ودیده به طوفان بلا گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر 2 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد 4 لینک به دیدگاه
surgun 729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 دی، ۱۳۸۹ درد عشق ار چه دل از خلق نهان میدارد حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست 3 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 دی، ۱۳۸۹ تا ز می خانه و می نام و نشان خواهد بود سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود 5 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۸۹ دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند 4 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۸۹ دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم 5 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 دی، ۱۳۸۹ منم که شهرۀ شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن 4 لینک به دیدگاه
surgun 729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 دی، ۱۳۸۹ نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد 3 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ در انتظار رویت ما و امیدواری درعشوه وصالت ماوخیال و خوابی 4 لینک به دیدگاه
surgun 729 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ دیر یست که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد صد نامه فرستادم و آن شاه سواران پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده