just work 12354 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۸۹ نقدي بر سريال خوشنشينها؛ وقتي خنداندن مخاطب «هدف» ميشود بولتن نيوز: ابوالفضل زرويي نصرآباد از طنزپردازان خوب كشورمان، تعريف جالبي دربارهي طنز دارد. او ميگويد طنز مانند «طعم تلخ قهوه» است. كه هر چقدر هم داخل قهوه شكر بريزيد آن چيزي كه در نهايت باقي ميماند همان تلخي ته آن است. از اين زاويه، خنداندن مخاطب در طنز «هدف» نيست. طنز يك «ابزار» است. يك ابزار در دست هنرمند كه با استفادهي از آن بتواند موقعيتي خلق كند در جهت بيان مضامين و مفاهيمي كه احيانا در موقعيتهاي جدي نميتوان گفت. مانند بسياري از مشكلات و معضلات اجتماعي و سياسي بحثبرانگيز و حساس. كه اگر به صورت مستقيم گفته شوند احيانا با واكنش تند مخاطبين خاص آن روبرو خواهد شد. بنابراين در مرتبهي اول خنداندن مخاطب وظيفهي طنز نيست. به همين دليل است كه محققين بين طنز با «هزل» و «هجو» تفاوت قائلند. در هزل و هجو خنداندن مخاطب «هدف» است و براي رسيدن به اين هدف ميتوان از هر وسيله و ابزاري، و به هر قيمتي استفاده كرد. حتي اگر خلاف عرف و اخلاق باشد. متاسفانه روندي كه رسانهي ملي در ساخت سريالهاي كميك خود در پيش گرفته، روند «هزل محور» است نه «طنز محور». در رسانهي ملي هزليات و هجويات جاي طنز را گرفتهاند. كارگردانان و بازيگران سريالهاي كميك، حاضرند هر لودهگي بكنند و هر چيزي را به زبان بياورند تا بلكه مخاطب خود را وادار به خنديدن كنند. حسن يا عيب طنز هم در اين است كه خيلي زود در جامعه پخش شده و تبديل به يك عرف اجتماعي - ولو مقطعي - ميشود. مردم خيلي زود تكيه كلامها و حركات بازيگران طنز را تقليد ميكنند. هنوز چند هفته از پخش سريال «قهوهي تلخ» نگذشته كه خيلي از جوانان و نوجوانان ما به تقليد از «بابا شاه»، ميشنوم را «ميشنويَم»، و ميكشم را «ميكشيَم» ميگويند. توي مترو يا اتوبوس نشستهايد و سرتان توي لاك خودتان است كه يكهو كسي نعره ميزند: «هـــو... هــــو ... كي بود... كي بود»... . سر ميچرخانيد و ميبينيد پسر بچهاي است كه سعي در تقليد از كاركتر «پدر اتابك اعظم» دارد. سريال «خوشنشينها» نيز جزو همين دسته از سريالهاي كميك است. يك سريال هزل محور به تمام معنا. هر چند كارگردان محترم سريال، جناب آقاي سعيد آقاخاني در كار قبلي خود يعني «زن بابا» هم چنين روندي را به كار برده بود اما اميدوار بوديم تجربهي كار قبلي پشتوانهي اين كارشان شود. كه نشد. استفاده از تكيه كلامهايي كه دو پهلو هستند و البته مخاطب زرنگ رسانهي ملي هم خيلي خوب قصد و غرض آن را مي فهمد، استفاده از واژههاي نامتعارف، خلق ديالوگهاي در لحظه و نه از پيش نوشته شده، استفاده از فحشها و الفاظ ركيك، عدم محتواي خوب و سرشار داستان، گوشههايي از نقاط ضعف اين سريال است. از طرف ديگر همانطور كه گفته شد هدف چنين سريالهايي صرفا خنداندن مخاطب است به هر قيمتي. حتي اگر به قيمت خنديدن پاي جنازهي مرده و دست انداختن جماعتي داغدار باشد. قرار است مخاطب بخندد حتي اگر به قيمت شكستن حريم پدر و فرزندي باشد. كه دانيال براي رسيدن به معشوقهي خود حاضر است هر كاري بكند، روبروي خانوادهش بايستد، داد و هوار راه بياندازد و حتي از پدرش به پليس شكايت كند. قرار است مخاطب بخندد حتي اگر پسر بچهي پنج شش سالهاي با بزرگتر خود زبانبازي كرده و به داييش هم توهين كند. بعد هم اسم اين را بگذارند حاضر جوابي بچه! قرار است مخاطب بخندد ولو بدون داشتن هرگونه محتوايي. بي ترديد خطر اين دسته از موضوعات به مراتب بيش از تكيه كلامهايي چون «ميكشيَم» و «كي بود» است. اگر دست انداختن مردم عرف شود، اگر حريم پدر و فرزندي، و كوچكتري و بزرگتري شكسته شود، اگر همهي بچهها بخواهند در مقابل بزرگترها حاضر جواببازي راه بياندازند، آن وقت است كه بايد فاتحهي فرهنگ كشور را خواند. آن هم كشوري چون ايران كه يكي از پايههاي اساسي تمدني و فرهنگي آن «حيا» و «احترام» و «حجب» است. يك سال از زمان حكم رهبر انقلاب به رئيس رسانهي ملي ميگذرد. يك سالي كه در آن قرار بود شاهد تغيير و تحولات زيربنايي باشيم. يكي دو روز پيش هم تشكلهاي مختلف دانشجويي، نامهي سرگشادهاي به جناب آقاي ضرغامي نوشتند و وظائف او را مجددا به ايشان گوشزد كردند. البته ما خوب ميدانيم كه كار رسانه به چه مقدار سخت است و چه اندازه ظرائف و پيچيدگيهاي خاص خودش را دارد اما از نيروي متعهد و انقلابي چون ضرغامي انتظارات بيش از ايني ميرود. محمد پورغلامي برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده