رفتن به مطلب

مشاعره با اشعار حافظ


surgun

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

 

لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

  • Like 3
ارسال شده در

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم

با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست

  • Like 4
ارسال شده در

تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق

 

هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

  • Like 3
ارسال شده در

مستم کن آن چنان که ندانم ز بيخودی

در عرصه خيال که آمد کدام رفت

  • Like 3
ارسال شده در

تا چند همچو شمع زبان آوری کنی

 

پروانه مراد رسید ای محب خموش

  • Like 3
ارسال شده در

شهر خالی ست ز عشاق بود کز طرفی

مردی از خویش برون آید و کاری بکند

  • Like 4
ارسال شده در

دریا وکوه در ره ومن خسته وضعیف

 

ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم

  • Like 2
ارسال شده در

ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم

همراز عشق و هم نفس جام باده ایم

  • Like 4
ارسال شده در

مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه

کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم

  • Like 3
ارسال شده در

ما چو دادیم دل ودیده به طوفان بلا

گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر

  • Like 2
ارسال شده در

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

 

  • Like 4
ارسال شده در

درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد

 

حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست

  • Like 3
ارسال شده در

تا ز می خانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

  • Like 5
ارسال شده در

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

  • Like 4
ارسال شده در

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

  • Like 5
ارسال شده در

منم که شهرۀ شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

  • Like 4
ارسال شده در

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

 

بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد

  • Like 3
ارسال شده در

در انتظار رویت ما و امیدواری

درعشوه وصالت ماوخیال و خوابی

  • Like 4
ارسال شده در

یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس

 

جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود

  • Like 2
ارسال شده در

 

دیر یست که دلدار پیامی نفرستاد

ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

 

 

صد نامه فرستادم و آن شاه سواران

پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد

  • Like 1
×
×
  • اضافه کردن...