رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

شهر فلاورجان، مركز شهرستان فلاورجان، با پهنه ای حدود 510 هكتار، در 32 درجه و 33 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 31 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهر از سوی شمال به روستای جلال آباد، ‌از جنوب به آبادی گارماسه، از باختر به روستای جوزدان، از خاور به زاينده رود و كوه سنگالو محدود است. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان خمينی شهر، از جنوب به شهرستان مباركه، از باختر به شهرستان های نجف آباد و لنجان وازخاوربه شهرستان اصفهان محدود است.

جمعیت این شهرستان بنابر آخرین سرشماری بالغ بر۲۴۰ هزار نفر بوده است.

مهم ترين فرآورده های كشاورزی فلاورجان گندم، برنج، صيفی، سبزی و... است.

 

تاریخچه شهر

در كرانه راست زاينده رود، ‌ناحيه بزرگ « خالن لنجان / خالنجان / خولنجان » قرار دارد. مهم ترين شهر اين ناحيه پيش از اسلام ورگان بوده، كه عرب ها به آن فلاورجان گفته اند. ورگان از دو پاره « ور» يعنی كنار، كرانه، پهلو، سو، پيرامون، … و « گان » به معنی مكان تشكيل شده و ورگان به معنای سرزمين يا شهری است، در كنار يا کرانه رود زاينده رود. احتمالاَ در نخستين سده های اوليه اسلامی ورگان خراب شده و شهر فيروزان جای گزين آن گرديده است.

 

فيروزان ظاهراً در سده 8 هـ . ق، كه ابن بطوطه از آن گذشته، وجود داشته است.

 

واژه فلاورجان از دو پاره «فلا»، به معنی دشت پهناور بلند، و «ورجان» كه عربی شده ورگان است به معنی دشت ورجان تشکيل شده است.

 

و ممکن است که اين منطقه در روزگار باستان تا اواخر دوران ساسانی، دشت ورگان ناميده می شده که با ورود فلاورجان خوانده شده است. بعدها خان لنجان كه به اين ناحيه و مركز آن اطلاق شده، شايد جای فيروزان را گرفته است.

 

خان لنجان به گونه خالنجان و خولنجان نگاشته می شده و به نام « خان ابرار » يعنی كاروانسرای نيكوكاران نيز شهرت داشته است. فلاورجان، مركز بخش لنجان پايين يکی از دو بخش خان لنجان بوده است.

 

به باور لسترنج ، نويسنده كتاب جغرافيای تاريخی سرزمين های خلافت شرقی، خان لنجان يا فلاورجان كنونی، ‌ظاهرا با شهر فيروزان پيشين برابری کرده و جايی است كه آثار جغرافيايی و راه نامه ها، آن را نخستين منزل گاه به سوی جنوب، در راه باختری اصفهان - شيراز شمرده اند.

 

در سده 5 هـ . ق كه ناصر خسرو در سفر به اصفهان از خان لنجان عبور كرده است، می گويد : بر دروازه شهر، نام سلطان طغرل بيگ نوشته ديدم. در زمان شاه عباس بزرگ صفوی (996- 1038 هـ . ق ) پلی بر روی زاينده رود بنا شده است، كه به مناسبت نام شهر ورگان، به « پل ورگان » سرشناس گرديده است.

لینک به دیدگاه

مسجد جامع اشتر جان

 

jame_falavarjan150_40.jpg

 

اين‌ مسجد در 36 كيلومتري‌ جنوب‌ غربى‌ اصفهان‌ در منطقة لنجان‌ (امروزه‌ از توابع‌ فلاورجان‌) واقع‌ شده‌ است‌. مسجد جامع‌ اشترجان‌ به‌ استناد كتيبه‌هاي‌ تاريخى‌ آن‌، در 715ق‌/1315م‌ به‌ دستور خواجه‌ فخرالدين‌ محمد بن‌ محمود بن‌ على‌ اشترجانى‌ ساخته‌ شده‌ است‌ كه‌ يكى‌ از نمونه‌هاي‌ نفيس‌ معماري‌ ايلخانى‌ از اواخر سلطنت‌ محمد خدابنده‌ (اولجايتو) به‌ شمار مى‌آيد. در كتيبه‌اي‌ كه‌ نام‌ بانى‌ مسجد در آن‌ آمده‌، از خواجه‌ محمد اشترجانى‌، با عنوان‌ «الصاحب‌ الاعظم‌ ملك‌ الوزراء فى‌ العالم‌» ياد شده‌ است‌.

 

وي‌ كه‌ از مستوفيان‌ و منشيان‌ اميران‌ ايلخانى‌ بود. چندي‌ هم‌ حكومت‌ لنجان‌ را بر عهده‌ داشت‌.

با اينكه‌ «خواجه‌» در مقام‌ وزارت‌ نبود، در كتيبه‌هاي‌ اين‌ بنا عناوين‌ خاص‌ وزرا به‌ او داده‌ شده‌ است‌؛

 

از اين‌ رو گمان‌ مى‌رود كه‌ اين‌ عنوانها در آن‌ زمان‌ تنها به‌ وزيران‌ اطلاق‌ نمى‌شد و ديگر دولتمردان‌ نيز آن‌ را وام‌ مى‌گرفته‌اند.

 

مسجد ايلخانى‌، مكمل‌ مسجد كهن‌تري‌ است‌ كه‌ در بازسازيها و دگرگونيها بخشهاي‌ بسياري‌ بر آن‌ افزوده‌ شده‌ است‌. به‌ هنگام‌ تعمير بنا در 1333ش‌، كتيبه‌اي‌ آجري‌ به‌ سبك‌ كتيبه‌هاي‌ دورة سلجوقى‌ در زير تزيينات‌ ايلخانى‌ نماي‌ خارجى‌ سر در شمالى‌ آشكار شد. از تحولات‌ بعدي‌ بنا اطلاعات‌ دقيقى‌ در دست‌ نيست‌، ولى‌ به‌ استناد كتيبه‌اي‌ به‌ زبان‌ فارسى‌ در شبستان‌ شرقى‌ بنا، قسمت‌ شرق‌وغرب‌ مسجدايلخانى‌در881ق‌/1476م‌ و در حكومت‌ ابوالنصر حسن‌ بهادرخان‌ [؟] با پشتيبانى‌ مالى‌ شخصى‌ به‌ نام‌ كمال‌الدين‌ اسماعيل‌ بن‌ ظهيرالدين‌ ابراهيم‌ اشترجانى‌ تعمير شده‌ است‌.

 

از ميان‌ كسانى‌ كه‌ از مسجد جامع‌ اشترجان‌ ياد كرده‌اند، بايد از ابن‌بطوطه‌ نام‌ برد كه‌ آن‌ را در 727ق‌/1327م‌ ديده‌، و در سفرنامه‌اش‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ «مسجدي‌ زيبا كه‌ آبى‌ از وسط آن‌ مى‌گذرد»، ياد كرده‌ است‌ (ص‌ 199).

 

جويى‌ كه‌ ابن‌ بطوطه‌ بدان‌ اشاره‌ كرده‌، در حال‌ حاضر در خارج‌ مسجد و در مقابل‌ سر در شمالى‌ آن‌ جريان‌ دارد. اين‌ مسجد در 1315ش‌/1936م‌ توجه‌ اسميث‌1 را به‌ خود جلب‌ كرد. اين‌ محقق‌ به‌ قصد انتشار مقاله‌اي‌ جامع‌ دربارة اين‌ بنا به‌ بررسى‌ و عكس‌ برداري‌ كامل‌ آن‌ پرداخت‌ و در 1318ش‌/1939م‌ از جرج‌ س‌. مايلز براي‌ مطالعة بيش‌ از 47 كتيبة نفيس‌ اين‌ مسجد دعوت‌ كرد (نك: مايلز، .(89-90 پس‌ از مرگ‌ اسميث‌، مايلز با استفاده‌ از بايگانى‌ غنى‌ وي‌ كه‌ در «مؤسسة اسميثسونى‌2» در واشنگتن‌ نگهداري‌ مى‌شود، به‌ مطالعة دقيق‌ كتيبه‌هاي‌ اين‌ بنا پرداخت‌ و به‌ چاپ‌ آنها اقدام‌ كرد.

 

آرثر ا¸پم‌ پوپ‌ نيز در كتاب‌ خود بخش‌ كوچكى‌ را به‌ اين‌ مسجد مهم‌ اختصاص‌ داده‌ است‌ (ص‌ .(1079-1080 كامل‌ترين‌ تك‌نگاري‌ دربارة معماري‌ اين‌ بنا، همراه‌ با نقشة مسجد و مقطع‌ مقصورة آن‌ و نيز عكسهاي‌ متعدد از آن‌ را دانلد ن‌. ويلبر فراهم‌ كرده‌ است‌.

 

پيش‌ از مايلز، لطف‌ الله‌ هنرفر كه‌ در 1333ش‌ سرپرستى‌ تعميرات‌ مسجد را بر عهده‌ داشت‌، اين‌ بنا را به‌ همراه‌ كتيبه‌هاي‌ متعدد آن‌ بررسى‌ كرده‌ است‌. ابوالقاسم‌ رفيعى‌ مهرآبادي‌ نيز در آثار ملى‌ اصفهان‌ از مسجد جامع‌ اشترجان‌ و برخى‌ از كتيبه‌هاي‌ آن‌ ياد كرده‌ است‌.

 

داگلس‌ پيكت‌ نيز با توجه‌ به‌ اهميت‌ تزيينات‌ كاشى‌ اين‌ بنا در سير تحول‌ هنر كاشيكاري‌ ايران‌، به‌ مطالعة آنها پرداخت‌ .

 

جدا از اين‌ تحقيقات‌، از مسجد جامع‌ اشترجان‌ به‌ سبب‌ جايگاه‌ مهمى‌ كه‌ در معماري‌ دورة ايلخانى‌ ايران‌ دارد، همواره‌ در مطالعات‌ مربوط به‌ معماري‌ اسلامى‌ از آن‌ ياد شده‌ است‌. وسعت‌ مسجد جامع‌ اشترجان‌ 500 ،1م 2 (30ئ50 متر) است‌.

 

اين‌ بنا از خشت‌ و آجر ساخته‌ شده‌، و در ديواري‌ از خشت‌ محصور گشته‌ است‌. مسجد داراي‌ دو ورودي‌ است‌. ورودي‌ اصلى‌ در شمال‌ بنا و ورودي‌ ديگر در شرق‌ آن‌ قرار گرفته‌ است‌. هيچ‌ يك‌ از اين‌ دو بر محورهاي‌ اصلى‌ ساختمان‌ جاي‌ ندارد. دو ايوان‌ بر محور شمالى‌ - جنوبى‌ و 3 شبستان‌ در شمال‌، شرق‌ و غرب‌ صحن‌ مركزي‌ ساخته‌ شده‌ است‌.

 

گنبدخانة بزرگ‌ مقصوره‌ در پشت‌ ايوان‌ جنوبى‌ جاي‌ دارد. بدين‌ ترتيب‌، اين‌ عناصر بر محور بودن‌ كلى‌ طرح‌ درونى‌ مسجد تأكيد دارند. سر در ورودي‌ اصلى‌ كه‌ در نيمة شرقى‌ ضلع‌ شمالى‌ بنا قرار گرفته‌، بيش‌ از 12 متر ارتفاع‌ دارد.

 

در دو طرف‌ ايوانى‌ كه‌ سر در را تشكيل‌ مى‌دهد، بقاياي‌ دو مناره‌ ديده‌ مى‌شود كه‌ تنها يك‌ سوم‌ آنها هنوز برپاست‌. طاق‌ اصلى‌ ايوان‌ به‌ بلندي‌ تمامى‌ ارتفاع‌ سر در قد بر افراشته‌ است‌. نماي‌ ايوان‌ در دو طرف‌ طاق‌ آن‌ با 3 رديف‌ عمودي‌ طاق‌ نما - كه‌ هر يك‌ در قابى‌ مستطيل‌ شكل‌ و يكى‌ بالاي‌ ديگري‌ قرار دارد - تزيين‌ شده‌ است‌.

 

3 قاب‌ بر سراسر پيرامون‌ ايوان‌ چرخيده‌، و كلية اين‌ عناصر را در بر گرفته‌ است‌. كتيبه‌اي‌ از كاشى‌ بر 3 ديوار فضاي‌ داخلى‌ مدخل‌ ايوان‌ نقش‌ بسته‌، و آن‌ را به‌ دو نيم‌ كرده‌ است‌. بخش‌ زيرين‌ ديوار جنوبى‌ داراي‌ طاق‌ نمايى‌ است‌ كه‌ در ورودي‌ مسجد را در خود دارد.

 

دو طاق‌ نماي‌ كوچك‌ تزيينى‌، در قابهاي‌ مستطيل‌ شكل‌، بر دو ضلع‌ جانبى‌ مدخل‌ ايوان‌ قرار گرفته‌ است‌. بخش‌ بالايى‌ تنها به‌ مقرنس‌ كاري‌ طاق‌ ايوان‌ اختصاص‌ يافته‌ است‌. تزيينات‌ اين‌ سر در با عناصر آجركاري‌، كاشى‌ كاري‌ و با استفاده‌ از نقش‌ مايه‌هاي‌ هندسى‌ و نوشتاري‌ و اندكى‌ گياهى‌ شكل‌ يافته‌ است‌.

 

طاق‌ نماهاي‌ متعدد با قوسهاي‌ جناغى‌ كه‌ بر ستونهاي‌ باريك‌ توكار چند ضلعى‌ و يا دايره‌اي‌ فرود آمده‌، و در قابهاي‌ مستطيل‌ شكل‌ جاي‌ گرفته‌ است‌، نقش‌ عمده‌ را در تقسيم‌ بندي‌ متقارن‌ سطوح‌ ايوان‌ ايفا مى‌كند.

 

فضاي‌ طاق‌ مقرنس‌ ايوان‌ از 6 طبقه‌ تشكيل‌ شده‌ كه‌ طاسهاي‌ آن‌ با تركيبى‌ از نقشهاي‌ هندسى‌ از كاشى‌ آبى‌، در دو رنگ‌ لاجوردي‌ و فيروزه‌اي‌، و آجر تراشيدة بى‌لعاب‌ مزين‌ شده‌ است‌. درون‌ سوي‌ طاق‌ اصلى‌ ايوان‌ و همة سطوح‌ مسطح‌ اين‌ سر در (لچكيها و پهنة طاق‌نماها، قابها و الواح‌ مختلف‌) نيز با نقوش‌ تزيينى‌ هندسى‌ و يا كتيبه‌هاي‌ متعدد به‌ دو خط ثلث‌ و كوفى‌ بنايى‌ از آجر تراشيده‌ و يا از تركيب‌ آجر بى‌لعاب‌ و كاشى‌ در دو رنگ‌ آبى‌ (لاجوردي‌ و فيروزه‌اي‌) تزيين‌ شده‌ است‌.

 

امروزه‌ تمامى‌ تزيينات‌ كاشى‌ كاري‌ مسجد به‌ استثناي‌ يك‌ مورد در سر در شمالى‌ متمركز گشته‌ است‌.

 

مورد استثنايى‌ ياد شده‌، كتيبه‌اي‌ از كاشى‌ است‌ كه‌ بر درون‌ سوي‌ طاق‌ ايوان‌ جنوبى‌ مسجد قرار داشته‌، و اكنون‌ تنها چند كلمه‌ از آن‌ باقى‌ است‌. سر در اصلى‌ به‌ تنهايى‌ 19 كتيبه‌ از كتيبه‌هاي‌ مسجد را در خود جاي‌ داده‌ است‌ .

 

در اين‌ ميان‌ كتيبة تاريخى‌ حاوي‌ نام‌ بانى‌ مسجد كه‌ با كاشى‌ لاجوردي‌ بر زمينة فيروزه‌اي‌ و به‌ خط ثلث‌ بر نواري‌ پهن‌ بر قسمت‌ ميانى‌ مدخل‌ ايوان‌ و بر فراز طاق‌ نماي‌ ورودي‌ مسجد جلوه‌ مى‌كند، از اهميت‌ بسزايى‌ برخوردار است‌.

 

دو كتيبة كوچك‌، در لابه‌لاي‌ تزيينات‌ هندسى‌ قاب‌ همين‌ طاق‌ نما، نام‌ سازنده‌ و نيز تزيين‌ گر را در دو جمله‌: «عمل‌ بنا احمد ابن‌ محمد البناء المعروف‌ حداد» و «عمل‌ حاجى‌ محمد قطاع‌ تبريزي‌» جاودانه‌ ساخته‌ است‌. اين‌ دو، كار ساختمان‌ و تزيين‌ آجركاري‌ و كاشى‌ كاري‌ اين‌ سر در و احتمالاً مسجد ايلخانى‌ را عهده‌دار بوده‌اند.

 

به‌ باور پيكت‌، اصطلاح‌ قطاع‌ نخستين‌ بار در اين‌ كتيبه‌ آمده‌ است‌ (ص‌ 68 ؛مايلز،91 ).كتيبه‌هاي‌ ديگر اين‌ سر در محتواي‌ قرآنى‌ و مضامين‌ مذهبى‌ دارند. نام‌ محمد(ص‌)، على‌(ع‌)، دوازده‌ امام‌(ع‌) و چهارده‌ معصوم‌(ع‌)، و نيز نام‌ خلفاي‌ راشدين‌ به‌ خط كوفى‌ بنايى‌ بر اين‌ ايوان‌ نقش‌ بسته‌ است‌.

 

سر در اصلى‌ مسجد جامع‌ اشترجان‌ از اهميت‌ ويژه‌اي‌ در سير تحول‌ معماري‌ ايران‌ برخوردار است‌. تأكيد بر ورودي‌ اصلى‌ و ساختار ايوان‌ آن‌ با منارة دوگانه‌ و گرايش‌ به‌ ارتفاع‌ در اين‌ قسمت‌ از بنا از دورة سلجوقى‌ آغاز شده‌ بود.

 

يكى‌ از اولين‌ نمونه‌هاي‌ شناخته‌ شده‌ از اين‌ نوع‌ ايوان‌ ورودي‌ در مسجد سلجوقى‌ امام‌ حسن‌ اردستان‌ باقى‌ مانده‌ است‌. ساختمان‌ سر در باقى‌ مانده‌ از مسجد نظامية ابرقو، سر در موسوم‌ به‌ دو منار «در دشت‌» اصفهان‌، مناره‌هاي‌ فروريختة سر در مسجد جامع‌ كرمان‌، سر در مسجد جامع‌ يزد و نيز ايوان‌ ورودي‌ مسجد امام‌ (مسجد شاه‌ سابق‌) اصفهان‌ نمونه‌هايى‌ هستند كه‌ از قرن‌ 8ق‌ به‌ بعد اين‌ روند را ادامه‌ دادند.

 

تزيينات‌ كاشى‌كاري‌ سر در مسجد جامع‌ اشترجان‌ از نمونه‌هاي‌ شاخص‌ اين‌ نوع‌ تزيين‌ در دورة ايلخانى‌ است‌ كه‌ با تزيين‌ كاشى‌ بناهاي‌ مهم‌ اين‌ دوره‌ مانند گنبد سلطانيه‌، مسجد جامع‌ ورامين‌ و نيز مقبرة پير بكران‌ قابل‌ مقايسه‌ است‌.

 

استفاده‌ از آجر لعابدار كه‌ نمونه‌هاي‌ اولية آن‌ در بناهاي‌ سلجوقى‌ مشاهده‌ مى‌شود، در دورة خوارزمشاهى‌ اوج‌ گرفت‌ و در دورة ايلخانى‌ تحول‌ بيشتري‌ يافت‌. پيشرفت‌ هنر كاشى‌كاري‌ در قرون‌ بعدي‌ همچنان‌ ادامه‌ يافت‌.

 

در كنار كاشيهاي‌ لاجوردي‌ و فيروزه‌اي‌ مسجد جامع‌ اشترجان‌، نخستين‌ نمونة تاريخ‌ دار كاشى‌ «زعفرانى‌» نيز ديده‌ مى‌شود. سر در دوم‌ مسجد جامع‌ اشترجان‌ در نيمة جنوبى‌ نماي‌ خارجى‌ شرقى‌ قرار دارد. طاق‌ يگانة آن‌، همچون‌ سردر اصلى‌ مسجد، بر سراسر ارتفاع‌ ورودي‌ قد افراشته‌، و به‌ وسيلة مقرنس‌ گچى‌ متشكل‌ از 3 طبقه‌ طاس‌ تزيين‌ يافته‌ است‌.

 

سطوح‌ طاسها اندودي‌ از گچ‌ دارد كه‌ بر آن‌ نقش‌ آجركاري‌ كنده‌ شده‌ است‌. پوشش‌ گچى‌ بر لبة طاسها نيز به‌ گونه‌اي‌ بريده‌ شده‌ كه‌ گويى‌ رديفى‌ از آجر آنها را شكل‌ داده‌ است‌، در حالى‌ كه‌ عناصر متصل‌ كننده‌ ميان‌ طاسها با گچ‌ بري‌ زيبايى‌ مركب‌ از نقش‌ مايه‌هاي‌ گياهى‌ تزيين‌ شده‌ است‌.

 

كتيبه‌اي‌ گچى‌ به‌ خط ثلث‌ بر قاعدة طاق‌ مقرنس‌ در داخل‌ نواري‌ پهن‌ بر 3 ديوار ورودي‌ نقش‌ بسته‌ است‌. اين‌ كتيبه‌ كه‌ بر زمينه‌اي‌ با بن‌ مايه‌هاي‌ گياهى‌ نوشته‌ شده‌، در قاب‌ باريكى‌ از تزيينات‌ هندسى‌ حاوي‌ آية 18 از سورة جن‌ّ (72) و تاريخ‌ 715ق‌ است‌. در داخل‌ مسجد در قسمت‌ شرقى‌ ورودي‌ شمالى‌ پلكانى‌ قرار دارد كه‌ به‌ يك‌ شبستان‌ زمستانى‌ در زير اين‌ بخش‌ منتهى‌ مى‌شود.

 

صحن‌ مركزي‌ نسبت‌ به‌ فضاهاي‌ سرپوشيدة اطراف‌ آن‌ از مساحت‌ كمتري‌ برخوردار است‌. شبستان‌ شمالى‌ 3 چشمه‌ طاق‌ و شبستانهاي‌ شرقى‌ و غربى‌ هر يك‌ دو چشمه‌ طاق‌ عمق‌ دارند. كلية طاقهاي‌ شبستانها بر پيل‌پايه‌هاي‌ 4 ضلعى‌ قرار گرفته‌اند. طاق‌ نماهاي‌ كور سراسر سطوح‌ ديوارهاي‌ داخلى‌ مسجد را در 3 طرف‌ شمال‌، شرق‌ و غرب‌ در محور چشمه‌ طاقها پوشانده‌، گويى‌ چشمه‌ طاقها در آن‌ سوي‌ ديوارها نيز ادامه‌ يافته‌ است‌.

 

نماي‌ پيرامون‌ صحن‌ را يك‌ ايوان‌ بزرگ‌ و مرتفع‌ بر سراسر ضلع‌ جنوبى‌، يك‌ ايوان‌ كوچك‌ با ارتفاع‌ كمتر و دو دهنه‌ طاق‌ در دو طرف‌ آن‌ بر ضلع‌ شمالى‌، و 4 دهنه‌ طاق‌ مشابه‌ بر هر يك‌ از اضلاع‌ شرقى‌ و غربى‌ تشكيل‌ مى‌دهد.

 

هر يك‌ از طاقها در نماي‌ رو به‌ صحن‌ آن‌ در قابى‌ مستطيل‌ شكل‌ قرار گرفته‌ كه‌ بر قرنيزي‌ به‌ ارتفاع‌ 20/1 متر فرود مى‌آيد. ايوان‌ شمالى‌ با دو ورودي‌ در هر يك‌ از ديوارهاي‌ شرقى‌ و غربى‌ آن‌ به‌ قسمتهاي‌ ديگر شبستان‌ راه‌ مى‌يابد. طاق‌ آهنگ‌ اين‌ ايوان‌ اندودي‌ از گچ‌ دارد كه‌ بر آن‌ زمينه‌اي‌ شطرنجى‌ به‌ تقليد از آجر چينى‌ و بندهاي‌ آن‌ كنده‌ شده‌ است‌.

 

بر اين‌ زمينه‌ به‌ كمك‌ تزيينات‌ گچ‌ بري‌ جملة «الله‌ اكبر» به‌ خط كوفى‌ بنايى‌ به‌ طور مكرر نقش‌ بسته‌ است‌. كتيبه‌اي‌ گچى‌ حاوي‌ آية 56 از سورة احزاب‌ (33) به‌ خط ثلث‌ روي‌ زمينه‌اي‌ به‌ رنگ‌ آبى‌ با بن‌ مايه‌هاي‌ گياهى‌ بر درون‌ سوي‌ طاق‌ اين‌ ايوان‌ جاي‌ گرفته‌ است‌.

 

اين‌ كتيبه‌ در قاب‌ باريكى‌ با طرح‌ هندسى‌ و به‌ رنگ‌ قرمز قرار دارد .

 

بقاياي‌ كتيبة گچى‌ ديگري‌ نيز بر قسمت‌ بالايى‌ ديوار شمالى‌ ايوان‌ روي‌ زمينه‌اي‌ به‌ رنگ‌ آبى‌ ديده‌ مى‌شود. نوار پهنى‌ با طرح‌ هندسى‌ سرتاسر 3 ديوار ايوان‌ را در قاعدة طاق‌ تزيين‌ مى‌كند. بر جرزهاي‌ داخل‌ ايوان‌ و در مربعهاي‌ كوچكى‌ اسامى‌ «الله‌، محمد، على‌، ابوبكر، عمر» به‌ طور پراكنده‌ گچ‌ بري‌ شده‌ است‌.

 

ايوان‌ اصلى‌ مسجد سرتاسر ضلع‌ جنوبى‌ صحن‌ را اشغال‌ كرده‌ است‌. اين‌ ايوان‌ با دو ورودي‌ در اضلاع‌ شرقى‌ و غربى‌ و 3 ورودي‌ در ضلع‌ جنوبى‌ آن‌، از يك‌ طرف‌ به‌ شبستانها و از طرف‌ ديگر به‌ گنبدخانة مقصوره‌ راه‌ مى‌گشايد.

 

مدخل‌ اصلى‌ مقصوره‌ كه‌ در قسمت‌ ميانى‌ ضلع‌ شمالى‌ ايوان‌ واقع‌ شده‌، از ارتفاع‌ بيشتري‌ برخوردار است‌. طاق‌ و ديوارهاي‌ جناحى‌ ايوان‌ تعمير و تجديد بنا شده‌ است‌ .

 

بقاياي‌ چند كلمه‌ از يك‌ كتيبه‌ به‌ خط ثلث‌ از كاشى‌ فيروزه‌اي‌ بر زمينة گچى‌ با نقش‌ گياهى‌ زرد رنگ‌ كه‌ بر درون‌ سوي‌ طاق‌ ايوان‌ باقى‌ مانده‌ است‌، حكايت‌ از اين‌ دارد كه‌ كتيبه‌اي‌ زيبا در اين‌ قسمت‌ وجود داشته‌، و احتمالاً كتيبة ديگري‌ نيز بر فراز طاقهاي‌ ورودي‌ بر 3 ديوار ايوان‌ مى‌چرخيده‌ است‌.

 

از اين‌ كتيبه‌ امروز فقط زمينة گچى‌ آن‌ باقى‌ مانده‌ است‌، سطوح‌ جرزهاي‌ ايوان‌ در گوشة شمال‌ غربى‌ و شمال‌ شرقى‌ در قاب‌ باريكى‌ جاي‌ داده‌ شده‌ است‌ كه‌ به‌ خط كوفى‌ بنايى‌ آيات‌ 1 تا 9 سورة يس‌ (36) و آية 23 و قسمتى‌ از آية 24 سورة حشر (59) و اسماء الحسنى‌ را در بردارد.

 

در بندهاي‌ آجرهاي‌ اين‌ جرزها كلمات‌ الله‌، على‌، رسول‌الله‌، محمد، الملك‌ لله‌ با گچ‌ نوشته‌ شده‌ است‌. مقصورة مسجد جامع‌ اشترجان‌ با نقشة مربع‌ شكل‌ ساخته‌ شده‌ است‌. ديوارهاي‌ گنبدخانه‌ از خشت‌ است‌ و روي‌ آنها را لايه‌اي‌ از گچ‌ به‌ ضخامت‌ 5/3 سانتى‌متر كه‌ در اصل‌ به‌ رنگ‌ نخودي‌ مايل‌ به‌ خاكستري‌ بوده‌، پوشانده‌ است‌ (ويلبر، همانجا). وروديهاي‌ سه‌ گانه‌اي‌ كه‌ در هر يك‌ از ديوارهاي‌ شمالى‌، شرقى‌ و غربى‌ گشوده‌ شده‌، ارتباط مقصوره‌ را با ايوان‌ جنوبى‌ مسجد و شبستانهاي‌ اطراف‌ آن‌ ميسر مى‌ساخته‌ است‌.

 

امروزه‌ وروديهاي‌ جانبى‌ در شرق‌ و غرب‌ مقصوره‌ مسدود شده‌ است‌. وروديهاي‌ اصلى‌ در قسمت‌ ميانى‌ ديوارها قرار گرفته‌، و از وروديهاي‌ جانبى‌ پهن‌تر است‌. طرح‌ سه‌گانة اين‌ وروديها در جانب‌ جنوبى‌ گنبدخانه‌ به‌ وسيلة محراب‌ و دو طاق‌ نماي‌ تزيينى‌ دو طرف‌ آن‌ تكرار شده‌ است‌. مقصوره‌ در مقطع‌ عمودي‌ از 3 قسمت‌ متمايز تشكيل‌ شده‌ است‌: منطقة مربع‌ شكل‌ پاية بنا، منطقة كثير الاضلاع‌ انتقالى‌ ميان‌ پايه‌ و دايرة گنبد، و گنبد.

 

منطقة انتقالى‌ از دو طبقة 8 ضلعى‌ و 16 ضلعى‌ تشكيل‌ شده‌ است‌. طبقة اول‌ 4 سكنج‌ مقرنس‌ دار و 4 طاق‌ نماي‌ ساده‌، و طبقة دوم‌ 8 سكنج‌ و 8 طاق‌ نماي‌ ساده‌ دارد. قسمت‌ شرقى‌ و غربى‌ طبقة اول‌ باز است‌ و امكان‌ ورود نور كافى‌ را به‌ مقصوره‌ فراهم‌ مى‌سازد.

 

منطقة كثير الاضلاع‌ انتقالى‌ بدين‌ ترتيب‌ تبديل‌ زمينة مربع‌ را به‌ دايره‌ براي‌ اجراي‌ نهايى‌ پوشش‌ گنبد امكان‌ پذير ساخته‌ است‌.

 

استقرار گنبد به‌ كمك‌ سكنج‌ بر ساختمان‌ 4 گوش‌ بنا، در ادامة سنت‌ ديرينة معماري‌ پيش‌ از اسلام‌ ايران‌، تحول‌ چشمگيري‌ در دورة اسلامى‌ يافته‌ است‌. ساختمان‌ گنبدخانة مسجد جامع‌ اشترجان‌ آنچه‌ را كه‌ در دوران‌ پيش‌ در بناهايى‌ چون‌: مقبرة سامانيان‌ در بخارا، مقبرة عرب‌ اتا در تيم‌، نزديك‌ سمرقند، مقبرة دوازده‌ امام‌ در يزد، و به‌ ويژه‌ در گنبدخانه‌هاي‌ مقصوره‌هاي‌ مساجد سلجوقى‌ تجربه‌ شده‌ بود، به‌ كار گرفته‌ شده‌ است‌.

 

استفاده‌ از طبقة دوم‌ 16 گوش‌ مستقل‌ در منطقة انتقالى‌ - كه‌ اولين‌ نمونة آن‌ در مقصورة سلجوقى‌ مسجد جامع‌ اصفهان‌ مشاهده‌ مى‌شود - سرآمد تحولات‌ عظيمى‌ در روشهاي‌ پوشش‌ طاقى‌ بناها و نيز ارتفاع‌ آنها گرديد. تركيب‌ مقرنس‌ سكنجهاي‌ طبقة 8 گوش‌ مسجد جامع‌ اشترجان‌ اولين‌ نمونة سكنج‌ مقرنس‌دار شناخته‌ شده‌ در مقصورة نماي‌ خارجى‌ مسجد جامع‌ اشترجان‌ (جانب‌ شرقى‌) سلجوقى‌ مسجد جامع‌ گلپايگان‌، و سپس‌ نمونه‌هاي‌ ايلخانى‌ آن‌ را همچون‌ مسجد جامع‌ ورامين‌ به‌ ياد مى‌آورد.

 

عناصر قوسى‌ از نوع‌ جناغى‌، چه‌ به‌ عنوان‌ طاقهاي‌ باربر و چه‌ به‌ عنوان‌ طاق‌ نماي‌ تزيينى‌، سراسر ديوارهاي‌ پايه‌ و منطقة انتقالى‌ را پوشانيده‌، و تركيب‌ هماهنگى‌ بر كلية سطوح‌ بنا در داخل‌ آن‌ به‌ وجود آورده‌ است‌.

 

محراب‌ گچ‌ بري‌ مسجد جامع‌ اشترجان‌، به‌ خلاف‌ گنبدخانه‌هاي‌ مقصوره‌هاي‌ مساجد سلجوقى‌ و يا مساجد هم‌ عصر خود كه‌ در آنها محراب‌ غالباً سطح‌ بزرگى‌ از ديوار قبله‌ را به‌ خود اختصاص‌ مى‌دهد، از ابعاد كمتري‌ برخوردار است‌.

 

فرورفتگى‌ محراب‌ بر نيمى‌ از يك‌ 8 ضلعى‌ بنا شده‌ است‌.

 

طاق‌ يگانة آن‌ مركب‌ از 3 طبقه‌ تزيين‌ مقرنس‌ است‌ و بر دو ستون‌ توكار فرود مى‌آيد.

 

محراب‌ در درون‌ 3 قاب‌ پى‌ در پى‌ قرار گرفته‌ است‌. لوحى‌ از تزيينات‌ گچ‌بري‌ از نقوش‌ برجسته‌ با بن‌ مايه‌ هاي‌ گياهى‌ بر بالاي‌ محراب‌، در زير طاق‌ نماي‌ جنوبى‌ منطقة 8 گوش‌ انتقالى‌، قرار دارد. قوس‌ اين‌ طاق‌ نما مزين‌ به‌ يك‌ كتيبه‌ و پهنة آن‌ سراسر پوشيده‌ از تزيينات‌ نقش‌ برجستة گياهى‌، تركيب‌ تزيينى‌ محراب‌ را به‌ بخش‌ فوقانى‌ بنا انتقال‌ داده‌، چنانكه‌ گويى‌ محراب‌ تا به‌ زير گنبد كشيده‌ شده‌ است‌.

 

اين‌ گنبد داراي‌ 8 تويزة نمايان‌ است‌ و با كتيبه‌اي‌ كه‌ بر قاعدة آن‌ مى‌چرخد، از منطقة انتقالى‌ جدا گشته‌ است‌. مقصورة مسجد جامع‌ اشترجان‌، علاوه‌ بر عناصر معماري‌، به‌ وسيلة تزيينات‌ گچ‌ بري‌ با نقش‌مايه‌هاي‌ گياهى‌ و هندسى‌ و نوشتاري‌، و با به‌ كار گيري‌ رنگ‌ مزين‌ شده‌ است‌.

 

اندود گچ‌ در قسمت‌ پايين‌ ديوارها، بر ازاره‌اي‌ به‌ ارتفاع‌ 7/1 متر و با نقوش‌ هندسى‌ به‌ صورت‌ گره‌ كشى‌ كنده‌كاري‌ شده‌ است‌. همين‌نوع‌تزيين‌ بر قسمت‌فوقانى‌پهنةطاق‌نماهاي‌ جانبى‌ و بر درون‌ سوي‌ طاق‌ ورودي‌ اصلى‌ مقصوره‌ در شمال‌ آن‌ نقش‌ بسته‌ است‌.

 

بر ديگر سطوح‌ ديوارها، به‌ تقليد از آجرچينى‌، زمينه‌اي‌ شطرنجى‌ پديد آمده‌ است‌. بر اين‌ زمينه‌ از يك‌ طرف‌ بر قسمت‌ زيرين‌ پهنة طاقها و از طرف‌ ديگر روي‌ جرزها، به‌ كمك‌ تزيينات‌ گچ‌بري‌، در حد فاصل‌ آجرهاي‌ طراحى‌ شده‌، به‌ ترتيب‌ نقوش‌ سادة هندسى‌، و اسامى‌ محمد، على‌، حسن‌ و حسين‌ به‌ خط كوفى‌ بنايى‌ در مربعهاي‌ بزرگ‌ نقش‌ بسته‌ است‌؛ به‌ همين‌ ترتيب‌ بر نواري‌ كه‌ بر بالاي‌ چهار ديوار مقصوره‌ مى‌چرخد، اسم‌ «الله‌» به‌ طور مكرر بر زمينة شطرنجى‌ شكل‌ گرفته‌ است‌.

 

در تزيينات‌ گچ‌ بري‌ محراب‌ از رنگهاي‌ آبى‌، سبز، سفيد و سرخ‌ استفاده‌ شده‌ است‌.

 

در محراب‌ بجز الواح‌ مزين‌ به‌ نقش‌ برجسته‌هاي‌ گياهى‌، 14 كتيبه‌ نيز به‌ چشم‌ مى‌خورد .

 

اين‌ كتيبه‌ها به‌ خط كوفى‌، ثلث‌ و كوفى‌ بنايى‌، با گچ‌ و يا رنگ‌ بر الواح‌ مختلف‌ در قابها، بر زمينة طاسهاي‌ مقرنس‌، و نيز بر زمينة نقوش‌ گياهى‌ اجرا شده‌، و حاوي‌ مضامين‌ قرآنى‌ و مذهبى‌ است‌. بر 4 قوس‌ طاق‌نماهاي‌ طبقة 8 ضلعى‌ منطقة انتقالى‌، روي‌ محورهاي‌ اصلى‌ بنا، يك‌ كتيبة گچ‌ بري‌ به‌ خط ثلث‌ بر زمينة گياهى‌ آبى‌ رنگ‌ آيات‌ 18 تا 22 سورة توبه‌ (9) نقش‌ بسته‌ است‌.

 

در كتيبة اصلى‌ مقصورة مسجد جامع‌ اشترجان‌ كه‌ بر پاية گنبد آن‌ واقع‌ است‌، آية 1 تا قسمتى‌ از آية 6 سورة فتح‌ (48) با گچ‌ به‌ خط كوفى‌ بافته‌ بر زمينه‌اي‌ از نقوش‌ گياهى‌ نوشته‌ شده‌ است‌.

در لابه‌لاي‌ حروف‌ بخش‌ پايانى‌ كتيبه‌، در قسمت‌ بالا، تاريخ‌ اجرا با گچ‌ و به‌ خط ثلث‌ بدين‌ صورت‌ نوشته‌ شده‌ است‌: «و ذلك‌ فى‌ اواخر صفر سنة خمس‌ عشرة و سبعمائة». دو نوار باريك‌ گچ‌ بري‌ تزيينى‌، يكى‌ به‌ رنگ‌ قرمز و آبى‌ و ديگري‌ به‌ رنگ‌ قرمز و سفيد و نخودي‌ بر بالاي‌ اين‌ كتيبه‌ به‌ دور گنبد مى‌چرخد.

8 تويزة گنبد به‌ وسيلة گل‌ پخته‌ با طرح‌ نقوش‌ هندسى‌ تزيين‌ يافته‌، و از دو طرف‌ در قاب‌ باريكى‌ مزين‌ به‌ نقوش‌ گياهى‌ از گچ‌ به‌ رنگ‌ آبى‌ و سفيد قرار گرفته‌ است‌. سطح‌ گنبد در ميان‌ تويزه‌ها اندودي‌ از گچ‌ دارد كه‌ به‌ تقليد از آجرچينى‌ كنده‌ كاري‌ شده‌ است‌.

 

بندهاي‌ اين‌ آجرها به‌ رنگ‌ سفيد نقاشى‌ شده‌، و در فواصل‌ معين‌ به‌ كمك‌ تزيينات‌ گچ‌ بري‌ با به‌ كارگيري‌ رنگ‌ آبى‌ و قرمز تزيين‌ شده‌ است‌. معمار و هنرمند عهده‌دار ساختمان‌ مسجد جامع‌ اشترجان‌، آنچه‌ را كه‌ در سده‌هاي‌ پيش‌ تجربه‌ شده‌، و در راستاي‌ تحول‌ معماري‌ مساجد ايران‌ تثبيت‌ شده‌ بود، با مهارت‌ كامل‌ به‌ كار گرفته‌، و مسجدي‌ در خور هنر معماري‌ شكوفاي‌ ايرانيان‌ از خود برجاي‌ گذاشته‌ است‌.

 

اين‌ مسجد ايلخانى‌، مكمل‌ مسجدي‌ قديمى‌تر، با ايوانهاي‌ مضاعف‌ و گنبدخانة مقصوره‌ و سر در ورودي‌ با مناره‌هاي‌ دوگانة آن‌، ويژگيهاي‌ مساجد دورة سلجوقى‌ را كه‌ قرنها پس‌ از آن‌ نيز همچنان‌ در معماري‌ مسجد، اين‌ مهم‌ترين‌ بناي‌ مذهبى‌ شهرها ادامه‌ يافته‌ است‌، نمايان‌ مى‌سازد. اين‌ بنا با 47 كتيبة حاوي‌ مضامين‌ مختلف‌ قرآنى‌، مذهبى‌ و تاريخى‌ با انواع‌ سبكهاي‌ نگارش‌ از غناي‌ خاصى‌ براي‌ مطالعات‌ كتيبه‌ شناختى‌ برخوردار است‌.

 

تزيينات‌ مسجد با بازتابى‌ از تحولات‌ سده‌هاي‌ پيشين‌، در خور مقايسه‌ با بناهاي‌ ديگر ايلخانى‌ چون‌ گنبد سلطانيه‌، مسجد جامع‌ ورامين‌ و مقبرة پير بكران‌ در اصفهان‌ است‌.

لینک به دیدگاه

پل قدیمی فلاورجان

 

pol_falavarjan150_40.jpg

 

اين پل تاريخي بر اساس کتيبه مرمرين آن داراي قدمت بيش از 400 ساله و متعلق به دوره صفويان است و به گفته کارشناسان به دليل شکل قوسي آن، تنها پل منحني تاريخي در استان اصفهان به شمار مي آيد . در جلد 10 فرهنگ جغرافيايي ايران درباره پل فلاورجان نوشته شده است: "اين پل از زمان شاه عباس صفوي است و در محل به پل ورگان معروف است".

 

در لغت نامه دهخدا نيز آمده است: "پل فلاورجان در اصفهان است و دو فرسخ با پل "بابامحمود" فاصله دارد". اين پل با پايه هاي سنگي داراي 140 متر طول، 7/5 متر عرض و 18 دهنه آجري است و دو دهنه آن به علت ريختن نخاله هاي ساختماني مسدود شده است. تردد خودروهاي سبک و سنگين بر روي اين پل، تخريب و ريزش مصالح در لايه هاي مياني پل و به سرقت رفتن کتيبه مرمرين آن در سال 86 که تاريخ بناي پل ورگان را سال 999 هجري قمري معرفي مي‌کرد، موجب نگراني اهالي فلاورجان بويژه طرفداران ميراث فرهنگي شده است.

 

به گفته برخي از دوستداران ميراث فرهنگي اين عوامل باعث شده است که اين اثر تاريخي در فهرست آثار ملي ايران به ثبت نرسد. پل قديمي ورگان که در ورودي شهر فلاورجان قرار دارد براي عبور کاروانيان بنا شده بود و عرض آن تا قبل از سال 1342 هجري شمسي، پنج متر بود. اما عرض دهنه اين پل به دليل ساخت تاسيسات ذوب آهن اصفهان و صنايع فولادسازي توسط مهندسان آلماني از هر سو به اندازه 40 سانتيمتر براي عبور کاميونهاي سنگين حامل مصالح ذوب آهن با بتون تقويت شد و افزايش يافت.

 

با اينحال اکنون روزانه صدها خودرو سبک و سنگين با عبور از اين پل وارد شهر فلاورجان مي‌شوند و موجبات ويراني بيشتر پل را فراهم آورده اند. علاوه بر آن، تأسيسات نصب شده به بدنه پل نيز سبب شده است تا به چهره اين اثر تاريخي خدشه وارد شود، اين در حالي است که برخي از اين تاسيسات هيچ عملکردي ندارد.

 

به گفته شهروندان فلاورجاني، هيچ گونه اقدامي از سوي سازمان ميراث فرهنگي استان اصفهان و شهرداري فلاورجان براي مرمت و زيبا سازي اين پل تاريخي صورت نگرفته است.

 

اين شهروندان در گفت و گو با ايرنا تصريح کردند: مسوولان فقط قول هايي در حد حرف به مردم داده اند و اين در حالي است که پل فلاورجان تنها اثر تاريخي باقي مانده اين شهر است.

 

به گفته اين شهروندان، پل تاريخي فلاورجان به شکل معنوي در دل مردم جا دارد به طوريکه نام شهر "فلاورجان" نيز از اين پل گرفته شده و به نحوي هويت فلاورجان با اين پل گره خورده است.

لینک به دیدگاه

پل بابا محمود

 

پل بابامحمود (پل فلاورجان) یکی از مهمترین جاذبه های گردشگری در شهر پیربکران می باشد که دو روستای گورکن و اشتراجان را به یکدیگر مرتبط کرده است. طول اين پل 152 متر مي‌باشد.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...