danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۸۹ ممنون جوابمو گرفتمهمش خزعبلات بود ....شما که اطلاعات کافی ندارین و نمیتونین از ادعاتون دفاع کنید پس بهتره سکوت کنید تا علم به مرور زمان همه چی رو توضیح بده نه این که به این حدت متکلم الوحده باشین منم میتونم از این داستانها بگم و اسمشو بذارم فرضیه .....ولی ادعایی ندارم من ....پس صبر میکنیم اولا این کپی پیست نبود و خودم نوشته بودمش و البته برای سالهایش که دقیق باشه و بعضی از چیز ها به منابع خودم رجوع کردم. دوما واقعا برای خودم متاسفم که وقتم را گذاشتم و به سوالتون جواب دادم. 4 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۸۹ اولا این کپی پیست نبود و خودم نوشته بودمش و البته برای سالهایش که دقیق باشه و بعضی از چیز ها به منابع خودم رجوع کردم.دوما واقعا برای خودم متاسفم که وقتم را گذاشتم و به سوالتون جواب دادم. ممنون که وقت گذاشتی دوست من :icon_gol: 2 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۸۹ این بحث ها خوبن. با این تصور که شما فرض کنید که حیات انسان از روی همین زمینی که توش زندگی میکنیم شروع شده باشه . من تصور میکنم که بخشی از جانوران و انسان رو از یه جای دیگه آوردن و اینجا قرارشون دادن. منظورم کار انسانهای فرازمینی و این این حرفاست. اگه اینجوری باشه باید بگم این فرضیات جواب نخواند داد. چون 50% دانش مورد نیاز این قضایا روی زمین اتفاق نیفتاده که ما داریم اینجا براش دنبال راه حل میگردیم. 1 لینک به دیدگاه
vahid321 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۸۹ این بحث ها خوبن. با این تصور که شما فرض کنید که حیات انسان از روی همین زمینی که توش زندگی میکنیم شروع شده باشه . من تصور میکنم که بخشی از جانوران و انسان رو از یه جای دیگه آوردن و اینجا قرارشون دادن. منظورم کار انسانهای فرازمینی و این این حرفاست. اگه اینجوری باشه باید بگم این فرضیات جواب نخواند داد. چون 50% دانش مورد نیاز این قضایا روی زمین اتفاق نیفتاده که ما داریم اینجا براش دنبال راه حل میگردیم. چی میگی جناب غائب! کار همه زیست شناسان رو بردی زیر سوال! بنده خداها کلی تحقیقات انجام دادن بوسیله بعضی ترکیبات که ثابت شده در زمانهای بسیار دور در جو زمین وجود داشته و تخلیه الکتریکی-همون صاعقه- تونستن ترکیبات آلی بوجود بیارن که میشه گفت قدم اول در بوجود اومدن یه موجود تک سلولی هست البته اینم یه فرضیه هست برای خودش اما یه سوال: اگر یه دفعه یه توپ پلاستیک بیفته توی حیاط خونه شما مسلما میشه فرضیا زیادی رو بررسی کرد. خوب محتمل ترینشون اینه که دو تا بچه توی حیاط بازی میکنن اینو انداختن فرضیه های دیگه هم میتونه این باشه که همسایه 90 ساله شما داره با خانم 80 سالش دارن روی پشت بام به یاد جوونیهاشون گل کوچیک بازی میکنن یه نظریه دیگه هم اینه که نوه همسایتون سوار بر هلیکوپتری از اون نواحی گذشته که یه دفعه توپ از دسش میفته توی خونه شما 3 لینک به دیدگاه
vahid321 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۸۹ من نمیدونم چرا اینقدر دید عجیب و غریب نسبت به این قضیه دارید ببینید! یه زمانی میگفتیم خداست که روی سر ما بارون رحمتش رو میباره الان هم میگیم ... ولی میگیم این خداست که همچین سیستمی بوجود اورده که بخار اب متراکم بشه و ... در کل اصلا ربطی به وجود یا عدم وجود خدا نداره آخه اگر قرار باشه خدا موجودات رو تدریجی بوجود اورده باشه که سخت تره! هیچ منافاتی با اسلام هم نداره تو قرآن هم هست که خدا جهان رو در شش روز یا مرحله آفرید یعنی یه طورایی گفته شده تدریجی. خوب خلق موجودات هم میتونه اینطوری باشه در ضمن جناب غائب که فرمودن موجودات -حالا50 %- از کرات دیگه اومدن-چطوری؟- خوب بگیم درست. تو اون کرات چطور به وجود اومدن؟ یعنی فقط زمان رو بردید عقب. صورت سوال همونه 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۸۹ من نمیدونم چرا اینقدر دید عجیب و غریب نسبت به این قضیه دارید ببینید! یه زمانی میگفتیم خداست که روی سر ما بارون رحمتش رو میباره الان هم میگیم ... ولی میگیم این خداست که همچین سیستمی بوجود اورده که بخار اب متراکم بشه و ... در کل اصلا ربطی به وجود یا عدم وجود خدا نداره آخه اگر قرار باشه خدا موجودات رو تدریجی بوجود اورده باشه که سخت تره! هیچ منافاتی با اسلام هم نداره تو قرآن هم هست که خدا جهان رو در شش روز یا مرحله آفرید یعنی یه طورایی گفته شده تدریجی. خوب خلق موجودات هم میتونه اینطوری باشه در ضمن جناب غائب که فرمودن موجودات -حالا50 %- از کرات دیگه اومدن-چطوری؟- خوب بگیم درست. تو اون کرات چطور به وجود اومدن؟ یعنی فقط زمان رو بردید عقب. صورت سوال همونه وحید جان من نگفتم 50% ش . گفتم اون موقع که زمین آماده سکونت شد انسان رو آوردن اینجا تا نحوه زندگیشو رو این خاک هم آزمایش کنن. که هنوز هم ادامه حیات ما رو کنترل میکنند. از اونجایی آوردنش که من نمیدونم کجاست. شما میتونی با خوردن غذا و گیاهان یک منطقه انسان سیاه پوست یا زرد پوست یا سرخپوست بوجود بیاری . این انسانها بصورتی که هستند به این زمین آورده شده اند. توسط انسانهای فرازمینی که دیگه تغییر ماهیت داده اند و شکل انسانی ندارند ولی دوست دارند که انسان اولیه اون خصوصیاتشو بتونه حفظ کنه و زمین برای همین منظور اونا برای سکونت انتخاب شده. اینکه شما سئوال میفرمائید که خوب تو اون کرات چطور بوجود اومدن , سئوال بجا و درستی است. ادامه این نظریه ثابت میکنه که ظهور همه دانشمندا و پیامبران هم به خواست آن فرازمینی ها برای کمک به زندگی انسان در روی این کره بوده و ادامه ماجرا که متاسفانه نگرشهای دینی اجازه ادامه این بحث رو تو ایران نمیده. چون همه کار های این بخش از انسانها زیر سئوال میره. منم نمیخوام بیشتر از این وارد این بحث بشم. با تشکر 1 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۸۹ آخر این بحث به اینجا کشیده میشود که : هر علم، هر فلسفه و هر مذهبی به همین نقطه می رسد: در جایی و به نوعی فرد به جایی می رسد که باید بدون سوال کردن بپذیرد، کورکورانه... مذاهب این را ایمان یا اعتقاد می خوانند.این یک وصله کاری است. درخواست از شما برای ایمان داشتن و اعتقاد داشتن، به این معنی است که شما نباید سعی کنید که آن وصله را بردارید، زیرا یک سوراخ وجود دارد , عمیق و بی انتها ,, آن را بپوشان! ولی با پوشاندن سوراخ، برطرف نمی شود. هیچ چیز حل نشده؛ با پوشاندن سوراخ هیچ کمکی نشده است, بجز اینکه تو نابینا باقی خواهی ماند. پس چرا آن را پنهان کنی؟ فقط چشمانت را ببند! برای همین است که تمام پیروان، پیروان کور هستند , زیرا که اگر چشم داشته باشند، آنگاه دردسر وجود خواهد داشت. آنگاه آنان مشکلاتی را خواهند یافت که حل نشده هستند، پرسش هایی بدون پاسخ. چرا خدا ساخته شد؟ _فقط برای پاسخ دادن به این پرسش بی پاسخ که چه کسی گیتی را آفرید؟ از این سوال، تمام مذاهب به فرضیه هایی فرو می روند __ "خداوند دنیا را آفرید"... ولی آن پرسش دقیقاٌ مانند تناقض نمای برتراند راسل است. تفاوتی نیست. یکی ریاضیات است و دیگری مذهب، ولی مشکل یکی است. اصل کلی این است که هرچیز که آفریده شده باید توسط شخصی آفریده شده باشد. چگونه می تواند به خودی خودش به جهان هستی آمده باشد؟ بنابراین مذاهب با آوردن خدا به شما کمک می کنند تا مشکل "گیتی را که آفرید" را حل کنید.ولی شما با خدا چه خواهید کرد؟ آیا خدا وجود دارد؟ اگر خدا وجود داشته باشد، آنوقت چه کسی او را آفرید؟ اگر او وجود نداشته باشد، آنوقت چگونه توانسته که این گیتی را خلق کند؟ اگر خود خدا وجود نداشته باشد، چگونه می تواند جهان هستی را بیافریند؟ و اگر وجود داشته باشد، آنوقت جمله ی قصار شما چه می شود که هرآنچه که هست باید خالقی داشته باشد؟ نه، این را نپرس! این چیزی است که تمام مذاهب می گویند , نپرس که خدا را چه کسی خلق کرده. ولی این عجیب است: چرا که نه؟ اگر این پرسش در مورد جهان هستی اعتبار دارد، پس چرا وقتی در مورد خدا به کاربرده می شود، بی اعتبار می گردد؟ و زمانی که بپرسی خدا را که آفریده، آنگاه وارد یک پسرفت و قهقرای مسخره می شوی. آنوقت می توانی ادامه بدهی: خدای شماره یک، خدای شماره دو، خدای شماره سه؛ و به شماره دادن به آن ها ادامه می دهی.... ولی در نهایت پرسش همان است که بود. پس از شمارش هزاران خدا درخواهی یافت که آن پرسش بطور روشن و واضح و دست نخورده باقی مانده است. حتی یک فررفتگی کوچک هم با این پاسخ ها در آن پرسش به وجود نیامده است: چه کسی این کائنات را آفرید؟ پرسش همان است. به نظر من، جهان هستی یک راز است. نیازی ندارد که زیرپای شما بایستد، جهان هستی نیازی ندارد که درک شود. آن را زندگی کن، به آن عشق بورز، از آن لذت ببر , با آن باش. چرا تلاش می کنی آن را درک کنی؟ 1 لینک به دیدگاه
vahid321 2013 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۸۹ وحید جان من نگفتم 50% ش . گفتم اون موقع که زمین آماده سکونت شد انسان رو آوردن اینجا تا نحوه زندگیشو رو این خاک هم آزمایش کنن. که هنوز هم ادامه حیات ما رو کنترل میکنند. از اونجایی آوردنش که من نمیدونم کجاست. شما میتونی با خوردن غذا و گیاهان یک منطقه انسان سیاه پوست یا زرد پوست یا سرخپوست بوجود بیاری . این انسانها بصورتی که هستند به این زمین آورده شده اند. توسط انسانهای فرازمینی که دیگه تغییر ماهیت داده اند و شکل انسانی ندارند ولی دوست دارند که انسان اولیه اون خصوصیاتشو بتونه حفظ کنه و زمین برای همین منظور اونا برای سکونت انتخاب شده. اینکه شما سئوال میفرمائید که خوب تو اون کرات چطور بوجود اومدن , سئوال بجا و درستی است. ادامه این نظریه ثابت میکنه که ظهور همه دانشمندا و پیامبران هم به خواست آن فرازمینی ها برای کمک به زندگی انسان در روی این کره بوده و ادامه ماجرا که متاسفانه نگرشهای دینی اجازه ادامه این بحث رو تو ایران نمیده. چون همه کار های این بخش از انسانها زیر سئوال میره. منم نمیخوام بیشتر از این وارد این بحث بشم. با تشکر بله ببخشید اون 50 % رو اشتباه دیدم... ولی پاسخ من به این پستتون همون مثالیه که در مورد افتادن توپ در حیاط زدم نمیدونم چطوری میشه که گاهی بعضی دلایل در دسترس تر و با شواهد بیشتر رو ول میکنیم میریم سراغه یه عامل خیلی بعید و عجیب...:icon_pf (44): فکر کنم به جای تمام این داستانها اگر بپذیرید یک نیروی فوق بشری-خدا- این کارهارو کرده، هم کا برای خودتون راحت میشه هم ما آخر این بحث به اینجا کشیده میشود که : هر علم، هر فلسفه و هر مذهبی به همین نقطه می رسد: در جایی و به نوعی فرد به جایی می رسد که باید بدون سوال کردن بپذیرد، کورکورانه... مذاهب این را ایمان یا اعتقاد می خوانند.این یک وصله کاری است. درخواست از شما برای ایمان داشتن و اعتقاد داشتن، به این معنی است که شما نباید سعی کنید که آن وصله را بردارید، زیرا یک سوراخ وجود دارد , عمیق و بی انتها ,, آن را بپوشان! ولی با پوشاندن سوراخ، برطرف نمی شود. هیچ چیز حل نشده؛ با پوشاندن سوراخ هیچ کمکی نشده است, بجز اینکه تو نابینا باقی خواهی ماند. پس چرا آن را پنهان کنی؟ فقط چشمانت را ببند! برای همین است که تمام پیروان، پیروان کور هستند , زیرا که اگر چشم داشته باشند، آنگاه دردسر وجود خواهد داشت. آنگاه آنان مشکلاتی را خواهند یافت که حل نشده هستند، پرسش هایی بدون پاسخ. چرا خدا ساخته شد؟ _فقط برای پاسخ دادن به این پرسش بی پاسخ که چه کسی گیتی را آفرید؟ از این سوال، تمام مذاهب به فرضیه هایی فرو می روند __ "خداوند دنیا را آفرید"... ولی آن پرسش دقیقاٌ مانند تناقض نمای برتراند راسل است. تفاوتی نیست. یکی ریاضیات است و دیگری مذهب، ولی مشکل یکی است. اصل کلی این است که هرچیز که آفریده شده باید توسط شخصی آفریده شده باشد. چگونه می تواند به خودی خودش به جهان هستی آمده باشد؟ بنابراین مذاهب با آوردن خدا به شما کمک می کنند تا مشکل "گیتی را که آفرید" را حل کنید.ولی شما با خدا چه خواهید کرد؟ آیا خدا وجود دارد؟ اگر خدا وجود داشته باشد، آنوقت چه کسی او را آفرید؟ اگر او وجود نداشته باشد، آنوقت چگونه توانسته که این گیتی را خلق کند؟ اگر خود خدا وجود نداشته باشد، چگونه می تواند جهان هستی را بیافریند؟ و اگر وجود داشته باشد، آنوقت جمله ی قصار شما چه می شود که هرآنچه که هست باید خالقی داشته باشد؟ نه، این را نپرس! این چیزی است که تمام مذاهب می گویند , نپرس که خدا را چه کسی خلق کرده. ولی این عجیب است: چرا که نه؟ اگر این پرسش در مورد جهان هستی اعتبار دارد، پس چرا وقتی در مورد خدا به کاربرده می شود، بی اعتبار می گردد؟ و زمانی که بپرسی خدا را که آفریده، آنگاه وارد یک پسرفت و قهقرای مسخره می شوی. آنوقت می توانی ادامه بدهی: خدای شماره یک، خدای شماره دو، خدای شماره سه؛ و به شماره دادن به آن ها ادامه می دهی.... ولی در نهایت پرسش همان است که بود. پس از شمارش هزاران خدا درخواهی یافت که آن پرسش بطور روشن و واضح و دست نخورده باقی مانده است. حتی یک فررفتگی کوچک هم با این پاسخ ها در آن پرسش به وجود نیامده است: چه کسی این کائنات را آفرید؟ پرسش همان است. به نظر من، جهان هستی یک راز است. نیازی ندارد که زیرپای شما بایستد، جهان هستی نیازی ندارد که درک شود. آن را زندگی کن، به آن عشق بورز، از آن لذت ببر , با آن باش. چرا تلاش می کنی آن را درک کنی؟ ولی من اینطور فکر نمیکنم... اگر اینطور فکر کنیم دیگر نه نیازی به علومی مثل زیست شناسی داریم نه فسیل جانوران اهمیتی دارند نه ارزش دارد که در سایر سیارات و کرات دنبال حیات باشیم و ... حتی دیگر نیازی به فیزیک هم نیست. چه لزومی دارد که بدانیم دنیا چطور بوجود آمده؟ بیگ بنگ چیست؟ سیارات و ستارگان تابع چه قوانینی هستند و... اصلا فکر میکنید چرا دانشمندان مسلمان اینقدر به ریاضیات علاقه مند بودن؟ چون دقیقا تحقیق روی علومی مثل ریاضیات رو یکی از راههای درک آفرینش هستی و خدا میدونستن خلاصه هر علمی که تلاش کنه ماهیت هستی رو کشف و بررسی کنه زیر سوال میره شما به نوعی سوالی در زمینه فلسفه علم پرسیدید. به نظر شما اگر یک نفر خیلی به موسیقی علاقه مند باشد و بعد دنبالش بره و استاد موسیقی بشه دیگه لذت نمیبره؟ کاملا بر عکسه چندین برابر لذت میبره ببخشید شما لذتی رو که یک فیزیکدان و یا ستاره شناس یا زیست شناسی که در زمینه کشف ماهیت هستی کار میکنن رو با یک نفر که تنها لذت زندگیش خواب و خور و شهوت است یکی میبینید؟ ---------------------------------------------------------------------------------------------------- پی نوشت:حرفتون قشنگه و به نظر من درست ولی در جای خود. هر بحثی رو میشه به فلسفه ربط داد ولی میشه در مورد تکامل صحبت کرد بدون اینکه بحث به اینجا برسه غیر از این من فکر میکنم شما در این مسائل دچار تناقضات درونی زیادی هستید و احتمالا از این باب هم خیلی رنج میکشید ببینید هیچ ربطی به این بحث نداره ولی چون گفتید... ریاضی که ریاضیه هم یه سری چیزها توش هست که قابل اثبات نیست. مثلا تعریف خط یا نقطه. حالا باید گفت ریاضی دانها یک سری آدم پیرو و .... خط واقعا چیه؟ مجموعه ای از نقاط که قطرشون صفر هست! هیچ ضخامتی ندارند! مگه میشه؟ این خودش یه تناقضه دوست عزیز زندگی مجموعه ای از این تناقضاته. همه دنیا تناقضه. به نظر من بهتره انسان سعی کنه با این تناقضات زندگی کنه و کنار بیاد 1 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ این بحث ها خوبن. با این تصور که شما فرض کنید که حیات انسان از روی همین زمینی که توش زندگی میکنیم شروع شده باشه . من تصور میکنم که بخشی از جانوران و انسان رو از یه جای دیگه آوردن و اینجا قرارشون دادن. منظورم کار انسانهای فرازمینی و این این حرفاست. اگه اینجوری باشه باید بگم این فرضیات جواب نخواند داد. چون 50% دانش مورد نیاز این قضایا روی زمین اتفاق نیفتاده که ما داریم اینجا براش دنبال راه حل میگردیم. ببین دوست عزیز . این تصور شما بر چه اساسی هست. بر اساس علم و کشفیات علمی و چیزهایی که زیست شناس ها گفتند . یا فقط یک تصور هست؟؟؟ اتفاقا علم زیست شناسی و دانشمندان دلایلی دارند که جواب سوالات را دادند. یعنی قشنگ علم توضیح داده که چرا مثلا x بعد از n ملیون سال شده انسان و هم شده شامپانزه . شما چرا علم را که دانشمندان گفتند را بیخیال میشید و تصورات خودتون را در نظر میگیرید؟؟ 2 لینک به دیدگاه
Stephanie 19 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۸۹ سلام من این بحث رو چند روز پیش دیدم ولی چون عقیده دارم که این گونه بحث ها ی کاملا تخصصی تو یه گفت و گوی عمومی که فیلد تخصصی هیچ کدوم از شرکت کنندگان ، زیست شناسی نیست ، به هیچ سرانجامی نمی رسه تصمیم نداشتم تو اون شرکت کنم و حتی اونو هم نخوندم تا امروز که یه نگاهی کردم. و باید بگم که بعد ار خوندن پست ها مطلبی به نظرم رسید که بهتره بگم. من اصلا نمی خوام در مورد پست اول و یا کلیت نظریه تکامل ( که من عقیده دارم کلمه فرگشت معادل بسیار علمی تری برای اون هست) بحث کنم . ولی موضوعی که داره منو آزار می ده این نگاه عاقل اندر سفیه مخالفان این نظریه هست ، که نسبت به کار دانشمندان و متخصصان زیست شناسی فعال تو این حوزه دارن ، که نمونه اونو تو پست های این تاپیک و تاپیک مشابه می بینم. من عمدا کلمات بالا رو Bold کردم. این نگاه عموما چیز شایعی هست و مشکلی هم نیست و به نظر من تلاش برای قانع کردن عموم برای پذیرفتن این نظریه کار بیهوده ای هست. این نظریه جزوی از علم زیست شناسی هست و علم همیشه راهشو پیدا می کنه و اونو نمیشه سرکوب کرد. ولی من این چند جمله رومی نویسم برای کسایی که ممکنه این تاپیک رو بخونن تا این شبهه به وجود نیاد که دانشمندان بسیاری که تو چهار گوشه دنیا عمر و جوانی خودشون و میلیون ها دلار سرمایه تحقیقاتی رو برای پژوهش و پیشبرد و پیرایش این شاخه از علم زیست شناسی صرف می کنن ، افرادی بیکار و نادان و مغرض هستن که همه هدفشون از این کارها اثبات این هست که انسان از نسل میمون هست و هدف والا و غایی اونها از این همه زحمت اینه که اثبات کنن خدا وجود نداره تا بتونن اندیشه های پلید استعماریشون رو عملی کنن. من واقعا ناراحتم از اینکه خیلی ها فکر می کنن فقط خودشون تعریف و تفاوت بین نظریه علمی و تئوری من در آوردی رو بلد هستن و کسایی که تو حوزه نظریه تکامل کار می کنن چون فیلدشون مهندسی و ریاضی نیست ، با مفهومی به نام فلسفه علم و تفاوت علم و شبه علم و ... آشنا نیستن ، با روشهای استدلال و استنتاج علمی آشنا نیستن و حتی الان که اینترنت هم در دسترس همه هست یه زحمت به خودشون نمی دن که یه جستجو بکنن تا تعریف دقیق نظریه علمی رو بخونن و ببینن که آیا نظریه تکامل شروطی رو که هیوم برای نظریه علمی تعریف کرده ، دارا هست یا نه تا اون موقع از این جهل و ضلالت بیرون بیان. دوستان عزیز تو این شاخه دانشمندای سرشناس زیادی کار می کنن ، شما احتمالا فقط اسم ریچار داوکینز رو شنیدین اون هم به دلیل نظریاتش در مورد خدا و فکر می کنید که چون این آدم به خدا اعتقاد نداره پس احمقه و چون برترین دانشمند معتقد به نظریه تکامل هست پس همه اونایی که تو این فیلد کار می کنن هم احمقن و این نظریه از بیخ و بن غلطه ...... داوکینز یکی از برترین دانشمندان زیست شناسی امروزی هست ولی دانشمندای متخصص تر ار اون هم که تو فیلد تکامل کار می کنن زیاد هستن. بار علمی و سواد علمی داوکینز رو هیچ کسی نمی تونه زیر سوال ببره و عقایدش در مورد خدا و جهان هم به نظریه تکامل مربوط نیست. پس اگه کس یا کسانی با این دید دارن با نظریه تکامل که جزو حوزه علوم تجربی هست و هیچ ربطی به حوزه متافیزیک و فلسفه نداره ، مخالفت می کنن در بهترین حالت این رو به عنوان عقیده شخصی خودشون در نظر بگیرن و نه وحی منزل و بی چون و چرا. نقل قول : """ هروقت فرگشت مورد ادعاتون درمورد انسان به اثبات رسید ویک تئوری قابل قبول بود(چیزی که یک قرن هست هیچ پیشرفتی علیرغم این همه ادعا درش حاصل نشده!!)اونوقت ماهم دچار غلیان احساسات وپشیمانی ازاین همه ندانم کاری میشیم """ من تعجب می کنم شمایی که با اطمینان این حرفو زدی در جریان کلیه کشفیات زیست شناسی تو این یه قرن هستی ، شما که زمینه تخصصی تون این نیست چه جوری با این اطمینان چنین ادعایی مطرح می کنید؟ یعنی اگه درک این امر این قدر عمومی و عام هست پس چرا تحقیق روی این نظریه هنوز برای تزهای Ph.D به عنوان یه موضوع داغ و مهم پذیرفته میشه؟ اگه تکامل تو ژنتیک به قول شما وجود داره پس چه طور با این قطعیت وجود اون رو در مورد پستانداران و انسان که زیر مجموعه اونها هست رو غلط می دونید؟ اگر هم که انسان رو تافته جدا بافته می دونید باید بگم که تو زیست شناسی این حرف پشیزی ارزش نداره .... همین طور شما در مورد نظریه نسبیت و اینکه توانایی دارید اونو در چهارچوب مرجع مشخص اثبات کنید ، صحبت می کنید از کجا می دونید که کسی نیست که بتونه نظریه تکامل رو در چهار چوب و دستگاه مرجع تخصصی خودش اثبات کنه. اصلا اثبات این نظریه از دید شما به چه صورتی هست؟ و چه شرایطی باید ایجاب بشه تا بگیم نظریه تکامل اثبات شده؟ نقل قول : """"" خب این بیشتر به قصه شباهت داشت عزیز دل برادر چرا تنها در دونقطه بدن این فعل و انفعالات انجام شد؟ چرا فقط بر روی سر؟ چرا مثل حس لامسه همه جای بدن نشد؟ چطور شد که بدن موجودات یهویی دریافت که باید حسگر نوری داشته باشه؟ ولی لزوم امواج مغناطیسی اصلا به فکر بدن انسان خطور نکرد؟ شاید بگی موجوداتی این حسو دارن خب چرا انسان نداره؟ یعنی اصلا بدن انسان تو اینهمه مدتی که خلق شده این نیازو حس نکرده که سنسور امواج مغناطیسی داشته باشه؟(با بسامد زیاد)با وجود اینکه شدیدا به این امواج واکنش داره چرا از وقتی که چشم انسان کامل شده دیگه فرگشتی روی نداده؟ چرا چشم انسان کاملتر نشده؟ و خیلی خیلی سوالات دیگر .......خب جواب اونیکی سوالمو هم بدی ممنون میشم """""" خوب دوست عزیز این سوالات خیلی وقت هست که پاسخ داده شدن ولی وقتی شما با مفهوم انتخاب طبیعی و تعریف اون و شرایط اون آشنا نیستی و یا اونو قبول نداری انتظار چه پاسخی داری؟ جواب بسیار ساده این سوال اینه که اولا یهویی نبوده و ثانیا چون بدن انسان و شرایط محیطی اون نیازی به داشتن سنسور امواج مغناطیسی نداشته و برای ادامه حیات و حفظ نسل این ویژگی مهم نبوده، این ویژگی در اونها به وجو نیامده. حالا اگه شما اینو مزخرف تلقی می کنی مشکل من نیست که شما رو قانع کنم. من هم می تونم بگم که چرا اعصاب محیطی انسان قادر به ترمیم خودشون هستن ولی اعصاب مرکزی این قدرت رو ندارن ؟ مگه منظور اصلی شما این نیست که بگی انسان اشرف مخلوقاته و همه چیز اون حساب شده است و بهترین پیش طراحی ممکن رو داشته ، منم می تونم بگم پس چرا ما این ویژگی رو نداریم یا اون ویژگی رو .... کلام آخر: هر کسی می تونه این نظریه رو قبول کنه یا نکنه ، به خودش مربوطه اما خواهشا اونایی که این نظریه رو قبول ندارن این تصور مسخره براشون پیش نیاد که این فیلد همش چرت و پرته و از روی شکم سیری یه عده دنبالشن و موافقان اون هم لطفا خیال نکنن که موافقت کورکورانه با این نظریه یعنی روشنفکری ، و مخالفای اون هم همه آدمهای متعصب و دگم اندیشی هستن ( که متاسفانه تعصب تو مخالفا خیلی خیلی بیشتره که این هم چیز عجیبی تو تاریخ علم نیست) 4 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ تنها دلیلی که من این تاپیک رو زدم این بود که نشون بدم (همونطور که به دوستم هم قبل از زدن تاپیک گفتم) با وجود اینکه مسئله ای که در تاپیک بیان شده بود فوق العاده ساده و پیش پا افتاده بود و رد کردنش تنها چند دقیقه کار میبره باز هم کسانی خواهند بود که به دلیل شناخت کاملا غلط خودشون از فرگشت اون رو قبول کنند و بیان بگند بفرما دیدید ما درست میگفتیم ؟ دوستان عزیز من مطمئن باشید سوالات و دلایلی که برای رد فرگشت به ذهن ما میرسه صد ها سال پیش به فکر دانشمندان رسیده و روش کار شده و براش جواب درست و معقول با دلایل علمی پیدا شده... من اصلا فکر نمیکردم این تاپیک پا بگیره ولی خوب به لطف دوستان عزیز حرف های خیلی زیادی گفته شد که من سعی میکنم حداقل در حد اطلاعاتم پاسخ بدم... از همه ممنونم... 6 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ سلام من این بحث رو چند روز پیش دیدم ولی چون عقیده دارم که این گونه بحث ها ی کاملا تخصصی تو یه گفت و گوی عمومی که فیلد تخصصی هیچ کدوم از شرکت کنندگان ، زیست شناسی نیست ، به هیچ سرانجامی نمی رسه تصمیم نداشتم تو اون شرکت کنم و حتی اونو هم نخوندم تا امروز که یه نگاهی کردم. و باید بگم که بعد ار خوندن پست ها مطلبی به نظرم رسید که بهتره بگم. من اصلا نمی خوام در مورد پست اول و یا کلیت نظریه تکامل ( که من عقیده دارم کلمه فرگشت معادل بسیار علمی تری برای اون هست) بحث کنم . ولی موضوعی که داره منو آزار می ده این نگاه عاقل اندر سفیه مخالفان این نظریه هست ، که نسبت به کار دانشمندان و متخصصان زیست شناسی فعال تو این حوزه دارن ، که نمونه اونو تو پست های این تاپیک و تاپیک مشابه می بینم. من عمدا کلمات بالا رو Bold کردم. این نگاه عموما چیز شایعی هست و مشکلی هم نیست و به نظر من تلاش برای قانع کردن عموم برای پذیرفتن این نظریه کار بیهوده ای هست. این نظریه جزوی از علم زیست شناسی هست و علم همیشه راهشو پیدا می کنه و اونو نمیشه سرکوب کرد. ولی من این چند جمله رومی نویسم برای کسایی که ممکنه این تاپیک رو بخونن تا این شبهه به وجود نیاد که دانشمندان بسیاری که تو چهار گوشه دنیا عمر و جوانی خودشون و میلیون ها دلار سرمایه تحقیقاتی رو برای پژوهش و پیشبرد و پیرایش این شاخه از علم زیست شناسی صرف می کنن ، افرادی بیکار و نادان و مغرض هستن که همه هدفشون از این کارها اثبات این هست که انسان از نسل میمون هست و هدف والا و غایی اونها از این همه زحمت اینه که اثبات کنن خدا وجود نداره تا بتونن اندیشه های پلید استعماریشون رو عملی کنن. من واقعا ناراحتم از اینکه خیلی ها فکر می کنن فقط خودشون تعریف و تفاوت بین نظریه علمی و تئوری من در آوردی رو بلد هستن و کسایی که تو حوزه نظریه تکامل کار می کنن چون فیلدشون مهندسی و ریاضی نیست ، با مفهومی به نام فلسفه علم و تفاوت علم و شبه علم و ... آشنا نیستن ، با روشهای استدلال و استنتاج علمی آشنا نیستن و حتی الان که اینترنت هم در دسترس همه هست یه زحمت به خودشون نمی دن که یه جستجو بکنن تا تعریف دقیق نظریه علمی رو بخونن و ببینن که آیا نظریه تکامل شروطی رو که هیوم برای نظریه علمی تعریف کرده ، دارا هست یا نه تا اون موقع از این جهل و ضلالت بیرون بیان. دوستان عزیز تو این شاخه دانشمندای سرشناس زیادی کار می کنن ، شما احتمالا فقط اسم ریچار داوکینز رو شنیدین اون هم به دلیل نظریاتش در مورد خدا و فکر می کنید که چون این آدم به خدا اعتقاد نداره پس احمقه و چون برترین دانشمند معتقد به نظریه تکامل هست پس همه اونایی که تو این فیلد کار می کنن هم احمقن و این نظریه از بیخ و بن غلطه ...... داوکینز یکی از برترین دانشمندان زیست شناسی امروزی هست ولی دانشمندای متخصص تر ار اون هم که تو فیلد تکامل کار می کنن زیاد هستن. بار علمی و سواد علمی داوکینز رو هیچ کسی نمی تونه زیر سوال ببره و عقایدش در مورد خدا و جهان هم به نظریه تکامل مربوط نیست. پس اگه کس یا کسانی با این دید دارن با نظریه تکامل که جزو حوزه علوم تجربی هست و هیچ ربطی به حوزه متافیزیک و فلسفه نداره ، مخالفت می کنن در بهترین حالت این رو به عنوان عقیده شخصی خودشون در نظر بگیرن و نه وحی منزل و بی چون و چرا. نقل قول : """ هروقت فرگشت مورد ادعاتون درمورد انسان به اثبات رسید ویک تئوری قابل قبول بود(چیزی که یک قرن هست هیچ پیشرفتی علیرغم این همه ادعا درش حاصل نشده!!)اونوقت ماهم دچار غلیان احساسات وپشیمانی ازاین همه ندانم کاری میشیم """ من تعجب می کنم شمایی که با اطمینان این حرفو زدی در جریان کلیه کشفیات زیست شناسی تو این یه قرن هستی ، شما که زمینه تخصصی تون این نیست چه جوری با این اطمینان چنین ادعایی مطرح می کنید؟ یعنی اگه درک این امر این قدر عمومی و عام هست پس چرا تحقیق روی این نظریه هنوز برای تزهای Ph.D به عنوان یه موضوع داغ و مهم پذیرفته میشه؟ اگه تکامل تو ژنتیک به قول شما وجود داره پس چه طور با این قطعیت وجود اون رو در مورد پستانداران و انسان که زیر مجموعه اونها هست رو غلط می دونید؟ اگر هم که انسان رو تافته جدا بافته می دونید باید بگم که تو زیست شناسی این حرف پشیزی ارزش نداره .... همین طور شما در مورد نظریه نسبیت و اینکه توانایی دارید اونو در چهارچوب مرجع مشخص اثبات کنید ، صحبت می کنید از کجا می دونید که کسی نیست که بتونه نظریه تکامل رو در چهار چوب و دستگاه مرجع تخصصی خودش اثبات کنه. اصلا اثبات این نظریه از دید شما به چه صورتی هست؟ و چه شرایطی باید ایجاب بشه تا بگیم نظریه تکامل اثبات شده؟ نقل قول : """"" خب این بیشتر به قصه شباهت داشت عزیز دل برادر چرا تنها در دونقطه بدن این فعل و انفعالات انجام شد؟ چرا فقط بر روی سر؟ چرا مثل حس لامسه همه جای بدن نشد؟ چطور شد که بدن موجودات یهویی دریافت که باید حسگر نوری داشته باشه؟ ولی لزوم امواج مغناطیسی اصلا به فکر بدن انسان خطور نکرد؟ شاید بگی موجوداتی این حسو دارن خب چرا انسان نداره؟ یعنی اصلا بدن انسان تو اینهمه مدتی که خلق شده این نیازو حس نکرده که سنسور امواج مغناطیسی داشته باشه؟(با بسامد زیاد)با وجود اینکه شدیدا به این امواج واکنش داره چرا از وقتی که چشم انسان کامل شده دیگه فرگشتی روی نداده؟ چرا چشم انسان کاملتر نشده؟ و خیلی خیلی سوالات دیگر .......خب جواب اونیکی سوالمو هم بدی ممنون میشم """""" خوب دوست عزیز این سوالات خیلی وقت هست که پاسخ داده شدن ولی وقتی شما با مفهوم انتخاب طبیعی و تعریف اون و شرایط اون آشنا نیستی و یا اونو قبول نداری انتظار چه پاسخی داری؟ جواب بسیار ساده این سوال اینه که اولا یهویی نبوده و ثانیا چون بدن انسان و شرایط محیطی اون نیازی به داشتن سنسور امواج مغناطیسی نداشته و برای ادامه حیات و حفظ نسل این ویژگی مهم نبوده، این ویژگی در اونها به وجو نیامده. حالا اگه شما اینو مزخرف تلقی می کنی مشکل من نیست که شما رو قانع کنم. من هم می تونم بگم که چرا اعصاب محیطی انسان قادر به ترمیم خودشون هستن ولی اعصاب مرکزی این قدرت رو ندارن ؟ مگه منظور اصلی شما این نیست که بگی انسان اشرف مخلوقاته و همه چیز اون حساب شده است و بهترین پیش طراحی ممکن رو داشته ، منم می تونم بگم پس چرا ما این ویژگی رو نداریم یا اون ویژگی رو .... کلام آخر: هر کسی می تونه این نظریه رو قبول کنه یا نکنه ، به خودش مربوطه اما خواهشا اونایی که این نظریه رو قبول ندارن این تصور مسخره براشون پیش نیاد که این فیلد همش چرت و پرته و از روی شکم سیری یه عده دنبالشن و موافقان اون هم لطفا خیال نکنن که موافقت کورکورانه با این نظریه یعنی روشنفکری ، و مخالفای اون هم همه آدمهای متعصب و دگم اندیشی هستن ( که متاسفانه تعصب تو مخالفا خیلی خیلی بیشتره که این هم چیز عجیبی تو تاریخ علم نیست) :icon_gol: لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ تنها دلیلی که من این تاپیک رو زدم این بود که نشون بدم (همونطور که به دوستم هم قبل از زدن تاپیک گفتم) با وجود اینکه مسئله ای که در تاپیک بیان شده بود فوق العاده ساده و پیش پا افتاده بود و رد کردنش تنها چند دقیقه کار میبره باز هم کسانی خواهند بود که به دلیل شناخت کاملا غلط خودشون از فرگشت اون رو قبول کنند و بیان بگند بفرما دیدید ما درست میگفتیم ؟ دوستان عزیز من مطمئن باشید سوالات و دلایلی که برای رد فرگشت به ذهن ما میرسه صد ها سال پیش به فکر دانشمندان رسیده و روش کار شده و براش جواب درست و معقول با دلایل علمی پیدا شده... من اصلا فکر نمیکردم این تاپیک پا بگیره ولی خوب به لطف دوستان عزیز حرف های خیلی زیادی گفته شد که من سعی میکنم حداقل در حد اطلاعاتم پاسخ بدم... از همه ممنونم... یک سوال دارم.البته خودم میدونم ولی میخوام مطمئن بشم. یکی از دلایلی که انسان اینگونه تکامل پیدا کرد.این بود که گوشت خوار شد و دندون هایش تغییر کرد و مغز بزرگتری پیدا کرد و به خاطر همین تونست هوش بیشتری داشته باشه؟؟ اگر اینطور هست .پس دلیل اینکه حیوانات گیاه خوار مغز کوچکتر و هوش کمتر دارند دلیلش همین میتونه باشه؟؟؟ یعنی شما در زیست شناسی میبینی که دایناسور های گوشت خوار باهوش تر و مغز بزرگتری داشتند .در طبیعت هم میبینیم که مثلا شیر و وگرگ و سگ ها از حیوانات گیاه خوار مثل مرغ ها هوش بیشتری دارند. سوال دیگرم این هست که مغز بزرگتر میتونه هوش بیشتر را هم همراه داشته باشه؟؟؟ 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ یک سوال دارم.البته خودم میدونم ولی میخوام مطمئن بشم.یکی از دلایلی که انسان اینگونه تکامل پیدا کرد.این بود که گوشت خوار شد و دندون هایش تغییر کرد و مغز بزرگتری پیدا کرد و به خاطر همین تونست هوش بیشتری داشته باشه؟؟ اگر اینطور هست .پس دلیل اینکه حیوانات گیاه خوار مغز کوچکتر و هوش کمتر دارند دلیلش همین میتونه باشه؟؟؟ یعنی شما در زیست شناسی میبینی که دایناسور های گوشت خوار باهوش تر و مغز بزرگتری داشتند .در طبیعت هم میبینیم که مثلا شیر و وگرگ و سگ ها از حیوانات گیاه خوار مثل مرغ ها هوش بیشتری دارند. سوال دیگرم این هست که مغز بزرگتر میتونه هوش بیشتر را هم همراه داشته باشه؟؟؟ مغز بزرگ نشونه هوش بیشتره پس چرا باهوش ترین حیوون دنیا یعنی شامپانزه گوشتخوار نیست؟ 1 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ مغز بزرگ نشونه هوش بیشتره پس چرا باهوش ترین حیوون دنیا یعنی شامپانزه گوشتخوار نیست؟ شما داری اشتباه مقایسه میکنی. شما مثلا هوش عقاب با مرغ را مقایسه کنی. یا هوش انسان با شامپانزه را مقایسه کنه. یا هوش دایناسور گوشتخوار با گیاه خوار را مقایسه کنی من عرض کردم یکی از دلایلش این هست . شما اگر در نظر بگیرید در یک گونه اونهایی که گوشتخوار هستند به خاطر تغییر شرایط دندانشون مغز بزرگتری دارند 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ منم هوش شامپانزه با گوریل رو مقایسه کردم 1 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ یک سوال دارم.البته خودم میدونم ولی میخوام مطمئن بشم.یکی از دلایلی که انسان اینگونه تکامل پیدا کرد.این بود که گوشت خوار شد و دندون هایش تغییر کرد و مغز بزرگتری پیدا کرد و به خاطر همین تونست هوش بیشتری داشته باشه؟؟ اگر اینطور هست .پس دلیل اینکه حیوانات گیاه خوار مغز کوچکتر و هوش کمتر دارند دلیلش همین میتونه باشه؟؟؟ یعنی شما در زیست شناسی میبینی که دایناسور های گوشت خوار باهوش تر و مغز بزرگتری داشتند .در طبیعت هم میبینیم که مثلا شیر و وگرگ و سگ ها از حیوانات گیاه خوار مثل مرغ ها هوش بیشتری دارند. سوال دیگرم این هست که مغز بزرگتر میتونه هوش بیشتر را هم همراه داشته باشه؟؟؟ این قوی ترین تئوری هست که در این مورد وجود داره... زمانی که دوران یخ بندان شروع شد homo habilis ها مجبور شدند برای پیدا کردن غذا و فرار از سرما به مناطق استوایی کوچ کنند... به دلیل اینکه تعداد افراد در اونجا زیاد بود و غذا به تعداد کافی نبود انسان ها مجبور به مقابله برای به دست آوردن غذا و همچنین دفاع از خودشون در مقابل حیوانات دیگه بودند... همچنین نیاز به شکار داشتند... اینها همه باعث رشد مغز شد... در حقیقت میشه گفت تغذیه دلیل اصلی نبوده ولی یکی از دلایلی بوده که به رشد و تکامل مغز کمک کرده... دلیل اصلی استفاده ای بود که انسان ها از مغزشون میکردند... یه تئوری دیگه میگه مدت زمان نگهداری نوزاد ها در درون رحم مادر یکی از دلایل رشد مغز بوده... این زمان افزایش پیدا کرده و در نتیجه نوزاد ها وابستگی غذایی بیشتری به مادر داشتند و در نتیجه ی اون مغز های بزرگتر... یکی دیگه اینه که دلیل رشد مغز در انسان ها کاهش مرگ سلولی در نسل بشر بوده... تا اونجایی که من متوجه شدم اینطوری نیست... مغز انسان 1200 گرم هست... مغز یک فیل 4780 گرم... اگر بگیم اندازه ی مغز باعث هوشیاری بیشتر میشه پس فیل ها و وال ها باید از انیشتن هم داناتر باشند... هوشیاری بیشتر به تعداد نورون های فعال مغز مربوط میشه نه جرم کلی... 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ تو پرندگان هم باهوش ترین حیوون باز گیاهخواره کاسکو باهوش ترین پرنده هست. پس تو مقایسه عقاب و کاسکو هم باز یه حیوون گیاهخوار باهوش تره. 1 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۸۹ مغز بزرگ نشونه هوش بیشتره پس چرا باهوش ترین حیوون دنیا یعنی شامپانزه گوشتخوار نیست؟ شما برو یه شامپانزه بخر... بزارش تو یه قفس... چند روز بهش هیچی نده... بعد یه تکه گوشت بزار جلوش ببین چطوری میخوره... انسان ها گوشت خوار شدند برای اینکه نیاز داشتند... قوانین فرگشت رو فراموش نکنید... 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده