just work 12354 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ صد دانه بشکه، دسته به دسته….. با نظم و ترتیب…. یک جا نشسته هر بشکه ای هست هفتاد و نه سنت! چیز سیاهی در داخلش ونت !( went: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام participle of goبه معنی رفت!) این بشکه ها را صادر نمودند اینجا و آنجا…شاداب و خرسند صد دانه سفره!…خالی خالی…. توی اتاقی، پهنه رو قالی شکر خدا هم، نان هست..هم نفت نانش که خشکید… نفتش کجا رفت؟ صد دانه آدم!خوشه به خوشه بی نظم و ترتیب ..رفتن یه گوشه یکی یه قصرِه جزئی خریده… .اون یکی کلیه می فروشه هر خوشه ای هست…خوشحال و خندان! یک دسته آدم در داخل آن یک و دوی آن جای نفاق است، در خوشه ی سه وحدت فروان! این خوشه ها را…جمع کرده رو هم… کردند ما را ، در خوشه کم کم حال کردی جدی؟ حرفت رو گفتم؟! شعرم چه خوبه! ارواح عمه م! هم شاد و خرم…هم شادمانیم ای کاش در یک… خوشه بمانیم خواهند بین …ما سد گذارند، انان که وحدت را خوش ندارند هفتاد میلیون… ایرانی هستیم خواهان صلح و آزادی هستیم ما مردمان یک سرزمینیم… (گرچه شعاری است) خلاصه اینیم! شرمنده دیگر …شعرم چنین شد… من «آن» نوشتم…بالجبر «این» شد 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده