رفتن به مطلب

مادر


ارسال های توصیه شده

icon1.gif

 

By the time the Lord made mothers, he was into his sixth day of working overtime.

An Angel appeared and said "Why are you spending so much time on this one"?

وقتي خدا مادران را مي آفريد در روز ششم تا ديروقت كار مي كرد.

فرشته‌اي اومد و پرسيد: چرا اينقدر روي اين يكي وقت مي گذاري؟

و خدا پاسخ داد :

مي دوني چه خصوصياتي در نظر گرفتم تا درستش كنم ؟

 

 

 

بايد قابل شستشو باشه ولي پلاستيكي نباشه. بيش از 200 قسمت قابل حركت داشته باشه كه قابل تعويض باشند. و بايد بتونه از همه جور غذا استفاده كنه. .بايد بتونه هم زمان سه تا بچه رو در آغوش بگيره . با يه بوسه كه از زانوي زخمي تا قلب شكسته رو شفا بده. و همه اينها رو بايد فقط با دو تا دست انجام بده. She has to be completely washable, but not plastic, have 200 movable parts, all replaceable, run on black coffee and leftovers, have a lap that can hold three children at one time , have a kiss that can cure anything from a scraped knee to a broken heart, and do these things only with two hands."

 

 

 

"And that's just on the standard model?" the Angel asked. the angel was impressed" just two hands..impossible""

"This is too much work for one day. Wait until tomorrow to finish."

فرشته تحت تأثير قرار گرفته بود .

فقط دو تا دست غير ممكنه . مطمئني اين يك مدل درست و استاندارده ؟

اين همه كار براي امروز زياده بقيه‌اش رو بگذار براي فردا و تكميلش كن

 

 

"But I can't!" The Lord protested, "I am so close to finishing this creation that is so close to my own heart. She already heals herself when she's sick AND she can work 18 hours a day

نمي تونم ديگه آخراي كارمه. چيزي نمونده كه موجودي را كه محبوب قلبم هست رو كامل كنم.

وقتي بيمار مي شه خودش، خودش رو معالجه مي كنه و مي تونه 18 ساعت در روز كاركنه .

 

 

 

"She is soft," the Lord agreed, "but I have also made her tough. You have no idea what she can endure or accomplish." The Angel moved closer and touched the woman, "But you have made her so soft, Lord."

فرشته نزديكتر اومد و زن رو لمس كرد:

اين كه خيلي لطيفه!!

بله لطيفه. ولي خيلي قوي درستش كردم . نمي توني تصور كني چه چيزهايي رو مي تونه تحمل كنه و بر چه مشكلاتي پيروز بشه.

 

 

"Will she be able to think?", asked the Angel.

The Lord replied, "Not only will she be able to think, she will be able to reason, and negotiate."

The Angel then noticed something and reached out and touched the woman's cheek. "Oops, it looks like you have a leak with this model. I told you that you were trying to put too much into this one."

فرشته پرسيد : مي تونه فكر كنه ؟

خدا پاسخ داد : نه تنها فكر مي كنه مي تونه استدلال و بحث و گفتگو كنه .

فرشته گونه زن رو لمس كرد: ”خدا فكر كنم بار مسئوليت زيادي بهش دادي ! سوراخ شده و داره چكه مي كنه !”

 

 

"That's not a leak." The Lord objected. "That's a tear!"

"What's the tear for?" the Angel asked.

The Lord said, "The tear is her way of expressing her joy, her sorrow, her disappointment, her pain, her loneliness, her grief, and her pride."

The Angel was impressed. "You are a genius, Lord. You thought of everything; for mothers are truly amazing!"

خدا اشتباه فرشته رو تصحيح كرد : چكه نمي كنه - اين اشكه .

فرشته پرسيد :به چه دردي مي خوره ؟

اشكها روش او هستند تا غمهاش، ترديدهاش، عشقش ، تنهائيش، رنجش و غرورش را بيان كنه .

فرشته هيجان زده گفت :خداوندا تو نابغه اي فکر تمام چيز هاي خارق العاده رو براي ساختن مادرها کرده اي ..

 

 

 

she forgets what she is worth... but there is only one thing wrong with her

فقط يك چيزش خوب نيست.

خودش فراموش مي كنه كه چقدر با ارزشه .:icon_gol:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

تاج از فرق فلک برداشتن ،

جاودان آن تاج بر سرداشتن :

در بهشت آرزو ره یافتن،

هر نفس شهدی به ساغر داشتن،

روز در انواع نعمت ها و ناز،

شب بتی چون ماه در بر داشتن ،

صبح از بام جهان چون آفتاب ،

روی گیتی را منور داشتن ،

شامگه چون ماه رویا آفرین،

ناز بر افلاک اختر داشتن،

چون صبا در مزرع سبز فلک،

بال در بال کبوتر داشتن،

حشمت و جاه سلیمانی یافتن،

شوکت و فر سکندر داشتن ،

تا ابد در اوج قدرت زیستن،

ملک هستی را مسخر داشتن،

برتو ارزانی که ما را خوش تر است :

لذت یک لحظه "
مادر
" داشتن !

  • Like 6
لینک به دیدگاه

فقط يك چيزش خوب نيست.

خودش فراموش مي كنه كه چقدر با ارزشه

 

ایییییییییییییییییییییی منم مامانم:icon_redface:

 

خداییش راست میگه ها این جمله بالایی رو:ws54:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
نمونه اش مامان خوب خودم

الان من نشستم پای نت

ولی اون داره برا رفتن من کلی تدارک می بینه

پاهاش درد می کنه کمرش هم همین طور

سارا جون مادرا مهربونن دیگه

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دوستان یه سوال

تا حالا از مامانتون تشکر کردی؟

من خودم روم نشده بگم شما چطور؟

نه راستش منم نتونستم :pichak29:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
چرا اینطور میشه؟

کادو میخری بوسش میکنی اما نمیتونی احساستو بگی؟:ws52:

خوب با همون کادو و بوس خودش احساسمون رو متوجه میشه دیگه :w16:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
منم مامانیم... :icon_redface:

خدا حفظش کنه:4uboxsmiley:

نه راستش منم نتونستم :pichak29:

منم سختمه:ws27:

چرا اینطور میشه؟

کادو میخری بوسش میکنی اما نمیتونی احساستو بگی؟:ws52:

 

مسی یه کاری نکن الان پاشم برم شمال پیش مامان ها:ws54:

رو سیاتیکم بند بازی نکن:brodkavelarg:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من همیشه درحال تشکر کردنم

از خودم پول و درامدندارم که براش کادو بخرم :pichak29:ولی بوسیدن و بغل کردنش کار شب و روزمه

ولی نمیدونم چرا این خودمو راضی نمی کنه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من همیشه درحال تشکر کردنم

از خودم پول و درامدندارم که براش کادو بخرم :pichak29:ولی بوسیدن و بغل کردنش کار شب و روزمه

ولی نمیدونم چرا این خودمو راضی نمی کنه

یه کم مدل مامانا نصیحتت کنم:w16:

ایشالله درست تموم میشه میری سر کار جبران میکنی

نشدم شوهر میکنی یه زندگی خوبو شروع میکنی مامانت سختگی از تنش در میاد:a030:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من همیشه درحال تشکر کردنم

از خودم پول و درامدندارم که براش کادو بخرم :pichak29:ولی بوسیدن و بغل کردنش کار شب و روزمه

ولی نمیدونم چرا این خودمو راضی نمی کنه

 

سارا جون ارزش کار تو از صد تا کادو بالاتره:there:

من مامانم 7 ساعت با من فاصله داره بیچاره خیلی دوست داره هر ماه بریم ولی نه شرایط کاری جوره واسه رفتن و نه مدرسه علی اجازه مرخصی میده :ws27:

مامانمم همیشه ناراحته که چرا کم میریم:ws54:

البته اکثرا خودش میاد:ws43:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...