نیمه ماه 2908 ارسال شده در 5 تیر، 2011 یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست 3
ali6668 1159 ارسال شده در 5 تیر، 2011 ای درد توام درمان در وقت پریشانی ای یاد توام مونس در لحظه ی تنهایی 3
zahra22 19501 ارسال شده در 5 تیر، 2011 یا رب ای شمع دل افروز ز کاشانه کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست 2
نیمه ماه 2908 ارسال شده در 6 تیر، 2011 تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت 4
ali6668 1159 ارسال شده در 7 تیر، 2011 ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی 2
hamid_hisystem 6612 ارسال شده در 7 تیر، 2011 تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل لاله ساغر گیر و نرگس مست و برما نام فسق داوری دارم بسی یارب که را داورکنم ای پادشه خوبان داد از غم تنهاییدل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی یارب این بچه ترکان چه دلیرند به خون که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند 2
zahra22 19501 ارسال شده در 8 تیر، 2011 دل آزرده ما را به نسیمی بنواز یعنی آن جان ز تن رفته به تن باز رسان 2
ali6668 1159 ارسال شده در 8 تیر، 2011 شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان 4
AFARIN 7196 ارسال شده در 8 تیر، 2011 نه راه است اين كه بگذاري مرا بر خاك و بگريزي كناري آر و بازم پرس تا خاك رهت گردم 3
masoume 5751 ارسال شده در 8 تیر، 2011 مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت 2
AFARIN 7196 ارسال شده در 8 تیر، 2011 تا بگويم كه چه كشفم شد از اين سير و سلوك به در صومعه با بربط و پيمانه روم 2
masoume 5751 ارسال شده در 8 تیر، 2011 من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را 2
AFARIN 7196 ارسال شده در 8 تیر، 2011 از خون دل نوشتم نزديك دوست نامه انّي رأيت دهراً من هجرك القيامه 1
H A M I D 1194 ارسال شده در 8 تیر، 2011 هاتف آن روز به من مژده ي اين دولت دادند كه بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند!! 1
AFARIN 7196 ارسال شده در 8 تیر، 2011 دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند 1
H A M I D 1194 ارسال شده در 8 تیر، 2011 ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد!!! 1
ارسال های توصیه شده