مشاعره با اشعار حافظ

[Mitra 1723]

اگر غم لشكر انگیزد كه خون عاشقان ریزد

من و ساقی بهم تازیم و بنیادش براندازیم

[هادی ناصح 18854]

ماهِ کنعانیِ من! مَسندِ مصر آن تو شد

وقت آن است که بِدرود کُنی زندان را

[Mitra 1723]

ای دل آندم كه خراب از می گلگون باشی

بی زر و گنج بصد حشمت قارون باشی

[هادی ناصح 18854]

یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت

حاش لله که روم من ز پی یار دگر

[Mitra 1723]

رشته ی صبرم به مقراض غمت بریده شد

همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع

[هادی ناصح 18854]

عافیت می‌طلبد خاطرم ار بگذارند

غمزه شوخش و آن طرهٔ طرار دگر

[Mitra 1723]

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنین نماند و چنان نیز نخواهد ماند

[گیتار 291]

در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل

هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا

[Astraea 25351]

اگر آن ترك شيرازي بدست آرد دل ما را

به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را

[real 1797]

دل ببردی وبحل کردمت ای جان لیکن

به ازاین دار نگاهش که مرا میداری

[real 1797]

دور داراز خاک وخون دامن چوبرمابگذری

کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما

[Mitra 1723]

ای آفتاب جوشــان می جوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت

[real 1797]

تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد

تابود فلک شیوه او پرده دری بود

[ali6668 1159]

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد

[real 1797]

دراندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموش و او در فغان ودر غوغاست

[گیتار 291]

ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند

در سر کار خرابات کنند ایمان را

[real 1797]

الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

[ali6668 1159]

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

[Himmler 22171]

ان چنان مهر توام در دل و جان جاى گرفت

كه اگر سر برود از دل و از جان نرود

[مرید 1252]

دایم گل این بستان شاداب نمی ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی