رفتن به مطلب

مصاحبه پارسه با آقای علی گرامی رتبه 2 طراحی کاربردی


ارسال های توصیه شده

علي گرامي، متولد 1362 و رتبة 2 كنكور كارشناسي ارشد در رشته طراحي كاربردي است. به پارسه آمد و ما با او گفت‌وگو كرديم. او دقيقاً شبيه بچه مثبت‌هاي سريال‌هاي تلويزيوني است. همان‌هايي كه موهايشان را يك‌طرفه شانه مي‌كنند و عينك مي‌زنند. همان‌هايي كه تا مي‌بينيد بايد بزنيد روي پيشاني‌تان و بگوييد: واي! بچه موفق. همان‌هايي كه پدر و مادرهايتان هيچ‎وقت نبايد آنها را ببينند!!!

 

رتبه 2 كارشناسي ارشد بودن، سخت است؟

فكر نمي‌كنم. نه چندان.

 

پس چرا بقيه رتبة 2 نياوردن؟

از خودشان بپرسيد.

 

چرا تو رتبه 2 آوردي؟

برنامه‎ريزي خيلي اثر داشت. پارسه خيلي مؤثر بود. كنكورها باعث نظم مي‎شد. بدون برنامه نمي‌شد.

 

رتبة كارشناسي‌ات چند بود؟

34 منطقه‌اي، 93 كشوري.

 

از كي امتحان فوق ليسانس برايت جدي شد؟

از همان اول مي‎خواستم تا دكترا بخوانم.

 

الآن نمي‎خواهي؟

الآن هم مي‎خواهم ادامه بدهم.

 

از كي خواندن براي كنكور را شروع كردي؟

از كنكور دوم پارسال پارسه. تقريباً اوايل آبان. اولين كنكور را نيامدم.

 

چرا؟

اول مي‎خواستم براي ادامه تحصيل بروم خارج از كشور. اما نشد و من مجبور شدم در ايران كنكور بدهم.

 

نمي‎خواستي رشته‎ات را عوض كني؟

نه، اصلاً. علاقه داشتم كه آمدم.

 

از كي به مكانيك علاقمند شدي؟

از همان دوران دبيرستان. در درس فيزيك، به مكانيك علاقه داشتم.

 

(روي كاغذ شكل تجزيه نيروها را مي‎كشم) به اينها علاقه داشتي؟

نه! واي...

 

چرا؟ اينها كه همان مكانيك دبيرستان بود.

فكر كردم المان‎گيري است، ترسيدم. يكي ديگر از دلايل علاقه‎ام به فيزيك، اين بود كه پدر من مهندس مكانيك است.

 

مادرت چي خوانده؟ چند تا بچه هستيد؟

مادرم ديپلم انساني دارد و سه تا بچه هستيم. من از همه بزرگترم.

 

اينكه خيلي بد است. همه از خواهر و برادرهايت انتظار دارند رتبه‎شان تك‌رقمي شود.

آره، انتظارها بالا رفته.

 

چه‌طور شد كه مكانيك شد؟

مد شده بود كه مي‌گفتند مكانيك ملموس است و برق غيرملموس. البته بعد كه وارد دانشگاه شديم، تصورمان فرق كرد. ولي در هر رشته‎اي كه وارد شويد، علاقه ايجاد مي‌شود.

 

ولي براي خيلي‌ها، اين‌طور نمي‌شود. شايد به دانشگاهت مربوط باشد. كجا كارشناسي خواندي؟

شريف.

 

چرا دانشگاه شريف اين‌قدر مهم است؟

نمي‌دانم. امكانات ويژه ندارد. دانشجوها خوب هستند و رقابت شديد. همه خودشان تلاش مي‎كنند. جوي كه هست دور و بر خارج رفتن و از دانشگاه‎هاي خارجي پذيرش گرفتن است.

 

راست است كه مي‌گويند دانشجوهاي شريف بيشتر افسردگي مي‌گيرند؟

فكر نكنم. اصلاً دانشگاه ما اين‎جوري نيست. بچه‎ها از درس خواندن كيف مي‎كنند. همه حواسشان به المپيادهاست. معدل‌ها هم بالاي 5/18.

 

معدل دوره كارشناسي‌ات چند بود؟

16.

 

يعني بچة تنبل دانشگاه بودي.

متوسط

 

اصلاً چرا امتحان كارشناسي ارشد دادي؟ چرا مي‌خواستي درس بخواني؟ براي كار و درآمد؟

اگر كار و درآمد بود كه به جاي اينكه وقتم را در كارشناسي ارشد تلف كنم، مي‌رفتم پول درمي‌آوردم.

 

پس چرا ادامه تحصيل دادي؟

نمي‎دانم. جريان سريعي اتفاق افتاد. بعضي‎ها مي‎خواهند كارشناسي ارشد و دكترا بخوانند و پذيرش دانشگاه‎هاي خارجي را بگيرند. اما يك جورهايي مي‎شود كه آدم دلش نمي‎آيد وقتي در يك دانشگاه خوب، مدرك كارشناسي‎اش را گرفته، كارشناسي ارشد نخواند. در ضمن فكر نمي‌كنم مدرك كارشناسي ارشد، تأثيري در درآمد داشته باشد.

 

دقيقاً چه رشته‌اي خوانده‌اي؟

مكانيك جامدات، طراحي كاربردي.

 

چه‌كاره مي‌شويد؟

رشته مكانيك، رشتة وسيعي است. از تعميرات تا نگهداري يا حتي طراحي وسايل تازه. از لوله‌كشي آب تا طراحي قطعات ماشين.

 

وقتي وارد اين رشته شدي، مي‎خواستي چه كاره شوي؟

هيچ‌كدام. اما الآن به سيستم كنترلي فكر مي‎كنم. (تعجب مي‎كنم. اصلاً معني جمله‎اش را نمي‎فهمم) كارش تعميرات و نگهداري قطعات است.

 

رشته شما بين خانم‎ها كم طرفدار است. درست گفتم؟

خانم خيلي كم هستند. شما فكر كنيد بين 46 نفري كه در المپياد حاضر بودند، حتي يك خانم هم نبود. يكي از بچه‎ها كه اسمش هدا بود، حاضر بود. آن هم پسر بود.

 

براي كارشناسي ارشد هم همين اتفاق افتاد؟

آنها معمولاً ادامه نمي‎دهند.

 

چطور با پارسه آشنا شدي؟

يكي از دوست‎هايم كه رتبه 11 (يا شايد هم 14) بود، پارسال مي‎آمد پارسه. گفت از پارسه راضي بودم.

 

آنقدر دير اين حرف را زد كه شما يك آزمون را از دست داديد.

نه! دوستم به موقع گفت، من هنوز تصميمم را نگرفته بودم. داشتم براي يك امتحان تخصصي درس مي‎خواندم و مي‎خواستم از ايران بروم ولي نتوانستم معافيت سربازي‎ام را به موقع آماده كنم.

 

حالا كه ديگر معاف مي‎شويد.

نه! اين قانون را تازه برداشته‎اند. فعلاً فقط رتبه‎هاي اول تا سوم المپيادها، معاف مي‎شوند.

 

روزي چند ساعت درس مي‎خواندي؟

ساعت مشخصي نداشت. از 3-2 ساعت تا 7 ساعت. درس‌ها را مبحث‌بندي كرده بودم و مي‌دانستم كه اين مباحث بايد تا آخر هفته تمام شوند.

 

با برنامة پارسه پيش مي‎رفتي؟

به جز دو تا آزمون آخر كه جامع بود، براي بقيه آزمون‎ها با برنامه‌ريزي خودم پيش رفتم. البته به جز ديناميك و معادلات كه اصلاً نخواندم.

 

اصلاً نخواندي؟

وقت كم بود.

 

پس چه كردي؟

پايه‎ام در ديناميك قوي بود و در معادلات هم كم و بيش يك چيزهايي مي‌دانستم.

 

تست‌ها را چه‌طور مي‌زدي؟

سخت‌ها را بي‌خيال مي‌شدم. بعد هم من در تست زدن حرفه‌اي‌گري دارم. رد گزينه انجام مي‎دهم. به بعضي سؤال‌ها چشمي جواب مي‌دهم. خيلي از سؤال‌ها را حل نمي‌كنم. خيلي وقت‌گير است.

 

رد گزينه ديگر چه شكلي است؟

حالت خاص براي خودم مثال مي‎زنم و در فرمول مي‌گذارم و معمولاً حل مي‌شود.

 

تا حالا تست هوش دادي؟

در دوران مدرسه. 138 تا 140 بود.

 

مثل اينشتين؟

اينشتين 140 بود.

 

به تغيير رشته فكر نكردي؟ هيچ وقت نخواستي زير همه چيز بزني و زندگي‌ات را عوض كني؟ مثلاً بروي فلسفه بخواني؟

تغيير فاز شديد دوست ندارم. از آن جور رشته‌ها بدم مي‌آيد. شبيه علافي است. اصلاً برايم قابل درك نيست كه در 4 سال فلسفه، بايد چه چيزهايي بخوانم.

 

چه كتاب‎هايي مي‎خواني؟

كتاب خارج از درس نمي‎خوانم.

 

موسيقي؟

بچگي‎هايم يك چيزهايي مي‌زدم.

 

سينما؟

از فيلم ايراني خوشم نمي‎آيد. سينما نمي‎روم.

 

پس چطور وقت مي‎گذراني؟

كوه مي‌روم. با بچه‌ها مي‌روم كارتينگ.

 

دقيق‌تر مي‌پرسم. وقتي از دانشگاه برمي‎گردي و خسته‎اي چه كار مي‎كني؟

تلويزيون مي‌بينم. مي‎روم كوه، بيليارد يا گيم‌نت. (لحنش شيطنت‌آميز شده) اما گيم‌نت را ننويس.

منبع : خبر نامه شریف

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...