رفتن به مطلب

شهرسازي، برنامه ريزي استراتژيك


ارسال های توصیه شده

چکیده

از آنجایی که دولتها و جوامع محلی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به دنبال یافتن شیوه هایی جهت مدیریت اوضاع متغیر اقتصادی – اجتماعی و زیست محیطی می باشند ، تمایل به استفاده از برنامه ریزی استراتژیک در بخش عمومی بار دیگر اوج گرفته است .

برنامه ریزی استراتژیک شیوه ای است جهت اخذ تصمیمات و انجام فعالیت ها برای شکل دهی و رهنمود یک سیستم . سیستم می تواند یک شهر ، منطقه و یا ایالت ، یک کارکرد همچون حمل و نقل ، بهداشت و یا آموزش ، یا یک سازمان خصوصی یا عمومی باشد . آنچه که برنامه ریزی استراتژیک را از دیگر اشکال برنامه ریزی متمایز می سازد ، تاکید بیشتر بر فعالیت و اجرا ، مشارکت از سوی تصمیم گیران کلیدی و تمرکز بر آنچه که واقعاً برای جامعه و یا سازمان مطرح است ، می باشد . عامل مهمتر آنکه هر چیز برنامه ریزی استراتژیک بر تخصص منابع کمیاب به مناطق و وظایف حیاتی ، تاکید دارد .

بدون در نظر گرفتن حیطه کاربردی ( کالبد / زیست محیطی ، اقتصادی ، اجتماعی و یا سازمانی ) و یا سازمانی که مسئولیت انجام آن را بر عهده دارد ف چارچوب برنامه ریزی استراتژیک می تواند بسیار سادهو آشنا باشد .

این گزارش چارچوبی مفهومی برای برنامه ریزی استزاتژیک جهت اجرا در شهرها و مناطق ارایه می کند . در این چارچوب فرآیندی دورانی از شناسایی مقدماتی وظایف ( مرحله اول ) تا نظارت و بازنگری ( مرحله هشتم ) طی می شود .

لینک به دیدگاه

مقدمه

برنامه ریزی استراتژیک شیوه ای است نظام یافته جهت اخذ تصمیمات و اجرای فعالیت ها در خصوص شکل دهی و رهنمود یک سیستم ، کارکرد و علل آن . سیستم میتواند یک شهر ، منطقه یا ایالت و یا یک وظیفه مثل حمل و نقل و آموزش باشد .

آنچه که برنامه ریزی استراتژیک را از دیگر اشکال برنامه ریزی متمایز می سازد عبارت است از شیوه های گردآوری اطلاعات به صورت گزینشی ، تحلیل هدفمند و تعیین اهداف ، مشارکت تصمیم سازان اصلی ، تبیین و ارزیابی گزینه ها ، بررسی تبعات آتی تصمیمات و اقدامات کنونی ، و بیشتر از هر چیز دیگر ، تاکید بر اجرای موفقیت آمیز برنامه . برنامه ریزی استراتزیک توجه خود را به آنچه که برای جامعه و یا سازمان مهم است معطوف ساخته ، چارچوبی جهت مساعدت به تصمیم گیران در رویارویی با شرایط متغیر و تعیین اولویتها در تخصص منابع و فعالیتها فراهم می سازد .

برنامه ریزی فعالیتی است رسمی که از طریق آن یک جامعه می تواند تغییر و تحول ایجاد کرده آن را مدیریت نماید، همچنین برنامه ریزی شامل دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده و به کارگیری دانش علمی فنی ، توام با تجربیات شخصی در تعیین هدفمند تصمیمات و فعالیتها می باشد .

برنامه ریزی به عنوان حیطه ای نظری و تجربی همواره تغییر یافته و خود را با شرایط و شیوه تفکرات نوین سازگار می نماید . برنامه ریزی استراتژیک بخشی از این فرآیند تکاملی است . با این حال برنامه ریزی استراتژیک کنونی در نحوه رویارویی با مشکلاتپیچیده جامعه و درک فرصتهای نوین ، مبتکرانه عمل ی نماید . هر چند کاربرد و برنامه ریزی استراتژیک که به طور قانونمند در ارتباط با بخش عمومی به کار گرفته می شود . همانگونه که دولت ها و جوامع محلی تلاش دارند تا تغییرات روز افزون شرایط اقتصادی و اجتماعی را مدیریت نمایند ، به همان ترتیب نیز تمایل به برنامه ریزی استراتژیک ، دوباره در حال افزایش است.

لینک به دیدگاه

نوزایی برنامه ریزی استراتژیک

در سالهای اخیر محیط سازمانهای بخش عمومی و غیر انتفایی نه تنها به طور روز افزونیمتلاطم ، بلکه به صورت تنگاتنگی بهم مرتبط گشته است ... این امر مستلزم واکنشی سه وجهی از سوی سازمانهای عمومی و غیر انتفایی ( و جوامع محلی ) است . اول ، این سازمانها قبل از هر زمانی باید به طور استراتژیک تفکر نمایند . دوم ، جهت مقابله با شرایط متحول آنها می باید بینش خود را به استراتژیهای موثر تبدیل کند . سوم ، باید زمینه ای عقلانی جهت اتخاذ و اجرای استراتژیها فراهم گردد .

 

« جان برایسن »

سه دوره برنامه ریزی مدرن

راهکارهای برنامه ریزی شهری در قرن بیستم به طور مستقیم به سه واقعه مهم جهانی مربوط می شوند .

دهه 1890 تا دهه 1950

از اواخر قرن نوزدهمتا اواسط قرن بیستم ، شاهد سرعت در صنعتی شدن ، توسعه اقتصادی و رشد نسبتاً ملایم جمعیتیو شهری بوده ایم . در این دوران تعدادی طرح های جامع برای بزرگترین شهر های جهان تهیه گردید . ( اسدی ، 1380 )

دهه 1950 تا دهه 1970

دوران افزایش سریع جمعیت و رشد اقتصادی در کشورهای نیم کره شمالی ، بازسازی دوران بعد از جنگ دراروپا و آسیا ، رهایی از نوع استعمار و پدیدار شدن بلوکهای شرق و غرب بود . در این دوره شاهد اوج طرح های جامع شهری بوده ایم صدها طرح جامع برای شهرهای بزرگ در این زمان تهیه شد . ( اسدی ، 1380 )

دهه 1980 تا دهه 1990

از 1980 به بعد با آهسته شدن قابل ملاحظه رشد اقتصادی و نیز کاهش رشد جمعیتی روبرو شده ایم ( اگر چه این امر بیشتر در کشورهای در حال توسعه را شامل نمی شود ) . بلوکهای شرق و غرب از هم پاشیده شدند ، مبادلات اقتصادی ، جهانی شده و تغییرات عظیمی در زمینه علمی و فن آوری بوقوع پیوست . همزمان با این رخدادها ، تحولات عظیمی در زمینه اقتصاد جهانی ، فرصتهای شغلی ، روابط اجتماعی و محدودهای شهری گرفته است . امروزه در سراسر دنیا به محیط زیست یکی از نگرانی های جدی است . ( اسدی ، 1380 )

لینک به دیدگاه

سه مکتب عمده فکری

طی نیم قرن گذشته سه مکتب عمده فکری به طور بنیادی برفرآیند برنامه ریزی تاثیر گذار بوده است .

مکتب آمریکایی

تحت تاثیر فلسفه ی لیبرالیسم اقتصادی ، طرحها درایالات متحده آمریکا در واقعنشانگر تصمیمات سرمایه گذاری حکومت های محلی در زمینه تاسیسات زیر بنایی می باشند . این طرح ها چارچوب وسیعی برای بازار جهت بهینه سازی تصمیمات فردی ارایه می دهند . فرض بر این است که تصمیمات جمعی می توان بهترین نتایج را برای شهرها به ارمغان آورد . شهرهایی همچون شیکاگو ، نیویورک و لس آنجلس به علت وجود فضای بیشتر نسبت به اروپا به طور وسیعی گسترش یافته اند . در این شهرها برنامه ریزی شهری کمترین محدودیت را تحمیل می نماید . حکومت محلی مسئولیت اداره شهر را بر عهده دارد ، اما در موارد بسیاری سازوکارهای قانونی ضروری جهتهماهنگی برنامه های شهرداریهای گوناگون واقع در یک مجموعه شهری و یا منطقه ای را دارا نمی باشند . در کانادا سیستم برنامه ریزی بیشتر شبیه مکتب اروپایی استتا مکتب آمریکایی . ( اسدی ، 1380 )

مکتب اروپای غربی

اگر چه کشورهای برینانیا ، فرانسه ، آلمان ، هلند ، ایتالیا و اسکاتلند دارای رویکردهای متفاوت نسبت به برنامه ریزی شهری اند ، اما دارای خصوصیات مشترکی نیز می باشند . از آغاز قرن حاضر ، این کشورها که خواهان تابع ساختن برنامه ریزی شهری به هدایت جمعی از سوی نهادهای عمومی و درچارچوب توسعه اقتصادی لیبرال می باشند .

در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 ، زمانی که مطالعات مهم برنامه ریزی در لندن ، پاریس ، منطقه روردر آلمان و راند شتاد در هلند در دست انجام بود ، برنامه ریزی استراتژیک وسیعاً در بخش عمومی مورد استفاده قرار گرفت . متاسفانه ، در بریتانیا و تا حدی در برخی کشورهای دیگر ، به دنبال عمیق تر شدن رکود اقتصادی و تحکیم دیدگاه های پراگماتیسم و جستجو برای راه حل های کوتاه مدت ، برنامه ریزی استراتژیک در بخش عمومی شتاب خود را از دست داده ، و از مرکز توجه به دور افتاد . در این زمینه تنها استثناهایی را می توان یاد کرد ، از جمله در فرانسه و هلند که سیستم های برنامه ریزی استراتژیک موثری در سطوح ملی و منطقه ای به کار گرفته شدند . در آلملن نیز به دنبال معرفی قانون برنامه ریزی زمین بین سالهای 1950 و 1962 برنامه ریزی استراتژیک مورد توجه قرار گرفت . اگر چه مشخصاً عنوان برنامه ریزی استراتژیک مطرح نشد اما از همان اصول و مقررات برخوردار بود . ( سعید نیا ، 1380 )

مکتب کشورهای اروپای شرقی و شوروی

تا زمان از هم پاشیدن اخیر نظام سیاسی کمونیسم در کشورهای بلوک شرق مکتب فکری متناجسی در شوروی اروپای شرقی و برخی کشورهای آسیایی بهکار گرفته می شده است . هدف ادغام توسعه اقتصادی ، نیازهای اجتماعی و الگوهای فضایی رشد شهری بوده است . بدون در نظر داشتن پویایی بخش خصوصی ، نیروهای بازار آزاد و یا تغییر در مطالبات اجتماعی این سیستم تا حدی توانست در سالهای اولیه بازسازی بعد از جنگ جهانی دوم در شهرهایی با رشد سریع شهر نشینی ، نتایج رضایت بخشی ارایه دهد . طرح بازسازی ورشو ، بعد از نابودی کامل این شهر در دوران جنگجهانی دوم یکی از مثالهای موفق این شیوه برنامه ریزی می باشد . ( سعید نیا ، 1380 )

لینک به دیدگاه

رویکردی نوین

رویکرد نوین به برنامه ریزی استراتژیک اندکی متفاوت از شیوه برنامه ریزی استراتژیک سالهای 1960 و 1970 می باشد . اولاً ، کاملاً بر پایه اقتصاد و به کارگیری منابع کمیاب به صورت مؤثر بنا نهاده شده است . دیگر اینکه ، گزینشی عمل کرده و تمرکز خود را بر تحقق اهداف معدود قرار داده است .در این رویکردبر اجرا و دستیابی به نتایج تاکید بیشتری می شود .

ویژگی دیگر این رویکردمشارکت جامعه محلی و گروه های ذینفع در فرآیند برنامه ریزی استراتژِک می باشد . در سالهای 1960 و 1970 برنامه ریزی کاملاً درانحصار حرفه ای برنامه ریزانبوده است. امروزه مشورت نه تنها یک امر صوری و تزئینی تلقی نمی شود ، بلکه شیوه ای است که براساس آن می توانبه نیازهای جامعه محلی ، سازمانها و بخشخصوصی که نهایتاً در امر اجرای برنامه ها نیز دخیل می باشند، پی برد . (اسدی ، 1380 )

اصولاً مفهوممدرن برنامه ریزی استراتژیک از 35 سال پیش در بخش خصوصی آمریکا به کار گرفته شده است . معرفی این شیوه در ارتباط با نیازهای شرکت های بزرگ جهت برنامه ریزی و مدیریت و مدیریت امور خود در شرایط بسیار متغییر پیچیده و نامطمئن بوده است . تا اواخر دهه 1960 در حدود سه چهارمسازمانهای بزرگ صنعتی در آمریکا به نوعی از برنامه ریزی استراتژیک استفاده می نمود . در حالیکه با گسترش این شیوه در بخشعمومی تا اواخر دهه 1980 بیش از نصفسازمانهای عمومینیز شروع به استفاده از آن نمودند . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

در اوایل دهه 1980 در آمریکا شهرهایی همچون دالاس در تکزاس ، سانفرانسیکو ، سنت لوئیز و پاسادینا در کالیفرنیا ، فیلادلفیا در پنسیلوانیا و آلیتی در نیویورک ، رویکرد سازمانی جهت برنامه ریزی استراتژیک خود اتخاذ نمودند . امروزه کلان شهرهای جهان همچون ملبورن ( 1984 ) ، پاریس ( 1988 ) ، تورنتو ( 1989 ) ، لیسبن ( 1990 ) به نوعی از رویکرد نوین برنامه ریزی استراتژیک بهره می گیرند . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

وضعیت آشفته کنونی

برنامه ریزی استراتژیک در بخش عمومی به دلایل مختلفی مورد توجه واقع شده است . با پیچیده شدن چارچوب فعالیتی شهرها ( بدون در نظر داشتن اندازه ) ، با دشواری با تغییرات عظیم ،؟ عدم قطعیت و خطر پذیری به مقابله بر می خیزند . آنها در « محیطی آشفته » فعالیت می کنند .

اوضاع اقتصادی از جمله تورم ، کمبود در آمد و کاهش تخصیص اعتبارات از سطوح بالاتر حکومتی ( منطقه ای ، ایالتی و ملی ) موجب تغییر در نحوه انجام برنامه ریزی سنتی شده است . زمانی که این عوامل با افزایش انتظارات مدوم برای خدمات بیشتر و مالیاتهای کمتر همراه شود ، چارچوبی که اکثر شهر ها در آن فعالیت می نمایند روشن می شود .

با وجود افزایش پیچیدگی ، خود رهبران جوامع و سازمانهای محلی برای اقدامات سازمانی و شهری پاسخگو تلقی می شوند . این رهبران به منظور مدیریت تغییرو پیچیدگی نیازمند مساعدت می باشند . برنامه ریزی استراتژیک می تواند مفاهیم لازم روش های کاری و ابزار لازم برای اجرا را فراهم سازد . ( سعید نیا ، 1379 )

لینک به دیدگاه

سازمان ها به دلایل مختلف برنامه ریزی استراتژیک انجام می دهند . برخی نظریه پردازان معتقدند که برنامه ریزی استرتتژیک از جنبه های زیر برای سازمان ها مفید می باشد .

1. مسیر حرکت آتی سازمان را روشن ساخته ، چشم اندازی برای آینده فراهم سازد .

2. اولویتها را جهت اجرا و بهکار گیری منابع مشخص می نماید .

3. تصمیمات امروز را بر حسب تبعات آتی آن اتخاذمی نماید .

4. پایه ای منسجم و قابل دفاع برای تصمیم گیری ها فراهم سازد .

5. مشکلات عمده سازمانی را حل می نماید .

6. برای تغییرات سریع شرایط موثر و کارا می باشد .

7. گروه های کاری و ماهر ایجاد می نماید .

8. ایجاد فرصت هایی جهت مشورت عمومی فراهم می کند .

در ابتدا باید خاطر نشان شد اگر چه برنامه ریزی استراتژیک دارای مزایای فوق می باشد ، اما ضمانتی وجود نداردکه حتماً چنینشود . بنابراین برنامه ریزان باید مراقب باشند که چگونه در امر برنامه ریزی دخالت کنند ، زیراکه تمامی رویکردها نمی تواند موفقیت آمیزباشد . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

لینک به دیدگاه

منابع :

1. اسدی / ایرج / 1380/ « نقد مبانی نظری طرح های جامع » / پایان نامه کارشناسی ارشد رشته شهرسازی / تهران / دانشگاه تهران .

2. اسدی / ایرج / 1380 / « برنامه ریزی ساختاری » / تهران / ماهنامه شهرداریها / شماره 28 .

3. سعید نیا / احمد / 1379 / « طرح های شهری » از مجموعه کتاب های سبز / تهران/ شهرداری تهران .

4. سعید نیا / احمد / 1380/ « مفاهیم و محتوای تجدید نظر در طرح های شهری » / تهران / وزارت مسکن .

5. مشهودی / سهراب / 1380 / « الگوی طرح های راهبردی ساختاری / تهران / وزارت مسکن و شهر سازی .

مرادی مسیحی / واراز / 1381 / « برنامه ریزی استراتژیک در کلان شهرها » / تهران شهرداری تهران / شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری .

لینک به دیدگاه

فصل دوم :

برنامه ریزی استراتژیک برای شهرها

استفاده از برنامه ریزی استراتژیک برای شهرها و مناطق شامل تبیین راهبردهایی براساس عملکرد ، دستیابی به وفاق نظر و کاربرد طیفی از ساز و کارهای اجرایی ابزار سنتی کنترل کاربردی زمین می شود . امروزه برنامه ریزان نه تنها می بایست سیاست ها و سازوکارهایی برای کنترل فراهم سازند بلکه باید سود و زیان طرح ها را تعیین نموده و به طور فعالانه در اجرا مشارکت نمایند . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

در سالهای اخیر راهکارهای گوناگون برای برنامه ریزی استراتژیک پدیدار شده است . الگویی عام که در نمودار شماره 1 نشان داده شده اقدامات اصلی که در طی برنامه ریزی استراتژیک برای شهرها و مناطق می بایست انجام گیرد را مطرح و به عنوان مبنایی جهت بحث در خصوص ابزار مورد نیاز مورد استفاده قرار خواهد گرفت .

اقدامات ، به عنوان بخشی از یک فرایند چرخه اب مطرح می شوند . کار در هر مرحله متعاقباً به مرحله بعد هدایت شده در نهایت به اجرا ختم می شود . از آنجایی که این نمودار خلاصه شده است اغلب باز پردازش در هر مرحله و شاید به دفعات ( در قالب دانش و تجربیات به دست آمده ) می تواند بسیار موثر واقع شود .

اگر چهمنطقی به نظر می رسد که بررسی و تشخیص قبل از تدوین گزینه ها صورت گیرد ، لیکن گاهی اوقات ضروری می شود قبل از دستیابی به درک کاملی از مفاهیم کلیدی چندین راه حل فرضی پیشنهاد شوند . برخی از مجریان ممکن است معتقد باشند که تدوین اهداف کلان و اجرایی قبل ازجمع آوری داده ها و تحلیل آن صورت گیرد ، درحالی که برخی دیگر بر انجام آن در مراحل گوناگون تاکید دارند .

لینک به دیدگاه

مرحله اول : سازماندهی

این فرآیند با تصمیم گیری در خصوص تهیه یک برنامه استراتژیک و با اتفاق نظر اولیه در میان تصمیم سازان که حمایت آنان جهت توسعه و اجرای موفقیت آمیز برنامه ضروری است ، آغاز می شود . آنها معمولاً در مورد مقاصد فعالیت برنامه ریزی افراد شرکت کننده و شکل و زمان بندی گزارش ها باید به توافق برسند . حمایت و تعهد نهادهای سیاسی و مدیریت رده بالا جهت انجام موفقیت آمیز برنامه ریزی استراتژیک امری حیاتی است . چنانچه سازمان فاقد مهارت و منابع بوده و نتوان خارج از سازمان مشاورینی جهت تهیه برنامه فراهم نمود ، در آن صورت فرآیند برنامه ریزی می تواند صرفاً وقت تلف کردن خواهد بود . ( مشهودی ، 1380 )

شرکت دادن گروه های ذینفع عمده خارج از سازمان در امر تهیه برنامه ضروری است ، به ویژه اینکه مرحله اجرا نیازمند همکاری بسیاری از این گروه ها می باشد . در این مرحله گروه مدیریتی « تیم پروژه استراتژیک » را مشخص نموده و در خصوص استفاده از یک الگوی استراتژیک که متناسب با شهر ، منطقه و یا سازمان باشد به توافق می رسند و اهداف کلان فرآیند برنامه ریزی را مشخص می نمایند . یک گردهمایی ( یک روزه و یا کمتر ) برنامه ریزی به منظور بحث در خصوص اهداف اصلی مطالعات ، فرآیند آن ، مشارکت دیگر نهادها و غیره می تواند بسیار مغید و شیوه ای مناسب جهت انتشار اطلاعات و اخذ تعهدات باشد. ( مرادی مسیحی ، 1381 )

مرحله دوم : تحلیل موقعیت

در مرحله دوم ، تیم برنامه ریزی استراتژیک زمینه تاریخی ( جریانها و وقایع حیاتی ) موقعیت کنونی و چشم انداز آتی محدوده جغرافیایی مورد مطالعه را مشخص می کنند .

لینک به دیدگاه

محدوده جغرافیایی و موضوعات

استراتژی در خصوص منابع زمین ف مستلزم یک محدوده و یا چارچوب فضایی و به موازات آن چارچوب موضوعی می باشد . این دو چارچوب در رابطه با استراتژی مربوطه به یکدیگر پیوند می خورند ، به ترتیبی که در فضایی جغرافیایی بسط پدا کرده و کلیه فعالیتهای محدوده جغرافیایی مورد نظر را در بر می گیرد .

از بعد موضوعی ، برنامه ریزی به طور سنتی در حول فهرست استانداردیاز مسایل سیاستگزاری سازماندهی می شود . یک حوزه سیاستگزاری طیف منسجمی از سیاستها به منظور هدایت تصمیمات در ارتباط با موضوعات ذیربط را شامل می گردد . زمینه های سیاستگزاری که بیشتر در ارتباط با برنامه ریزی شهری و منقه ای ( فضای ) است عبارتند از جمعیت ، اشتغال ، مسکن ، صنعت ، حمل و نقل ، تاسیساتزیر بنایی ، تجارت ، آموزش ، خدماتاجتماعی و محلی ، گذران اوقات فراغت و محیط زیست ( حفاظت ، چشم انداز طبیعی ، چشم اندازشهری ) . ( اسدی ، 1380) ( سعید نیا ، 1397)

از بعد فضایی ، برنامه ریزی به طور سنتی از مفاهیم جغرافیایی محدوده ها که ، از منطقه روع شده تا منطقهبندی براساس یک معیار را در بر می گیرد . شکل گرفته است محدوده های اداری به ندرت با یک سلسله مراتب منظم سازگاری پیدا می نماید . بااین حال ، محدوده های اداری چه از نظر اهمیت جهت گردآوری داده هاو اجرای نهایی سیاستها و اقدامات قابل توجه می باشند . ( مرادی مسیحی ، 1381) انتخاب محدودهای جغرافیایی و موضوعات

بررسی های به عمل آمده از سوی اعضای « متروپلیس » در خصوصو برنامه ریزی استراتژیک حاکی از این است که قریب به اکثریت شهرها تحلیلهای خود را در چارچوب محدوده های جغرافیایی و سیستم های کارکردی عمده متمرکز نموده اند . به طور کلی محدوده های جغرافیایی زیر مورد نظر بوده اند .

مرکز تجاری شهر ( cbd )

حومه های میانی و داخلی

حاشیه و حومه های بیرونی

محدوده های گذران اوقات فراغت و فضاهای باز

محدوده های صنعتی

محدوده های خرده فروشی ، تجاری و منطقه بندی اداری

منطقه بندی کشاورزی

سیستم های کارکردی که مورد بررسی قرار گرفته عبارتند از :

جمعیت

منابع طبیعی

صنایع تولیدی

مسکن

ادارات ، خرده فروشی و تجارب

گردشگری ، تفریحات

حمل و نقل و تاسیسات زیربنایی حمل و نقل

تاسیسات زیر بنایی شهری ( آب ، فاضلاب ، زهکشی ، برق ، گاز ، تلفن )

فضاهای باز ، رودخانه و لنگرگاه ها

( اسدی ، 1380 )

انواع دیگر طبقه بندی

این سیستم هارا می توان به شیوه های دیگر نیز طبقه نمود ، به عنوان نمونه :

سیستمهای جابجایی : جاده ( موتور ، دوچرخه ) پیاده ، راه آهن ، خطوط هوایی

سیستمهای شبکه بندی : آب ، فاضلاب ، مخابرات ، نیرو

سیستمهای زیست محیطی : محیط زیست طبیعی ، فضاهای باز ، رودخانه ها ، لنگرگاه ها ، جنگل ها .

سیستم اشتغال : مشاغل ، نیروی کار ، انواع اشتغال .

سیستم مدیریتی : بخش عمومی ، نقش بخش خصوصی در امور بخش عمومی.

سیستم های مالی : ایجاد درآمد ، مالیات ها و عوارض ، ترتیبات مالی برای ارایه تاسیسات زیر بنایی و خدمات . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

انتخاب موضاعات استراتژیک

مشخص ساختن موضوعات استراتژیک برای فرآیند برنامه ریزی استراتژیک جنبه حیاتی دارد . هر چه پیچیده تر شدن توسعه شهری و منطقه ای و افزایش تعامل در درون حکومت بین سطوح حکومت جوامع محلی و بخش خصوصی ، برنامه ریزان استراتژیک بخش عمومی را با طیف وسیعی از موضوعات مواجه می سازد . با این وجود ، تمام این موضوعات ارزش و اهمیت برابرنداشته و از سوی دیگر نمی توان به تمامی آنها پاسخ داد . درنتیجه بررسی مضمون استراتژیک و اهمیت نسبی این موضوعات از اهمیت حیاتی برخوردار است . آنچه که شرایط را به « موضوع » تبدیل می سازد موافقت نهاد برنامه ریزی و یا گروه های ذینفع می باشد ( گروه های ذینفع درصدد هستند تا نهاد برنامه ریزی را به انجام اقداماتی وادارند ). ( مشهودی ، 1380 )

به کرات موضوعات بعنوان معضل تشخیص داده شده و نهادها سعی می نمایند تا راه حلی برای آنها بیابند و لیکن درکنار جنبه منفی موضوعات آنها را می توان به عنوان فرصت هایی جهت استفاده نیز تلقی نمود .

بحث های بسیاری این موردکه چه چیزی موضوع استراتژیک را شخص می سازد بحث های زیادی مطرح است . در اینجا به ابزار تحلیلی جهت تشخیص موضوعات توجه و تاکید ویژه ای می باشد . به اعتقاد برخی افراد آن روش swot ( نقاط قوت ، نقاط ضعف ، فرصتها و تهدیدات ) ویژگی اصلی برنامه ریزی استراتژیک می گردد . ( مرادی ، 1381 )

نقاط قوت ، نقاط ضعف ، فرصتها و تهدیدها ( swot )

روش swot ( نقاط قوت ، نقاط ضعف ، فرصتها و تهدیدات ) نتیجه مستقیم مدل دانشکده تجاری هاروارد می باشد . به عبارت دیگر این روش بهترین استراتژیک برای سازمان است .

در خصوص برنامه ریزی فضایی ، روش swot نکات زیر را در بر می گیرد:

1. تحلیل خارجی که تهدیدات عمده و فرصت های ارایه شده از سوی محیط بیرونی را مشخص می سازد .

2. تحلیل داخلی که درواقع حسابرسی از منابع و یا تهیه فهرستی از نقاط قوت و ضعف در ارتباط با هر یک از موضوعات استراتژیک می باشد .

چارچوب فوق بسیار مهم است چرا که متغیرهای داخلی و خارجی بر توانایی یک شهر و منطقه به منظور تحقق اهداف استراتژیک خود اثر بخش می باشند .

تشخیص و تمیز آنچه که خارجی و یا داخلی نامیده می شود به سرعت امکان پذیر نیست برای مثال ، هدف بهبود سیستم حمل و نقل ممکن است بعضاً به وجود اعتبارات ملی ، ایالتی و یا مساعدت های دیگر نیازمند باشد . و این نیز به نوبه خود ممکن است تحت تاثیر موقعیت شهردر امور کشوری ، توانایی ایجاد درآمد یا به عبارت دیگر نقاط قوت و ضعف داخلی قرار گیرد . دو مثال در ارتباط با مدل swot را ی توان دربرنامه های استراتژیک تهیه شده برایلیسبن در پرتغال و کادیر در اسپانیا مشاهده نمود . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

به دلیل ارتباطمتقابل بین عوامل داخلی و خارجی برنامه ریز استراتژیک نباید زمان طولانی جهت تمایزدقیق بینمرزهای آن صرف نمایند . بلکه باید در داخل و خارج به دنبال شرایط مناسبی که بر تحقق یک هدف تاثیر گذار است .

فرآیند برنامه ریزی استراتژیک معمولاً 4 تا 10 موضوع اولویت دار را جهت ملاحظه و مدیریت ، مشخص می سازد بدین ترتیب موضوعات دستور کار تعیین می نمایند . اکثر سازمانهایعمومی به این نتیجه رسیده اند که محدود ساختن تعداد موضوعات استراتژیک مخصوصاً در تهیهاولین برنامه استراتژیک روش درستی است .یک فهرست خلاصه ، تعهد به اجرای اقداماترا آسان تر می کند . بایدخاطر نشان کرد که ویژگی پویای سازمانهای عمومی شهر و یا منطقه حاکی از این است که در طی2 تا 3 موضوعات در دستور کار استراتژیک ، ممکن استتغییر و مواردی جدیدتراضافه شوند و یا تعدای از موضوعات قدیمی حذف شوند .به همین دلیل سیستم برنامه ریزی استرتتژیک باید به طور تناوبی موضوعات در دستور کار خودرا در چارچوب استراتژی کلی مورد بازنگری قرار داده و به هنگام سازد. ( مشهودی ، 1380 )

مرحله سوم : تدوین اهداف و متغیرهای اساسی

لینک به دیدگاه

اهداف کلان و اهداف اجرایی

در حالیکه اهداف کلان در مرحله اول جهت هدایت فرآیند برنامه ریزی استراتژیک مشخص می شوند ف در این مرحله اهداف مشخص تر براساس تحلیل های داخلی و خارجی شکل می گیرند . تدوین اهدافدارای سه عملکرد بسیار می باشد .

1. هدف از مطالعه و پروژه را روشن و مسایل بی ارتباط با آن را مشخص می نماید .

2. معیارهایی ایجاد می نمایند که براساس آن موارد پیشنهادی برای اقدام مورد ارزیابی قرار گیرند .

3. تهیه بیانیه های سیاستگذاری و اقدامات را جهت اجرای استراتژی تسهیل می نماید .

اهداف کلان باید بتوانند اثرات منفی مشکلات را کاهش داده و با تحلیل و بررسی نقاط قوت و فرصتها راه حل های متناسب را پیشنهاد کنند . ( اسدی ، 1380 )

از آنجایی که اهداف کلان مشخص می سازید که تمایل جوامع محلی دسیابی به چیست ، اهداف اجرایی می توانند به اهداف کلان کمیت ببخشیند . بنابراین یک هدفکلان مقصدی است که مسئولان برنامه ریزی به سمت آن حرکتمی کنند و نمی توان آن را به طور ناگهانی تغییر داد یا عوض نمود . معمولاً اهداف کلان شکل مجازی بیان می شوند . ( مشهودی ، 1380 )

انتخاب متغیرهای اساسی

در برنامه ریزی استراتژیک « متغیراساسی » آنهایی هستند که به طور قابل توجهی بر عملکرد سیستم تاثیر گذار بوده و برای توسعه آتی از اهمیت حیاتی برخوردارند . میزان قابل توجه ای از متغیرها براساس تغییرات و تعامل اثراتحاصل از تغییراتمعین می شود ( رجوع شود به فصل اول ) . بنابراین ، انتخاب متغیرهای اساسی بطور تنگاتنگی در ارتباط با موضوعات استراتژیک قرار داد .برای مثال اگر موضوعاتاستراتژیککه در یک محدوده کلانشهری مورد مطالعه قرار می گیرند شامل موارد زیر می باشند :

1. ارایه مسکن

2. جابجایی و قابلیت دسترسی

3. توسعه اقتصادی

4. توسعه کالبدی

5. مدیریت محیط زیست

6. توسعه اجتماعی و توسعه جوامع محلی

در آن صورتمتغیرهای اساسی به منظور تهیه استراتژی کلان شهری هستند رسید ، عبارتند از :

1. محدوده های مسکونی و نوع مسکن

2. شیوه های حمل و نقل و استانداردهای آن

3. نوع و مکان ایجاد اشتغال

4. استانداردهای کاربری اراضی و تاسیسات شهری

5. منابع زیست محیطی ، نقش و ظرفیت آنها

6. تسهیلات ، استانداردها و انتظارات از امکانات اجتماعی در جوامع محلی

( مرادی مسیحی ، 1381 )

مرحله چهارم : گزینه های استراتژیک

زمانی که اهداف کلان و اجرایی تعیین شده متغییرهای مهم شناسایی شدند گروه برنامه ریزی استراتژیکباید اقدام به مطرح ساختن راهبردهایی برای اجرا و یا گزینه های استراتژیک نماید . این گروه باید به دقتروشن نمایند که چگونه می توان به اهداف کلان و اجرایی دتیافت و با هر یک از موضوعات استراتژیک در دستور کار ، به ترتیب اولویت چگونه می توان مواجه شد .

در بسیاری از شهرها و منطق وسعت اراضی موجود قبل از اعمال محدودیت ها احتمالاً بیش از آن چیزی است که برای توسعه آتی مورد نیاز می باشد . کاربرد محدودیتهای کالبدی و دیگر محدودیتها تعداد گزینه ها را تقلیل می دهد اما با این وجود حتی در یک منطقه با میزان توسعه محدود ، تعداد گزینه ها می تواند قابل توجه باشد . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

شناسایی امکانات

بنابراین سرنوشت سازترین مرحله تدوین استراتژی تعیین طیف مناسبی از گزینه هایامکان پذیر جهت ارزیابی می باشد . چنانچه تور را بیش ازحد وسیع پهن نمائیم در آن صورت تعداد گزینه های امکان پذیر چنان زیاد خواهد شد که درعمل آزمون آنها برای گروه برنامه ریزی استراتژیک ممکن نخواهد بود . ولی اگر این تور را به اندازه کافی وسیع پهن نشود در آن صورت تیم برنامه ریزی استراتژیک قادر نمی باشد که گزینه های کارآتر و برتر را برگیزیند . قبول این واقعیت در سالهای اخیر موجب ظهورسیوه های جدیدی جهت استخراج گزینه ها شده است . ( مشهودی ، 1380)

یکی از بهترینروش ها جهت استخراج گزینه ها تشکیل جلساتی استکه در آن اعضای گروه برنامه ریزی استراتژیک با گرو های ذینفع که با تحلیلوضعیت داخلی و خارجی آشنایی دارندجهت مشخص ساختن موضوعات استراتژیک شرکت می کنند . در چنین جلساتی معمولاً ایده ها و رویکردهای جدیدی مطرح می شوند . استفاده از مدل stow به عنوان راهنمایی جهت بارش افکار و ایده ها می تواندبه شرکت کنندگان در مقابله با پیچیدگی های مسئله کمک نماید . یک نوع راهنمایی متداول برای شرکت کنندگان به شرح زیر می باشد :

با توجهبه اهداف کلانی که برایمحدوده ( و یا سازمان ) خود شناسایی نموده ایم پیشنهادات دقیق اجرایی را در جهت دستیابی به آنها ارایه دهید ... به نحوی که بر شالوده نقاط قوت بنا شده و بر نقاط ضعف غلبه نماید . علاوه بر این از فرصتها استفاده نموده ، تهدیداتخارجی را تقلیل دهید ، بهتر است . اقداماتی را پیشنهادنمائید که هر چهار جنبه موضوع را پاسخ گو باشد .

شیوه های سنتی دیگری جهت تولید گزینه هابرای برنامه ریزی بوسیله بوت و جافه در « مطالعات برنامه ریزی شهری » تشریح شدهاند . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

لینک به دیدگاه

مشورت عمومی

این مرحله مقطعی مناسب جهت دخالت دادن گرو های ذینفع در فرآیند برنامه ریزی و نیز مطرح ساختن نتایج مورد انتظار درقالب گزینه ها محسوب می گردد. گزینه ها می تواند پایه ای جهت ارزیابی تلقی گردد . ( سعید نیا، 1380 )

مرحله پنجم : ارزیابی و انتخاب گزینه برتر

ارزیابی

ارزیابی که به معنای بررسی مزایای نسبی راهبردهای گوناگون می باشد بخش اساسی برنامه ریزی استراتژیکمحسوب می گردد . مسئله اساسی در ارزیابی گزینه های مختلف این است که معیار واحدی جهت تصمیم گیری در مورد اینکه که کدام بهترین است وجود نداشته همواره اهداف گوناگونی هستند کهباید مورد توجه قرار گیرند . به عنوان مثال کافی نسیت که تنها ارزانترین گزینه ها شناسایی شود ، عواقب اجتماعی و اثرات زیست محیطی نیز بسیار حائز اهمیت می باشند .

مشکلات زمانی بروز می کنند که یک هدف بلند مدت به ندرت قابل دستیابی باشد ، مگر به بهای هدفی دیگر . در این صورت استراتژی منتخب ، احتمالاً نمی تواند یک هدف را به طور کامل تحقق بخشد و باید شامل تحقق یافتن تمامی اهداف گردد .فرآیند تصمیم گیری ، شامل ارزیابی و سنجش امتیازات و نقاط ضعف هر یک از گزینه ها در برابر هم می باشد . ارزیابی نقاط قوت و ضعف مشکلاتی با خود به همراه می آورد . زیرا که واحد اندازه گیری مشترکی معمولاً جهت مقایسه اثرات وجود ندارد . اگر تمامی متغیرهای مربوطه قابل اندازه گیری در واحد مشترکی باشد ( مثلاً بر حسب دلار ) در آن صورت مقایسه روندی بسیار ساده است . با این حال ، بسیاری از هزینه ها و سودهای مرتبط با موضوعات ی برنامه ریزی در بخش عمومی ، قابل تفکیک نمی باشد . در سالهای اخیر تلاشهای بسیاری جهت تفکیک اثرات پیچیده ی فرآیند ارزیابی به عمل آمده است . ( اسدی ، 1380 )

فنون عمده ارزیابی که در برنامه ریزی مورد استفاده قرار می گیرند . عبارتند از:

1. برآورد سرمایه گذاری مالی

2. فهرست معیارها

3. ارزیابی هزینه های منابع

4. روش های بهینه سازی

5. تحلیل های ترازنامه ای برنامه ریزی

6. تحلیل های سود زیان اجتماعی

7. ماتریس دستیابی به اهداف

8. تحلیل های چند متغیره

اگر چه روندارزیابی کمی و علمی به نظر می رسد ، اما نیازمند قضاوت ارزشی نیز می باشد . این ارزش گذاری مستلزم عقل سلیم و نگرش سیاسی جهت بررسی امکان تحقق پذیری هر یک از گزینه هاست . در این رابطه نادیده گرفتن امتیازات کوتاه مدت ، از اهمیت بسیاری برخوردار است . برای بسیاری از وزراء ، شهرداران و یا دیگر مقامات منتخب مقدور نیست که فراتر از زمان تصدی پست خود جهت تحقق برنامه های خود منتظر بمانند . آنان نیازمند امتیازات فوری می باشند . این امر در مورد برنامه هایی که نیازمند دخالت های عمده از جانب بخش تجاری و یا اقشار کم درآمد و راه حلهای فوری برای مسایل ضروری نیاز دارد . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

گزینش

در فرآیند ارزیابی معمولاً عناصری را شناسایی می شوند که در آن یک استرتژی مشخص ، عملکردی خوب داشته و یا جنبه هایی از یک استراتژی را می توان بهبود بخشید . برای مثال ، یک گزینه استراتژیک ممکن است در رابطه با سیستم حمل و نقل خوب عمل نماید در حالی که در ارتباط با تاثیرات آن بر محیط زیست بدتر از تمامی استراتژیهای دیگر باشد . اما می توان استراتژی جدیدی طراحی کرد که بتواند از بهترین عناصر دو یا چندین گزینه بهره برده ، در عین حال تاثیرات عناصر منفی که در گزینه مورد نظر خوب عمل نمی نمایند را به حداقل برساند .در این راستا ، تجربیات و درک اعضای گروه برنامه ریزی استراتژیک می تواند بسیار مهم باشد . علاوه بر آن می تواند در ارتباط با درگیر مشارکت گروه های ذینفع در فرآیند ارزیابی ف به ویژه در بررسی نتایج ناملموس یک استراتژی مفید باشد . ( سعید نیا ، 1380)

مرحله 6 : طراحی استراتژی مطلوب ( برتر )

استراتژی باید بتواند چارچوبی از اهداف پایه ای و سیاست های استراتژِک به صورت عام ارایه نماید و به آن دسته از تصمیم گیری ها که بتواند تغییرات قابل توجهی در شهر و یا منطقه ایجادکند توجه بیشتری معطوف کند . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

ارزیابی مسئولیت

بسیاری از عناصر استراتژی منتخب درحین توسعه و ارزیابی گزینه های استراتژیک پدیدار می شوند .با این حال ، توجه به این امر که چه کسانی مسئول انجام فعالیتهای گوناگون و در چه زمانی هستند و یا برای پیشنهادات ارایه شده چگونه منابع مالی تامین گردد ، از اهمیت بسیاری برخوردار است .

بنابرایناستراتژی مزبور باید تمامی فعالیتهای که سازمانهای عمده در قبال آن مسئولند را فهرست بندی نماید . برای مثال باید تعیین شود که در سال اول از اداره حملو نقل6 اقدام کلیدی ، از وزارت آموزش و پرورش 4 اقدام و از سازمان برنامه ریزی 7 اقدام انتظار می رود . به علاوه ، توصیه می شود که استراتژی مزبور بتواند بودجه ای کلی جهت اجرا در اختیار داشته باشد . چنانچه فرآیند برنامه ریزی شامل دو تا سه سازمان کلیدیباشدبودجهسالانه آنها می تواند به عنوان کل یابخشیاز برنامه اجرایی محسوب شود . ( مشهودی ، 1380 )

برنامهها و طرح های محدوده ای

یکیاز خصوصیات اصلی استراتژی فراهم ساختن چارچوبی جهت توسعه تفصیلی تر سیاستها ست . در برنامه ریزی فضایی ، ابزارهای فنی معمولاً برنامه ها و برنامه های محدوده ای می باشند . « برنامه های محدوده ای » در ارتباط با یک محدوده جغرافیایی خاص ، شهر و یا منطقه قرار داشته ، و شامل سیاستها و یا طیف وسیعی از موضوعات مربوط به محدوده ها می شود . « برنامه ها» به یک موضوع خاص در کل محدوه استراتژیک می پردازد.

برنامه های محدوده ای معمولاً دستورالعمل رسمی تعیین کاربری زمین بوده ، و شکل و شیوه تهیه آنها تابع الزامات قانونی نظام برنامه ریزیکاربری زمین می باشد . ( اسدی ، 1380 ) ( سعید نیا ، 1379 )

انتشاراستراتژی

دراین مقطع ، کل استراتژی به صورت خلاصه باید منتشر و جهت اظهار نظر عموم و مشارکت مردمی ارایه شود . استراتژی باید در قالب متن و طرحی خوب منتشر شود ، بهطوری که به طور آسانی قابل فهم باد و حمایتسازمان ها و جامعه محلی که بر آن تاثیر خواهد بود ، را جلبنماید . تصاویر ، جداول ، نقشه ها و دیگر نمودارها جهت تاکید بر القای ضیام و هدف و بهطور روشن نشان دادن مقاصد و امکانات ، بسیار مهم می باشند . از سفسطه هایبرنامه ریزانه می باید جدا خوداری شود . ( مرادی سیحی ، 1381 )

لینک به دیدگاه

مرحله هفتم : اجرا و مکانیسم آن

ارتباط میان استراتژی و تخصیص منابع

باوجودی که چندین ویژگی ، برنامه ریزی استراتژیکرا از دیگر اشکال برنامه ریزی مشخص می کند ، تنها اجرا است که آن را کاملاً متمایز می سازد . برنامه ریزی استراتژیکفعالیت مدار می باشد . کانون توجه آنتخصیص منابع کمیاب برای موضوعات حیاتی استراتژیک جهت دستیابی به نتایج مورد نظر می باشد . منابع شامل اختیارات ، تخصص ، قدرت سیاسی ، روحیه شهروندی ، دانش ، مهارت و دیگرامکانات می شود .

قسمت عمده اجرا بستگی به فرآیندی دارد که جهت تهیه برنامه استراتژیک طی می شود . چنانچه این فرایند به خوبی اجرا نشود ، در آن صورت اتفاق نظر ملوبی در میان گروه های ذینفع در خصوص انتخاب موضوعات استراتژیک ، نحوه تاثیر گذاری آتی بیرون بر شهر و منطقه و نیز شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمانی ، به وجود خواهد آمد . در طی ان فرآیند ، ائتلاف جدید حکومتی ، تجاری و گروه های جوامع محلی جهت تعهد به انجام فعالیتی خاص پدیدار خواهد شد و در نهایت ، این فرآیند رهبرانی که قادر به غلبه بر موانع می باشند ، را شناسایی و معرفی می کند . ( مرادی مسیحی ، 1381 ) ( مشهودی ، 1380 )

در بخش خصوصی اجرای موفقیت آمیز یک برنامه ریزی استراتژیک ف از چگونگی ارتباط آن با بودجه سالانه و یا با برنامه ریزی استراتژیک بطور تنگاتنگی با مدیریت همراه شده ، اجرای آن بخشی از فعالیت های روزمره می شود .

تجربیات سازمانی در مورد بخش عمومی نیز صادق است . بدون در نظر داشتن اینکهچه کسی مسئول اجرایی کردن استراتژی است ، باید ارتباطی نزدیک میان استراتژی و بودجه برقرار گردد . این امر در مورد تمامی اقدامات استراتژیک صادق نمی باشد ، زیرا که بعضی از آنها ممکن استنیازمند تغییر در سیاست ها و روند کاری باشند ، بنابراین مسئله بیشتر ه فرآیند مربوط شده و به سرمایه گذاری چندان مرتبط نمی باشد . از سوی دیگر ، اکثر تصمیمات شهری و منطقه ای نیازمند تخصیص منابع جهت اجرا می باشند . بهعلاوه ، ارتباطمیان استراتژی و منابع ، به معنای تامین اعتبار می تواند از منابع خارج از دولت نیز باشد. جهت تامین بودجه و اجرایی کردن استراتژی ها شهرها شیوه های گوناگون کرده اند . ( مرادی مسیحی ، 1381)

مکانیسم های اجرا

در بعضی مواقع ازمان مسئول تهیه استراتژی می باشد ، مسئولیت کامل اجرای آن را یز به عهده می گیرد . همان گونه که قبلاً اشاره شد ، ایجاد ائتلاف جدید ( که اغلب موجب خارج شدن کارهای اجرایی از مسئولیت مقامات برنامه ریزی می شود ) راهی برای دستیابی به موفقیت هر چه بیشتر می باشد . به عنوان مثال ، اجرای پاره ای اقدامات را می توان به یک گروه تجاری و یا افراد جوامع محلی کهدر انجام آن علاقمند هستند ، واگذار نمود . در مواردی دیگر ، یک هیئت ویژه متشکل از نمایندگان گروه های ذینفع کلیدی با هدف هدایت اجرای استراتژی ،تاسیس می شود . این هیئت از سوی مقامات برنامه ریزی و دیگر سازمانهای کلیدی باید مورد حمایت قرار گیرد . مکانیسم اتخاذ شده جهت هدایت اجرایی در بخش عمومی می تواند بسیار متنوع باشد ، اما در مورد به کارگیری مدلی خاص که بتواند انجام موفقیت آمیز کار را ضمانت نماید ، باید بیشتر تعمق گردد . در بسیاری از کلان شهرها ، مسئولیت های اجرای استراتژِ ، میان سطوح مختلف دولت تقسیم گردد . ( اسدی ، 1380 ) ( مشهودی ، 1380 )

مرحله هشتم : نظارت ، بازنگری و بهنگام سازی

در آخر بازنگری و مقایسه مستمر دستاوردهای واقعی با مقاصد استراتژی ضروری است . بایدیک فرد و یا سازمان را عهده دار تهیه استراتژی می شود ، طبیعاً باید مسئولیت بازنگری نتایج را نیزتقبل نماید .

علاوه بر بازنگری پیشرفتهای حاصل شده در برابر پیشرفت های برنامه ریزی شده ، برای هر یک از اقدامات ، سیستم نظارتی می بایست حساب زمان و منابع هزینه شده از کل منابع تخصصی را کنترل و محاسبه نماید . برای مثال ، چنانچه منابعی که تخصص داده شده اند ، جهت انجام فعالیت ناکافی باشد ، در آن صورت ، نظارت ابزاری است برای فراهم ساختن منابع اضافی مورد نیاز( احتمالاً از طریق باز تخصیص از فعالیتی که به اتمام رسیده است . )( اسدی ، 1380 )

در توسعه استراتژی ، فرضیاتبسیاری در مورد محیط آینده مطرح می شود . پرواضحاست که این فرضیات همواره درست نخواهند بود ، بنابراین ، ضروری است تا مشخص شود که کدام یک از فرضیات استراتژی از اهمیت حیاتی برخوردار بوده و اطلاعات در خصوص آن به طور مستمر باید جمع آوری و به روز رسانی گردد .

تمامی استراتژیهای کلان شهری به نوعی دارای مکانیزمی جهت نظارت وبازنگری می باشند . فرایند و زمان بازنگری هر دو می کند رسمی و غیر رسمی باشد . در بازنگری رسمی ، اکثز قوانین بازنگری 5 سال یکبار را توصیه می نماید .

چنانچهموضوعات منتخب استراتژیکواقعاً مهم باشندو اهداف کلان و اجرایی نیز انعکاس دهنده ی اولویتهای اساسی باشند ، در آن صورت ، استراتژی ( با کمی بهنگام سازی ) باید 5سال ، 10 سال و یا بیشتر دوام آورد . ( مشهودی ، 1380 )

از سوی دیگر ، در حال حاضر محیط بیرونی بسیار سریع در حال تغییر بوده و احتمال دارد که یک واقعه پش بینی نشده ، بخش اعظم یک استراتژی را بیاثر سازد . چنانچهقبلاً ذکر شد ، در آن صورت دستور کاراستراتژِک نیزبایدتغییر کند ، موضوعات جدید وارد وموضوعات قدیمی از رده خارج شود . در هر حال ، یک استراتژی در یک مقطع ، نیازمند بازنگری هایعمده ضروری باشد ، در آن صورت فرآیندی که در نمودار شماره 1 نشان داده شده است ، مجدداً شروع و تحقیقات جدیدی از محیط شهر و منطقه مربوطه می باید به عمل آید .( مرادی مسیحی ، 1381 )

لینک به دیدگاه

جمع بندی و توصیه ها

سرنوشت بشریت به طور ناگسستنی به آینده شهرها و نواحی پیرامون آن مربوط می شود . با افزایش سالانه 100 میلیون جمعیتجهان ، نیروهای محرکرشد شهرها به نظر غیر قابل مهار می رسد . سریع تر ازهرزمانی ، جهان در حال شهرنشینی است . طی دهه آتی ، برای اولین بار در تاریخ بشر ، جمعیت بیشتری در شهرها نسبت به روستاها زندگی خواهند کرد . با شروع قرنجدید ، 21 کلان شهربا جمعیت 10 میلیون و یا بیشتر خواهیم داشت . 18 کلان شهر در کشورهای جهان سوم ، از جمله در میان فقیر ترین ملل ، قرار خواهند داشت . ( سعید نیا ، 1379)

انفجار جمعیتیدراکثر کشورهایدر حال توسعه ، همراه بامهاجرت های انسانی از روستا به شهرها ، فشار بر دولت ها را افزایش می دهد . تلاش در جهت اسکان مردم ، ایجاد اشتغال ، جلوگیریاز انتشار بیماری ، آلودگی منابع آب و محیط زیست و از بینرفتن زمین های مرغوب کشاورزی در نتیجه رشد حاشیه نشینی شهری ، تنها مشکلات معدود شهری هستند ، که در مقابل ما قرار دارند .

در طی دو قرن اخیر ، اقتصاد کشورهای در حال توسعه تغییرو تحولات عظیمی را تجربه کرده است ، از جمله نزول صنایع تولیدی سنتی و نیز پدیدار شدن فن آوری نوین و فعالیتهای خدماتی . این تغییرات اثرات بسزایی دارندمانند افزایش بیکاری ، کسری بودجه ، تخریب وسیع محیط زیست و دور افتادن از مراکز قدرت . ( اسدی ، 1380 )

با این وجود ، شهرها همچنانمرکز تمدن بشری باقی خواهند ماند . علی رغم معضلات بی شمار ، شهرهای انبارهای آگاهی جمعی و دانش انسانی ، بازیاب فرهنگ و علوم انسانی اند ، که بهره گیری از دانش انباشت شده قرنها را امکان پذیر می سازند . در هم آمیختن میلیونها نفر مردم در شهرها ، موجب بروز معضلاتبی شمار شهری می شود . درضمن موجب ظهور خلاقیت ، نوآوری و ابتکار عمل می شود که باعث حرکت تمدن بشری بهموفقیت های جدیدتر است:

در حالیکه راهحل های آسانی برای معضلاتبی شمار شهری وجود ندارد ، برنامهریزیاستراتژیک می تواند به کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه درجهت مقابله سیستماتیک با معضلات ، درک فرصتها ، تخصیص منابع کمیاب و دستیابی بهنتایج مورد نظر ، کمک نماید . به ویژه ، تاکیدبر انجام اقدامات و استفادهازطیف وسیعی از مکانیسم های اجرایی در قالبیک چارچوب عریض ، موجب دستیابی به تعادلمورد نیازبین نتایجکوتاه مدت با بیش بلند مدت می شود.

با ورود به قرنبیست و یکم ، برنامه ریزی استراتژیک می تواندابزاری کلیدی در رویارویی با معضلات شهری و درخدمت دستیابی به آیندهای بهتر برای کلیه جوامع در سر تاسرجهان محسوب می شود. بنابراین ، گروه کاری برنامه ریزی استراتژیک توصیه می نماید که :

1. سازمان ملل و دیگر نهادهای بین الملل استفاده از برنامه ریزی استراتژیک را به عنوان شیوه ای ارزشمند برای مدیریت شهرها و حصول اطمینان به کسب حداکثر مزایا از سرمایه گذاری در زیر بنای شهری ، شناسایی نماید .

2. سازمان « متروپلیس » با استفاده از ارتباط خود با نهادهای بین المللی و نهادهای بین الملل مالی ، به تامین بودجه در راستای توسعه شهری و برای ارتقای کاربرد برنامه ریزی استراتژیک در شهرها و مناطق بپردازد .

3. سازمان متروپلیس تلاش نماید تا این شهرها و مناطق دارای تشکیلاتی باشند که بتوانند برنامه استراتژیکو برنامه های تاکتیکی خود را تدوین و به اجرا درآورند . به علاوه بتوانند منابع مالی و دیگر منابع ضروری را فراهم سازند .

4. سازمان متروپلیس در خصو مکانیسم های مناسب حکومتی ونیز شیوه های اجرایی برنامه استراتژیک در هر یکاز سطوح برنامه ریزی ، ملی ایالتی ، منطقه ای کلانشهری و نیز محلی محله ای رهنمودهایی تهیه نماید . که شامل مقررات تامین اعتباراز جانب بخش خصوصی و الزامات تهیه زیر ساخت ها ، گردد .

5. سازمان متروپلیس تبادل اطلاعات و تجربه ای مستمر درارتباط با برنامه ریزی استراتژیک را تشویق نماید . مخصوصاً در کشورهای در حال توسعه ازطریق فراهم ساختن اطلاعات و تجربیات (به وسیله برنامه های تبادلات فن آوری ) اقدام به ایجاد ظرفیتهای استراتژیک نماید . ( مرادی مسیحی ، 1381 )

لینک به دیدگاه

1. اسدی / ایرج / 1380/ « نقد مبانی نظری طرح های جامع » / پایان نامه کارشناسی ارشد رشته شهرسازی / تهران / دانشگاه تهران .

2. اسدی / ایرج / 1380 / « برنامه ریزی ساختاری » / تهران / ماهنامه شهرداریها / شماره 28 .

3. سعید نیا / احمد / 1379 / « طرح های شهری » از مجموعه کتاب های سبز / تهران/ شهرداری تهران .

4. سعید نیا / احمد / 1380/ « مفاهیم و محتوای تجدید نظر در طرح های شهری » / تهران / وزارت مسکن .

5. مشهودی / سهراب / 1380 / « الگوی طرح های راهبردی ساختاری / تهران / وزارت مسکن و شهر سازی .

6. مرادی مسیحی / واراز / 1381 / « برنامه ریزی استراتژیک در کلان شهرها » / تهران شهرداری تهران / شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری .

لینک به دیدگاه
  • 3 سال بعد...
  • 1 سال بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...