رفتن به مطلب

مشاعره با اشعار حافظ


surgun

ارسال های توصیه شده

دست از طلب ندارم تا کام من برآِید

یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید:ws3:

:ws28::ws28::ws28::ws28:

دلم خزانه اسرار بود و دست قضا

درش ببست و کليدش به دلستانی داد

  • Like 3
لینک به دیدگاه
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند

ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم

جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها

  • Like 2
لینک به دیدگاه
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد

در خرابات بگویید که هشیار کجاست

تو به تقصیر خود افتادی ازین در محروم

از که می نالی و فریاد چرا میداری

  • Like 1
لینک به دیدگاه
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود این شاهد هر جایی

یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش

میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...