shaden. 18583 ارسال شده در 26 بهمن، 2010 By the time the Lord made mothers, he was into his sixth day of working overtime. An Angel appeared and said "Why are you spending so much time on this one"? وقتي خدا مادران را مي آفريد در روز ششم تا ديروقت كار مي كرد. فرشتهاي اومد و پرسيد: چرا اينقدر روي اين يكي وقت مي گذاري؟ و خدا پاسخ داد : مي دوني چه خصوصياتي در نظر گرفتم تا درستش كنم ؟ بايد قابل شستشو باشه ولي پلاستيكي نباشه. بيش از 200 قسمت قابل حركت داشته باشه كه قابل تعويض باشند. و بايد بتونه از همه جور غذا استفاده كنه. .بايد بتونه هم زمان سه تا بچه رو در آغوش بگيره . با يه بوسه كه از زانوي زخمي تا قلب شكسته رو شفا بده. و همه اينها رو بايد فقط با دو تا دست انجام بده. She has to be completely washable, but not plastic, have 200 movable parts, all replaceable, run on black coffee and leftovers, have a lap that can hold three children at one time , have a kiss that can cure anything from a scraped knee to a broken heart, and do these things only with two hands." "And that's just on the standard model?" the Angel asked. the angel was impressed" just two hands..impossible"" "This is too much work for one day. Wait until tomorrow to finish." فرشته تحت تأثير قرار گرفته بود . فقط دو تا دست غير ممكنه . مطمئني اين يك مدل درست و استاندارده ؟ اين همه كار براي امروز زياده بقيهاش رو بگذار براي فردا و تكميلش كن "But I can't!" The Lord protested, "I am so close to finishing this creation that is so close to my own heart. She already heals herself when she's sick AND she can work 18 hours a day نمي تونم ديگه آخراي كارمه. چيزي نمونده كه موجودي را كه محبوب قلبم هست رو كامل كنم. وقتي بيمار مي شه خودش، خودش رو معالجه مي كنه و مي تونه 18 ساعت در روز كاركنه . "She is soft," the Lord agreed, "but I have also made her tough. You have no idea what she can endure or accomplish." The Angel moved closer and touched the woman, "But you have made her so soft, Lord." فرشته نزديكتر اومد و زن رو لمس كرد: اين كه خيلي لطيفه!! بله لطيفه. ولي خيلي قوي درستش كردم . نمي توني تصور كني چه چيزهايي رو مي تونه تحمل كنه و بر چه مشكلاتي پيروز بشه. "Will she be able to think?", asked the Angel. The Lord replied, "Not only will she be able to think, she will be able to reason, and negotiate." The Angel then noticed something and reached out and touched the woman's cheek. "Oops, it looks like you have a leak with this model. I told you that you were trying to put too much into this one." فرشته پرسيد : مي تونه فكر كنه ؟ خدا پاسخ داد : نه تنها فكر مي كنه مي تونه استدلال و بحث و گفتگو كنه . فرشته گونه زن رو لمس كرد: ”خدا فكر كنم بار مسئوليت زيادي بهش دادي ! سوراخ شده و داره چكه مي كنه !” "That's not a leak." The Lord objected. "That's a tear!" "What's the tear for?" the Angel asked. The Lord said, "The tear is her way of expressing her joy, her sorrow, her disappointment, her pain, her loneliness, her grief, and her pride." The Angel was impressed. "You are a genius, Lord. You thought of everything; for mothers are truly amazing!" خدا اشتباه فرشته رو تصحيح كرد : چكه نمي كنه - اين اشكه . فرشته پرسيد :به چه دردي مي خوره ؟ اشكها روش او هستند تا غمهاش، ترديدهاش، عشقش ، تنهائيش، رنجش و غرورش را بيان كنه . فرشته هيجان زده گفت :خداوندا تو نابغه اي فکر تمام چيز هاي خارق العاده رو براي ساختن مادرها کرده اي .. she forgets what she is worth... but there is only one thing wrong with her فقط يك چيزش خوب نيست. خودش فراموش مي كنه كه چقدر با ارزشه . 11
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 26 بهمن، 2010 تاج از فرق فلک برداشتن ، جاودان آن تاج بر سرداشتن : در بهشت آرزو ره یافتن، هر نفس شهدی به ساغر داشتن، روز در انواع نعمت ها و ناز، شب بتی چون ماه در بر داشتن ، صبح از بام جهان چون آفتاب ، روی گیتی را منور داشتن ، شامگه چون ماه رویا آفرین، ناز بر افلاک اختر داشتن، چون صبا در مزرع سبز فلک، بال در بال کبوتر داشتن، حشمت و جاه سلیمانی یافتن، شوکت و فر سکندر داشتن ، تا ابد در اوج قدرت زیستن، ملک هستی را مسخر داشتن، برتو ارزانی که ما را خوش تر است : لذت یک لحظه "مادر" داشتن ! 6
شقایق31 40377 ارسال شده در 26 بهمن، 2010 فقط يك چيزش خوب نيست. خودش فراموش مي كنه كه چقدر با ارزشه ایییییییییییییییییییییی منم مامانم خداییش راست میگه ها این جمله بالایی رو:ws54: 4
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 26 بهمن، 2010 مادر بهترین موجودیه که خداوند افریده خدا رحمت کنه مادرتو وحید جان وسلامت باشن همه مادرانی که هستند 3
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 26 بهمن، 2010 نمونه اش مامان خوب خودم الان من نشستم پای نت ولی اون داره برا رفتن من کلی تدارک می بینه پاهاش درد می کنه کمرش هم همین طور 6
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 26 بهمن، 2010 نمونه اش مامان خوب خودمالان من نشستم پای نت ولی اون داره برا رفتن من کلی تدارک می بینه پاهاش درد می کنه کمرش هم همین طور سارا جون مادرا مهربونن دیگه 2
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 26 بهمن، 2010 دوستان یه سوال تا حالا از مامانتون تشکر کردی؟ من خودم روم نشده بگم شما چطور؟ 2
pianist 31129 ارسال شده در 26 بهمن، 2010 دوستان یه سوالتا حالا از مامانتون تشکر کردی؟ من خودم روم نشده بگم شما چطور؟ نه راستش منم نتونستم :pichak29: 2
Abolfazl_r 20780 ارسال شده در 26 بهمن، 2010 خدا بیامرز عموی بزرگم هر وقت مادرش رو میدید پاشو میبوسید. 3
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 26 بهمن، 2010 نه راستش منم نتونستم :pichak29: چرا اینطور میشه؟ کادو میخری بوسش میکنی اما نمیتونی احساستو بگی؟ 4
pianist 31129 ارسال شده در 26 بهمن، 2010 چرا اینطور میشه؟کادو میخری بوسش میکنی اما نمیتونی احساستو بگی؟ خوب با همون کادو و بوس خودش احساسمون رو متوجه میشه دیگه 2
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 26 بهمن، 2010 خدا بیامرز عموی بزرگم هر وقت مادرش رو میدید پاشو میبوسید. خدا رحمتشون کنه خوش به سعادتش 2
شقایق31 40377 ارسال شده در 26 بهمن، 2010 منم مامانیم... خدا حفظش کنه:4uboxsmiley: نه راستش منم نتونستم :pichak29: منم سختمه چرا اینطور میشه؟کادو میخری بوسش میکنی اما نمیتونی احساستو بگی؟ مسی یه کاری نکن الان پاشم برم شمال پیش مامان ها:ws54: رو سیاتیکم بند بازی نکن:brodkavelarg: 4
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 26 بهمن، 2010 مسی یه کاری نکن الان پاشم برم شمال پیش مامان ها:ws54: رو سیاتیکم بند بازی نکن:brodkavelarg: :ws44:
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 26 بهمن، 2010 من همیشه درحال تشکر کردنم از خودم پول و درامدندارم که براش کادو بخرم :pichak29:ولی بوسیدن و بغل کردنش کار شب و روزمه ولی نمیدونم چرا این خودمو راضی نمی کنه 3
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 26 بهمن، 2010 من همیشه درحال تشکر کردنماز خودم پول و درامدندارم که براش کادو بخرم :pichak29:ولی بوسیدن و بغل کردنش کار شب و روزمه ولی نمیدونم چرا این خودمو راضی نمی کنه یه کم مدل مامانا نصیحتت کنم ایشالله درست تموم میشه میری سر کار جبران میکنی نشدم شوهر میکنی یه زندگی خوبو شروع میکنی مامانت سختگی از تنش در میاد 3
شقایق31 40377 ارسال شده در 26 بهمن، 2010 من همیشه درحال تشکر کردنماز خودم پول و درامدندارم که براش کادو بخرم :pichak29:ولی بوسیدن و بغل کردنش کار شب و روزمه ولی نمیدونم چرا این خودمو راضی نمی کنه سارا جون ارزش کار تو از صد تا کادو بالاتره:there: من مامانم 7 ساعت با من فاصله داره بیچاره خیلی دوست داره هر ماه بریم ولی نه شرایط کاری جوره واسه رفتن و نه مدرسه علی اجازه مرخصی میده مامانمم همیشه ناراحته که چرا کم میریم:ws54: البته اکثرا خودش میاد 4
ارسال های توصیه شده