رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

منطقه نجف آباد بين طول جغرافيايي 60ً 10َ 50 و 34ً 4َ 50 و عرض جغرافيايي 46ً 7َ 32 و 21ً 16َ 32 قرار گرفته است. اين منطقه از ارتفاعات دالان كوه با ارتفاعي بالغ بر 3450 متر واقع در جنوب غربي حوضه و يا در 25/10 كيلومتري جنوب شرقي دامنه شروع شده و با جهتي شرقي به طول 81 كيلومتر تا حدود 5/21 كيلومتري غرب شهر اصفهان ادامه پيدا مي كند.

 

شهرنجف آباد از شمال به زير حوضه علويجه , دهق و از شرق به فلاورجان، خميني شهر و اصفهان و از غرب زير حوضه فريدن و – داران و از جنوب زير حوضه لنجانات محدود مي گردد و بين دو رشته كوههاي شمالي و شمال غربي و جنوب و جنوب غربي محدود است.

 

وسعت منطقه 4163 كيلومتر مربع است. شهرستان نجف آباد بر گستره دشتي در محصوره فرسايش يافته پيش كوههاي داخلي زاگرس كه متعلق به دوران سوم زمين شناسي مي باشد. در جنوب خوانسار و ميمه، شمال لنجان، شرق فريدن و غرب اصفهان واقع شده است.

 

از نظر طول و عرض جغرافيايي در51 درجه و 21دقيقه طول شرقي و 38 دقيقه و 32 درجه عرض از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. ارتفاع متوسط آن از سطح دريا در حدود 1655 متر مي باشد كه 82 متر از سطح اصفهان بلند تر است و حدود 635 متر از سطح كوهستاني فريدن پايين تر است.

 

تاریخچه شهر

این شهر در زمان شاه عباس صفوی در ۳۰ کیلومتری غرب شهر اصفهان تاسیس شده‌است. نقل شده که شاه عباس صفوی مقداری پول و جواهرات جهت مقبره حضرت علی اختصاص داد و تصمیم به ارسال آن به شهر نجف گرفت. با تدبیر شیخ بهایی از خروج این ذخایر از ایران جلوگیری شد و به کمک آن بنیان شهر جدیدی به نام نجف‌آباد گذارده شد.

 

اين شهر در عهد صفويان يعني حدود 400 سال قبل پايه ريزي شده. طراح و معمار اين شهر، پيرفرزانه، معمار، رياضي دان و دانشمند زمانه مرحوم شيخ بهايي عليه الرحمه بوده است که با معماري اصولي و مهندسي بسيار پيش رفته خيابانها و کوچه هاي شهر داراي بناهاي معيشتي، باستاني مذهبي مختلفي از قبيل مسجد سقاخانه، عصارخانه، آسياب آبي، کاروانسرا، برج کبوترخانه، حمام و ... مي باشد.

لینک به دیدگاه

آب و هوا

هواشناسي نجف آباد بر اساس آمار 17 ساله ايستگاه در دوره 1992-2002 متوسط بارندگي ساليانه 6/150 ميليمتر و متوسط درجه حرارت ساليانه 9/14 درجه سانتي گراد است. سردترين ماه سال دي ماه و گرمترين آن تيرماه است. معمولاً بارندگي از اواخر مهر ماه شروع و تا اواخر ارديبهشت ماه تقريباً ماه تقريباً بمدت 7 ماه ادامه مي يابد. وقوع بارندگي در ساير ماههاي سال كاملاً تصادفي و اتفاقي است. بطور متوسط ساليانه حدود 96 روز احتمال وقوع يخبندان وجود دارد و روزهاي يخبندان معمولاً از آبانماه شروع و تا اواخر اسفند ماه ادامه دارد و بدين ترتيب حدود7 ماه از سال احتمال وقوع يخبندان وجود دارد.

 

میزان جمعیت

بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان نجف ‌آباد در سال ۱۳۸۵ برابر با ۲۸۲٫۴۳۰ نفر بوده است.

 

محصولات کشاورزی

كشاورزي در اين شهرستان علي رغم كم آبي و زمين هاي نامناسب رونق دارد. فرآورده هاي زراعتي و باغ داري آن، عبارتند از:

1-بادام: اين محصولات بيشترين سطح زير كشت را به خود اختصاص داده است كه حدود 1500 هكتار در انواع مختلف آن می باشد.

 

2- گردو: كه اين محصولات معمولاً كنار آبراهه ها كشت مي شود و انواع مختلفي دارد.

 

3- انگور: اين نوع محصول داراي انواع مختلف بوده است و اكثر كشاورزان منطقه نسبت به توليد و پرورش آن چه در مزارع و چه در منازل خود اقداماتي بعمل آورده اند. محصول انگور در انواع مختلف خود زمان برداشت آن معمولاً فصل پائيز بوده كه از شيريني و لطافت خاصي برخوردار مي باشد.

 

4- انار: كه انواعي دارد. درخت انار بيشتر در مكانهايي كشت و نگهداري مي شود كه از آب نسبتاً خوبي برخوردار مي باشند.

 

5- زردآلو: اين ميوه نيز در همه مزارع شهرستان كشت نمي شود زيرا نياز به آب كافي بوده و دربرابر عدم آب استقامتي نداشته و درخت زردآلو همچون بقيه درختان نياز به آب كافي دارد. از ديگر محصولات كشاورزي شهرستان نجف آباد مي توان هلو و انواع مختلف آن مانند بلخي و سفيد، آلوچه، آلبالو، گيلاس، گلابي، سيب، خرمالو، و به و انجير و .... رانام برد. كشتهاي جاليزي شهرستان نجف آباد مردم شهرستان نجف آباد به غير از درختان ميوه كه از آنها نامبرده شد به كشت محصولات جاليزي نيز همت مي كرده و در انواع مختلف آن مانند: سيب زميني و هويچ، زردآلو و چغندر، خيار، هندوانه، خربزه، كمبوزه، دستنبو، بادمجان، كدو، گوجه و گياهان علفي مانند سيب ترش مخصوص ترشي، شنبليله، ريحان، نعناع، ترخان، مرزه، گشنيز، تره، شاهي، تربچه و پياز و حبوبات از قبيل گندم، جو، عدس، ماش، نخود، باقلا، لوبيا و برنج فعاليت داشته و ذوق و تلاش مردم در پرورش و كشت انواع رستني ها قابل توجه است و از همين رهگذر مي باشد كه عليرغم بعضي از ناراستيها مي توان انواع كشتها را در آن يافت.

لینک به دیدگاه

مراسم ازدواج

 

ازدواجها اكثراً درون‌خويشي و در نهايت درون‌محلي مي‌باشد. از اين نقطه نظر معمولاً از پيوند با غريبه‌ها خودداري نموده و بر مبناي درون‌خويشي معتقدند كه عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمان بسته شده است. به اين لحاظ كودكان عمو، دائي، عمه و خاله را از كودكي براي هم انتخاب مي‌نمايند تا وقتي كه به سن بلوغ رسيدند ازدواج نمايند.

 

شيوة معمول ازدواج تك‌همسري بوده و رويه چندهمسري بسيار اندك و اصولاً چندهمسران از شخصيت مطلوبي برخوردار نيستند. شيوة مرسوم در مراسم ازدواج بدين گونه است كه پس از آنكه نزديكان داماد ـ معمولاً مادر، خواهر، خاله و عمه ـ از طريق دلاله دختري را در نظر گرفته و پسنديدند ـ دلاله به زني گفته مي‌شود كه از دختران دم بخت خانه‌ها اطلاع دارد و چنانچه دختري را مناسب پسري يافت،‌ آن را به خانوادة پسر معرفي مي‌كند.

 

يا خانوادة پسر به او سفارش مي‌نمايند كه دختري مناسب پسرشان پيدا كند. دلاله پس از مراجعة مكرر به خانة پسر و دختر و حصول مقصود دستمزد و شيريني دريافت مي‌نمايد ـ به بهانه‌اي به منزل دختر مي‌روند ـ اصطلاحاً به دلالگي مي‌روند ـ تا از نزديك با او آشنا شوند.

 

در اولين مراحل و براي آگاهي از تمايل خانواده عروس، صحبت را به گونه‌اي آغاز مي‌كنند. مثلاً از مادر دختر مي‌پرسند كه «ما يك مرغ داشته‌ايم به منزل شما نيامده» و مادر دختر چنانچه آشنائي قبلي داشته و يا تمايلي به اين پيوند داشته باشد مي‌گويد: «چرا، يك مرغ هست نمي‌دانم مال شماست يا كس ديگري.» يا خانواده پسر مي‌گويند: ما آمده‌ايم كه پسرمان را به غلامي قبول كنيد» چنانچه خانواده دختر با وصلت موافق بودند در جواب يك شاخه نبات به خواستگاران داده كه به عنوان «بله گرفتن» تلقي مي‌گردد.

 

بعد از خواستگاري و شيريني و بله گرفتن از طرف خانواده عروس، از طرف خانواده داماد يك شاخه نبات و يك تكه پارچه به خانة عروس فرستاده مي‌شود. همچنين از طرف خانواده عروس يك شاخه نبات، يك تكه پارچه يا پيراهن و مقداري آجيل به خانة داماد فرستاده مي‌شود.

 

پس از ديدارهاي اوليه ريش‌سفيدان و مردان فاميل، جهت آشنايي و گفتگو و قرارهاي مقدماتي رسماً به منزل عروس رفته و مراسم «شيريني خورون» را انجام مي‌دهند و با تعيين ساعت خوب جهت «قباله برون» كه معمولاً با بگو و مگو و چانه‌زدنهاي مرسوم همراه است، زمان انجام عقد را تعيين مي‌كنند.

 

اين مراسم با مراسم ويژه عقد كلاً در منزل عروس انجام مي‌گيرد. قبل از مراسم عقد، مراسم قباله برون مي‌باشد كه قباله عروس از طرف خانواده داماد داده مي‌شود، مثلاً دو دانگ خانه، نيم‌جريب باغ، پنج مثقال طلاي ساخته و پرداخته شده، دو من پشم و پنبه و يك جلد كلام‌الله مجيد.

 

در شب عقد سفره‌اي انداخته مي‌شود حاوي وسايلي از قبيل، حنا، صابون، گل، آيينه و شمعدان، عسل و روغن، خرماخرك، كَئله‌كُله ـ يك داروي گياهي كه براي خنثي كردن طلسم و جادو نيز بكار مي‌رود.

 

ابريشم و ساير وسايلي كه براي عروس و داماد خريداري شده است. در شب عقد براي بله گرفتن از عروس، پدر داماد يا خود داماد يا يكي از نزديكان سكه طلائي به عروس مي‌دهد كه به آن «سكه زير زبون» مي‌گويند.

 

پس از انجام عقد، خانواده عروس، نزديكان و خويشان داماد را به مهماني مي‌خواند كه به آن «تيكه پشت آره» مي‌گويند. چند شب پس از عقد از طرف عروس براي داماد «جاخون» مي‌برند.

 

جاخون كه به آن «خوانچه» نيز مي‌گويند طبق بزرگي است كه در آن مواد خوراكي و پوشاك از قبيل چند سيني آجيل، اگردك ـ نوعي شيريني خانگي ـ حنا، صابون، آيينه و شمعدان، لباس و وسايل ديگر گذاشته مي‌شود.

 

مراسم عروسي كه معمولاً شب‌هاي جمعه برپا مي‌گردد، به طور مجزا در دو خانواده عروس و داماد انجام مي‌شود. روز قبل از عروسي، حدود 10 نفر زن در حاليكه در يك مجمعه ـ سيني بزرگ ـ وسايلي از قبيل دو بشقاب صابون، چهار كيسه حنا، يك بشقاب نقل و يك بشقاب مايحتاج ديگر و يك شمع‌سوز كه در آن شمعي روشن باشد گذاشته و پارچه‌اي سبز روي آن انداخته‌اند و شخصي آنرا روي سر حمل مي‌كند عروس را به حمام مي‌برند.

 

خانواده داماد قبلاً به حمام رفته، مقدمات را آماده نموده چايي دَم مي‌كنند.

 

پس از «حموم‌برون» عروس را به خانه برده، از آن طرف داماد را نيز به حمام مي‌برند. از طرف خانة عروس يك دست لباس كامل همراه با يك شاخة نبات در مجمعه‌اي گذاشته دستمال سبزي روي آن مي‌اندازند، دلاك دستمال و نبات را خود برداشته و لباس را به داماد مي‌پوشاند.

 

در شب عروسي، ريش‌سفيدان خانواده داماد، عقدنامه يا قباله را همراه با يك كله‌قند به خانه عروس مي‌برند و تحويل آدم معتبري كه معمولاً پدر دختر مي‌باشد مي‌دهند و از وي اجازه بردن عروس را مي‌گيرند.

 

اين كله قند بعداً همراه با سيسموني اولين نوزاد عروس به خانه وي برده مي‌شود.

 

پدر عروس هنگام بردن وي، مقداري وجه نقد به عنوان «مايه كيسه» به او مي‌دهد.

 

و سفره‌اي نان و پنير به كمر دختر بسته و او را دعا مي‌كند كه: نانت گرم و آبت سرد، خانه‌دار هزارساله باشي.» عروس را به طرف خانة داماد حركت مي‌دهند.

 

قبل از رسيدن به خانة داماد بايد به پيشباز عروس بيايد وگرنه عروس را برمي‌گردانند.

 

صبح فرداي عروسي از طرف خانواده عروس غذائي را كه به آن «گداخته» مي‌گويند و از آرد خرماخرك و نارگيل و روغن‌حيواني و شكر و زيره پخته شده است براي داماد مي‌آورند و همچنين ظهر آن روز چند سيخ كباب نيز آورده مي‌شود.

 

فرداي عروسي هر يك از خويشان به قدر توانائي هديه‌اي به عنوان «درحنجلگي» به عروس و داماد مي‌دهند.

 

تا سه روز داماد در خانه مي‌ماند و پس از آن همسالان و دوستان وي او را به محل كارش مي‌برند.

 

بعد از عروسي هر يك از خويشان عروس و داماد را به مهماني مي‌خوانند كه به آن «پاگشا» مي‌گويند.

 

پدر عروس نيز داماد و خويشان وي را دعوت مي‌كند در اين مجلس داماد از خوردن خودداري مي‌كند و ساكت مي‌نشيند.

 

پدر عروس هديه‌اي از قبيل گوسفند يا چند كرت زمين يا درخت مشخصي مانند گردو به داماد مي‌دهد كه به آن «رنج دندان» مي‌گويند.

 

بازيهاي مختلفي در مراسم عروسي انجام مي‌گيرد.

 

مثلاً بازي چوپان و گله كه زني در حاليكه لباس چوپانان را پوشيده است و چوبي به رسم آنان بر شانه و پشت سر نهاده، چند بچه را بعنوان گوسفند جلو انداخته و مرتب و آهسته چوب را به آنان زده و اين اشعار را مي‌خواند. نمي‌چــرونم اي گله را اي بـــز شاخ شيکسه را اي ميش تــوله مرده را بره پا شيـــكـــســه را ارواح پدر صاحب گله فــردا مي‌رم به حنجله

لینک به دیدگاه

مراسم عزا

 

در هنگام احتضار شخص محتضر را رو به قبله مي‌خوابانند ـ پس از فوت چانة متوفي را با دستمال بسته و پلك‌هاي او را روي هم مي‌گذارند ـ قبل از حمل جنازه به گورستان حلوائي كه «حلواي پيش‌جنازه» معروف است پخته و در هنگام حمل در جلو تابوت تا گورستان مي‌برند. پس از غسل و كفن مرده را دفن كرده و حلواي مذكور را روي قبر مي‌گذارند و معتقدند هر كس كه از اين حلوا بخورد، شب خواب ميت را ديده و از وضعيت آن دنيائي او با خبر مي‌گردد. پس از دفن از يك شب تا سه شب بر سر او قرآن‌خواني مي‌كنند.

 

صبح روز بعد از دفن، قبل از آفتاب، چند تن از بستگان متوفي بر سر قبر او حاضر شده و به اصطلاح به وي «مژدگاني» مي‌دهند كه شب اول قبرش صبح شده است. اصولاً مهر و تسبيح وي را نيز زير سرش گذاشته و همراه با او به خاك مي‌سپارند كه شهادت بر عبادت و تقواي او بدهند.

 

همچنين وقتي كه مرده را براي شستن به غسالخانه مي‌برند، در جيب او مقداري پول يا شيريني گذاشته و بر اين باورند كه «مرده پيش مرده‌شورش رودربايستي دارد.» و قبل از حمل جنازه كساني كه براي تشييع مي‌آيند مبالغي را زير تشك متوفي مي‌گذارند.

 

پس از انجام مراسم خاك‌سپاري، مراسم فاتحه، هفته و چهلم و سال كه معمولاً در مساجد يا سر قبر انجام مي‌گيرد، برپا مي‌شود.

لینک به دیدگاه

بازی های بومی

 

بازيهاي گوناگون در اين منطقه رواج داشت كه بعضاً با ورود و هجوم ورزشهاي وارداتي كارائي خود را از دست داده است كه در اينجا به بعضي از رايجترين آنها اشاره مي‌نمائيم. 1- گاوجفتي 2- پل‌چفتك 3- شاه‌وزيري 4- مچولاس 5- زلبند 6- قايم جورك 7- چرس‌چرسي 8- الك دولك 9- شاه ابولي 10- كفش كفشي 11- نان بيار كباب ببر 12- گاگوجتل بته 13- اردك شوردك 14- يه قل دو قل 15- سنگ‌بري يك

 

16- كلاغ پر گاو جفتي: اين بازي در محوطه ميدان يا محل وسيعي كه از اطراف محدود شده باشد ـ محدود به صورت قراردادي ـ انجام مي‌شود. هر دو نفر با هم يارگيري مي‌كنند.

 

سپس دو نفر كه به حكم قرعه يا به اصطلاح «ور» گاو شده‌اند دست همديگر را گرفته در محوطه به دنبال سايرين مي‌دوند و سعي مي‌كنند يكي از افراد را بگيرند. شخص دستگير شده گاو محسوب مي‌شود و مي‌بايست با يار خويش بازي را ادامه دهد.

 

بازيكنان قبلي حق دارند تا آمدن يار گاو جديد او را مورد ضرب و شتم قرار دهند.

 

پل چفتك: اين بازي هم بصورت جمعي و هم بصورت انفرادي صورت مي‌گيرد. بدين ترتيب كه دو قطعه چوب يكي به طول حدود 20 سانتي‌متر بنام «پل» و ديگري به طول پنجاه سانتي‌متر بنام «چفتك» تهيه مي‌نمايند. پل را روي دو قطعه سنگ مي‌گذارند به گونه‌اي كه بتوان چفتك را زير آن قرار داد.

 

آنگاه با چفتك، پل را به هوا پرت كرده و با همان چفتك به آن ضربه مي‌زنند تا دورترها به زمين بيفتد.

 

آنگاه زننده، چفتك را كنار سنگ‌ها به زمين مي‌گذارد تا بازيكن يا بازيكنان ديگر پل را به آن نشانه‌گيري كنند. اگر به چفتك اصابت كرد، زننده اولي به «اصطلاح» سوخته است و بايد جايش را با بازيكن ديگر عوض كند.

 

در بازيهاي جمعي نيز به اين صورت است كه چنانچه پل به چفتك اصابت كرد بار ديگر زننده كه قبلاً سوخته است «زنده» مي‌شود و حق دارد كه چنانچه در موارد ديگر همان بازي پل به چفتك خورد به جاي يارش به بازي ادامه دهد.

لینک به دیدگاه

حصار قدیمی شهر

كه از اقدامات مهم شخ بهائي محسوب مي‌گردد و اكنون از آن اثري نيست.

 

حمام کهنه نجف آباد

اين حمام متعلق به عصر صفويه بوده در سالهاي اخير به كلي ويران و به جاي آن حمام نيمه تمامي بنا گرديده است.

 

قنات نجف آباد

به طول 54 كيلومتر كه آنرا نيز از كارهاي شيخ بهائي محسوب مي‌دارند.

لینک به دیدگاه

کاروانسرای حسنیجه

اين كاروانسرا در كنار روستاي حسنيجه به ابعاد 03/50*30/58 بنا گرديده است كه امروز به حالت نيمه ويرانه‌اي درآمده و صورت آغل احشام بخود گرفته است.

 

قلعه سنگی علویجه

اين قلعه در دامنه گردنه‌اي به ارتفاع 1900 متر بنا شده است با ابعادي كه برابر 5/44*5/42 متر مي‌باشد. ورودي اين قلعه در قسمت جنوبي قرار دارد. با سردري كه دهانه طاق 90/4 متر و دو جرز بزرگ آن به قطر 195 سانتيمتر و عمق 210 سانتي‌متر مي‌باشد. در سه سوي قلعه ايوانها و اطاقهاي مختلفي است كه بوسيله سالنهائي به ديوار خارجي قلعه به قطر 90 سانتيمتر ارتباط دارند. به علت اينكه طاقها نسبت به دهانه‌ها كشيده مي‌باشد و ملاطها از گچ و رس هستند و ترك برداشته و ريزش برف در افزايش تركها مؤثر بوده، خرابي هایی ببار آورده است.

 

مسجد جامع دهق

اين مسجد در حدود 800 متر مساحت دارد كه بنايش را به عهد سلجوقيان نسبت مي‌دهند.

 

مسجد جامع دوزدان

در ضلع جنوب غربي مسجد، در يكي از اتاقها قبور تني چند واقع شده از جمله قبر شيخ صفي‌الدين شيخ ملكشاه متوفي هشتم جمادي‌الثاني 1101 هـ.ق فارغ از آثار فوق به بناها و آثاري در بعضي نقاط مانند علويجه برمي‌خوريم كه منسوب به زردشتيان مي‌باشد. همچنين ابنيه‌اي كه از معماري ويژه عهد قاجاري برخوردار است از آن جمله ساختماني در باغ حاجي‌آباد و قمشلو كرون را مي‌توان نام برد.

لینک به دیدگاه

برج های هفتگانه جوی خارون

ارگ شيخ بهايي » اين برجها جزء آثار نادر کشور ميباشد و همانند اين برجها را تنها در شهر تبريز ميتوان ديد و خوشبختانه اين اثر با همت شهرداري و تني چند از ميراث دوستان شهرمان مورد عنايت قرار گرفته است و طرحهاي جالبي براي احيا اين برجها در دست اجرا مي باشد.

 

مزرعه بلمچه

اين مزرعه قديمي ترين واحد كشاورزي شهر بوده كه اكنون بصورت نيمه بايري درآمده و ته‌ چينه‌هایي با مقداري درخت و قناتي تنك آب كه از دامنه كوههاي شمالي سرچشمه گرفته از آن باقي است.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...