رفتن به مطلب

دیالوگ های به یاد ماندنی


ارسال های توصیه شده

لئون (ژان رنو): وقتی انتقام بگیری می فهمی اصلاً خوب نیست. باور کن. بهتره فراموش کنی. بعد از اینکه یه نفرو بکشی هیچ چی مثل قبل نمیمونه. زندگیت برای همیشه عوض میشه. باید بقیه زندگیت رو در حالی بخوابی که یک چشمت بازه…

 

lean-the-professional.jpg

  • Like 11
لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

تنها راه بیرون کشیدن یه خرگوش از کلاه، اینه که اول خرگوش رو توی کلاه بذاری.

چراغ قرمز (2012) Red Lights

  • Like 10
لینک به دیدگاه

کارل یونگ : بعضی وقت ها باید یه کارهای غیر قابل ِ بخشش بکنی ، فقط به خاطر اینکه بتونی به زندگی ادامه بدی ...

  • Like 10
لینک به دیدگاه

فكر و ذكرمان شد كسب آبرو، چه آبرويي، مملكت‌رو تعطيل كنيد، دارالايتام داير كنيد درست‌تره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه مي‌آيد، قحطي است، دوا نيست، مرض بيداد مي‌كند، نفوس حق‌النفس مي‌دهند، باران رحمت از دولتي سرقبله عالم است و سيل و زلزله از معصيت مردم. ميرغضب بيشتر داريم تا سلماني. سر بريدن از ختنه سهل‌تر. ريخت مردم از آدميزاد برگشته، سالك بر پيشاني همه مهر نكبت زده، چشم‌ها خمار از تراخم است، چهره‌ها تكيده از ترياك.

 

[ حاجي‌واشنگتن- علي حاتمي ]

  • Like 11
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...
  • 2 هفته بعد...

نيمه شبان خلوت است

 

مظهر هر رافت است

 

اي شده غرق گناه

 

چاره ي درد تو را يار نظر مي كند

 

هر چه كه هستي بيا

 

گر چه كه پستي بيا

 

بنده شرم گونه را دوست نظر مي كند

 

توبه اثر مي كند

حاج آقا ثانی ...سریال مادرانه

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

- اسکارلت : مادر چقدر من بدبختم که در این سن باید بیوه بشم . اصلا برای چی باید لباس سیاه بپوشم و وانمود کنم که عزادارم ؟ در حالی که نیستم.

- مادر : عزیزم تو باید به بقیه نشون بدی که از مرگ شوهرت غمگین هستی.

- اسکارت : آخه چرا ؟ من که چیزی احساس نمی کنم!

(Gone with the Wind)

  • Like 10
لینک به دیدگاه

داشتم به صدات گوش میدادم حواسم به حرفات نبود ...

شهاب حسینی_ پرسه در مه

انسان ازآن چیزی که بسیار دوست می دارد، خود را جدا می سازد. در اوج تمنا نمی خواهد. دوست می دارد اما در عین حال می خواهد که متنفر باشد. امیدوار است، اما امیدوار است امیدوار نباشد. همواره به یاد می آورد اما می خواهد که فراموش کند.

 

هامون - داریوش مهرجویی

 

وقتی یه خراش کوچیک توو سقف دهنت ایجاد می شه، اگه بهش زبون نزنی و بی خیالش بشی، خود به خود خوب می شه؛ اون زن، برای من مثل اون خراش بود، که نمی تونستم بی خیالش بشم ..

 

باشگاه مشت زنی - دیوید فینچر

 

خانم دارابی(ویشگا آسایش):

 

عشق 2 حالت داره عشق مادر به فرزند، عشق خدا به بنده، بقیه ش تاثیرات هورمونیه ...!

 

ورود آقایان ممنوع - رامبد جوان

 

  • Like 7
لینک به دیدگاه

چنان تنهایی وحشتناکی احساس می‌کردم که خیال خودکشی به سرم زد

تنها چیزی که جلویم راگرفت این بود که

من در مرگ تنهاتر از زندگی خواهم بود...!

 

Nausea

Jean-Paul Sartre

1938

  • Like 8
لینک به دیدگاه

لیلا حاتمی: سیما کی بود؟

 

علی مصفا: سیما...یکی از بچه های دانشگاه

 

لیلا حاتمی: دوسش داشتی؟

 

علی مصفا: مثلآ,خیلی شبیه مینا بود همون دختر داییم که از تاریکی میترسید

 

لیلا حاتمی: اون چی؟ اونم تورو دوست داشت؟

 

علی مصفا: نمیدونم من هیچوقت هیچی بهش نگفتم,من اینجوریم همیشه هر وقت باید یه کاری بکنم یه دفه اصلآ هیچ کاری نمیکنم

 

 

چیزهایی هست که نمیدانی

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

آني: چقدر اينجا (بورلي هيلز) تميزه!

مکس: براي اينکه اونا آشغالاشون رو دور نميريزن، باهاشون برنامه هاي تلوزيوني مي سازن!!

__________

 

Annie Hall

1977

  • Like 6
لینک به دیدگاه

پیرمرد : دلت گرفته ؟

سرباز : آره

پیرمرد : دل همه میگیره، دل داشته باشی میگیره دیگه، اصــلــا دلــی کـه نــگـیـره کــه دل نـیـسـت.. یا رفیق من لا رفیق له. میخوای یه راهی بهت یاد بدم دلت وا بشه؟ مثل من چشمات و ببند …د ببند دیگه…چی میبنی ؟

سرباز: هیچ کس

پیرمرد:هیچ کس قشنگه دیگه … هیچ کس همه کسه ، همه کس هیچ کسه!

یـــک تـــکه نـــان

  • Like 8
لینک به دیدگاه

زخمای آدم سرمایس حامد ، سرمایتو با این و اون تقصیم نکن

داد نکش هوار نکش ، آروم و بی سرو صدا همه چیزو تحمل کن

- شب یلدا –

  • Like 6
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
  • 2 هفته بعد...

مرد اول: معرفي مي کنم. ايشون خانم نورما دزموند هستن.

 

مرد دوم: اوه. نورما دزموند. شما زماني بازيگر بزرگي بوديد.

 

نورما دزموند: من هنوز هم بزرگم. اين فيلم ها هستند که کوچک شده اند!

Sunset Blvd

1950

  • Like 8
لینک به دیدگاه

وقتي یه بمب ميفته مي دونيد مردم توي ميدون چه فکري مي کنن؟

"من بايد خودمو به خونه برسونم"

يه جورايي آدم فکر مي کنه وقتي تو خونه راحت نشسته کشته نمي شه.

Hemingway & Gellhorn

  • Like 8
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...