رفتن به مطلب

فقر از دیدگاه دکتر شریعتی


ارسال های توصیه شده

دکتر شريعتي

 

 

فقر

 

 

 

 

 

ميخواهم بگويم ......

 

 

فقر همه جا سر ميكشد .......

 

 

فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني هم نيست ......

 

 

فقر ، چيزي را " نداشتن " است ، ولي ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست .......

 

 

 

 

فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ......

 

 

 

فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ......

 

فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند .....

 

فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود .....

 

فقر ، همه جا سر ميكشد ........

 

 

فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ..

 

 

 

فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...