spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۳۸۹ داستان فقر رو هممون میدونیم صحبتش که میشه یاد بدبختیها وقرض وقوله های خودمون میفتیم ودادمون درمیاد که هییییییی خدا باعث وبانیشو لعنت کنه وفلان وبیسار اموزه های دینی تقبیح میکنن میگن کمک کن کلی روایت وحدیث وباب وداستان درمرود گدا داریم اما هیچ جا نوشته نمیشه چرا فقر زاییده میشه این نابرابری از روز اول که نبوده! باعث وبانیش خودما بودیم جامعه تحسین شده انسانی بعد دیگرداستان رو میارن تو تلویزیون گداهای میلیونر...گداهای ابکی...دله دزدهای بی شرف!...معتادان عزیزی که میخوان با ابرو رفتار کنن ودزدیشون ابرومندانه باشه ای عجب حالا اینم بخونین بقیشو بعدا ادامه میدیم -- طفلک بیچاره! معلوم نیست از گرسنگی مرده یا از سرما! -- حتماً یکی از این بچه های خیابونه که از دست مامورهای جمع آوری دررفته. دومی جمله اش رابا چنان لحنی ادا کرد که گویا در مورد موجودی غیر انسان حرف میزند، گویا کسی داستان دخترک کبریت فروش را برایش تعریف نکرده بود. 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۸۹ جامعه شناسان، هرگونه رفتاری را که با چشم داشت های جامعه یا گروه معینی در داخل جامعه، تطابق نداشته باشد، انحراف (نا به هنجاری) می نامند. در واقع، انحراف، به دوری جستن از هنجارها اطلاق می شود و زمانی رخ می دهد که یک فرد یا گروه، معیارهای جامعه را رعایت نکند. رفتار و کنش های انحراف آمیز را هنجارهای اجتماعی حاکم بر فرهنگ، مشخص می سازند.(4) وقتی که یک شخص، دست به سرقت اموال دیگران می زند و یا از موادّ مخدر و مست کننده استفاده می کند و یا خود فروشی می کند، همه اینها به هر دلیلی ـ حتی فقر ـ اتفاق بیفتند، در واقع یک انحراف اجتماعی را شکل می دهند. چرا فقر وجود دارد؟ 1 . عده ای بر این عقیده اند که فقر، وقتی وجود دارد که یک جامعه از نظر طبیعی فقیر است. از نگاه اینان وقتی منابع طبیعی یک کشور از غنای کافی برخوردار نباشد، مایه فقر اجتماعی اعضا می شود. مثلاً خاک یک کشور ممکن است خشک، سنگی یا شوره زار باشد و یا این که اصلاً وسعت زمین های قابل کشت آن اندک باشد. فقر طبیعی، بستر ساز فقر اجتماعی است. امّا با دیدن کشورهایی چون ژاپن، هلند، سوییس، سنگاپور و ... این استدلال فرو می ریزد؛ زیرا کشوری چون ژاپن از مجموعه ای از جزایر کوهستانی تشکیل شده است که خاک مناسب آن، اندک و معادنش کم است و نفت نیز ندارد؛ امّا فقیر هم نیست. 2 . برخی دیگر معتقدند ریشه فقر را باید در نظام اقتصادی جستجو کرد. آنها می گویند مردم به این دلیل فقیرند که هنوز اقتصاد آزاد، رقابت و بازار آزاد را تجربه نکرده اند. از نگاه اینان، نظام اقتصاد سرمایه داری، ریشه فقر را بر می کند و ثروت و رفاه را برای آنان به ارمغان می آورد. در نظام سرمایه داری، انحصار، جای خویش را به رقابت می دهد و دیگر درآمدهای ناشی از تولید جامعه، توسط عدّه کمی چپاول نمی شود و بدین گونه، فقر از جامعه رخت برمی بندد. امّا با نگاهی به کشورهای اروپای شرقی ـ که نظام اقتصادی آنان سرمایه داری نبوده است ـ این نظریه نیز رنگ می بازد؛ زیرا این کشورها از نظر توسعه اقتصادی با کشورهای سرمایه دار، فاصله چندانی ندارند و در عین حال، فقر در آنها زیاد به چشم می خورَد که طبعاً ریشه های فقر آنها را باید در جای دیگر یافت. 3 . گروه های دیگر از صاحب نظران نیز هر کدام چیزهایی چون کمبود سرمایه، استعدادهای انسانی، طول و عرض جغرافیایی، تمایلات بومی و باطنی و ... را ریشه فقر دانسته اند که امروزه دیگر بطلان بعضی از آنها روشن شده است و درباره برخی دیگر نیز باید گفت که چنین عواملی، با همه سهمی که می توانند در تشدید فقر داشته باشند، عامل ریشه ایِ فقر نیستند. برخی نیز از نظر اقتصادی، علّت مهم فقر را دو عامل معرفی می کند: کمبود و مالکیت. بدین معنا که در بسیاری از جوامع، همه چیز به قدر وفور وجود ندارد و تقاضا بیش از عرضه است. در نتیجه، هر چه که برای زندگی، ضروری است، ارزش اقتصادی پیدا می کند. از طرف دیگر، به محض ارزشمند شدن یک چیز، عدّه کمی آن را تصاحب می کنند و عده دیگر از آن محروم می شوند. به دنبال این اتفاق، کسانی که امکان دستیابی به آن کالاهای کمیاب را نداشته اند، نسبت به آن، احساس فقر می کنند. در جوامعی که فاصله طبقاتی از عمق بیشتری برخوردار است و امکانات پیشرفت در زندگی، بین افراد جامعه، عادلانه توزیع نمی شود، فقر، نمود بیشتری می یابد. 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۸۹ خب شریعتی درباب فقر اینطوری نظر میده: ميخواهم بگويم ...... فقر همه جا سر ميكشد ....... فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني هم نيست ...... فقر ، چيزي را " نداشتن " است ، ولي ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست ....... فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ...... فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ، كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ...... فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند ..... فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود ..... فقر ، همه جا سر ميكشد ........ فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ... فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۸۹ اما ماها مدتهاست عادت کرده ایم نیندیشیم یا به اندیشه هایی پایبند باشیم که بوی تکرار وتکرار میدهند اندیشه ما کوتاهتر از قامتمان شده وما درمجال فکر واندیشه بیش از حد فقیریم جایی که اندیشیدن گناه تلقی شود چه مجالی برای از فقر سخن راندن؟ 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۸۹ دوست عزیز فکر میکنم خیلی نمیشه راجع به این موضوعات حرف زد. امروز آقای احمدی نژاد قزوین بود و تو مسیری که میرفتم یه شمایی از کسانی که برای استقبال میرفتن رو دیدم که عموما از قشر متوسط به پایین جامعه بودن. - لازم به ذکره که نگید چطور اینو فهمیدم. انقدر با مردم زندگی کردم که با یه نگاه خیلی چیزا دستگیرم میشه - پیش خودم فکر کردم الان هرکی اینارو ببینه میگه احمدی نژاد حامی قشر ضعیف و ... ولی آیا کسی هست که به این فکر کنه چرا باید عموم مردم ما از این قشر باشن که آقا محمود بیاد حامی اینها باشه؟ چی شد که اینا قشر ضعیف شدن که تعدادشون هم زیاده؟ 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۸۹ ممنون عزیز این ربطی به اقای ایکس نداره هرچند اگه بخواهیم دردوره های زمانی بررسی کنیم دردوره احمدی نژاد این مسایل با شدت بیشتری تشدید شدن این مشکل وضعفی هست که تو فرهنگ ماها نهادینه شده وخودمون دوست نداریم ازش دور بمونیم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده