مشاعره با اشعار حافظ

[goddess_s 16415]

شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش

گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم

[*lotus* 20275]

معاشران گره از زلف یار باز کنید

شبی خوشست بدین قصه اش دراز کنید

[goddess_s 16415]

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

چیست یاران طریقت بعد از این تدبیرما

[AFARIN 7196]

الا يا ايها الساقي ادر كاسا و ناولها

كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها

[*lotus* 20275]

از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار

صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

[AFARIN 7196]

دلبرم شاهد و طفل است و به بازي روزي

بكشد زارم و در شرع نباشد گنهش

[*lotus* 20275]

شربتی از لب لعلش نچشیدیمو برفت

روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

[AFARIN 7196]

تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق

هر دم آيد غمي از نو به مباركبادم

[*lotus* 20275]

منعم نکن ز عشق وی ای مفتی زمان

معذور دارمت که تو او را ندیده ای

[AFARIN 7196]

يار دلدار من ار قلب بدينسان شكند

برد زود بجانداري خود پادشهش

[sam arch 55879]

شكر شكن شوند همه طوطيان هند

زين قند پارسى كه به بنگاله مى رود

[AFARIN 7196]

دمي با غم به سر بردن جهان يكسر نمي ارزد

به مي بفروش دلق ما كزين بهتر نمي ارزد

[sam arch 55879]

در طريقت رنجش خاطر نباشد مى بيار

هر كدورت را كه بينى چون صفائى رفت رفت

[Himmler 22171]

تا غنچه خندانت دولت به که خواهدداد

ای شاخ گل رعنا از بهر که میرویی ؟

[sam arch 55879]

ياد باد آن صحبت شبها كه با نوشين لبان

بحث سر عشق و ذكر حلقه ء عشاق بود

[AFARIN 7196]

در خرابات مغان نور خدا ميبينم

اين عجب بين كه چه نوري ز كجا ميبينم

[sam arch 55879]

ميل من سوى وصال و قصد او سوى فراق

ترك كام خود گرفتم تا برايد كام دوست

[*lotus* 20275]

مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید

وزان غریب بلا کش خبر نمی اید

[sam arch 55879]

تا كى مى صبوح و شكر خواب بامداد

هشيار گرد هان كه گذشت اختيار عمر

[goddess_s 16415]

روزگاری شد که در میخانه خدمت می کنم

در لباس فقه کار اهل دولت می کنم